عاشورای سال ۵۹ به مریم کاظم زاده چه گذشت؟ شب تاسوعا اصغر آمد بهداری سر پل ذهاب. گفت فردا با هم می رویم گیلان غرب. شام که می خوردیم بهش گفتم: یه چیزایی باید بهت بگم. تو مسئولی. پس خوب گوش کن. ۲۷ تير ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۸
خاطره فراموش نشدنی «مریم کاظم زاده» چه بود؟ به سر کوچه که رسیدم نور چراغ قوهای را از روبرو دیدم. نفسی کشیدم و ایستادم.می لرزیدم. صدایش را شنیدم شهید ابراهیم هادی بود: خواهر شمایید؟ ۰۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۳
مریم کاظم زاده: من به دکتر چمران و اصغر وصالی دروغ گفته بودم مریم کاظم زاده میگوید: وقتی از وصالی درباره وضعیت پاوه پرسیدم، گفت: شما اگر خبرنگار هستید، باید همان موقع در آنجا میبودید. بهتر است شما به تهران بروید. ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۱