نباید از مصر مانند فیضیه قم انتظار داشت
خبرگزاری تسنیم : یک کارشناس مسائل بینالملل میگوید: انتظار نداشته باشیم که مانند فیضیه قم عیناً همه مظاهر اسلامی در مصر شکل بگیرد؛ مظاهری که چه بسا در انقلاب اسلامی ایران هم وجود نداشت، چهآنکه حتی تا ماههای پس از جنگ در همین شمال شهر تهران خانمهای بد حجاب در معابر عمومی تردد میکردند.
هادی محمدی کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتوگوی تفصیلی با خبرنگار سیاسی خبرگزاری بینالمللی «تسنیم» اظهار داشت: موضوع بیداری اسلامی که برای آن نامهای گوناگونی به کار برده شد، بر اساس یک سری مؤلفههایی که مقام معظم رهبری به خوبی از آنها نام بردند، شروع شد.
** سرویسهای اطلاعاتی غربی بیداری اسلامی را پیشبینی نمیکردند
وی با بیان اینکه "بیداری اسلامی براساس یک تحقیر متراکم تاریخی در عرصههای مختلف در کشورهای منطقه شکل گرفت"، این بیداری را دارای جنبههای "شخصی"، "اجتماعی"، "مذهبی"، "فرهنگی" و "سیاسی" دانست و گفت: مردم خود را در یک بنبست بزرگ دیدند که به این شکل و بدون هیچگونه پیشبینی از سوی سرویسهای اطلاعاتی، یکباره دست به یک انفجار اجتماعی زدند.
این کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به رصد روزانه وضعیت و شرایط جوامع مختلف توسط سفارتخانههای غربی و پیشبینی نگاهها و اقدامات احتمالی مردم کشورهای مختلف توسط این سفارتخانهها تصریح کرد: این اتفاق و پیشبینی در کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها رخ داد، اتفاق نیفتاد، در واقع غربیها نتوانستند درست تشخیص دهند که مردم در چه شرایطی به سر میبرند، یعنی این انفجار و دلایل آن، مسئلهای بود که در شناخت آنها قرار نداشت لذا پیشبینی هم نمیکردند.
محمدی در این زمینه بیداری اسلامی در مصر را بهعنوان نمونه مطرح کرد و گفت: غربیها در مصر حداکثر چیزی که پیشبینی میکردند و بحث روز هم بود، این بود که به جای حسنی مبارک، پسر او یا عمر سلیمان و یا یک فرد دیگری باید جانشین او شود که بتواند مطالبات و اهداف قدرتهای بزرگ بهخصوص آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی را محقق کند؛ اینها حداکثر مواردی است که در یک سال قبل از شکلگیری جنبش بیداری اسلامی در مصر به شکل فعال مطرح بود و مراکز فکری، دستگاههای تصمیمگیری غربی و حتی داخل مصر به آن میپرداختند، لذا معلوم میشود که این سیستمهایی که از آنها نام بردیم، از فضا و شرایطی که مردم در آن زندگی میکردند، کاملاً مجزاست و وقتی میخواهیم شرایط را بسنجیم که به چه سمتی پیش میرود، باید آن محیط واقعی را محیط آزمایشگاهی خودمان قرار دهیم وگرنه ما هم همانطور ارزیابی خواهیم کرد که دیگران قبلاً راجع به آن کشورها ارزیابی کردند.
** مردم مصر دیکتاتوری حاکم را دلیل تحقیر تاریخی و رژیم صهیونیستی و غرب را دشمنخود میدانستند
وی شاخص دیگر موج بیداری اسلامی را "آگاهی مردم از دلایل تراکم تحقیر تاریخی" برشمرد و گفت: مردم دلیل تحقیر و نادیده گرفته شدن و سرکوفت خود در سیر تاریخی را نمادهای مشخصی میدیدند که دیکتاتوری حاکم یکی از این دلایل بود، همچنین رژیم صهیونیستی و غرب را دشمن خود و دلیل این نکبت و شرایط بد میدیدند که در آن به سر میبردند البته این مسئله ممکن بود در نگاه احزاب سیاسی با غلظت و با سطوح متفاوتی نسبت به برداشت مردم دنبال میشد، لذا در مصر میبینیم که چند روز پس از آنکه مردم به خیابانها آمده بودند، احزاب حتی حزب اخوان تصمیم میگیرند که به صحنه بیایند، در واقع ارزیابی حزبی عقبتر از تحولات است و برای اینکه از قافله عقب نیفتند، تصمیم میگیرند که رهبری خود را اعلام کنند.
"این نکته را از آن جهت گفتم که ببینید آیا ارکان جنبش اجتماعی در مصر احزاب کلانی که اکنون مطرح هستند، بودند یا یک احساس عمومی و یک حس مشترک اجتماعی بود که گاهاً در بدنه آن همان جوانان اخوانی هم حضور دارند که در کنار جوانان دیگری که اجتماعیترند، فعالیت میکنند ".
** سلفیها در جنبش اجتماعی مصر جایی ندارند
این کارشناس مسائل خاورمیانه تأکید کرد: ما در جنبش اجتماعی مصر و در دوره کوتاهی که منجر به سقوط مبارک شد، اصلاً سلفیها را نمیبینیم، یعنی اینها به عنوان قارچی هستند که بعداً رویش پیدا میکنند، در واقع جوانان روشنفکر و ضددیکتاتوری و ضداستبدادی، ضداسرائیلی و ضداستکباری و ضد استعماری، هستههای اصلی این جنبش اجتماعی هستند که وقتی این احساس با آن درکی که جامعه به شکل عام دارد، منطبق است، میبینیم که مردم به راحتی پشت سرآنها قرار میگیرند، درحالیکه اینها، گروههای معروف و شناختهشدهای هم نیستند، یعنی جنبش 6 اکتبر و ... جنبشهایی هستند که تازه شکل گرفتهاند.
