ریزشها و رویشهای انقلاب اسلامی در نگاه مقام معظم رهبری
خبرگزاری تسنیم: "البته ریزش داشتهایم، توبهکار از انقلاب و پشیمان از انقلاب داشتهایم، اما رویشهاى ما بیشتر از ریزشهاى ما بوده است".
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم , "ریزش نیروها" از شایعترین مسائل مبتلابه تمام انقلابهای دنیاست؛ برخی از نیروهایی که زمانی در دایره انقلابیون و شاید از اصلیترین عناصر انقلابهای جهان به شمار میآمدند, در سالهای پس از این انقلابها, به هر دلیلی خود را از قطار انقلابها پیاده کرده و به اصطلاح "ریزش" میکردند.
این اتفاق در انقلاب اسلامی ایران نیز رخ داده است. بودند کسانی که سابقه طولانی مبارزات انقلابی و همراهی با انقلاب و امام داشتند اما مدتی بعد رودرروی همین انقلاب و همین امام ایستادند و به صف "ریزش"های انقلاب پیوستند.
در مقابل این "ریزش"ها اما "رویش"های فراوانی نیز در این انقلاب اسلامی وقوع پیوسته است. این نکتهای است که به کرار در بیانات رهبر معظم انقلاب مورد اشاره قرار گرفته است.
ایشان معتقدند در سالهای پس از انقلاب اسلامی, ریزشها و "توبهکار و پشیمان از انقلاب" داشتهایم، اما "رویشهاى ما بیشتر از ریزشهاى ما بوده است".
آنچه در ادامه میخوانید, گزیدههایی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران پیرامون مسئله ریزشها و رویشهای انقلاب است:
بیانات در دیدار خانوادههاى شهدا و ایثارگران استان خراسان شمالى1391/07/22
من یک نکته دیگر را هم اضافه کنم بر آنچه که عزیزان ما در اینجا بیان کردند. گفتند: «آن کسانى که در دوران جهاد مقدس و دفاع مقدس، در جبهههاى جنوب و غرب رفتند وارد میدانها شدند و جان خود را کف دست گرفتند، به سه دسته تقسیم میشوند: بعضىها از گذشتهشان پشیمان میشوند، بعضىها بىتفاوت میمانند، بعضىها پایبند میمانند. آنهائى که پایبند میمانند، باید از غصه دق کنند».
این جمله اخیر را من قبول ندارم. آنهائى که پایبند میمانند، شاهد به ثمرنشستن این نهال و تناورشدن این درخت خواهند بود. اینجور نیست که با روى گرداندن کسانى، این حرکت عظیم، این بناى معْظم و شامخ تکان بخورد.
با برگشتن یک عدهاى از این قافله عظیم، هرگز این قافله از راه باز نمیماند؛ «من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتى الله بقوم یحبّهم و یحبّونه»؛ این را خداى متعال در قرآن فرموده است به مسلمانان صدر اسلام، به آن کسانى که در رکاب پیغمبر جهاد کردند و جنگیدند و جان خودشان را فدا کردند؛ قرآن در واقع همین حقیقت را براى آنها بیان میکند.
دلها را باید نگه داشت. بعضى از دلها میلرزند، میلغزند، نمیتوانند خودشان را بر آن لبه مرتفع نگه دارند و حرکت را ادامه دهند، لذا سقوط میکنند. قرآن از اینها تعبیر کرده است به: «من یرتدّ منکم عن دینه». ارتداد، به طور مطلق همه جا به معناى برگشتن از دین نیست؛ پشت کردن به دین نیست؛ معنایش این است که از آن راهى که در گذشته میرفت، برمیگردد.
بله، یک عدهاى در انقلاب ما هم بودهاند، در صدر اسلام هم بودند؛ راهى را که در کنار پیغمبر حرکت میکردند، ادامه ندادند؛ اما آیا راه متوقف ماند؟ آیا راه متوقف میماند؟ آیا قافله در جاى خود مىایستد؟ قافله حرکت میکند: «فسوف یأتى الله بقوم یحبّهم و یحبّونه»؛ رویشهائى به وجود خواهد آمد. یکى از این رویشها، خود شما جوانها هستید. شما که دوران جنگ را ندیدید، شما که امام را ندیدید، شما که در عرصههاى جنگ نبودید، اما امروز سرتاسر کشور اسلامى و انقلابى ما از روحیه ایستادگى و ثبات و افتخار و احساس عزت، لبریز است.
