به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، جنگ 12 روزه رژیم صهیونیستی با ایران، که تا ساعت 4بامداد چهارشنبه، 5 تیر 1404 ادامه یافت و در نهایت به آتشبس منجر شد، یکی از پرهزینهترین و مخربترین درگیریهای نظامی این رژیم در نیمقرن اخیر بوده است.
این نبرد 52 سال پس از جنگ یوم کیپور 1973 دیگر بار سرزمینهای اشغالی را با یک جنگ واقعی روبهرو ساخت که ساکنان این سرزمینها پس از سالها طعم شرایط جنگی واقعی را بچشند. این جنگ برخلاف درگیریهای 30 سال گذشته رژیم صهیونیستی که عمدتاً با جنبشهای مقاومت بود و به همین دلیل در سطح «نامتقارن» قرار میگرفت، در برابر یک دولت رقم خورد و پس از 52 سال یک «جنگ کلاسیک» دیگر برای اسرائیل رقم زد.
این جنگ با ویژگیهایی نظیر هزینههای مادی و معنوی هنگفت، گستردگی جغرافیایی درگیریها در سراسر قلمرو، و تأثیرات روانی عمیق بر جامعه صهیونیستی همراه بود. در این گزارش، با استناد به منابع معتبر بینالمللی و نیز منابع اسرائیلی، از جمله وزارت دارایی این رژیم، روزنامههای وال استریت ژورنال و دِ مارکر، و اظهارات مقامات و شهروندان، به بررسی ابعاد مختلف این جنگ میپردازیم.
از جنگ نامتقارن تا جنگ کلاسیک
برای درک عمق خسارات این جنگ، ابتدا باید تفاوت میان «جنگ کلاسیک» و «جنگ نامتقارن» را روشن کرد. جنگهای نامتقارن، مانند درگیریهای رژیم صهیونیستی با حماس در نوار غزه یا حزبالله در جنوب لبنان، معمولاً به مناطق جغرافیایی محدودی (مانند مرزهای غزه یا لبنان) محصور میشوند، هزینههای مادی کمتری دارند و تأثیرات روانی آنها بر جامعه صهیونیستی به دلیل مقیاس محدود حملات، موقتی و محدود است. در مقابل، جنگ کلاسیک با یک دولت، مانند ایران، ویژگیهای متفاوتی دارد:
- هزینههای مادی و معنوی بالا: هر دو طرف در این نوع جنگ منابع عظیمی را به کار میگیرند، از جمله موشکهای پیشرفته، جنگندهها، و سامانههای پدافندی؛
- گستردگی جغرافیایی: کل قلمروی جغرافیایی طرفین به میدان نبرد تبدیل میشود و تقریباً هیچ منطقهای از حملات مصون نیست؛
- تأثیر روانی عمیق: حس جنگ واقعی در میان جامعه به اوج میرسد و ترس و اضطراب گستردهای ایجاد میکند.
این تفاوتها در جنگ 12 روزه با ایران بهوضوح مشاهده شد. ساکنان شهرهای مختلف سرزمینهای اشغالی، از تلآویو تا حیفا و حتی مناطق دورافتادهتر، در شبکههای اجتماعی از وحشت و اضطراب شدید خود سخن گفتند. یکی از کاربران در پلتفرم ایکس نوشت: «موشکهای ایران با آنچه با غزه یا لبنان دیدهایم فرق دارد. این یک جنگ واقعی است که همه جا را در بر گرفته است.» «بری لیات»، مدیر مالی یک شرکت سرگرمی در تلآویو، در گفتوگویی که در رسانههای صهیونیستی بازتاب یافت، اظهار داشت: «ایران مثل حماس یا انصارالله یمن نیست؛ ایران یک کشور واقعی با موشکهای واقعی است. این جنگ باید تمام شود. تقریباً یک هفته و نیم گذشته و دیگر کافی است. وقتی حوثیها به ما حمله میکردند، در تخت میماندیم و ترسناک نبود. اما حالا ساختمانها فرو میریزند و هر لحظه فکر میکنی ممکن است نفر بعدی تو باشی.»
این اظهارات نشاندهنده عمق تأثیر روانی جنگ بر جامعه صهیونیستی است که در مقایسه با درگیریهای پیشین، نظیر عملیات طوفان الاقصی در اکتبر 2023، بیسابقه توصیف شده است.
