به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، شوک سنگینی که «طوفان الاقصی» بر رژیم صهیونیستی وارد کرد، ناشی از دو عامل اثرگذار در این عملیات دقیق بود: نخست، غافلگیری کامل دشمن، به گونه ای که دستگاه های امنیتی و ارتش، هیچ برآوردی از آن نداشته، فضای انتخاب شده از سوی مقاومت برای عملیات، خالی از نیروهای نظامی و بازدارنده بود و به همین جهت به تمام اهداف خود رسیدند؛ دوم، به جهت برآورده شدن همین اهداف و اسیر شدن تعداد قابل توجهی از صهیونیست ها به دست مقاومت.
رژیم صهیونیستی از زمان اعلام رسمی اشغال فلسطین، برای نخستین بار در جریان طوفان الاقصی، در موضعی قرار گرفت که حرکت یا سکون در آن برایش شکست را در پی خواهد داشت. عدم ورود به میدان غزه، پذیرفتن شکست در مقابل مقاومت و قرار گرفتن ذیل بازدارندگی مقاومت را به همراه می آورد و ورود به میدان غزه برایش هزینه و تلفات سنگینی به همراه داشته است. رژیم صهیونیستی که تاب پذیرش چنین شکستی را نداشت، در اقدامی جنون آمیز، حملات همه جانبۀ دیوانه واری را علیه نوار غزه آغاز کرد. در راستای از بین بردن دو عامل فوق، در همان فضای روانی سرشار از جنونِ حاکم بر تصمیم گیران رژیم، 2 هدف برای ارتش اشغالگر تعریف شد: اول، از بین بردن کامل مقاومت از طریق بین بردن تمام رهبران آن، دوم، بازگرداندن تمام اسیران رژیم صهیونیستی.
اهداف دست نیافتنی
هدف، در طراحی هر طرح و اقدام عملیاتی باید یک ویژگی اصلی داشته باشد و آن اینکه، در مدت زمان مشخصی قابل دستیابی باشد. اهدافی که رژیم صهیونیستی برای ارتش خود در این نبرد تعریف کرد از همان ابتدا اهدافی دست نیافتنی به شمار می رفتند.
در همین راستا «ایهود باراک»، نخست وزیر و وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی- که در محافل نظامی این رژیم، جزء افسران برجسته نظامی به حساب می آید- در همان روزهای نخست جنگ در مصاحبه ای اعلام کرد، از بین بردن حماس، امری غیر ممکن است؛ چرا که اگر ارتش رژیم صهیونیستی موفق شود تمام رهبران حماس را نیز از بین ببرد، اندیشه حماس، از بین رفتنی نیست و از این اندیشه دیگر بار مقاومت ایجاد خواهد شد. چند روز قبل «اسحاق بریک»، بازرس اسبق ارتش رژیم صهیونیستی نیز به این مسئله اذعان کرد و گفت: ما نخواهیم توانست حماس را از بین ببریم. این هدف روز به روز از ما دورتر می شود.
ارتش رژیم صهیونیستی با آنکه مدعی کشف صدها تونل شده، اما تاکنون نتوانسته حتی به یکی از فرماندهان رده دوم یا سوم مقاومت برسد؛ چه رسد به اینکه «یحیی سنوار» یا «محمد الضیف» را از بین ببرد. آنها زمانی که کپی کارت شناسایی «محمد الضیف» را به دست آوردند ابراز خوشحالی کردند و گفتند به او نزدیک شده اند، اما هنوز هم خبری از فرماندهان مقاومت در غزه به چشم نمی خورد.
در میان اهداف از پیش اعلان شده مقامات اسرائیلی، دستیابی به اسیران شاید دست یافتنی تر از هدف از بین بردن حماس بود. اما با گذشت زمان مشخص شد این هدف به ظاهر ساده تر از هدف نخست هم قابل تحصیل نیست. مسئله ای که حالا فرماندهان میدانی ارتش بر آن صحه می گذارند.
اعترافات فرماندهان ارتش
روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» شنبه گذشته، گزارشی را منتشر کرد که حاصل مصاحبه با 4 افسر عالی رتبه میدانی ارتش رژیم صهیونیستی بود. این افسران به شرط مخفی ماندن هویت شان حاضر به مصاحبه با «نیویورک تایمز» شدند؛ چرا که آنها اجازه ندارند دیدگاه های شخصی خود را با رسانه ها در میان بگذارند.