یک روزى گردانهاى منطقه شما - خراسان شمالى - در جبهه خطشکنى میکردند؛ امروز هم شماها خطشکنى میکنید. امروز هم ایستادگى شما در مقابله با زیادهخواهى و افزونطلبى و تجاوزطلبى قدرتهاى سلطهگر عالم، خطشکنى است. امروز ملت ایران دارد خطشکنى میکند.
انقلابهائى که در منطقه، در بیدارى اسلامى پیروز شدند - که البته ما به همه این انقلابها احترام میگذاریم و قدر آنها را میدانیم - اینها را مقایسه کنید با جمهورى اسلامى و نظام اسلامى و انقلاب اسلامى؛ ببینید این ایستادگى، این اقتدار، این اعتمادبهنفس در ملت ایران، دیگر کجا پیدا میشود؟ اینها خطشکنى است.
قدرتمندان عالم و سلطهگرهاى دنیا خودشان را عادت دادهاند که از طرف همه مردم دنیا حرف بزنند، به نفع منافع حقیر خودشان، به نفع سرمایهدارانشان؛ عادت کردهاند که در همه امور کشورها دخالت کنند، به نفع خواستههاى فزونخواهانه و مستکبرانه خودشان. ملتها گاهى یک نالهاى میکنند، گاهى یک فریادى میزنند؛ اما در مقابل نهیب قدرتمندها، چه کسى میتواند ایستادگى کند؟ کدام ملت است که با منطق، با استدلال و با استحکام نشان دهد که در مقابل زیادهخواهىهاى استکبار ایستاده است؟ جز ملت ایران؟ دیگران هم هر کارى میکنند، رتبههاى فروتر از ملت ایران است. خدا کند آنها از ما جلو بزنند - حرفى نداریم - چه بهتر که ملتهاى مسلمان و ملتهاى دیگر پیش بیایند، از ما هم جلوتر بروند، اما واقعیت قضیه این نیست؛ امروز ملت ایران جلو است، ملت ایران خطشکن است.
جوانهاى ما که آن روز نبودند، اما امروز هستند؛ این مژده است، این بشارت است. اهل فکر و اهل تأمل، بر روى این پدیده شگفتآور تکیه کنند که در نظام جمهورى اسلامى، با وجود همه کجتابىهائى که از گوشه و کنار دیده شده، امروز این انگیزه، این ایستادگى، این آگاهى، این عزم راسخ، بین جوانهاى ما، از دوران دفاع مقدس اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.
چطور میشود که رویشها در یک ملت از ریزشها بیشتر است؟ بله، ریزشهائى وجود دارد؛ کسانى هستند که از راه برمیگردند، کسانى هستند که احساس خستگى میکنند، کسانى هستند که به گذشته خودشان شک میکنند، کسانى هستند که به لبخند دشمنان و فریب دغلکاران از راه در میروند، اما در مقابل، مردان و زنان شجاعِ آگاهِ آشنا با حقایق زمانه و مسلط بر بسیارى از مسائل گوناگون سیاسى - که آن روز مطرح نبود و وجود نداشت - در جامعه ما حضور دارند؛ اینها رویشهاى جدیدند.
امروز وضع ما اینجورى است. یک عدهاى به بعضى از ظواهر نگاه میکنند، قضاوتهاى غلط میکنند؛ خیال میکنند که جوانها از دین برگشتهاند. نخیر؛ جوانها علاقهمند به این راهند، علاقهمند به آن چیزى هستند که ایمان به آن در دل آنها راسخ است؛ و این مربوط به اکثریت جوان این کشور است؛ و این از برکت خون شهداست؛ و این به برکت فداکارى عزیزان شما و جوانهاى شماست.
خطبههای نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی1390/11/14
یکى دیگر از نقاط قوّت ما در این مدت، انتقال ارزشهاى انقلاب به نسل دوم و سوم بود. امروز شما جوانها را نگاه میکنید، مىبینید این ارزشها را دریافت کردهاند. همین شهید عزیز اخیر ما، مصطفى احمدىروشن - شهیدى که شهادتش دل ما را سوزاند - یا آن شهید جوان قبلى، شهید رضائىنژاد، که اوائل امسال به شهادت رسید، اینها دو تا جوان، دانشمند، سى و دو سه ساله بودند؛ امام را درک نکردند، جنگ را درک نکردند، دوران انقلاب را درک نکردند، اما اینجور با شجاعت، با شهامت درس میخوانند، تحصیلات میکنند، مقامات عالى را طى میکنند؛ میدانند و میفهمند هم که مورد تهدیدند، اما میروند؛ این خیلى مهم است، این ارزش است؛ این ارزشهاى انقلاب است در نسل سوم.