هزینههای اقتصادی جنگ
جنگ 12 روزه با ایران خسارات اقتصادی سنگینی به رژیم صهیونیستی وارد کرده است. بر اساس تخمین وزارت دارایی این رژیم، هزینه روزانه جنگ صرفاً برای بخش پدافندی (مانند استفاده از سامانههای گنبد آهنین و ارو) حدود 200 میلیون دلار بوده است. با احتساب هزینههای دیگر، از جمله مهمات و موشکهای تهاجمی و پدافندی، سوخت و نگهداری ناوگان هوایی (شامل جنگندههای اف-35 و اف-16)، بازسازی مناطق تخریبشده، هزینه روزانه به حدود 400 میلیون دلار افزایش مییابد.
این بدان معناست که برای 12 روز جنگ، مجموع هزینهها به حدود 5 میلیارد دلار میرسد. این رقم در گزارش روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» نیز تأیید شده است که جنگ با ایران را یکی از پرهزینهترین درگیریهای نظامی رژیم صهیونیستی در دهههای اخیر توصیف کرده است.
در همین راستار روزنامه صهیونیستی «مارکر» که در حوزه اقتصاد فعالیت میکند نیز اعلام کرده تا روز هشتم جنگ اخیر (یعنی 21 ژوئن 2025) خسارتهای اقتصادی اسرائیل به حدود 5 میلیارد شِکِل (حدود 1.5 میلیارد دلار) فقط در حوزه نظامی رسیده است.
این روزنامه در ادامه مینویسد این رقم نسبت به خسارتهای طوفان الاقصی در طول 21 ماه گذشته، دو برابر بیشتر است. در واقع میتوان گفت جنگ با ایران روزانه 300 برابر بیشتر از طوفان الاقصی برای اسرائیل گران تمام شده است.
تأثیر بر کسری بودجه
عملیات طوفان الاقصی در سال 2023 کسری بودجه رژیم صهیونیستی را پس از سالها از محدوده 3-4 درصد به 8درصد افزایش داد. بر اساس پیشبینیها، هزینههای مستقیم و غیرمستقیم جنگ 10 روزه با ایران احتمالاً کسری بودجه را در ماههای آتی به حدود 15 درصد خواهد رساند. این افزایش دو برابری کسری بودجه پیامدهای بلندمدتی برای اقتصاد رژیم صهیونیستی خواهد داشت:
1- کاهش یارانهها و کمکهزینهها: رژیم صهیونیستی برای جذب مهاجران یهودی در دهههای گذشته به یارانههای سخاوتمندانه و کمکهزینههای اجتماعی وابسته بوده است. افزایش کسری بودجه احتمالاً منجر به کاهش این حمایتها خواهد شد.
2- سیاستهای ریاضتی: رژیم صهیونیستی ناچار خواهد بود برای چندین سال سیاستهای ریاضتی سختگیرانهای را اجرا کند که میتواند بر جذابیت این رژیم برای مهاجران جدید تأثیر منفی بگذارد.
خسارات زیرساختی
علاوه بر هزینههای اقتصادی، زیرساختهای حیاتی رژیم صهیونیستی نیز در این جنگ متحمل خسارات سنگینی شدهاند. شرکت «بازان» که پس از خرید سهام گروه «دلِک» در سال گذشته، حدود 80 درصد از تولید انرژی رژیم صهیونیستی را در اختیار دارد، اعلام کرد که تأسیسات تولید برق این شرکت به ویژه در حیفا به شدت آسیب دیده و از مدار خارج شدهاند. تعطیلی کامل تأسیسات متعلق به این گروه، ضربه بزرگی به زیرساختهای انرژی رژیم صهیونیستی وارد کرده است. این خسارات میتواند به قطعی گسترده برق، افزایش هزینههای انرژی، و اختلال در فعالیتهای صنعتی و اقتصادی منجر شود.
جنگ 12 روزه رژیم صهیونیستی با ایران، که با هزینهای بالغ بر 5 میلیارد دلار و خسارات زیرساختی و روانی بیسابقه همراه بود، نشاندهنده تغییر پارادایم در درگیریهای نظامی این رژیم است. تبدیل شدن درگیری به یک جنگ کلاسیک با یک دولت قدرتمند مانند ایران، نهتنها هزینههای مادی را بهطور چشمگیری افزایش داده، بلکه حس ناامنی و ترس را در جامعه صهیونیستی به سطحی بیسابقه رسانده است. تأثیرات بلندمدت این جنگ، از جمله افزایش کسری بودجه به 15 درصد، کاهش یارانهها، و اجرای سیاستهای ریاضتی، میتواند جذابیت رژیم صهیونیستی برای مهاجران جدید را کاهش دهد و اقتصاد آن را در سالهای آتی تحت فشار قرار دهد.
انتهای پیام/