رگه‌های تفکر اشعری در فاجعه کربلا/ اشعری مؤید امامت یزید است


محقق داماد

خبرگزاری تسنیم : محقق داماد گفت: در واقعه عاشورا رگه‌های بسیاری از تفکر اشعری مانند جبرگرایی، قضا و قدر، جرقه‌های نظریه «کسب» و ... به چشم می‌خورد که قرن‌ها بعد به اصول کلامی اشاعره تبدیل می‌شوند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست «ریشه‌های تفکر اشعری در فاجعه عاشورا» امروز، 11 دی ماه، با حضور آیت‌الله سیدمصطفی محقق‌ داماد، استاد دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیئت علمی مؤسسه علمی و پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در محل این مؤسسه برگزار شد.

محقق داماد در ابتدای این نشست تخصصی به تبیین برخی از نهادهای کلامی مورد سوء استفاده در واقعه کربلا پرداخت و گفت: گروهی علت به وجود آمدن مکاتب کلامی را در انگیزه‌های سیاسی و کلام را بستر قدرت سیاسی می‌دانند، اما آنچه برای من مسلم شده این است که بی‌شک قدرت‌های دینی در طول تاریخ ادیان از مکاتب کلامی بهره‌های سیاسی بسیاری به نفع خود برده‌اند.

وی در بیان نمونه‌ای از این سوء استفاده‌ها به ماجرای «محنة» اشاره و عنوان کرد: این ماجرا از ننگ‌های معتزلیان و خلافت عباسی است و در آن مأمون با تفتیش عقاید علما در صدد تضعیف نیروی محدثان و مفسران آن زمان بود تا قدرتی در مقابل قدرت سیاسی وی اظهار وجود نکند.  

استاد دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به تأثیرات گسترده تفکر اشعری در تاریخ سیاسی اسلام ادامه داد: در تاریخ اسلام، جرقه‌های فکر اشعری همواره در کنار و به نفع قدرت‌های سیاسی و به زیان آزادی امت اسلام به کار رفته و حتی برخی از مفسران غلبه اشعری‌گری بر عقل‌گرایی را مهمترین عامل انحطاط تمدن اسلامی دانسته‌اند.

وی دینداری بدون تعقل را مهمترین شعار مکتب اشعری دانست و یادآور شد: ریشه تفکر تعطیل عقل را در سِفر پیدایش تورات باید جست‌وجو کرد و از شجره خبیثه دینداری جاهلانه ثمره‌های بسیاری به بار نشست که هر یک از آنها در طول تاریخ تمدن اسلامی بلای جان مسلمانان بود.

عضو هیئت علمی مؤسسه علمی و پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه سخنان خود پس از برشمردن مختصات فکری اشاعره و معتزله گفت: یکی از اصول سیاست بنی‌امیه ترویج و حمایت از اندیشه‌هایی بود که کارها و فعالیت‌های ناروای آنها را توجیه کند که از جمله این اندیشه‌ها می‌توان به جبرگرایی و مسئله قضا و قدر اشاره کرد.

وی ادامه داد: معاویه در گماشتن یزید به خلافت و جانشینی خود با اعتراضات گسترده‌ای از سوی بزرگان آن روزگار از جمله عبدالله ابن عمر و حتی عایشه مواجه شد، اما او این اقدام خود را با چماق تفکر جبرگرایی و قضا و قدر توجیه کرد. «بلاذری» معاویه را مجدد اندیشه جبر در صدر اسلام می‌داند و قاضی عبدالجبار همدانی فراتر از آن، او را پایه‌گذار مجبره می‌داند.

استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه امویان در رواج جبرگرایی بسیار کوشیدند، افزود: معاویه در سخنان خود مسئله خلافت یزید را یکی از قضاهای الهی می‌داند که از اختیار انسان بیرون است. حتی زمانی که به عمر سعد درباره فجایعی که مرتکب شده بود، اعتراض کردند، گفته بود که این کار از جانب خدا مقدر شده بود.

وی تصریح کرد: ابوالحسن اشعری در قرون بعد این اندیشه را جزء اصول اشاعره برمی‌شمارد و خروج بر حاکم جائر را بر مسلمانان نهی می‌کند. بر این اساس، مسلمانان تنها اجازه دارند تا با نرم‌گویی حاکم جائر را دعوت به اصلاح کنند و حق شورش و خروج علیه او را ندارند؛ اینجاست که اشعری به توجیه‌گر و مؤید علل‌الاطلاق حاکمان تبدیل می‌شود.

به عقیده محقق داماد، تفکر کلامی اشعری و حکومت‌های ظالم زمانه خدمات متقابل به همدیگر ارائه داده‌اند؛ از آرای اشعری چنین بر می‌آید که او با شیطنت امامت یزید بر مسلمین را تأیید و درباره اقدامات خلفای راشدین نیز چنین مواجهه‌ای داشته است.

وی گفت: با این اوصاف ما از اشعری چندان توقعی نمی‌توانیم داشته باشیم، اما شگفت آن است که بزرگ‌مردی چون غزالی که ملاصدرا او را دریای مواج می‌خواند، دانش خود را به نفع خلافت و دستگاه ظلم عباسیان قربانی می‌کند و حاکمان ظالم زمان را مصداق اولی‌الامر قرآنی معرفی می‌کند.

محقق داماد در ادامه سخنان خود با استناد به شواهد تاریخی و آیات قرآنی به تشریح مواردی مانند توجیه قدرت، جبرگرایی، عزت و ذلت و نظریه «کسب» در اندیشه اشعری پرداخت و گفت: در واقعه عاشورا جرقه‌های نظریات اشعری به چشم می‌خورد که قرن‌ها بعد جزء اصول کلامی اشاعره می‌شوند. 

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon