فیاض: خودباوری، دغدغه شاعر امروز افغان/ می‌خواهند «پشتو» را جای «فارسی» بگذارند


خبرگزاری تسنیم : با توجه به تلاش گروه‌های مختلف برای تضعیف زبان فارسی در افغانستان و جایگزین کردن زبان انگلیسی و پشتو به جای آن، حفظ این زبان یکی از دغدغه‌های شاعران مقاومت امروز افغانستان است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، افغانستان همانند بسیاری دیگر از کشورهای منطقه، در تمام سال‌هایی که در خود جنگ و گریزها و آشوب‌ها را تجربه کرده، پایدار بر نظام فکری و حفظ هویت ملی خود ایستاده است. یکی از شاخه‌های ادبی که در چند سال اخیر توانست حضور خود را در میان مردم حفظ کند و بر سر زبان‌ها بیفتد، ادبیات مقاومت و پایداری این کشور است که مشکلات و حوادث متعددی را از سر گذرانده است. 

محمدحسین فیاض از جمله شاعران مقاومت افغانستان است که فعلاً در ایران زندگی می‌کند. با وی در خصوص پیشینه شعر مقاومت این کشور و فراز و فرودهای آن در تاریخ ادبی افغان‌ها و همچنین سیر این نوع اشعار بعد از خروج طالبان، به گفت‌وگو نشستیم.

* تسنیم: آقای فیاض! برای شروع به شعر مقاومت و پایداری در ادبیات افغانستان اشاره کنید. پیشینه این نوع سروده‌ها در ادبیات افغانستان به چه زمانی بازمی‌گردد؟

شعر پایداری یا ادبیات مقاومت در افغانستان از سال 1357 به بعد، یعنی زمانی که کودتای کمونیستی شکل گرفت و این کودتا نظام جمهوری افغانستان را ساکت کرد، شروع شد. ما بعد از اینکه نظام کمونیستی که با حمایت شوروی سابق بر روی کار آمد، با ادبیات پایداری افغانستان با رنگ و محتوای جدید مواجه هستیم. بخشی از سروده‌های شاعران در این ایام به بیان شعار و مفاهیمی اختصاص دارد که با حکومت آن هنگام در تضاد بوده است.

ادبیات پایداری در افغانستان بعد از حکومت کمونیست‌ها در خاک این کشور، با دو رویکرد در جریان بود؛ نخست رویکرد شاعرانی بود که خود از هوادارن نظام وقت بودند و در اشعار خود همان ایده‌های کمونیستی و مارکسیستی را بیان می‌کردند. دسته دیگر شاعرانی بودند که در مقابل این جریان، با تکیه بر مفاهیم دینی و با برداشت از فرهنگ قرآن و دین به شعر گفتن در این خصوص پرداختند. این گروه با بهره‌گیری از فرهنگ دینی به رشادت‌ها و حماسه‌آفرینی‌ها، جهاد در راه خدا و شهادت تشویق می‌کردند، جریانی که بعداً در ایران پررنگ‌تر به حیات خود ادامه داد. این نوع جریان در ایران بستر خاص خود را یافت و پر و بال گرفت و ادبیات افغانستان نیز متأثر از این روند، به حیات آن ادامه داد. آثار متعددی در این زمینه هم به چاپ رسید.

البته اگر یک نگاهی کلی به ادبیات مقاومت افغانستان داشته باشیم، متوجه می‌شویم که این نوع سروده‌ها پیشینه بیشتری در ادبیات عامیانه و سنتی افغانستان دارند و تنها منحصر به حضور کودتاچیان نمی‌شود. در کشور ما همیشه چالش‌های قومی وجود داشته است، به این معنی که یک قومی با حمایت‌های برخی از کشورها به خصوص بریتانیا، دست به قتل عام‌هایی می‌زد که همین جنگ و درگیری داخلی در خاک افغانستان دست‌مایه شعرهای پایداری قرار گرفت. قومی که مظلوم بوده سعی کرده تا درد خود را با شعر فریاد کند.

* تسنیم: پس به نظر می‌رسد که تا قبل از حاکمیت کمونیست‌ها شعر مقاومت رنگ ملی نداشته و بعد از سال 57 که کودتا شکل می‌گیرد، شعرهای مقاومت قومی رنگ ملی می‌گیرند؟

بله، دقیقاً همین‌طور است. در همین زمان است که شاعری مثل شهید علامه اسماعیل بلخی که در دهه 40 و 50 در زندان بوده و در این مدت بیش از 2 هزار بیت با مضامین پایداری سروده است که به عنوان نمونه می‌توان به این شعر اشاره کرد:

«جوانان در قلم رمز شفا نیست

دوای درد استبداد خون است

ز خون بنویس بر دیوار ظالم

که آخر سیل این بنیاد خون است»

اگرچه برخی ادبیات کمونیستی در این ایام را جزء ادبیات مقاومت می‌دانند، اما آثار گروه‌های مسلمان بر تعریفی که از ادبیات مقاومت شده، بیشتر صدق می‌کند. این اشعاری است که از بستر فرهنگ و دین مردم افغان بلند شده بود و در آن نهاد دینی خود را تبیین کردند. علاوه بر این، تشویق به پایداری در برابر ظلم و تجاوز بیگانگان از المان‌هایی است که در این نوع اشعار دیده می‌شود. مثلاً شاعر در این غزل می‌گوید:

«خود خانه را بساز و در فکر سنگ باش           

در پای نقش خود، تو آب رنگ باش

در هرقدم دو صفحه شطرنج پیشروست        

یک بار هم که اگر نبازی زرنگ باش

که گفته است جنگ به پایان رسیده است     

جنگت همیشه هست به فکر تفنگ باش

تو در میان جنگل انبوه مانده‌ای              

خواهی اگر که زنده بمانی پلنگ  باش»

* تسنیم: ادبیات مقاومت در افغانستان چه مسیری را از نظر ساختار گذرانده است؟ آیا همانند بسیاری از ادبیات‌های پایداری جهان ابتدا با مستقیم‌گویی شروع شد و بعد به نمادگرایی و بیان غیرمستقیم مبدل شد، یا خیر؟

بله، این مسئله در ادبیات مقاومت افغانستان هم به وضوح دیده می‌شود. اگر یک نگاهی کلی به دهه‌های مختلف شعر مقاومت داشته باشیم،‌ می‌بینیم که شاعران در ابتدا با صراحت به بیان مسائل و وظیفه مردم می‌پرداختند. استفاده از کلماتی مانند «خون» مؤید این نکته است، اما این صراحت در دهه 60 به بعد تبدیل به غیرمستقیم‌گویی می‌شود. در این نوع سروده‌ها مردم را به سمت وحدت و پاسداشت ارزش‌های دینی و ملی سوق می‌دهند.

در لفافه سخن گفتن شاعران در این ایام به گونه‌ای بود که برخی از اهالی فکر و قلم که مهاجرت کرده بودند به دیگر کشورها، شاران را مورد طعن قرار می‌دادند که اگر شما هم مخالف نظام حاکم هستید، باید از افغانستان خارج می‌شدید که شاعران هم می‌گفتند ما نیز با شما هم‌عقیده‌ایم، اما شعر خود را در لفافه می‌گوییم. 

* تسنیم: با توجه به اینکه ادبیات افغانستان به دو دسته عامیانه و رسمی دسته‌بندی می‌شود، شعر مقاومت در هر یک از دو دسته به چه صورت جلوه داشته و کدام‌ یک از این دو بر دیگری غلبه دارد؟

تقریباً روند هر دو گونه به یک شکل بوده است. البته بنا بر اینکه مردم بیشتر گرایش به شعر عامیانه دارند و آن را بهتر می‌فهمند، پذیرش ادبیات عامیانه به نسبت ادبیات رسمی در میان مردم بیشتر است. به طور کلی، در ایران هم همینطور است، ادبیات کوچه و بازاری که در مورد جنگ و شهادت بوده، بیشتر بر زبان مردم است تا ادبیاتی که در دفتر شاعرانی مانند قیصر امین‌پور و سیدحسن حسینی هست. با وجود این، هر دو دسته از نظر عاطفی، شاعرانگی و محتوا بر یک سنخ بوده‌اند. 

* تسنیم: بعد از حمله ناتو و آمریکا به خاک افغانستان، شعر مقاومت چه روندی را طی کرد؟ المان‌های شعر پایداری در این زمان به چه صورتی در شعر ظاهر شد؟

در این مدت شعر پایداری به شکل دیگر ادامه پیدا کرده و  شکل آن تغییر کرده است. تعداد زیادی از مردم افغانستان، به ویژه فرهنگیان کشور، برخلاف آنچه که هست، حضور آمریکا و دیگر کشورها را تجاوز تلقی نمی‌کنند. بسیاری بر این باوراند که آمریکا و ناتو به کمک مجاهدین آمده است تا دیگر متجاوزان و از جمله طالبان را از خاک کشورمان بیرون کنند. در این زمان، دیگر ادبیات مقاومت همانند ادبیات زمان کمونیست‌ها نیست، بلکه بیشتر تأکید بر حفظ اصالت بومی و ملی است. در سروده‌های این زمان، شاعران تلاش می‌کنند تا مخاطب را به سمت خودباوری سوق دهند و از آنها می‌خواهند که تحت تأثیر فرهنگ بیگانه قرار نگیرند.

به عنوان نمونه، کشتارهایی که در «کویته» اتفاق افتاده، یکی از بن‌مایه‌های شعرهای اخیر بوده است. کویته یکی از مناطقی است که مردم افغانستان به دلایل مختلف در 50 سال گذشته به آنجا مهاجرت کرده‌اند.  در این مدت، مردم به دلایل سیاسی، مذهبی و قومی مورد حمله قرار گرفته و کشته و زخمی شده‌اند. این نوع اتفاقات در ادبیات فعلی مقاومت بازتاب داده شده و شاعران تلاش کرده‌اند تا با شعر نسبت با مردم آنجا همدردی کنند.

* تسنیم: چقدر بیان لفافه‌گونه شاعران متأثر از فضا اجتماعی و سیاسی حاکم بر افغانستان است؟

با توجه به اینکه در افغانستان 80 درصد آزادی بیان مطلق وجود دراد، هر کسی اعتقادات خود را بیان می‌کند. این بیان غیرمستقیم نشان‌دهنده توانایی هنری شاعران است و بیشتر از این نشأت می‌گیرد که مردم، آمریکا را به عنوان یک متجاوزگر نمی‌شناسند. البته ناگفته نماند که در همین مدت شاعرانی بوده اند که با زبان تند و انتقاد شدید به وضعیت فعالی شعر گفته‌اند. این نوع شعرها هم هست، اما به قوت سروده‌های دوران کمونیست‌ها نیست.

* تسنیم: این تلقی از کجا نشأت می‌گیرد؟ اهالی قلم افغانستان در این رابطه چه کار می‌کنند؟

در افغانستان از سال‌های دور به این سو، دخالت انگلستان زیاد بوده است و همواره هر کشوری تلاش کرده تا نیروی خود را در خاک این کشور بر اریکه قدرت بنشاند. جامعه افغانستان جامعه چند قومی است. در این میان، اقلیت‌هایی بوده‌اند که مظلوم بودند و بار حاکمیت را بر دوش کشیده‌اند.  اینها هیچ زمانی فرصت نداشته‌اند حاکمیت را بر دست بگیرند و حرف خود را به گوش دیگران برسانند. در مدت حضور آمریکا فرصت به گونه‌ای پیش آمد که تمامی قومیت‌ها به صورت موازی در دستگاه حکومتی حاضر باشند و حتی قومیت‌های مظلوه هکم سهم اجتماعی داشته باشند.

به عنوان نمونه، سال‌ها بود که می‌خواستیم مذهب تشیع در افغانستان مذهبی رسمی اعلام شود که بعد از حضور ناتو این موضوع در مجلس به تصویب رسید. این آزادی بیان و آزادی مذهب در افغانستان در عرض همین چند سال گذشته به وجود آمد. اگرچه تلقی حاکم این است، اما هیچ وقت شاعران با حضور مداوم نیروهای خارجی موافق نبوده و نیستند و همیشه این موضوع در شعرهای آنها دیده می‌شود. دغدغه اینکه نیروهای آمریکایی خاک افغانستان را ترک کنند و مردم خود استقلالشان را به دست بیاورند، دغدغه‌ای است که در بیشتر شعرهای مقااومت امروز مردم افغان دیده می‌شود. مردم و شاعران بر این باوراند که هیچ دایه‌ای مادر نمی‌شود و این را بارها در سروده‌های خود آورده‌اند.

