کهکشان زیبای رئال مادرید
بعد از مرگ سانتیاگو برنابئوی کبیر شاید تصور میشد، رئال دیگر تیم سابق نخواهد شد، اما با آمدن چهرهای جدید به نام فلورنتینو پرز عصری جدید در باشگاه آغاز شد. عصر کهکشانی. به بهانه ۱۲۱ سالگی رئال مادرید.
روزی که آدولفو ملندز، خوان پادرُس، کارلوس پادرُس و خولیان پالاسیوس دور هم نشستند و تصمیم گرفتند یک باشگاه فوتبال راهاندازی کنند، شاید هیچکدامشان تصور نمیکردند روزی این باشگاه پرافتخارترین باشگاه اروپا بشه. از آن روز، روز 6 مارس 1906، 120 سال گذشته و حالا رؤیا محقق شده. عجیب و باورنکردنی. ورزشگاه سانتیاگو برنابئو حالا تالار جامهای رنگارنگ است، از قهرمانیهای داخلی تا جامهای اروپایی ،اما همین رئال هم روزگاری یک تیم عادی بود.
در دو، سه دهه ابتدایی همه چیز تقریباً تحت تاثیر جنگهای داخلی در اسپانیا بود، اما حضور «سانتیاگو برنابئو یسته» عصر جدیدی را رقم زد.نام سانتیاگو برنابئو عجین شده با تاریخ رئال مادرید. تاریخ پر افتخار. تاریخ پر از جام. تاریخی به وسعت و زیبایی کهکشان. تاریخ کهکشانیها.
بعد از مرگ سانتیاگو برنابئوی کبیر شاید تصور میشد، رئال دیگر تیم سابق نخواهد شد، اما با آمدن چهرهای جدید به نام فلورنتینو پرز عصری جدید در باشگاه آغاز شد. عصر کهکشانی.
تاجر اسپانیایی چهره رئال را عوض کرد. پرستاره. چشمنواز. چیزی مثل کهکشان. کهکشان زیبای رئال.
رائول، فیگو، زیدان، رونالدوی برزیلی، مورینتس، کاسیاس، کریستیانو رونالدو، لوکا مودریچ و ... همه در رئال بازی کردهاند. اصلاً با حضور آنها لقب کهکشانی، پسوند اسم رئال شد.
گذر از مرز 100 جام و قهرمانیهای اروپا که تکراریترین سریال قاره سبز است، از رئال چهرهای رشک بر انگیز ساخته. آنها فقط کافی است به مرحله حذفی لیگ قهرمانان برسند، بعد میدانند چه کنند تا جام بگیرند!
هالا مادرید، هالا مادرید، هالا مادرید ...
«رئال رئال رئال، پادشاه قلبها، جادوگر مغزها. وقتی میپرسند چرا تو قهرمانی؟ رئال پاسخ میدهد چون من پاشادهم؛ تیم مشاهیر، عزیز دل میلیونها هوادار، رئالِ لیگ قهرمان. رئال و لیگ قهرمانان اروپا یک داستان عاشقانه است، آنها یک ازدواج مادام العمر دارند».
این زمزمه هواداران مادریدی است. آنها که تاریخ باشگاهشان پر از ستاره و جام است.
«تاریخ را نوشتید، حالا آمادهاید برای ماندن در تاریخ، چرا که کسی جرأت ایستادگی برابر ارادهتان را ندارد.
جامهات را به تن میکنم، به قلبم چفتش میکنم
روزهایی که بازی داری، از خود بیخود میشوم
مادرید، مادرید، مادرید، زندهباد مارید
همین و بس، همین و بس، زنده باد مادرید».