** مردم موتور محرک اصلی بیداری اسلامی هستند نه احزاب
محمدی به عنوان نمونه به تشکیل یک جنبش متشکل از جوانان در مصر در پی اعتراضات کارگران یک کارخانه و کشته شدن تعدادی از این کارگران طی سالهای گذشته اشاره کرد و افزود: اینها جنبشهای معروفی نیستند اما به دلیل اینکه مطالبی که عنوان میکنند با آن حس و برداشت مردم منطبق است، مردم کنار آنها قرار میگیرند، البته اینطور نیست که اینها تابلوهای معروفی داشته و در تاریخ سیاسی مصر آنچنان وسیع در روستاها و شهرها شناخته شده باشند لکن این نکته از این جهت اهمیت دارد که بفهمیم موتور محرک اصلی کجاست؛ اگرچه همه گروههای بزرگ با این سیل اجتماعی همراه میشوند اما موتور اصلی جنبش اجتماعی جای دیگری است، چهآنکه برخی درباره انقلاب اسلامی ایران فکر کردند نهضت آزادی چون یک جنبش معروف و شناخته شده سیاسی بود، پس موتور محرک انقلاب اسلامی هم بود، لذا اگر کسی این نگاه را پایه تحلیل خود قرار داد، حتماً در برداشت و آیندهپژوهی از این انقلاب به انحراف رفت، چراکه مردم هستند که با مکانیزمهای خاص خود با روحانیت پیوند دارند و بعد آنها هم میآیند در بازی و در فرایند ساختارسازی بعد از انقلاب شرکت میکنند ولی آنها موتور اصلی انقلاب نیستند، بلکه همراه بوده و یکی از دلایل انحراف در برخی از جریانات اصلی و محرک و پویایی انقلاب هم هستند.
** نباید از وضعیت امروز مصر سرخورده شویم
وی با بیان اینکه این جریانات امروزی که در جامعه هستند، خودشان هم به آن چیزهایی که میگویند، باور ندارند، خاطرنشان کرد: این شبیهسازی از این جهت اهمیت دارد که ما در شناخت و درک واقعیت جامعه مصر دچار اشتباه نشویم و هر چیزی را سر جای خود ببینیم و از وضعیتی که شاید الان در برخی از این کشورها وجود دارد، دچار سرخوردگی نشویم و یک موضع و رفتار ساختار تازه شکل گرفته را بهعنوان ماهیت این جنبش اجتماعی نپنداریم، مثال و شبیهسازی این موضوع نیز در ابتدای انقلاب اسلامی ایران دیده میشود که بازرگان از نهضت آزادی نخستوزیر میشود و اگر کسی بخواهد با این اتفاق، درباره مسیر بعدی انقلاب قضاوت کند، حتماً به جای دیگری میرود و مطمئناً به این جایی که امروز هستیم، نمیرسد.
** وضعیت مصر به این معنا نیست که باید فاتحه بیداری اسلامی را بخوانیم
این کارشناس مسائل سیاسی اضافه کرد: اگر کسی بخواهد باورها، شعارها، رفتارها و اعتقادات آنها را ملاک قرار دهد، به نقطه دیگری میرسد، در حالیکه این حرکت اجتماعی از درون خود تولد ایجاد کرده و با آزمون و خطا، روندهای تکاملی را بازتولید است. این شبیهسازی برای این است که اگر اکنون در مصر در یک نقطهای هستیم، به این معنا نیست که فاتحه چیزی را که فکر میکنیم بیداری اسلامی است، همین الان بخوانیم، بلکه باید حوصله کرده و با نگاه فراخ و گسترده به موضوع نگاه کرد و ببینیم اینها در درون خود چگونه تکامل را تجربه میکنند.
محمدی تصریح کرد: بیداری اسلامی در برداشت اولیه، به این معنا نیست که جامعه مصری به این نقطه رسیده یا حتی احزاب اصلی مثل اخوان از نظر فقه سیاسی به این نقطه رسیدهاند که باید شریعت و حکومت اسلامی را در مصر ایجاد کنند.
** اگر امام خمینی نبود، بسیاری از مراجع اعتقادی به تشکیل حکومت نداشتند
وی به اختلافنظر مراجع مختلف درباره تشکیل حکومت اسلامی در ایران اشاره کرد و با بیان اینکه اگر حضرت امام (ره) و دیدگاه فقهی و سیاسی ایشان نبود، بسیاری از مراجع و بزرگان موجه شیعی اعتقادی به تشکیل حکومت و دولت اسلامی و اجرای شریعت نداشتند، تصریح کرد: همانهایی هم که از جای بد و برداشت بد شروع کردند، امروز به این نقطه رسیدند که اصلاً اجرای شریعت برای ما هزینه زیادی دارد و معتقدند که اصلاً نباید به این سمت میرفتیم و باید دین و سیاست را از یکدیگر جدا میکردیم و مثل ترکیه لائیک میشدیم، یعنی موضوع شریعت یک بحث فردی و موضوع حکومت یک پدیده لائیک میشد.
** "سجل" تاریخی ملت مصر اسلامی است
این کارشناس مسائل سیاسی "مسئله مهم" در مصر را این نکته دانست که "ارکان اصلی این جنبش اجتماعی شاخصهای اسلامی داشته و ملت مصر هویت فرهنگی دارد و این هویت فرهنگی نه تنها لائیک و ضد اسلامی نیست بلکه اسلامی است".
محمدی در توضیح بیشتر این "مسئله مهم" تأکید کرد: در مصر، از پیروان فرقه اهل خانقاه که شعبهای از شیعه و درونگرا بوده و 3 میلیون سیستم منسجم ساختارمند تشکیلاتی هستند، گرفته تا مردم عوام جامعه، خیابان، روستا، شهرها و شهرستانهای مصر، همه دارای فرهنگ مشخص تاریخی اسلامی هستند و این "سجل" تاریخی اینهاست، همچنین شعارهایی که میدهند و مطالباتی که دارند، با مفاهیم و ارزشهای اعتقادی همراه است، یعنی اگر به کرامت انسانی فکر میکنند، این کرامت انسانی، نوعی امانیسم نیست، بلکه کرامتی انسانی است که با فرهنگ، ارزشها و مبانی اعتقادی خودشان که اسلامی است، معنادار میشود.
