شیخ شریف قنوتی؛ اولین روحانی شهید دفاع مقدس


خبرگزاری تسنیم : محمدحسن شریف قنوتی که در روزهای آغازین جنگ به شیخ شریف شهرت یافت، تشکیل دهنده نخستین گروه مدافع در خرمشهر،‌ نخستین روحانی مجروح، اسیر و شهید دفاع مقدس است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، محمدحسن شریف قنوتی که در روزهای آغازین جنگ به شیخ شریف شهرت یافت، نخستین روحانی مجروح و اسیر جنگ تحمیلی بود. وی همچنین نخستین روحانی شهید دفاع مقدس، نخستین نماینده امام خمینی(ره) در جنگ به شهادت رسید، نخستین فرمانده شهید جنگ‌های چریکی و پارتیزانی بود.

شیخ محمدحسن شریف قنوتی به تاریخ 3 تیر 1313 در روستای قصبه از توابع اروندرود آبادان متولد شد. شیخ در دوران کودکی به کسب علوم و معارف دینی روی آورد و مقدمات اسلام را نزد عمویش عبدالستار اسلامی آموخت و سپس ادامه دروس حوزوی را در حضور عبدالرسول قائمی در آبادان فراگرفت. سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی وارد حوزه علمیه قم شد و محضر درس آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی و نیز امام خمینی (ره)را درک کرد و تا مرتبه اجتهاد پیش رفت.

خودتان را خسته نکنید، هرگز از این جامه روحانی جدا نخواهم شد

وی مبارزات سیاسی خود را از زمان فعالیت فدائیان اسلام آغاز کرد و همکاری‌هایی با آن گروه، به‌ویژه شهیـد سیـدمجتبی نواب صفوی داشت.

با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در 1342، فعالیت‌های سیاسی شریف قنوتی شدت بیشتری یافت. او با وجود جو خفقان حاکم در زمان پهلوی، در مساجد به سخنرانی و افشاگری می‌پرداخت و آشکارا به دفاع از امام خمینی پرداخته و اعلامیه‌ها و رساله ایشان را با یاری دیگر همرزمانش در بین مردم توزیع می‌کرد. به خاطر مبارزاتش توسط ساواک دستگیر و زندانی شده بود.

در زندان پهلوی می‌خواستند لباس روحانیت را از تنش درآورند، ولی او با شجاعتی قابل تحسین گفته بود: "اربابان شما هم از این لباس می‌ترسند، شما که جای خود دارید. بی‌جهت خودتان را خسته نکنید و برای ما هم دردسر درست نکنید که هرگز از این جامه روحانی جدا نخواهم شد."
روز عاشورا، افسر نگهبان زندان برای آرام کردنش، او را تهدید به قتل کرد. در پاسخ با خنده‌ گفته بود: "چقدر تشنه شهادت در روز عاشورا هستم، اگر لایق باشم، شلیک خواهی کرد."

تشکیل نخستین گروه مدافع در خرمشهر به نام «لشکر الله اکبر»

شیخ شریف قنوتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به اردکان فارس رفت و بنا به درخواست مردم منطقه مسئولیت نمایندگی شورای شهر را عهده دار شد. در اوایل سـال 1359 به بروجرد رفت و به عنوان نماینده ویژه دادستان انقلاب اسلامی بروجرد مشغول خدمت شد.

با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در روز سوم مهر 1359 با کاروان آذوقه اهدایی مردم بروجرد به خرمشهر اعزام شد. در اواسط مهر هم به همراه تشکلی از جوانان بروجرد به خرمشهر رفت و خود لباس رزم پوشید و با تشکیل گروه‌های چریکی الله اکبر و گروهان‌های مقاومت، خرمشهر را برای چندمین بار از خطر سقوط حتمی نجات داد.