احمدىروشن و رضائىنژاد و امثال اینها نسل سوم انقلابند. همین حرکت عظیم این جوانها که بعد از شهادت احمدىروشن اعلام کردند ما حاضریم بیائیم کار کنیم، خیلى مهم است؛ اینها را نباید دستکم گرفت. یکى از نقاط قوّت و مثبت ما همین است که این ارزشها به نسلهاى دوم و سوم منتقل شد، البته ریزش داشتهایم، توبهکار از انقلاب و پشیمان از انقلاب داشتهایم، اما رویشهاى ما بیشتر از ریزشهاى ما بوده است. نیروهاى فرسوده ریزش پیدا کردند، اما نیروهاى جوان و باطراوت بالا آمدند و رویش پیدا کردند.
بیانات در دیدار فعالان عرصه هنر دفاع مقدس1388/06/24
نباید تصور کرد که آنچه میگوئیم، بیان میکنیم، انتقاد میکنیم، پیشنهاد میدهیم، این تأثیرى نمىبخشد و جائى مورد توجه و مورد عمل قرار نمیگیرد؛ اینجور نیست.
تا حالا هم ما در زمینه ادبیات دفاع مقدس، هم هنر دفاع مقدس پیشرفت داشتیم؛ بنده هم دارم صحنه را مىبینم. اینى که ما بگوئیم ما عقبرفت داشتیم، عقبگرد داشتیم، ریزشمان بیشتر از رویش بوده، نه، اینها را من قبول ندارم؛ ما پیشرفت داشتیم، تکامل داشتیم؛ ممکن است آنچه که بوده، از انتظار ما کمتر بوده؛ این خوب است.
اینکه ما انتظار بیشترى داشته باشیم از آنچه که اتفاق افتاده، از واقعیت راضى نباشیم و به واقعیتها قانع نباشیم، این خیلى چیز خوبى است، لیکن اینکه تصور کنیم این همه تلاش که شده در طول این سالها، پا زدیم و جلو نرفتیم، این درست نیست. نخیر، درست پیش رفتیم، جلو رفتیم، کار انجام گرفته؛ در بخشهاى مختلف همین جور است. خوب، حالا این مقوله مهمى نیست که دربارهاش زیاد بحث کنیم؛ در این باره حرف زیاد هست.
بیانات در خطبههاى نمازجمعه1384/05/28
پدیده اعتکاف یکى از رویشهاى انقلابى است؛ ما اول انقلاب این چیزها را نداشتیم. اعتکاف همیشه بود. زمان جوانى ما وقتى ایام ماه رجب فرا مىرسید، در مسجد امام قم - آن هم فقط قم؛ در مشهد من اصلا اعتکاف ندیده بودم! - شاید پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه اعتکاف مىکردند.
این پدیده عمومى؛ اینکه دهها هزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب همه جوان، جزو رویشهاى انقلاب است. من یک وقت عرض کردم که انقلاب ما ریزش دارد، اما رویش هم دارد؛ رویشها بر ریزشها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتکفین عزیز! توصیه من این است که در این سه روزى که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید؛ حرف که مىزنید، غذا که مىخورید، معاشرت که مىکنید، کتاب که مىخوانید، فکر که مىکنید، نقشه که براى آینده مىکشید، در همه این چیزها مراقب باشید رضاى الهى و خواست الهى را بر هواى نفستان مقدم بدارید؛ تسلیم هواى نفس نشوید.
تمرین این چیزها در این سه روز مىتواند درسى باشد براى خود آن عزیزان و براى ماها که اینجا نشستهایم و با غبطه نگاه مىکنیم به حال جوانان عزیزمان که در حال اعتکاف هستند. با عمل خودتان به ما هم یاد بدهید.
بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی1384/04/07
انقلاب زنده است، این اصول زنده است؛ هیچ مانعى ندارد که برگ و بار عوض بشود. خزانهایى در راه است؛ این یک حرکت طبیعى است براى موجودات زنده عالم. همیشه ریزش و رویش وجود دارد؛ مهم این است که در کنار ریزش، رویش هم وجود داشته باشد؛ و امروز اینجور است.
