به گزارش خبرگزاری تسنیم، عابدین مومنی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در یادداشتی به تلاشهای مقامات اروپایی و امریکایی برای قرار دادن سپاه در لیست گروههای تروریستی واکنش نشان داد. متن این یادداشت به شرح زیر است:
نظام جائرانه و ستمگرانهای در غرب برپا و دائر است که جور و ستم خودش را «اومانیسم» یا «انسانگرایی» میخواند و ادّعا دارد که به «انسان» و «ارزشهای انسانی» و «احترام به انسان و انسانیت» و «حقوق انسان یا بشر» پایبند است، و البته که این سئوالها از غرب مدعی جای طرح دارد که «انسانیت» چیست؟ «حقوق بشر» چیست؟ «ارزشهای انسانی» چیست؟ نظام حاکم بر غرب در پاسخ با تحَکُّم و قلدری میگوید آنچه من میگویم «ارزش» و «حق» است و همه باید آنرا بپذیرند، در غیر اینصورت مُجاز به انجام هر اقدام و عملیات سرکوبگرانهای علیه آنها هستم. نظام حاکم بر غرب با تحکّم میگوید اگر آنچه را من میگویم نپذیرید، مُتَّهَم خواهید شد، آنهم اتَّهامهایی که از جنس جرم و جنایت و امثال آن است. از طرف دیگر آدمکشی غربیها عینِ حقوق بشر است؛ شکنجه زندانیان توسط غربیها مبتنی بر حقوق بشر است؛ به زندان افکندن بیگناهان توسط غربیها تجسم حقوق بشر است؛ راهاندازی جنگ در دیگر کشورها بهوسیله غربیها خدمت به حقوق بشر است؛ خلاصه اینکه هرگونه ستمی که غربیها صورت میدهند حقوق بشر است، امّا هر کسی هرگونه خدمتی به جامعه بشری انجام دهد در صورتیکه مطابق با استانداردها و نظام جائرانه غربیها و در خدمت اهداف آنها نباشد ضد حقوق بشر است و بدین قرار است که شاخصترین فداکاران و ایثارگران که بزرگترین خدمات را به بشر در پیش چشمان تمام دنیا در همین سالهای اخیر با این حجم از رصد و اشراف دوربینهای انواع و اقسام رسانهها به انجام رساندهاند به رفتار ضد حقوق بشر مُتَّهَم میشوند.
از جمله اتّهامهای که به ملعبه دست غربیها تبدیل شده است، «تروریسم» است. این در حالی است که تروریسم در گفتار و عمل، ابزار غربیها در جهت اعمال قدرت بر ملتهای تحت ستم، و به استعمار و استضعاف کشیدن آنها چه در دوره استعمار کهن و چه استعمار نو و استعمار فرانو بوده است. از لحاظ تاریخی نیز ترور یک اقدام واکنشی و از سر استیصال، عموماً با خاستگاه غربی بوده است، آنجا که در نظام اجتماعی و طبقاتی غربی افراد ستمدیده از جور اشراف طمّاع و ظالم که با در اختیار داشتن ثروت و قدرت به بیبضاعتها و مستضعفین اجحاف میکردند بسیار پرشمار بودند و سرانجام تعدادی از آن ستمدیدهها به ستوه آمده و طاقتشان طاق شد و در شرایطیکه چیزی برای از دست دادن نداشتند به ترور اربابان و اشراف ستمگر روی آوردند و رعب و وحشت آفریدند. از اینرو باید گفت که «ترور» و «تروریسم» پدیدهای غربی است که البته در این مقوله نیز غربیها کوشیدهاند با پررنگ کردن بخشهایی از تاریخ شرق، نظیر دورهای از تکاپوهای شماری از اعضای فرقه حشاشین که نام آنها بهواسطه چند سوءقصد و بهویژه ماجرای سوءقصد به جان خواجه نظامالملک بر سر زبانها است، پیشینهای غیر غربی برای تروریسم بتراشند، اما بر محققان تاریخ پوشیده نیست که در سوءقصد به جان خواجه نظامالملک نقش رقابتها و دعواها در عالیترین سطوح حکومت سلجوقی بسیار جدی بوده و ماجرا فراتر از یک سوءقصد سیاسی ـ عقیدتی صرف به دست فرقهای مخالف بوده است.