شیخ شریف علاوه بر فرماندهی برخی از محورها در خرمشهر و هدایت نیروها، مسئولیت تأمین مهمات نیروها را هم عهده‌دار بود. در روز 24 مهر 1359، وی به هنگام رساندن مهمات به یکی از نقاط درگیری در خیابان چهل متری خرمشهر، به مقر عوامل بعثی وارد شد و در همانجا به شهادت رسید.

وی در واقع تشکیل‌دهنده گروه‌های مسلح به امر امام خمینی(ره) در سال 1342 بود، همچنین نخستین برگزارکننده تظاهرات در شهرستان بروجرد بود تا جایی که به عنوان رهبر انقلاب بروجرد معرفی شد. نخستین تشکیل‌دهنده ستاد پشتیبانی از جبهه‌های جنگ و حمایت از جنگ‌زدگان در بروجرد و نخستین ارسال کننده محموله‌های تدارکاتی از بروجرد به مناطق جنگی به ویژه خرمشهر بود.همچنین تشکیل‌دهنده‌ نخستین گروه اعزامی از بروجرد به خرمشهر جهت دفاع ازشهر و نخستین گروه مدافع در خرمشهر به نام «لشکر الله اکبر» که همراه برادران ارتشی و سپاهی به مدت 35 روز مقاومت کردند.

شهادت شیخ شریف به روایت "دا"

سیده زهرا حسینی از جانبازان و مدافعان روزهای مقاومت خرمشهر، در کتاب دا به نقل قول از یکی از کسانی که روزهای آخر مقاومت خرمشهر را دیده بود، از شهادت شیخ شریف قنوتی اینچنین روایت می‌کند: "از جوان پرسیدم:از شیخ شریف قنوتی خبر دارید؟.. گفت: شیخ را به بدترین وجه شهید کردند. پرسیدم چطوری؟ مگر چه کارش کردند؟ گفت: روز بیست و چهارم مهر، عراقی‌ها تا چهل متری رسیده بودند. شیخ و چند نفر دیگر را که داخل ماشین بودند به گلوله می‌بندند. همه مجروح می‌شوند. یکی از بچه‌هایی که همراه شیخ بود فقط شانزده تیر بهش خورده بود. بعد می‌آیند سروقت سرنشین‌های ماشین. به آن‌ها هم تیر خلاص می‌زنند. شیخ را بیرون می‌کشند. از او می‌خواهند که به امام توهین کند. شیخ که زیر بار نمی‌رود، داخل دهانش ادرار می‌کنند و بعد در دهانش گلوله خالی می‌کنند. شیخ به شهادت می‌رسد. عمامه‌اش را برمی‌دارند، دورتادور کاسه سرش را می‌برند و هلهله‌کنان توی خیابان می‌دوند و می‌گویند، یک خمینی را کشتیم..."

یک خمینی را اسیر کردیم/ یک خمینی را کشتیم

عبدالرحیم سعیدی‌راد، در کتاب شهید قنوتی به تفصیل، واقعه‌ شهادت شیخ شریف قنوتی را چنین روایت می‌کند:

"دستور پیشروی یگان‌های دشمن به سوی خرمشهر، در 24 مهر 1359 صادر شد و خیابان چهل‌متری این شهر، به عنوان خیابان مرکزی، شاخص تقسیم نیروها و محورها قرار گرفت. با گذشت ساعاتی از روز، در حالی که مدافعان اندک شهر به مقابله مشغول بودند، یگانی از نیروهای دشمن با راهنمایی ستون پنجم، خود را به خیابان چهل متری رساند و با استقرار تیربار در چند نقطه و موضع‌گیری تک‌تیراندازان در ساختمان‌های مسلط بر این خیابان، محور مرکزی و اصلی‌ترین راه پشتیبانی و رفت و آمد نیروهای مدافع را بستند. دشمن، ماشین حامل شهید شریف قنوتی را در این خیابان هدف قرار داد. پس از برخورد هفت، هشت گلوله به بدن شهید، ماشین با آرپی‌جی هدف قرار گرفت و واژگون شد.