** استکبارستیزی مصریها "سوسیالیستی" و "مارکسیستی" نیست؛ اسلامی است
وی ضدیت مردم مصر با ظلم و استکبار را از نوع جنبشهای سوسیالیستی و مارکسیستی و امثال آن ندانست و با بیان اینکه این جنبشها اصلاً ریشهای ندارند، تأکید کرد: اگر مردم مصر بهدنبال یک شاخص ضداستکباری هستند، به این معناست که با مبانی فرهنگی و ارزشی خودشان به موضوع استکبار و رژیم صهیونیستی نگاه میکنند، در واقع مردم مصر که به جهت دینی مالکی هستند، در فقه سیاسی خود، رژیم صهیونیستی را "غاصب" میدانند البته نه از این جهت که جایی را غصب کرده است بلکه از این جهت که فلسطین را سرزمین وقف میدانند و میگویند کسی نمیتواند یک سرزمین وقفی را واگذار کند چراکه امکان واگذاری ندارد لذا اینها نگاه فقهی خودشان را دارند، یعنی نگاه سیاسی نیست که کسی به نام رژیم صهیونیستی این سرزمین را اشغال کرده که بعد امکان معامله بر روی آن میسر باشد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه اضافه کرد: از سوی دیگر نگاه مردم مصر تاریخی نیست که غزه در ابتدای اشغال توسط انگلیسیها بخشی از مصر بوده و الان بگویند غزه متعلق به ماست و آن را پس دهید بلکه نگاهشان این است که کل سرزمین فلسطین "وقف" است، حماس و اخوان المسلمین هم اینگونه فکر میکنند و این نظر، پایه فقهی دارد، نه سیاسی، از این جهت، اگر مسیر طی شده در مصر در حدود 18 ماه گذشته را با تکیه بر نگاه انقلاب اسلامی در مصر نگاه کنیم، میبینیم که مسیر بسیار خوبی سپری شده است، یعنی اگر ایدهال نگاه نکنیم و نقاط ایدهآل خود را معیار سنجشی برای مسیر طی شده در مصر قرار ندهیم، بسیار خوب است ولی این آخر مسیر نیست، بلکه این مسیر تکاملی است و باید طی شود و باید دگرگونی در نگاههای مختلف مدیران، احزاب و ... بوجود بیاید چراکه آنها مانند ما مدل و الگوی مشخصی نداشتند.
محمدی افزود: ما یک مدل حکومت اسلامی داشتیم و پشت سر کسی که صاحب این نظر بود، نظاممان را ساختیم اما آنها که در فقه سیاسیشان چنین چیزی را ندارند، لذا باید به آنها اجازه دهیم خودشان را در مسیر پیدا کنند، بنابراین اگر کسی تاریخ سیاسی مصر را بشناسد، به اقدامات انجام شده نگاه ایدهال و اتوپیایی نمیکند، چراکه در مصری که 3 نفر نمیتوانستند با هم در خیابان راه بروند و این کار بهعنوان یک رفتار همگرایانه سازمانی تلقی میشد و سیستم امنیتی و دستگاههای اطلاعاتی و امنیت داخلی شدیدترین و شنیعترین رفتار خشن را با شهروند خودشان داشتند، این روند گذار از ساختار گذشته به ساختار جدید خیلی کند هم نیست که مسیر طبیعی را طی میکند.
** مردم مصر باید باور کنند که "استخبارات" مرده است
"مردم مصر باید به این خودباوری برسند که ساواک دیگر مرده است؛ همانهایی که سالها یاد گرفته بودند ساواک به پیدا و پنهانشان مسلط است و میترسیدند از اینکه کاری بکنند، حالا باید باور کنند که دستگاه امنیتی و استخبارات نظامی و سیاسی حکومت سابق تدریجاً از حیات عمومی مردم در حال خارج شدن است. نباید فکر کرد که یک اتفاقی افتاده و انتخاباتی شده و فردی مسئولیت گرفته و همه چیز باید با این سرعت کنار گذاشته شود، چهآنکه در ایران نیز پس از انقلاب اسلامی تا توانستیم سربرگهای عادی را کنار بگذاریم، مدتها طول کشید و تا خواستیم افرادی را تا یک سطوحی کنار بگذاریم، زمان قابل توجهی گرفت، البته در انقلاب اسلامی ما اتفاقاتی رخ داد که به روند طبیعی سرعت داد، مانند جنگ تحمیلی که سبب شد افرادی که لانه کرده بودند و بنا بود در روند طبیعی دیرتر حذف شوند، زودتر حذف شدند".
وی درباره اختلاف کم آرای بین محمد مرسی و رقیب انتخاباتیاش گفت: مردم یک بخش این صحنه انتخاب سیاسی هستند و باید بازیگرانی که هنوز ماندهاند و در ساختار سیاسی داخلی کارکرد دارند و بازیگرانی که از این تحول زیان دیدهاند و آثاری را به سادگی در محیط داخلی مصر به جا گذاشتهاند را در نظر بگیریم.
** اسرائیل تا مغز استخوان حکومت مبارک نفوذ کرده بود
این کارشناس مسائل خاورمیانه اضافه کرد: میبینیم که در این صحنه، آمریکاییها در فاصله یک روز، راجع به شرایطی که در آنجا پیش آمده و یا ممکن است پیش بیاید، 3 موضعگیری متضاد داشتهاند؛ آنها دنبال تأمین منافع استراتژیک خود هستند و طبیعی است که راهبرد مدیریت تحولات و مهار تحولات در مصر را دنبال میکنند، از سوی دیگر رژیم صهیونیستی تا مغز استخوان دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و حتی فکری حکومت مبارک نفوذ کرده بود و با برخی تجار و کسبه تا یک سطحی ارتباطات ویژه دارند و از اینها برای مدیریت شرایط استفاده میکنند، همچنین تأثیر بازیگرانی مثل عربستان و قطر و کشورهایی را که شبکه دیکتاتوریهای منطقه را ساختند، نمیتوان در این فضا در نظر نگرفت.
