حمید سبزواری؛ خوش‌قریحه‌ای که جبهه را به کنج عزلت ترجیح داد


خبرگزاری تسنیم : شاعر انقلابی باید با گوشت و پوست خود هر آنچه را که بر مردم می‌رود، بچشد. سبزواری از آن دسته شاعران بود که جبهه را به کنج عزلت ترجیح داد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، نام حمید سبزواری را باید در خط آن دسته از شاعرانی نوشت که برای انقلاب بلند شدند و در همین دسته هم ماندند و از آرمان‌های خود، با وجود چند دستگی‌ها و تفرقه‌ها، دفاع کردند. سبزواری را اگرچه شاید خیلی‌ها از نام و چهره‌اش نشناسند، اما مطمئناً سروده‌های انقلابی او را همه به خاطر دارند.

سرودهایی مثل «برخیزید ای شهیدان»، «این بانگ آزادی کز خاوران خیزد»، «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو»، «شهید مطهر»، «خمینی ای امام» و ده‌ها سرود دیگر که حالا پس از سال‌ها همه را به این نتیجه می‌رساند که شعرها شعار نبودند، بلکه از شعور شاعر برخاسته و بر صفحه کاغذ نوشته شده و حالا بعد از سه دهه از آن ایام هنوز در ذهن‌ها نشسته است.

شعر سبزواری را به طور کلی می‌توان در دو برهه و بخش دید؛ بخش نخست زمان اختناقی است که شاعر در دوران حکومت پدر و پسر پهلوی درک کرده است. او در این ایام شاعری متعهد است که دردهای مردم زمان خود را انعکاس می‌دهد و بر این باور است که ظلم این پنج دهه را هیچ ملتی نمی‌تواند تحمل کند. او حتی به خاطر فعالیت‌های ادبیش مجبور شد که کارش را رها کند.

دوم؛ شعر سبزواری بعد از انقلاب است. او از همان قبل از انقلاب که در کنار شاعری، معلمی ساده بود، به هم‌قطارهایش در انقلاب پیوست. شاعری مردمی و انقلابی شد. قبل از انقلاب هم شعر می‌گفت حتی در نوجوانی کتابی از خود در مشهد به چاپ رساند، اما همه این فعالیت‌هایش بعد از انقلاب رنگ دیگری به خود گرفت و در حقیقت این انقلاب بود که نامش را در اذهان حفظ کرد. شاعر آئینی حالا دیگر در دهه 50 شاعر انقلابی و مردمی شده بود.

 

 

شعر سبزواری پس از انقلاب را باید تاریخ این رویداد مهم دانست. تقویمی که در آن رویدادهای مهم، شور و هیجان مردم برای تغییر سرنوشتشان و آرمان‌های یک ملت که هفتاد سال در خاموشی بود و حالا هم‌نوا با امام امت در مشت‌های گره کرده و صداهای خروشان در خیابان‌های شهر به فریاد در می‌آمد، ثبت کرده و برای آیندگان به یادگار گذاشته است. شاعر انقلابی باید خود انقلابی باشد، ویژگی‌ای که هنوز هم در سبزواری می‌توان به خوبی دید و آن را حس کرد.

در دفتر شعر سبزواری هر نوع شعری با مضمون و قالب مختلف می‌توان جست. اگرچه این حکایت از خوش‌قریحه بودن شاعر دارد، اما انتخاب قالب سرود برای شعرهای زمان انقلاب امری بود که بر سخن‌سنجی شاعر صحه می‌گذارد. او اگرچه طبع خود را در غزل، ترانه، قصیده، دوبیتی و... آزموده است، اما برای مردمی که شور و هیجان دارند، هیچ چیز مانند سرود نمی‌تواند خواسته‌های آنها را به گوش دیگران برساند؛ و این امری بود که سبزواری آن را به درستی در اوان انقلاب فهمید و با انتخاب موضوعات مهم در تاریخ انقلاب و ریتمی آهنگین و حماسی، توانست بسیاری از سرود‌های ماندگار و ارزشمند را در تاریخ انقلاب به نام خود ثبت کند. زبان خراسانی شاعر در انتخاب واژگانی که بار حماسی و شور آهنگین ابیات را افزایش دهد، نکته مهمی بود که به عنوان یک شاخص در سروده‌های وی نمود یافته است.