دشمن که از همان ابتدا در پی دستگیری و شهادت شهید شریف قنوتی بود، پیکر مجروح او را اسیر کرد. آن‌ها خیلی خوشحال بودند که شیخ شریف را اسیر کرده‌اند. خیال می‌کردند، امام خمینی(ره) را اسیر کرده‌اند. آن‌ها اطراف شیخ را گرفته بودند و رقص و هلهله می‌کردند و فریاد می‌زدند: "اسرنا الخمینی! اسرنا الخمینی! ما یک خمینی را اسیر کرده‌ایم."

بعد از شلیک چند گلوله و به رگبار بستن شیخ، یکی از عراقی‌ها که فرمانده آن‌ها نیز بود، با سرنیزه به طرف شیخ شریف حمله‌ور شد. او به محض اینکه به شیخ رسید، از سمت چپ سرنیزه را در شقیقه شیخ فرو برد و چرخاند. از شیخ فقط آیه "انالله و انا الیه راجعون" شنیده شد.

ضربه دوم را که زد، فریاد شیخ به تکبیر الله‌اکبر بلند شد، ضربه سوم که پیشانی شیخ را از هم درید. شیخ زبانش را لای دو دندان گذاشت تا آرزوی شنیدن ناله را به دل دشمن بگذارد. عراقی‌ها چشمان او را از حدقه بیرون آوردند، ولی صدای ناله شیخ شریف قنوتی را نشنیدند.

آن مزدور با همان سرنیزه کاسه سرشیخ را جدا کرد. جمجمه‌اش را از جای عمامه برداشت. محاسنش را به خون سرش رنگین کرد. مغز سر شیخ نمایان شد و پس از افتادن کاسه سر به روی آسفالت گرم خیابان چهل متری خرمشهر، مغز سر شیخ نیز به روی زمین قرار گرفت، بعد بدن مقدسش به آرامی به حالت نشسته کنار زمین افتاد.

بعثی‌های جنایتکار در اطراف بدن مقدس شیخ شریف به رقص و پایکوبی پرداختند هلهله می‌کردند و فریاد می‌زدند: "قتلنا الخمینی، قتلنا الخمینی، ما خمینی را کشتیم..."

شیخ شریف: باید فرقم مانند مولایم علی شکافته شود تا بمیرم

نحوه شهادت شیخ، همانگونه شد که شریف قنوتی در سال 1352 حدود هفت سال پیش از شهادتش گفته بود که خیال کردید من به این مفتی‌ها می‌میرم. من باید فرقم مانند مولایم علی ـ علیه السلام ـ شکافته شود و اینگونه بود که فرق شیخ شریف قنوتی شکافته شد.

روز 24 مهر با خون شیخ و یارانش خرمشهر، خونین شهر شد. جسد مطهر شیخ با حمله مدافعان اسلام از صدامیان پس گرفته شد و در روز 27 مهر 1359 آن بدن مطهر با قبای خونین در گلزار شهدای آبادان، در میان یارانش غریبانه دفن شد تا برای همیشه مزارش میعادگاه عاشقان و آزادگان باشد.
این قدر یاد این شهید در دل مردم اردکان جاودانه مانده که یادبودی از شهید قنوتی در قبرستان شهدای این شهر ساخته‌اند. مردم که همواره برای زیارت قبور شهدا می‌روند، نخست به زیارت مزار شهید قنوتی می‌روند.

شهید شریف قنوتی در بهشت شهدای بروجرد و در میان خیل مقدس شهدا سنگ یادبودی برای زیارت عاشقان خود دارد، ولی مدفن اصلی این شهید بزرگوار همان‌گونه که گفته شد، در گلزار شهدای آبادان است؛ جایی که شهدای گمنام قبر آن بزرگوار را در برگرفته‌اند.

انتهای پیام/