محمدی گفت: عربستان به شدت قارچی به نام حزب نور را تولید میکند و اینها آنچنان به سرعت در استانهای مصر ساختمان خریدند و حزب راه انداختند و بین مردم گرسنهای که بیش از 60 درصد مردم مصر بودند و حتی یک وعده غذا نیز گیرشان نمیآمد، اعانات و مواد غذایی توزیع میکردند لذا به سرعت توانستند عدهای را دور خودشان جمع کنند و بازماندههای نظام سابق نیز سر جای خودشان بودند و آنها هم تلاش کردند به عنوان عقلا و حکما در این کشور ژست بگیرند و بگویند این عده ای که آمدند، عاقل نیستند و هیجان دارند و مملکت، اقتصاد و آینده معیشت مردم را به خطر میاندازند.، یعنی درست در نقطهای دست گذاشتند که مردم با آن حس نزدیکتری دارند و گفتند معیشت، زندگی و اقتصاد آنها ممکن است به خطر بیفتد. گفتند اینها آدمهای عاقل و پختهای نیستند و با اقدامات هیجانی خود ممکن است به مردم آسیب برسانند لذا تلاش کردند به این شکل عدهای را دور خود جمع کنند.
وی تأکید کرد: حزبهایی پس از سقوط مبارک تشکیل میشوند که برجستهترین آنها حزب سلفی نور است که عربستان پشت این جریان قرار دارد و توانسته در مناطق غیرمرکز و در شهرستانها و روستاها به سرعت با دادن اعانات و پول فراوان مردم را به یک باوری برسانند که آدمهای خوبی هستیم و نیتمان این است و شما باید در این مسیر حرکت کنید. این حزب سلفی امروز وضعیتش عوض میشود و کارکرد آن به سمت دیگری میرود و این تغییر بنا به خواسته کسی که سفارش دهنده این حزب است، مسیر تحولات را به سمت نوعی سازماندهی سلفی، جهادی، تکفیری به شکل پنهان سوق میدهد که کارکرد آن منطقهای و فرامنطقهای است و امروز تحت عنوان گسترهای از جریانات سلفی، جهادی و تکفیری از مالی گرفته تا تونس، مراکش، لیبی و مصر و حتی نوار غزه، لبنان، سوریه و یمن شاهد آن هستیم، همچنین این پدیده کارکرد راهبردی دارد که اساس پیشبرد سیاستهای آمریکا در منطقه روی این موج قرار است سوار شود.
"در مصر مراحلی از موفقیت در جابجایی قانون و تغییر آن به شکل نسبی و همچنین تغییر نسبی ساختارها شکل گرفت. مشکل آنها این است که سرعت این تغییرات بالا نیست و مشکل اصلی در این میان این است که جریانهای اصلی که نفوذ اجتماعی دارند، مانند اخوان از نظر فقه سیاسی هنوز به این نقطه تکامل نرسیدهاند اما چرا باید خوشبینانه به این موضوع نگاه کنیم؟ پاسخ این است که اخوانیهایی که در گذشته تنها وظیفه تبلیغ برای خود میدانستند و تبلیغ اسلامی را تنها مبنای مسئولیت و رسالت میدانستند، امروز به جایی میرسند که اگرچه برای محیط داخلی به یک فرهنگ جهادی نیز متمایل نیستند و آن را توصیه نمیکنند اما در محیطی مانند فلسطین و لبنان ما فتاوا و یا تصمیمات سیاسی از اینها سراغ داریم که نشان میدهد به سوی مبانی خوبی در حال تکامل هستند.
محمدی افزود: این یک فرآیند اجتماعی، فرهنگی و رفتاری است که باید اجازه دهیم شکل بگیرد، چراکه اینگونه نیست که از یک شب تا صبح، آنها تبدیل به انقلابیون دوآتشه شوند، بلکه یک فرآیندی است که باید با آزمون و خطا همانند انقلاب اسلامی طی شود.
** انقلابیون مصر با فقدان رهبری مواجهاند
وی با اشاره به وجود امام خمینی(ره) در رأس انقلاب اسلامی ایران یادآور شد: با وجود این "مدیر" و "مرشد"، انقلاب اسلامی ایران یک مسیر تکاملی را طی کرد و باورها و برداشتهای مردم و جریانات مختلف به تدریج شکل گرفت و گام به گام جلو رفت اما آنها این مدیر و مرشد که رکن اساسی در یک انقلاب است را ندارند لذا ما اینجا باید ارزش این چیزها را بیشتر بدانیم و در ضمن اجازه دهیم انقلاب آنها هم مسیر خودش را طی کند.
این کارشناس مسائل خاورمیان فقه سیاسی «اخوانالمسلمین» را نیازمند "پالایش بسیار" دانست و با تأکید بر لزوم خروج تدریجی "اندیشههای ناسالم" از درون تشکیلات این حزب، اضافه کرد: در تشکیلات اخوان افرادی حضور دارند که دارای نگاههای افراطی سلفی هستند و در مبانی فکری خود ممکن است رفتار ضد شیعی به معنای عام هم از خود نشان دهند ولی به این معنا نیست که ماهیت اصلی این جریان یا روندی که طی میشود، اینگونه باشد.
** 60 درصد مردم مصر محتاج یک لقمه نان بودند
محمدی به تلاشهای آمریکا برای مدیریت این تحول بزرگ اجتماعی (بیداری اسلامی) در امالقرای کشورهای عربی (مصر) با استفاده از اهرمهای مختلف اشاره کرد و با بیان اینکه 60 درصد مردم مصر زیر خط فقر و محتاج یک لقمه نان و شغل بودند، گفت: "حلبیآباد" یک موضوع عمومی بود که حتی در حومه و داخل قاهره و شهرهای اصلی مصر وجود داشت و مهمترین مسئله، معیشت مردم بود، لذا یکی از شعارهای آقای مرسی در 100 روز اول، مانند روم و اعتصابات ایتالیا "ساماندهی زبالههای شهر قاهره" و تأمین منابع مالی مشخصی برای این کشور و معیشت مردم اعلام شد.