بحمدالله انقلاب علىرغم همه تبلیغات، همه تخریبها، همه ضربهها، همه تهاجمهاى از اطراف و اکناف - تهاجم سیاسى، فشار اقتصادى، تهاجم فرهنگى - پیشرفت کرده؛ این انقلاب زنده، بانشاط و مشغول پیشرفت است؛ منتها خیلى از افراد ظاهربین نمىفهمند و حقیقت را درک نمىکنند؛ مگر اینکه حقیقت خودش را با واقعیت سنگین به آنها تحمیل کند؛ و همینجور هم هست.
امروز هم شما نگاه مىکنید و مىبینید که علىرغم اینکه مخالفان ملت ایران، دشمنان و توطئهگران ملت ایران، عظمت این ملت و عظمت این حضور سى میلیونى و عظمت این انتخابات را دیدند و در دل خودشان تحقیر شدند، هنوز در زبان حاضر نیستند اعتراف کنند؛ اما واقعیت قضیه این است که این ملت با حرکت خود، با حضور خود، با نشاط خود، بر روى همه توطئهها خط بطلان کشید، بعد از این هم همینجور خواهد بود؛ منتها شرطش ادامه تقواست، که تقوا موجب رحمت الهى است.
به خودمان مغرور نشویم. مغرور شدن ملتها و مسؤولان ملتها همیشه مایه سرنگون شدن و سقوط آنها شده است. هیچکس نگوید «من» کردم. خداى متعال در قرآن با لحن استهزاءآمیز نافذ خود مىگوید که قارون گفت: «قال انما اوتیته على علم عندى»؛ من خودم بودم که با توانایى خودم توانستم به این نقطه برسم! خداى متعال او را در اعماق زمین سرنگون کرد.
ما باید تلاش کنیم؛ ما باید مجاهدت کنیم. هیچ ملتى بدون مجاهدت، بدون تلاش، بدون ابتکار، بدون نوآورى، بدون فتح مراحل گوناگون پیشرفت، به جایى نمىرسد، اما برکت از خداست، توفیق از خداست و تقوا زاد راه است لذا توصیه همه پیغمبران تقوا بوده است.
بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها1383/09/26
نباید تصور کرد که مجموعه انسانى یک ملت، یک حرکت بسیط مىتواند داشته باشد. حرکتها، جمعبندى شده مجموعه احساسات، انگیزهها و تحرکها در کل جامعه است. ما بحمدالله در بخشهاى بسیار زیادى داریم پیشرفت مىکنیم.
اینطور تصور نشود که ما از واقعیات جامعه بىخبر مىمانیم؛ نه، من بحمدالله با بدنه مردم مرتبطم. شما آقایان و خانمهایى که اینجا تشریف دارید، بخشى از مجموعه نخبگان کشور هستید. بنده با غیرنخبهها، با مردم عادى، با روحانیون، با ائمه جماعات و با خانوادههاى گوناگون ارتباط دارم؛ گاهى هم به خانههاى مردم مىروم و روى فرش و زیر سقفشان مىنشینم؛ بنابراین واقعیتها را مىبینم؛ اینطور نیست که ندانم و نبینم.
این تصور و توقع هم منطقى نیست که ما فکر کنیم باید یکسره بدون ریزش و بدون وجود نمودها و نمونههایى که نمىپسندیم، جلو برویم؛ نه، بالاخره ریزشها و رویشهایى هست؛ سقوطها و عروجهایى هست؛ مجموعه انسانى جمعبندى شده را باید محاسبه کرد.
مشکلاتى هم که دوستان بیان کردند، من آنها را محتمل مىدانم و قبول مىکنم. خیلى از این مشکلات و این گرهها وجود دارد، اما در کنارش امور مثبت و موجبات - چیزهایى که مایه امید و سرور مىشود - وجود دارد. تلاشى که باید بکنیم، این است که مشکلات را برطرف کنیم.
در مجموع، آنچه بهنظرم مىرسد، این است که ما در زمینه تربیت نخبگان - که یک بخش عمده آن در عرصه آموزش دانشگاهى است - هم در بخش آموزش و هم در بخش پژوهش، نیاز به تمرکز بیشترى از سوى مسؤولان داریم.
