آیتاللهی: فلسفه دین باید از متن غربی صرف خارج شود
خبرگزاری تسنیم : آیتاللهی گفت:باید مشارکتی سازنده بین فیلسوفان دین غرب با فیلسوفان دین مسلمان ایجاد شود و فلسفه دین با استفاده از زمینه های موجود در فلسفه دینی اسلام بارور شده و از متن غربی صرف آن خارج شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، همایش بینالمللی «فلسفه دین معاصر»، امروز سوم دیماه 91 مصادف با 23 دسامبر 2012 و نهم صفر 1434، با حضور چهرههای داخلی و خارجی و با هدف ایجاد بستری مناسب برای گفتوگو میان اندیشمندان شرق و غرب، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آغاز به کار کرد.
حمیدرضا آیتاللهی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مراسم افتتاحیه این همایش با عنوان «فلسفه دین در بستر اسلامی» به ارائه سخن پرداخت و گفت: فلسفه دین، رویکردی فلسفی به موضوعات و پیشفرضهای دینی دارد و حتی یک فرد ملحد نیز در بررسی فلسفه دین به گزارههای دینی توجه میکند.
وی با اشاره به آموزههای خاص موضوعات فلسفی در دو دین اسلام و مسیحیت به تفاوت این آموزهها در این دو دین اشاره و اظهار کرد: اولین تفاوت در باورهای متفاوت این دو دین است؛ در فلسفه اسلامی با باورهای گزارهای مانند توحید، معاد و مانند آن و در فلسفه غرب با باورهای تاریخی مانند گناه اولیه، فدیه، هبوط، تجسد، تثلیث، تصلیب و... مواجه هستیم.
این استاد فلسفه افزود: ارتباط انسان و خدا نیز در مسیحیت و اسلام متفاوت است و انسان در مسیحیت انگارهای از خداوند است. همچنین در مسحیت به عشق خداوندی و در اسلام به خداوند رحمان تأکید میشود که این دو گزاره تفاوت مفهومی و معنایی دارند.
آیتاللهی در بیان دیگر تفاوتهای اسلام و مسیحیت ادامه داد: در رویکرد به اخلاق و سیاست دیگر تفاوت اسلام و مسیحیت مشاهده میشود؛ در حالیکه مسیحیت بیشتر بر جنبه اخلاقی تأکید میکند، اسلام بیشتر جنبه سیاسی دارد. در فلسفه دین مسیحی، فلسفه سیاسی و رابطه دین و سیاست مطرح نیست.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: بر خلاف اسلام که دینی جمعی است، مسیحیت دینی فردی است. تفاوت دیگر در رابطه دین و عقل در این دو دین است؛ در مسیحیت از عقلانیت ایمان و عقلانی کردن آموزه هایی مانند تجسد و... سخن به میان می آید؛ در حالی که عقلانیت در اسلام به چنین باورهایی تعلق نمیگیرد.
وی در رابطه با مفاهیم و برخی بسترها در حوزه فلسفه دین در قالب دین اسلام و مسیحیت اظهار کرد: مثلاً معنای وحی در اسلام و مسیحیت با یکدیگر متفاوتند؛ در اسلام وحی در طول 23 سال اتفاق افتاده است؛ حال آنکه در مسیحیت تا 1500 سال متفاوت بوده است.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: همچنین در مفاهیم تعالی و حلول نیز تمایزهایی در این دو دین وجود دارد که در موضوع تجسد در مسیحیت این مفاهیم اهمیت پیدا میکند، چیزی که در اسلام جایگاهی ندارد.
وی افزود: همچنین مسئله نبوت به عنوان مقوله متفاوت دیگر در شاکله مسیحیت و اسلام است. ما مسلمانان حضرت مسیح (ع) را نبی میدانیم، ولی مسیحیان او را خدای متجسد میدانند. مسئله قیامت و میزان از دیگر تفاوتهای موجود میان این دو دین است که در کلام اسلامی بسیار به آن پرداخته میشود، اما در مسیحیت به این اهمیت نیست.
آیتاللهی اضافه کرد: مسیحیت از «ابوّت» یا پدر بودن خدا سخن میگوید که در اسلام چنین چیزی وجود ندارد و بنابراین نوع مطالب آنان متفاوت میشود. همچنین در دو دین اسلام و یهودیت بر شریعت تأکید میشود، اما در مسیحیت شریعت چنین جایگاهی ندارد.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عنوان کرد: مسئله دیگر درباره قرآن و مسیح است؛ ما غالباً اناجیل را در مقابل قرآن قرار می دهیم در حالیکه بنابر عقاید مسیحیت، قرآن در مقابل شخص مسیح قرار میگیرد که کلمه الهی است.
وی ادامه داد: در حوزه علم و دین نیز تفاوتهای چندی میان اسلام و مسیحیت به چشم میخورد؛ از جمله در مسیحیت از رهگذر مسئله تجسد خداوند به مباحثی مانند تکامل، گناه اولیه و هبوط اهمیت داده میشود که این آموزه ها در اسلام جایگاهی ندارند.
این استاد فلسفه خاطرنشان کرد: همچنین مثال موضوع شر در در فلسفه دینی اسلام در قالب عدل الهی و در فلسفه دینی غرب با مسئله شر شناخته میشود. مباحث مربوط به تجربه دینی و عرفان و مفاهیم و کارکردهای متفاوت آنها در اسلام و مسیحیت از دیگر شواهد تفاوت بین این دو دین است.
وی تصریح کرد: از جمله تفاوتهای دیگر بین مسیحیت و اسلام آن است که در مسیحیت با قدیسان و در اسلام با علما سر و کار داریم؛ در مسیحیت بر سلسله مراتب کلیسایی تأکید میشود و در آن آیین به ویژه در مذهب کاتولیک نقش کشیش و روحانی در ارتباط انسان و خدا بسیار برجسته است؛ حال آن که در دین اسلام هیچ روحانیای رابط میان خدا و انسان نیست و انسان به طور مستقیم با خدای خود ارتباط دارد.آیتاللهی گفت: فلسفه دین در فضای غربی نشو و نما یافته و در مقابل، نظام مشابه در بستر اسلامی کلام و کلام جدید بوده است و علت توجه به فلسفه دین آن بوده که جهان مدرن با مسائل جدید فلسفی و دینی مواجه شده بود و در جستوجوی پاسخی فلسفی به این مسائل بود.
وی در پایان سخنان خود اظهار امیدواری کرد که مشارکتی سازنده بین فیلسوفان دین غرب که در بستری مسیحی میاندیشند با فیلسوفان دین مسلمان که از منظری اسلامی میاندیشند، ایجاد شود و فلسفه دین با استفاده از زمینههای موجود در فلسفه دینی اسلام بارور شده و از متن غربی صرف آن خارج شود.
انتهای پیام/