** چرا نباید روند تحولات مصر را نادیده گرفت؟
وی با طرح این سؤال که "چرا این روند کند را هم نباید نادیده گرفت؟"، از وجود "دشمنی به نام آمریکا و رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب" در منطقه و "مانعتراشیهای مداوم" آنها در مسیر بیداری اسلامی سخن به میان آورد و ادامه داد: این دشمن سعی میکند مطالبات سیاسی مشخص ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی مردم را با ملاحظات دیگر همراه کرده و مسیر مطالبهگری مردم در عرصههای سیاسی را "کَند" کنند، مثلاً در زمان تنظیم بودجه، منابع مالی مورد نیاز از طریق کمکهای صندوق بینالمللی پول و یا اعانات کشورهای عربی تأمین میشود، لذا میبینیم که کشورهایی مثل عربستان و قطر و امثالهم از یکسو حکم "مهارگر" را در عرصه اقتصادی برای مهار شعارها و مطالبات سیاسی اجتماعی بازی میکنند و ازسوی دیگر به "جریانسازی انحرافی" نیز میپردازند و "جریان سلفی" را تشکیل میدهند و از جریانهای بازمانده از نظام سابق نیز به شکل غیرمستقیم حمایت میکنند و به آنها جان میدهند و دستگاههای رسانهای آنها نیز در موجه جلوه دادن مواضع این جریانهای بازمانده عمل کرده و تلاش میکنند حساسیت جریان انقلابی نسبت به جریانات وابسته به رژیم سابق را کاهش داده و بین این دو جریان همزیستی ایجاد کنند که هرچه این همزیستی یا مدارا کردن افزایش یابد، یا امکان یک تحول ریشهای را از جریانات انقلابی میگیرد و یا آنرا به تعویق میاندازد که این کار از سوی بازندگان صحنه انقلاب و بیداری اسلامی در مصر به شکلهای مختلف انجام میشود.
** علت اصلی "رفتار ناهمگون" دولت مصر در عرصه داخلی و خارجی
این کارشناس مسائل منطقهای با اشاره به کمک مالی مشروط 5 میلیاردی عربستان و 3 میلیاردی قطر به مصر برای "تأمین بخش کوچکی از نیازهای اقتصادی این کشور"، یکی از اهداف این کمکها را "محدود کردن رویکردهای اقتصادی جدید دولت نوپای مصر" برشمرد و گفت: مثلاً عربستان و قطر میگویند ما این کمک را میکنیم به این شرط که شما به سمت فلان کشور نروید و با آنها تعامل نکنید یا اینکه خیلی دنبال شعارها و مطالبات حساسیتبرانگیز نباشید و اصلاً وقتی شما مشکل اقتصادی دارید، چه ضرورتی دارد راجع به کمپ دیوید حرف بزنید لذا می بینیم که یک رفتار ناهمگونی از طرف ساختار جدید در عرصه خارجی و دیپلماسی خارجی مصر به نمایش گذاتشه میشود و علیرغم اینکه میفهمند خودزنی میکنند ولی گاهی اوقات از روی ناچاری و گاهی اوقات با نارضایتی تن به آن رفتارهای خارجی میدهند که البته با توجه به موتور اصلی انقلاب مصر که جای دیگری است و ما باید این را از ابتدا به خوبی درک میکردیم.
** مردم مصر رفتارهای ناهمگون دولت مرسی را تصحیح خواهند کرد
محمدی اینگونه "رفتارهای ناهمگون" دولت جدید مصر در عرصه سیاست خارجی را "بیدوام" خواند و با یاد کردن از مردم مصر بهعنوان "جریان اصلی و موتور محرک جنبش بیداری" در این کشور خاطرنشان کرد: نگاه مردم مانند نگاه احزاب و شخصیتها و تفکرات سیاسی نیست که اگر دولت مصر در یک مسیر دیگر حرکت کرد و حتی بپذیریم که به انحراف رفت، اینگونه نتیجه بگیریم که جنبش بیداری اسلامی به انحراف رفته است زیرا موتور اصلی جای دیگری است که آزمون و خطا کرده و رفتارهای ناصحیح را کنترل و تصحیح میکند و برای آن هزینه هم میدهد و چون آنجا رهبری واحدی هم وجود ندارد که بتواند ارشاد کند و نقش مرشد را داشته باشد، مردم ناچارند با آزمون و خطای مکرر این کار را به کندی انجام دهند.
"ما که از بیرون نگاه میکنیم، فکر میکنیم آنها الان باید فلان کار را میکردند و انتظارات و ایدهآل خودمان را برای آنها تعیین هدف میکنیم لذا میبینیم بعضی از رفتارهای داخلی یا خارجی، نه سرعت و نه کیفیتش آنطور که ما انتظار داریم، پیش نمیرود، مثلاً قانون را با نگاه افراطی سلفی مینویسند که اتفاقاً موجب خوشحالی جریانهای ارتجاع عرب میشود، چراکه این نگاه افراطی مورد اعتراض قرار خواهد گرفت و همه از آنها نگاه معتدل را درخواست میکنند، لذا با این رفتارها، اخوانالمسلمین بیآبرو شده و حیثیتش صدمه میبیند و گروههای دیگر به آن تعرض میکنند".
وی "شکست جریان اخوانالمسلمین" در جامعه مصر و "مخدوش شدن تقدس اسلامگرایی" را "بهترین هدیه" برای عربستان سعودی دانست و اضافه کرد: مثلاً اخوان نگاه حزبی به ساختار سیاسی دارد و تلاش نمیکند با سالمسازی نهادها، اصل تفکیک قوا را لحاظ کند، لذا این کار آنها موجب موج اعتراض گروههای مردمی که موتور انقلاب مصر هستند، به این رفتارهای انحصارگرایانهای میشود و وجهه اخوان را مخدوش میکند، از سوی دیگر اگر قطر سراغ اخوان میرود و با آن تعامل میکند، نباید این را بهعنوان این پدیده نگاه کنیم که اخوان رویکرد قطری سازشکار پیدا کرده است بلکه قطر میرود که آن را به انحراف و اشتباه کشانده و به دام بیندازد البته ما باید اجازه دهیم اخوان مسیر موازنهسازی خود را در سطح خارجی در همین آزمون و خطاها جلو ببرد و آن غربالی که باید صورت بگیرد، انجام شود.
** عربستان دشمن اخوان المسلمین است/ چرا اخوان مصر به قطر نزدیک شد؟
این کارشناس مسائل بینالمللی ادامه داد: اخوان میفهمد که عربستان دشمن است اما نگاهش به قطر اینگونه نیست و میگوید قطر حاضر است با سلفیها کار کند، در صورتی که عربستان سعودی با جریان تکفیری و وهابی کار کرده و مزدورپروری میکند و چون اینها از جهت فرقهای نیز با وهابیها مشکل دارند، اخوانیها به راحتی در کنار قطر قرار میگیرند اما ما که کنار نشستهایم، میگوییم رویکرد اخوان قطری شده و بعد روی آن به سرعت ارزشگذاری هم میکنیم و این ملاحظات و خطکشیها و صفبندیها را در تحلیل نهایی خودمان لحاظ هم میکنیم و در نهایت ممکن است به نتیجه درست و تصویر درست از تحولات آنجا جلو نرویم.