مسؤولان کشور در این زمینه باید با یک نگاه واقعبین و با یک محاسبه صحیح و - براى کوتاهمدت - غیرمادى به مسأله نگاه کنند. اگرچه در بلندمدت یقیناً ثروت و پیشرفت و رشد مادى کشور هم در گرو همینهاست، منتها در مسائل دانشگاه، در کوتاهمدت باید محاسبات را بر مبناى مسائل مالى و اقتصادى و مادى قرار نداد.
نه اینکه الان این نگاه وجود ندارد؛ من مىبینم هم در سازمان مدیریت و برنامهریزى و هم در مجموعه دولت این نگاه وجود دارد و مسؤولانى که در رأس این کارها هستند، خودشان غالباً دانشگاهى و اهل تحصیلات عالیه هستند؛ کسانى هستند که قدر تحصیلات و تحقیق را مىشناسند؛ ولى باید برنامهریزى شود؛ مدیریت لازم است.
همین مسأله هجرت نخبگان یا فرار مغزها - که آقایان به بیانهاى خوبى اشاره کردند - هرچند بخشى از آن بلاشک به امکانات و امثال آن مرتبط است، بخشى هم به مسائل معنوى ربط دارد، اما بخشى هم مربوط به مدیریتهاست. ما، هم در وزارت علوم و بخشهاى مختلف تحقیقاتى و هم در مدیریت دانشگاهها نیاز به این داریم که انسانهایى که این مسؤولیتها را بر عهده دارند، با نگاه مدیریتى کارآمد و پخته و سنجیده با این مسأله برخورد کنند.
یقینا پیشرفت کاروان علم و تحقیق در کشور احتیاج دارد به مدیریت؛ به تعبیر برخى از دوستان، به نظارت، اشراف، برنامهریزى، جهتدهى و هدف معین کردن نیاز دارد؛ بدانیم براى کار تحقیقاتى راهبرد ما چیست؛ چه کنیم که این تحقیقات و این آموزش براى کشور مفید باشد و بهکار کشور بیاید، که دوستان هم در این زمینه مطالب خوبى بیان کردند.
بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى1383/06/31
ما از لحاظ علمى و سازندگى پیشرفت کردیم و آنچه در این کشور در بخشهاى مختلف انجام شده، حقیقتاً مىتواند الگو باشد. کار زیادى در همه بخشها در زمینه ترویج دین، در زمینه رشد، گسترش و ترویج علم، در زمینه شکوفایى استعدادها، در زمینه زیرساختهاى عظیمى که براى اداره کشور و براى رفاه عمومى لازم بوده، و در زمینههاى گوناگون، انجام شده است.
در همین زمینههاى فرهنگى و اخلاقى و در قبال ریزشهاى آن، که آقایان دغدغهاش را دارند و بحق هم است، شما رویشهاى عجیبى را هم مشاهده مىکنید. امروز نسل جوان محقق و عالم و فاضل و اهل تلاش علمى که بهطور گسترشیافتهاى در کشور وجود دارد؛ هم در دانشگاهها، هم در حوزهها، بهوجود آمدهاند؛ اینها حقایق و واقعیات است. این نشاندهنده این است که این موجود، قابل دوام، باثبات، قابل گسترش و قابل ریشهیافتن بود؛ دنیا این را مىبیند.
بیانات در دیدار جمعی از مسئولان جهاد دانشگاهى1383/04/01
انقلابى بمانید؛ توصیه مؤکد من این است. حرکت انقلابى بر خلاف القائات افراد خبیث و یک عده از قلمبهمزدهاى داخلى که آن را ترویج مىکنند و اینطور القاء مىکنند که انقلاب یعنى آشفتگى؛ سردرگمى؛ هیچى به هیچى نبودن و سنگ روى سنگ بند نشدن، نیست، بلکه انضباط انقلابى، برترین و قویترین انضباطهاست.
بىنظمىاى که اول انقلاب دیده مىشود، بهخاطر این است که بناى غلط و کج و پوسیدهاى وجود دارد، که باید آن را بههم ریخت و بناى نویى گذاشت. آن بههم ریختگى متعلق به اول انقلاب است؛ انقلاب که آن بههم ریختگى نیست؛ انقلاب یک امر مستمر است؛ انقلاب یعنى سازندگى؛ یعنى رویش و بالندگى.