در گزارشی «نیویورک تایمز» آمده است: دو هدف نجات اسیران و نابودی حماس، با یکدیگر ناسازگار و متعارض اند. نبرد طولانی با هدف از بین بردن قطعی حماس، به احتمال زیاد به قیمت جان اسیران اسرائیلی- که پس از حمله 7 اکتبر در غزه نگهداری می شوند- ختم خواهد شد.
اقرار دوم این افسران مربوط به تصمیم گیری های جنون آمیز «نتانیاهو» است. جایی که این افسران را به این اعتراف واداشت که: به دلیل عدم تصمیم گیری رهبری سیاسی اسرائیل، مشکلات استراتژیک در وضعیت بدتری قرار دارند. اظهارات نخست وزیر «نتانیاهو» در مورد طرح پس از جنگ بخشی از این مشکل است. تا زمانی که برنامه های بلند مدت پس از جنگ برای نوار غزه طراحی نشود، ارتش قادر به اتخاذ تصمیمات تاکتیکی کوتاه مدت برای تصرف بخش هایی از غزه- که هنوز در دست حماس است- نخواهد بود.
نکته مهم در این بخش آن است که آینده غزه به مصر هم مربوط است اما قاهره بدون دریافت تضمین برای وضعیت غزه، پس از پایان جنگ حاضر نیست خود را در عملیات اسرائیل درگیر کند.
نکته سومی که این فرماندهان به شدت نسبت به آن ابراز نگرانی کردند مربوط به تأثیر این جنگ بر روابط و سیاست خارجی رژیم صهیونیستی است. نقطه ای که آنها را در خصوص استمرار توانمندی رژیم صهیونیستی برای حفظ امنیت خود نگران کرده است. آنها اعلام کردند: وخامت وضعیت سیاست خارجی اسرائیل که ناشی از تحولات جنگ حاضر است می تواند بر قدرت اسرائیل در تأمین و حفظ امنیت خود اثر منفی بگذارد.
برآورد نادرست از تونل ها
نکته قابل توجه در اظهارات این فرماندهان اعلام برآورد نادرست ارتش از تونل های مقاومت بود. آنها اقرار کردند که واقعیت تونل های مقاومت 4 برابر بزرگ تر و بیشتر از برآورد ارتش رژیم صهیونیستی بوده است؛ لذا هرگونه تلاش برای نجات جان اسیران دربند مقاومت، احتمالاً به کشته شدن این اسیران در تونل ها ختم خواهد شد. به همین دلیل سریع ترین راه برای بازگرداندن اسیران باقیمانده، حرکت در مسیری دیپلماتیک است.
تأیید بازرس سابق ارتش
این اظهارات که از سوی فرماندهان عالی رتبه میدانی بیان شده، با اظهارات «اسحاق بریک»، بازرس اسبق ارتش رژیم صهیونیستی همخوانی دارد. «اسحاق بریک» از جمله شخصیت های نظامی رژیم صهیونیستی است که طی 5 سال گذشته همواره بر عدم توانایی کافی ارتش رژیم صهیونیستی تأکید کرده است.
او در گزارش های متعدد، خلأهای ارتش را یادآوری کرده است اما این گزارش ها از سوی رده های بالاتر ارتش و مقامات سیاسی رد شده اند. وی طی روزهای اخیر اعلام کرده است، باید این حقیقت تلخ را بپذیرند که از بین بردن حماس بسیار سخت است و راه ساده تر بازگرداندن اسیران، حرکت به سمت یک توافق است؛ توافقی که صهیونیست ها می دانند بدون خواست مقاومت محقق نخواهد شد. این یعنی آنکه ابتکار عمل و سرنوشت میدان غزه در دست مقاومت است و تا صهیونیست ها از شروط مقاومت را تمکین نکنند، اثری از اسیران خود نخواهند دید.
مفهوم این اظهارات، اقرار به شکست در تحقق اهداف جنگ توسط رژیم صهیونیستی است. اهدافی که از همان ابتدا دست نیافتنی بودند و به اشتباه به عنوان هدف نهایی تعیین شدند. این همان نکته ای بود که سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان در نخستین سخنرانی خود پس از آغاز «طوفان الاقصی» خطاب به مقامات رژیم صهیونیستی یادآوری کرد.
انتهای پیام/