** تطبیق صددرصدی شعارهای جوانان مصری با شعارهای انقلاب اسلامی ایران
محمدی همچنین تأکید کرد: آن چیزی که مسلم است، این است که جریانات اجتماعی که قبلاً فقط یک حرکت روشنفکری از جوانان تحصیلکرده بودند، تدریجاً به این سمت حرکت میکنند که قوام حزبی و تشکیلاتی پیدا کنند و اگر در گذشته فقط یک تجمع دانشجویی بودند، الان فکر میکنند باید یک ریشه محکمتری پیدا کنند لذا تمام شعارها و مطالبات و خواستههای آنها دقیقاً و صد در صد با شعارهای انقلاب اسلامی ایران در عرصه مبارزه با دیکتاتوری، استبداد، استعمار و صهیونیزم منطبق بوده و دقیقاً شبیه یک ایرانی در اوایل پیروزی انقلاب راجع به موضوعات موضع میگیرند و همینها هم هستند که تجمعات و تظاهراتهای میلیونی را در قاهره و شهرهای دیگر به راه میاندازند و و به تصحیح مسیر یا مسار و آن رویکرد کمک میکنند، در واقع جان ضعیفی دارند ولی مسئولیتهای بزرگ را به عهده میگیرند.
** نباید از مصر همانند "فیضیه قم" انتظار داشت
وی تصریح کرد: موضوعی که ما در ایران تحت عنوان رهبری انقلاب داشتیم که حضرت امام لحظه به لحظه هشدار میدادند و راهنمایی میکردند و مسیر را نشان میدادند و جریان انحرافی را کنار میگذاشتند و ساختارها را سالمسازی و پالایش کرده و پایههای انقلاب را مستحکم میکردند، الان به شکل تجزیهشدهای به دوش جریانهای منفرد در مصر افتاده است و جایی نیست که این کار را به صورت متمرکز انجام دهد البته الان جریانات اسلامگرای قابل اعتنا مانند اخوان به این موضوع فکر میکنند که رهبری در جهان اهل سنت باید چگونه باشد؟ آیا به یک خلیفه نیاز دارند یا به یک رئیسجمهور؟ الان یکی از موضوعات روز در مصر بررسی یک پدیده اجتماعی در انقلاب اسلامی ایران به نام امام خمینی است که بحث میکنند که مدیریت به چه شکل باشد و در فقه سیاسی اهل سنت چه چیزی وجود دارد که اجرای شریعت و هدایت نظام سیاسی را توأمان با هم پیش ببرد؛ این همان چرخ تکاملی است که باید در آنجا شکل بگیرد و باید فرصت دهیم و به آنها کمک کنیم و انتظار نداشته باشیم که مانند فیضیه قم عیناً همه مظاهر اسلامی در آنجا شکل بگیرد؛ مظاهری که چه بسا در انقلاب اسلامی ایران هم وجود نداشت، چهآنکه حتی تا ماههای پس از جنگ در همین شمال شهر تهران خانمهایی با پوشش نامناسب به خیابان ها میآمدندو شاید گاهی پرخاش هم میکردند اما انقلاب اسلامی ایران مسیر تکاملی خودش را طی کرد تا به این نقطهای که امروز هست، رسید و به یک درخت تنومند تبدیل شد، لذا نگاه ما به جنبش بیداری اسلامی و جنبش اجتماعی در این کشورها نیز نباید نگاه دفعی و آنی باشد بلکه باید فرصت بدهیم تا مسیر تکاملی خود را با حمایت از آنها و انتقال تجربه و نیز افشاگری علیه دشمنان آن ملتها طی کند.
** حکومت جدید یمن به بنبست رسیده است
بخش دیگر گفتوگوی این کارشناس مسائل خاورمیانه با خبرگزاری بینالمللی «تسنیم» به بررسی تحولات یمن اختصاص یافت که هادی محمدی در اینباره به طرح پیشنهادی شورای همکاری خلیج فارس برای تشکیل حکومت جدید در یمن پس از سقوط «علی عبدالله صالح» اشاره کرد و یادآور شد: اگرچه این طرح تحمیل و تلاش شد با جراحی سر نظام یعنی آقای علی عبدالله صالح، بقیه نظام را حفظ کنند اما حرکت پرانرژی مردم در شمال، جنوب و مرکز یمن، کاری کرد که همین آقای هادی منصور مجبور شد بسیاری از سالمسازیهای درون ساختاری را با کنار گذاشتن فرزندان آقای علی عبدالله صالح انجام دهد و با این حال نیز مطالبهگری مردم ادامه پیدا کرده و این حکومت جدید به نقطه بنبست رسیده و الان به گروهها و طرفهای مختلف اصلی بیداری اسلامی در یمن یعنی حوثیها و جنبش جنوب و... التماس میکند که یک گفتمان ملی صورت بگیرد که البته پاسخ منفی شنید و با شروط آنها مواجه شد.
** وقتی تکبیر بعد از نماز ایرانیها به شعار ثابت یمنیها تبدیل میشود
وی اضافه کرد: این فرسایش طرحی که توسط آمریکا و عربستان در یمن اجرا شده، تأثیری در مردم ندارد و مردم یمن سر جای خود هستند و حرکت تکاملی خود را ادامه میدهند و پایههای اقتدار خود را حفظ میکنند و مطالباتشان نیز به قوت خود باقی است و حتی برخی شعارها از منطقه حوثی سعده در شمال یمن به صنعا و مرکز یمن تسری پیدا میکند و همین شعاری که ما در تکبیر بعد از نماز خودمان میگوییم و "مرگ بر آمریکا"، "مرگ بر اسرائیل" و ... میگوییم، به شعار ثابت نمادین مردم یمن تبدیل میشود، یعنی برخی از مردم یمن قبلاً در سعده بعد از نماز خود یا در تظاهراتهای خود مثل ایران شعار میدادند اما الان این شعار دادنها در کل یمن گسترش پیدا کرده است.