در اینجا باید خاطرنشان ساخت که اگر با نگاهی عمیق به بررسی مقوله آزار زنان نیز پرداخته شود، نتیجه مطلوب غربیها نخواهد بود، چراکه ستم به بانوان نیز پدیدهای غربی است: از افلاطون و ارسطو گرفته تا کانت و در دهههای اخیر جنبش فمینیسم که پرداختن به آنها در این مجال نمیگنجد، اما جای شگفتی است که غرب با این کارنامه زنستیزانه با پررویی مدعی حقوق زنان است و این مقوله را نیز به یکی از ابزارهای زورگویی و پیشبرد اهداف استثماری خویش در قبال دیگر ملتها بدل ساخته است. نگاهی به تاریخ چند قرن اخیر این ادعا را که همه ملل از غربیها ستم دیدهاند به کرسی مینشاند. نباید از خاطر برد که وقتی با ادبیات متبخترانه و از موضع برتر و دستوری غربیها مواجه میشویم باید معانی پشت واژهها و تعابیر، و نه ظاهر آنها را مدنظر قرار دهیم. برای مثال وقتی با اصطلاح «حقوق بشر» در سخن غربیها روبرو میشویم باید توجه کنیم که از نظر آنها «بشر» یعنی «سرمایهداران غربی».
از فردای پیروزی انقلاب اسلامی مرحله جدید و شدیدتری از ستمگری و اغواگری و فریبکاری غربیها در قبال ملت ایران شروع شد، آنها هدفشان را سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار داده بودند و بیش از چهار دهه از هیچ تکاپویی در جهت محقق ساختن این هدف شوم ابا نکردند. اخیرترین اقدامات آنها حمایت تمامعیار از اغتشاشاتی بود که بخش مهمی از آن با تحریک خود آنها آغاز شد و چند صباحی با تنفس مصنوعی آنها و اذنابشان در همسایگی جمهوری اسلامی ایران، ادامه پیدا کرد، اما با هوشیاری ملت غیور ایران و ایثارگری بسیجیان همیشه در صحنه و جانفشانیهای مدافعان امنیت در تمامی ارکان نظام، بهویژه در بخشهای اطلاعاتی و انتظامی پایان پذیرفت و تمامی محاسبات و تدارکات و طراحیهای شرورانه غربیها را نقش بر آب کرد. بدینگونه پشتیبانان و حامیان و فرازآوردنگان جریانهای تکفیری از جمله داعش که در میدان و عرصه منطقهای سیلی محکمی از جمهوری اسلامی ایران خورده بودند و از سر زبونی و استیصال وعده کشاندن جنگ به داخل مرزهای ایران را داده بودند، اینبار نیز مقهور اقتدار جمهوری اسلامی ایران شدند و با عقده ناکامی و از سر عصبانیت، تهمت تروریست زدن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به تقلید از ترامپ ملعون و رسوا را در دستورکارشان قرار دادند. نیروی سربلندی که طی تاریخ پرغرور و افتخارآمیز خویش نه تنها تکیهگاه و حامی و پاسدار ملت ایران که حامی و ناجی ملتهای مظلوم منطقه در سختترین بزنگاهها بوده است. آنها در تقلّا برای تروریست معرفی کردن نیرویی هستند که کارنامه و عملکرد تروریستستیز آن علاوه بر مردم منطقه، بر تمامی آزادگان و ناظران منصف در اقصی نقاط جهان آشکار است. این در شرایطی است که تروریست و تروریستپروری پیشه رژیم جنایتکار آمریکا و ایادی پلید آن یعنی اسرائیل غاصب و دولتهای خوار و زبون اروپا است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تروریست دستساخته آمریکا یعنی داعش را به زانو درآورد و همین بغض و کینه به جنایت ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با دستور مستقیم ترامپ ملعون منجر شد؛ و بدین نحو تروریسم دولتی در بالاترین سطح آن و بهشکلی بیسابقه در عرصه جهانی رقم خورد. غربیها که پناهگاه تروریستها و پرورشدهندگان تروریسم هستند از موفقیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در سرکوب تروریسم عصبانی هستند و با خشم لجامگسیخته و پایانناپذیرشان که از غیظ شدید إنشاءاللّه تعالی خواهند مرد، نام تروریست را روی مردمیترین ارتش دنیا میگذارند. چه کسانی چنین خبط و خطای بزرگی را مرتکب میشوند؟ آنها که باطن پلیدشان در زبان و رفتارشان آشکار است؛ آنها خودشان را مفتضح میکنند و این رسوایی در تاریخ به یادگار خواهد ماند. خداوند متعال نگهدار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران خواهد بود.
انتهای پیام