«وحید مردانه» در گفتوگو با خبرنگار بینالملل خبرگزاری تسنیم، در ارتباط با تشدید حملات نظامیان صهیونیستی به کرانه باختری رود اردن گفت: رژیم صهیونیستی همواره از سیاستی به نام «چمن زنی» در قبال غزه و حتی کرانه باختری استفاده میکند. سیاستی که بر مبنای تضعیف دورهای تهدیدات در این مناطق هست ضمن آنکه این رژیم همچون تحرکاتش در لبنان و سوریه، از وضعیت بهم ریخته فعلی میخواهد نهایت استفاده را برای تضعیف بیشتر حلقه آتش در اطراف خود قبل از عادی شدن اوضاع انجام دهد.
این کارشناس تحولات غرب آسیا فزود: به جزء این مسئله رژیم صهیونیستی میتواند اهداف دیگری در نظر داشته باشد مانند تخریب امکان تسلیح کرانه باختری، زمینهسازی برای پیشبرد طرح الحاق بخشهایی از کرانه(ولو با هدف فریب جریانهای تندرو کابینه برای ماندن در ائتلاف)، ترساندن آمریکاییها و اروپاییها برای توجه مضاعف و دادن باج بیشتر به تلآویو.
وی در پاسخ به این پرسش « آیا رژیم صهیونیستی به دنبال اجرای سناریویی شبیه غزه است؟» اظهار داشت: یکی از اهداف اصلی و بنیادی این رژیم تصرف حداکثری کرانه بویژه با هدف نهایی تخریب مسجدالاقصی و برپایی مجدد معبد سلیمان است. از اینرو باید اکثر تحرکات این رژیم در کرانه باختری را مرحلهای از این سناریوی اصلی در نظر گرفت اما اینکه آیا تحرکات فعلی نشان دهنده نزدیک بودن یک شگفتانه دیگر از رژیم همچون ماجرای حمله به غزه هست یا خیر؟ باید با کمی تردید نگریست چراکه به نظر میرسد تا زمانی که اسراییلیها خیالشان از مهار غزه و لبنان و مشخصا جمهوری اسلامی ایران راحت نشود، نمیتوانند جبهه مشابهی در کرانه باز کنند مخصوصا آنکه بهانههای حمله به غزه را ندارند و کرانه بیش از غزه مورد حمایت غرب و سازمان ملل و کشورهای حامی دو دولت هست.
این کارشناس تحولات غرب آسیا درباره چشم انداز تحولات کرانه باختری رود اردن گفت: به نظر می رسد که کلید مسئله فلسطین در کرانه باختری باشد. یعنی اینکه اسرائیلیها نهایتا خود را مکلف به تصاحب کرانه با همان هدف نهایی برپایی معبد سلیمان میدانند. در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که در یکسال گذشته بحثها و گمانه زنیها و تحرکات مختلفی از سوی جریانهای صهیونیسم دینی و مشخصا «موسسه معبد» انجام گرفت تا اینگونه نشان دهند که تخریب مسجدالاقصی و برپایی معبد قریبالوقوع است و نهایتا در اواخر 2025 یا اوایل 2026 همزمان با اعیاد یهودیت انجام میگیرد اما این مسئله نیازمند یک شوک بزرگ از سوی رژیم صهیونی و حمایت آمریکا بهویژه در دوره ترامپ است.
به عقیده وی، با توجه به فرسودگی روحی جامعه جهانی و جامعه داخل رژیم، بهنظر نمیرسد که کشش چنین شوکی وجود داشته باشد و چه بسا اقدام در شرایط کنونی، نوعی سقط طرح هزاران ساله صهیونیسم باشد مثل ماجرای اعلام استقلال کردستان عراق در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ.
وی افزود: در هر صورت باید محدودیت حضور نتانیاهو و ترامپ در قدرت، فشارهای جریانهای افراطی، توهم زمان طلایی در پسِ تضعیف محور مقاومت، توهمات آخرالزمانی که ناشی از آموزههای صهیونیسم مسیحی است، در نظر گرفت و هرگونه احتمال، حتی شوک بزرگ در قبال کرانه را لحاظ کرد و تمام سناریوهای تقابل با آن را مورد بررسی قرار داد زیرا ترکیب نتانیاهو-ترامپ نشان داده که اساسا چاشنی خود محوری و دیوانگی و سرمستی در تصمیماتشان بی تاثیر نبوده و بارها عقلانیت نظری و راهبردی را زیر پا گذاشتهاند. جنگ 12 روزه و سیلی که دریافت کردند مهمترین مصداق این دیوانگی است.
انتهای پیام/