** حکومت عربستان در حال فروپاشی است
"یکی دیگر از دلایل فرسایش طرحهای آنها که حتی میآیند رفرمی را انجام میدهند تا این انقلاب و بیداری مردم یمن را مهار کنند که البته بینتیجه هم هست، این است که خود این طرحها شرایط آسیبپذیر و شکنندهای دارد. عربستان که مهمترین رکن حفظ این نظامهای دیکتاتوری در محیط پیرامونی خود در کشورهایی مثل بحرین، اردن، یمن و حتی مصر و لیبی است، خودش از درون به دلایل مختلف در حال فروپاشی است، البته نه از این جهت که پول کافی ندارند، بلکه پول کافی دارند اما نسل قدیم و اول حاکم که سران رژیم آلسعود را تشکیل میدهند، به شکل طبیعی در حال مرگ هستند و نسل دوم این رژیم پادشاهی دارای آن انسجام قبلی نیست و آن پایبندی به اصولی که در خانواده حاکم بود، را ندارد و خیلی از آنها نگاههای افراطی چپ و راست دارند و تجربه نسل اول را هم ندارند که بتوانند هم نظام عشایری و هم نظام شهروندی و هم نظام مربوط به اقلیتها را به شکلی مدیریت کنند کند که ساختار سیاسی را یک ساختار مقتدر نشان دهد لذا آمریکا آستین بالا میزند و در چینش بازیگران ساخت قدرت در عربستان دخالت مستقیم میکند".
** شعارهای مردم یمن به شدت ضدآمریکایی و ضدسعودی است
این کارشناس مسائل بینالمللی با اشاره به اظهارنظر آقای «کسینجر» درباره احتمال اشغال نظامی عربستان توسط آمریکا، خاطرنشان کرد: وقتی یک نظام سیاسی اقتدار و مشروعیت و مقبولیت خود را از درون از دست میدهد، آن وقت یک قدرت خارجی که تا به حال پشت یک دیوار پنهان بوده، ناچار میشود دخالت علنی بکند که این علنی شدن دخالت نشان میدهد که پایداری این نظام دیگر قابل اعتنا نیست و به همین جهت است که حامیان طرحهای رفرم در یمن و کشورهای دیگر، خودشان را در شرایط آسیب جدی میبینند که اولین تأثیر آن، این است که دیگر توانایی مدیریت آن محیط را ندارند لذا شعارهای داخل یمن به شدت ضدآمریکایی و ضدسعودی میشود و درحالیکه قرار بوده نظام آقای «هادی منصور» فضا را تلطیف کند، نه تنها این اتفاق نیفتاده، بلکه دولت او امتیازات زیادی به مردم داده و فرماندهان، مسئولان و افراد مختلف را در دستگاههای مختلف جابجا کرده و تغییر داده و مجبور شده به بسیاری از خواستههای مردم تن دهد ولی باز هم موتور جنبش بیداری در یمن و مطالبات مردم سر جای خود باقی است و این نشان میدهد که مردم یمن پتانسیل بسیار زیادی برای استمرار آمادگی خود و حرکت طولانیتر دارد.
** حکومت جدید یمن "ضعیف" و "فروپاشیده" است
هادی محمدی، حکومت «هادی منصور» در یمن را "ضعیف" و "فروپاشیده" دانست که "با ابزار سنتی امکان حیات ندارد".
** عربستان زمینه دخالت آمریکا را در کشورهای منطقه فراهم میکند
وی با اشاره به تأسیس القاعده و گروههای تکفیری در منطقه در سالهای قبل، این گروهها را "مولود نامشروع" عربستان توصیف کرد و گفت: تزریق نیروهای این گروهها به کشورهای دیگر به پدیدهای تبدیل شده که زمینه مداخله خارجی آمریکا را فراهم کرده و نفوذ پهپادهای آمریکایی به این کشورها را در ویترین مقابله با آسیب امنیتی و خطر گروههای القاعده و تکفیری موجه جلوه دهد.
** مردم یمن از حکومت جدید هم عبور میکنند
این کارشناس مسائل خاورمیانه با بیان اینکه امروز مردم یمن آقای هادی منصور را همکار آمریکا و عربستان در سرکوب مردم و مانع تحقق مطالبات خود میدانند، ادامه داد: چیزی در صحنه یمن از جهت موازنه قوا نه تنها به زیان جنبش مردمی تغییر نکرده است بلکه جنبش فقط به هادی منصور زمان داده که مطالبات مردم را اجرا کند و هادی منصوری که قرار نبوده تغییرات ریشهای انجام دهد، ناچار شده به بخشی از مطالبات اپوزیسیون و مردم و جنبش بیداری اسلامی تن دهد لذا مرحله عبور از رفرم سیاسی که در آنجا ایجاد شده را در چشمانداز یمن میبینیم.
** جنبش بیداری در بحرین وارد فاز بینالمللی شده است
محمدی در ادامه به تحلیل وضعیت بیداری اسلامی در بحرین پرداخت و یادآور شد: علیرغم اینکه در روزها و ماههای اول بیداری اسلامی در بحرین، تکیه به عربستان سعودی به حاکمیت آلخلیفه احساس پایداری و ماندگاری میداد و با سانسور صددرصدی اعتراضات، غرب نفس راحتی میکشید، ولی امروز همین شرایط آسیب در ساختار عربستان موجب شده که اگرچه حکام این کشور روزی استقرار نیروهای سپر جزیره را برای مشروع کردن حضور نظامیان سعودی اولین گام میدانستند، اما امروز مجبورند که از اتحادیه عرب چنین مجورزی بگیرند و از کشورهای دیگر برای تأمین امنیت نظام آلخلیفه در بحرین نیرو بگیرند و این نشان میدهد که این ابزارها فرسایش پیدا کردهاند و دیگر کارآمدی ندارند، ضمن اینکه مردم و جریانهای مختلف و رهبری روحانیون در بحرین توانستهاند پتانسیل خود را متناسب با شرایط به نحوی پیش ببرند که این دیوار رسانهای را بشکنند، تا جایی که الان میگویند جنبش بیداری بحرین وارد فاز بینالمللی شده و حتی مؤسسات بینالمللی انگلیسی و آمریکایی ناچارند به رژیم حاکم در بحرین یعنی آلخلیفه فشار بیاورند تا بخشی از فشارهای جاری را کم کنند.