* تسنیم: در سال‌های اخیر اتفاقات زیادی برای حذف زبان فارسی در کشور شما اتفاق افتاده است. هم گروه‌های مختلف و هم نهادهای گوناگون تلاش کرده‌اند تا زبان پشتو را جایگزین زبان رسمی فعلی افغانستان، زبان فارسی کنند. موضوع زبان، به عنوان یکی از نشانه‌های فرهنگ بومی و ملی افغانستان، تا چه اندازه در شعر پایداری اشاره شده است؟

به نکته جالبی اشاره کردید. تمام حوادث افغانستان ریشه در واقعیت اجتماعی آن دارد. بخش وسیعی از دغدغه‌های فعلی شاعران پایداری که حفظ هویت ملی را دغدغه اصلی خود قرار داده‌اند، همین مسئله است. در 260 سال پیش که احمد شاه ابدالی، یکی از سرداران نادر شاه، افغانستان را بعد از کشته شدن وی به عنوان یک دولت مستقل اعلام کرد، حاکمیت به دست پشتوها افتاد.

در دهه 30 و 40 تلاش‌های فراوانی شد تا زبان پشتو به عنوان زبان رسمی اعلام شود. حتی تلاش‌هایی هم در لویی جرگه (مجلس ملی) این موضوع مطرح شد که با مخالفت شدید نمایندگان مواجه و منتفی شد. بعد از آن آمدند و بسیاری از واژگان کلیدی را به صورت ملی ترجمه کردند که همه موظف به رعایت آن هستند. مثلاً به جای دانشگاه همه باید بگویند: «وَهنتون».

حفظ زبان فارسی، یکی از دغدغه‌های شعر مقاومت امروز افغانستان

 هنوز هم حساسیت‌هایی در این زمینه وجود دارد که نتیجه آن تظاهرات‌ها و مبارزاتی است که اتفاق افتاده است. چندی قبل پیشنهاد شد که کتاب‌های موجود در حوزه طب و علوم را به زبان پشتو ترجمه و د ردانشگاه‌ها تدریس کنند. با اعلام اینکه فقدان اثر در این دو حوره به زبان پشتو، پشتوانه کم این زبان در حوزه علوم را نشان می‌دهد، این قضیه منتفی شد، اما اخیراً رئیس جمهور اعلام کرد که همه آثار باید به زبان انگلیسی ترجمه و در دانشگاه‌ها به این زبان تدریس شود. این در حالی است که بیش از 70 در صد مردم افغانستان، با زبان فارسی صحبت می‌کنند.

مشکل ما برای اینکه با این امر مخالفت کنیم و از زبان به عنوان یکی از نشانه‌های مهم هویت ملی دفاع کنیم، این است که وحدت نداریم و همسو نیستیم. حضور قومیت‌های مختلف این امر را دچار مشکل کرده است. کشاکش‌های تاریخی سبب شده استا تا این همدلی‌ها کمرنگ‌تر شود. با وجود این شاعران با شیوه‌های مختلف اقدامات اینگونه‌ای را که در راستای حذف هویت‌های ملی است را مطرح کرده‌اند که غالباً با زبان طنز همراه است.

مردم ایران و افغانستان این راه را با هم طی می‌کنند

*تسنیم: با توجه به همجواری ایران و افغانستان و حضور چندساله بسیاری از شاعران در خاک ایران، ادبیات پایداری ایران تا چه اندازه در شعر این حوزه افغانستان تأثیر گذاشته است؟

ادبیات مقاومت ایران تأثیر تنگاتنگی در ادب افغانستان داشته است. فضای فرهنگی‌ای که در ایران همزمان با انقلاب اسلامی به وجود آمد، تأثیر مهمی بر ادبیات معاصر افغانستان گذاشت. این تأثیرپذیری را گاه به شکل مستقیم در شعر شاعرانی مانند محمدکاظم کاظمی از شعر علی معلم می‌بینیم و گاه به صورت غیرمستقیم در نحوه بیان و شگردهای شاعرانگی. علاوه بر این، اشتراکات فرهنگی و زبانی دو کشور تأثیر فراوانی در این امر داشته است.

علیرضا قزوه، میرشکاک، احمد عزیزی، سیدحسن حسینی از شاعران مقاومت ایران هستند که با تعامل شاعران افغان با این شاعران تأثیرپذیری بیشتر شده است و ما گاه رد پای شعرهای یکی از این شاعران را در سروده‌های افغانستان می‌بینیم. با وجود این معتقدم که شاعران و مردم دو کشور با هم هم‌مسیر هستد و دارند این راه را با هم طی می‌کنند.

انتهای پیام/