رویش و بالندگى بدون انضباط، بدون قانون و بدون نظم مگر ممکن است؟! بهترینِ کارها را کسانى کردهاند که با روحیه انقلابى کردهاند؛ هم در جنگ، هم در سازندگى و هم در علم و مسائل فرهنگى، بنابراین، انقلابى بمانید. روحیه انقلابى یعنى اسیر حدود تحمیلى نشدن؛ قانع به گیرندگى قطرهچکانى نشدن؛ با امید دنبال هدف حرکت کردن، و با انگیزه، با نشاط، با اصرار و پیگیرى آن را بهدست آوردن. این، انقلاب و حرکت انقلابى است.
بیانات در خطبههاى نمازجمعه1378/09/26
نباید خیال کرد که اگر چهار نفر آدمى که سابقه انقلابى دارند، از کاروان انقلاب کنار رفتند، پس انقلاب غریب ماند. نه آقا، همه انقلاها، همه فکرها، همه جریانهاى گوناگون اجتماعى، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛ ریزش در کنار رویش.
شما به صدر اسلام نگاه کنید، ببینید آن کسانىکه در دوران غربت اسلام و غربت على، از امیرالمؤمنین دفاع کردند، چه کسانى بودند؟ اینها سابقهداران اسلام نبودند. سابقهداران اسلام، جناب طلحه و جناب زبیر و جناب سعدبنابى وقّاص و امثال اینها بودند. بعضى از اینها على را تنها گذاشتند؛ بعضى از اینها در مقابل على ایستادند. اینها ریزشها بودند. اما رویش کدام است؟
رویش، عبداللَّهبنعبّاس است؛ محمّدبنابىبکر است؛ مالک اشتر است؛ میثم تمّار است. اینها رویشهاى جدیدند. اینها که در زمان پیامبر نبودند؛ اینها در همان دوران غربت اسلام روییدند؛ اینها نهالهاى تازهاند. شما ببینید یک مالک اشتر در همه تاریخ اسلام چقدر مؤثّر است. بله؛ ممکن است کسانى ریزش پیدا کنند که البته مایه تأسّف است.
وقتى به امیرالمؤمنین شمشیر زبیر را دادند، گریه کرد. همانطور که گفتم، غصّه دارد. غصّه دارد کسانى ریزش پیدا کنند که یک روز پاى سفره انقلاب، پاى سفره امام زمان، پاى سفره اسلام و قرآن نشستند و نان و نمک اسلام را خوردند؛ اما در کنار آن ریزشها، مالک اشترها هستند؛ عبداللَّهبنعباسها هستند.
امیرالمؤمنین هرجا در میدانهاى جنگ احتیاج به زبان داشت، عبداللَّهبنعباس مىرفت و امیرالمؤمنین را یارى مىکرد. هرجا احتیاج به شمشیر داشت، مالک اشتر بود. مثل مالک اشتر، مثل عبداللَّهبنعباس، مثل محمّدبنابىبکر - مثل این رجال - نه یکى، نه ده نفر، نه هزار نفر که هزاران نفر بودند.
اینطور نیست که شما خیال کنید حالا چهار نفر آدمى که از راه برگشتند و نیرویشان تمام شد، معنایش این است که نیروى این گردونه عظیم تمام شده است. نه آقا؛ بعضیها در بین راه قوّهشان تمام مىشود. بله؛ ضعیفترها وسط راه آذوقهشان تمام مىشود.
یک نفر از مشهد حرکت کرده بود که با کاروانى به کربلا برود. به خواجه اباصلت که رسیدند - کسانى که به مشهد رفتهاند، مىدانند که خواجه اباصلت کجاست - گفت ما که خرجیمان تمام شد! بعضیها خرجیشان در خواجه اباصلت تمام مىشود؛ بعضیها خرجیشان بین راه تمام مىشود؛ بعضیها دو سه کیلومتر مىآیند، بعد خرجیشان تمام مىشود! این همان ارتجاع و برگشتن است. این افتخار نیست؛ این ننگ است؛ این بریدن است؛ این از راه ماندن است؛ اما: «الم تر کیف ضرب اللَّه مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء»؛ ریشه مستحکم است و شاخهها روزبهروز همینطور زیادتر مىشود: «تؤتى اکلها کلّ حین باذن ربّها»؛ رویش جدید هست. جا دارد که درباره این ریزشها و رویشها، از دیدگاه جامعهشناختى و روانشناختى و تاریخى، کار و بحث کنند.
انتهای پیام/