** آلخلیفه در یک پارادوکس قرار گرفته است
وی ادامه داد: آلخلیفه نیز میداند به میزانی که در مقابل این فشارهای سیاسی و امنیتی عقبنشینی کند، سرعت فروپاشی خود و سرعت جرأت بخشیدن به مطالبهگری مردم را افزایش میدهد و به همین جهت در یک پارادوکس قرار گرفته است، یعنی از یک طرف با فشارهای خارجی کشورهای حامی روبروست و از طرف دیگر با شرایطی طبیعی مواجه است که به مطالبات و عزم مردم در تحقق مطالبات خود کمک میکند.
** مردم لیبی سادگی کردند
این کارشناس مسائل بینالمللی در بخش دیگری از گفتوگوی تفصیلی خود با خبرگزاری بینالمللی «تسنیم»، روی تحولات لیبی متمرکز شد و با اشاره به مداخله خارجی در این کشور و سقوط قذافی دیکتاتور لیبی یادآور شد: در لیبی یک جراحی سیاسی مداخلهگرانه صورت گرفت و مردم به دلیل یک تاریخ 40 ساله دیکتاتوری مطلق، سادگی کرده و به بهانههای مختلف، به حمایت خارجی تکیه کردند.
** چرا مردم لیبی به مداخله نظامی خارجی تن دادند؟
محمدی شتابدادن به فضای امنیتی در لیبی که "منجر به مداخله خارجی و ورود ناتو به تحولات این کشور شد" را "مصنوعی" و "هدایتشده" خواند و تأکید کرد: دلیل اینکه میگوییم سوق دادن تحولات لیبی به سمت فضای امنیتی، این است که جریان سلفی مشکوکی از یک روستای نزدیک مرز مصر حرکت مسلحانهای را شروع میکند و شرایط متراکمشدهای که در مردم به دلیل سرکوب امنیتی شدید نظام قذافی وجود داشت نیز به راحتی این فضا را ترویج کرد که مردم راه نجات خود را از طریق یک مقابله نظامی و حرکت نظامی میسر ببینند.
** مردم لیبی در دام مداخله خارجی افتادند
وی افزود: برخلاف بحرین که مردم توانستند اقتدار خود را از طریق اقدامات مسالمتآمیز و غیرخشن دنبال کند و این را به عنوان نقطه امتیاز خودش قرار داده و مدیریت را از دست رهبران جنبش خارج نکند، در لیبی که یک بافت کاملاً متفاوت و متمایز از سایر کشورها دارد، مردم در این دام میافتند و به سمت یک براندازی جنگی سمتگیری میکنند که همین کار موجب میشود زمینه مداخله خارجی برای فروش سلاح و حمایت مسلحانه و جنگی مهیا شود و کار به نقطه فعلی برسد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه با اشاره به بافت و ترکیب جمعیتی قبیلهای و منطقهگرا لیبی بهعنوان یکی از شاخصهای اصلی این کشور گفت: در لیبی یک عشیره خاص که مثل یمن توانسته بود قدرت را طی دهههای مختلف در دست داشته باشد، در تضاد با سایر مناطق و عشایری موجود در بافت اجتماعی لیبی عمل میکرد.
"فرهنگ عشایری اینگونه است که هر منطقه و هر عشیره سعی میکند منافع خودش را اولویت قرار دهد، یعنی قانون اول، قانون عشیره است و بعد از آن قانون ملی و قانون اساسی کشور، یعنی همان چیزی که ما در عراق در یک سطح و ضریب متفاوت با آن مواجه هستیم. در عراق هم قانون عشیره چیزی میگوید و قانون مدنی چیز دیگری؛ شاید قانون مدنی کسی را عفو کند اما قانون عشیره ممکن است او را اعدام کند و این چیزی است که در فرهنگ عشایری و قبایلی در همه کشورهای عربی با غلظت و یا رقیق بودن متفاوتی وجود دارد".
** برای تدوین قانون اساسی جدید لیبی از جمهوری اسلامی کپیبرداری کردند
محمدی به شدّت هیجانات امنیتی و نظامی در لیبی بهخاطر "شرایط قبیلگی نظام سیاسی" این کشور اشاره کرد و با بیان اینکه این مسئله نقطه آسیبی میشود که یک بازیگر خارجی با توجیه مناسبتری وارد سرنوشتسازی، آیندهسازی و نظامسازی برای مردم لیبی شود، تصریح کرد: اگرچه غربیها و ناتو و دستگاههای امنیتی و عناصر وابسته به آنها خیلی شدیدتر و پرانرژیتر وارد تحولات لیبی شدند، اما حاصل کار به واسطه فرهنگ سنتی و بومی لیبی، آن چیزی نشد که مدنظر غربیها بود، چراکه غربیها مجموعه پارامترهایی را شکل دادند و دیکتاتور را ساقط کردند و به مردم و عشایر سلاح دادند و فکر میکردند میتوانند از این طریق نظام سیاسی را هم خودشان بسازند اما مردم لیبی همان اندازه که ممکن است در این زمینه خود را بدهکار بدانند، خودشان را برای آیندهسازی لیبی خصوصاً با فرهنگ بومی کاملاً اسلامی صاحب حق میدانند.
وی ادامه داد: به همین دلیل در قانون اساسی که مینویسند، به شدت تلاش میکنند از قانون اساسی جمهوری اسلامی کپیبرداری کنند و چهرههای مشکوک وابسته به کشورهای مختلف مثل فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، انگلیس و آمریکا نمیتوانند وزن اصلی ساختار جدید را به خود اختصاص دهند و در جایی قرار بگیرند که مدیریت کنند و یا وقتی قرار میشود نخستوزیری انتخاب شود و یا مجمع پارلمانی تشکیل شود، ترکیب خاص خود کشور لیبی را پیدا میکند، اگرچه عناصری از آنها هم وارد این ترکیب میشوند ولی این خروجی، آن چیزی نیست که غربیها فکر میکردند از طریق تسلط بر اصل تحول باید به دست میاوردند، بلکه غربیها الان فکر میکنند چیزی که به دست آوردهاند، بسیار ناچیز است.
ادامه دارد...
انتهای پیام/