با شروع جنگ هشت ساله و سخت‌تر شدن کار انقلاب، سبزواری همچنان در جبهه حق ماند و میدان را رها نکرد. درست همانند یک شاعر متعهد که از بطن جامعه برخاسته است، با مردمی که دوستشان داشت و با آنها زندگی می‌کرد، هم‌نوا شد. همچون خیل کثیری از شاعرانی که کنج عزلت گزیده بودند و هنوز در هوای زلف یار در غزلیات خود سیر می‌کردند، نبود به جبهه‌ها می‌رفت. ارتباط مداوم شاعر با رزمنده‌ها، درک تلخی‌ها و شادی‌های جبهه و مهمتر از همه پایبند و معتقد بودن به این جهاد سبب شد تا سبزواری در این ایام نیز به عنوان یک شاعر متعهد موفق عمل کند. شاعری بود که خود به میدان رفته و به شنیده‌ها و تصاویر در تلویزیون بسنده نکرده است. این شد که «خجسته باد این پیروزی» را برای مردمی سرود که در جبهه رشادت‌ها می‌آفریدند. شاعر انقلابی باید با گوشت و پوست خود هر آنچه را که بر مردم می‌رفت می‌چشید که سبزواری ثابت کرد این‌گونه است.

شاید بتوان مهمترین دلیل ماندگاری و بر دل نشستن سرودهای سبزواری را در همین رمز مردمی بودن آن دانست؛ و اگرنه سبزواری شعر زیاد سروده بود و موضوع به فراوانی در اشعار وی دیده می‌شد، اما هیچ یک از این اشعار همانند سرودهایش بر دل‌ها ننشسته و بر ذهن‌ها ثبت نشده است. رسانه ملی در آن زمان بر خلاف این سال‌ها، ترانه‌ها و سرودهایی را پخش می‌کرد که پشت آن فکری بود و انتظار می‌رفت تا مخاطبان بسیاری با شنیدن آن احساس لذت کنند، به همین جهت سرودهای سبزواری در کنار اشعار دیگران شاعران متعهد با ملودی خوب و صدای گیرای گلریز بارها از تلویزیون و رادیو پخش می‌شد.

 

 

تلفیقی از درک عمیق شاعر از شعری که سروده، ملودی خوبی که متناسب با سروده‌ها ساخته شده بود و در نهایت صدای گیرا و با احساسی که این اشعار را خواند، سبب شد تا مجموعه‌ای از سرودهای متعهد و انقلابی که حرفی برای گفتن داشته باشند، در رسانه ملی پخش شود. پخش این دسته از سرودها در کنار دیگر برنامه‌های تلویزیونی سبب شد تا مردم بر خلاف پیش از انقلاب با رسانه ملی احساس قرابت کنند و آن را به چشم دیگری نبینند.

سبزواری بعد از رحلت امام(ره) نیز از جبهه انقلابی‌ها خارج نشد و مانند خیلی‌ها که جبهه خود را تغییر دادند، در همین مسیر باقی ماند. حفظ و صیانت از انقلاب و پاسداشت خون شهدا دو موضوعی است که هر وقت پای صحبت این استاد پیر بنشینی گوشزد می‌کند.

حالا بعد از سال‌ها که از فراز و فرودهای انقلاب می‌گذرد، سبزواری ثابت کرد که شاعری انقلابی است. انقلابی بودنش از سر صله و شهرت نیست، بلکه این دردی است که خود آن را چشیده و لذتی است که آن را دوست دارد به دیگران بچشاند. سبزواری ثابت کرد که شاعر انقلاب است.

انتهای پیام/