انحــــــــراف زیـــــر نقـــــــاب
خبرگزاری تسنیم: سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی حوادثی رخ داد که تا سالها از خاطره ملت ایران فراموش نخواهد شد؛ اتفاقاتی که نقاب از چهره یک رئیسجمهور برداشت و انحراف نفاقآلود وی را بر همگان آشکار ساخت.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، فردا 14 اسفندماه همزمان با سالگرد فوت محمد مصدق است که ابوالحسن بنیصدر رئیس جمهور وقت ایران در سال 59 به همین بهانه در زمین چمن دانشگاه تهران سخنرانی کرد.
ابوالحسن بنیصدر فرزند آیتالله سیدنصرالله و نوه صدرالعلمای همدانی در سال 1312 به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در تهران و تحصیلات متوسطه را در همدان گذراند و از سال پنجم متوسطه نیز تحصیلات خود را در مدرسه علمیه تهران ادامه داد.
***آغاز اولین فعالیت سیاسی بنیصدر در دبیرستان***
بنیصدر اولین فعالیت سیاسی خود را در دبیرستان همزمان با دوران مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت در ایران آغاز کرد که در این دوران برای جمعآوری امضا در حمایت از ملیشدن صنعت نفت در دبیرستانها تلاش کرد.
بنیصدر در سال 1334 برای تحصیل در رشته علوم معقول و منقول در دانشگاه الهیات و رشته اقتصاد در دانشگاه حقوق وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1338 از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و در همان سال 1338 در جلسات تفسیر قرآن آیتالله طالقانی نیز حضور داشت.
ابوالحسن بنیصدر پس از مدتی در دانشکده ادبیات مشغول به کار شد و همچنین بهمدت 4 سال نیز در مؤسسه تحقیقات اجتماعی زیر نظر احسان نراقی فعالیت میکرد.
***قول همکاری بنیصدر به وزارت خارجه اسرائیل***
بنیصدر در سال 1340 از سوی رژیم صهیونیستی به سمیناری دعوت و یازدهم دیماه سال 40 از کشور خارج شد و در کنگره سازمان جهانی جوانان در حیفا شرکت کرد و بنیصدر در این سفر قول همکاریهای پژوهشی به وزارت خارجه اسرائیل داد.
***میانجیگری نراقی از ساواک برای مجوز خروج از کشور بنیصدر***
وی توسط ساواک بهدلایل سیاسی ممنوعالخروج شده بود که از رفتن او برای ادامه تحصیل به فرانسه جلوگیری کردند ولی در نهایت پس از صحبتهای نراقی با رئیس وقت ساواک و موافقت شاه بنیصدر برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و بر اساس اظهار خود در سال 1342 مدرک دکترای جامعهشناسی اقتصاد را از دانشگاه فرانسه دریافت کرده است.
***عضویت بنیصدر در جبهه ملی اروپا***
بنیصدر در فرانسه به عضویت جبهه ملی در اروپا درآمد و بههمراه ناصر تکمیل همایون دبیر کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، جبهه ملی سوم را تشکیل داد و سپس با بروز نشانههایی از آغاز نهضت اسلامی با افزایش فعالیتهای خود در گروههای اسلامگرا و انقلابی که در فرانسه حضور داشتند، در گسترش فعالیت انجمنهای اسلامی کشورهای مختلف اروپا نقش مؤثری داشت.
***بنیصدر همراه امام خمینی(ره) از پاریس بازگشت***
همچنین بنیصدر در این مدت به تحقیقات و پژوهشهای تاریخی و اقتصادی درباره ایران پرداخت و پس از هجرت حضرت امام از نجف به پاریس نیز به نوفل لوشاتو رفت و در 12 بهمن 1357 همراه با حضرت امام به ایران بازگشت.
***بنیصدر تا قبل از پیروزی انقلاب برای عامه مردم ناشناخته بود***
بنیصدر تا قبل از پیروزی انقلاب برای عامه مردم ایران ناشناخته بود ولی وی پس از ورود به ایران با توجه به سخنرانیهایی که در زمینه انقلاب اسلامی و اقتصاد توحیدی داشت و همچنین برگزاری تجمعات عمومی سعی کرد خود را بهعنوان یک روشنفکر دینی مطرح کند ولی در نهایت مناظره او با بابک زهرایی یکی از رهبران گروه مائوئیستی موسوم به کارگران انقلابی، چهره موفقی از بنیصدر ترسیم کرد.
***مخالفت بنیصدر با اختیارات ولیفقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی***
بنیصدر در 12 مرداد 1358 از طرف مردم تهران به عضویت مجلس خبرگان قانون اساسی درآمد و با دو اصل قانون که مربوط به اختیارات ولی فقیه و شرایط عمومی و اختصاصی رئیس جمهور بود، مخالفت کرد و نظر وی این بود که برای رئیسجمهور التزام به دین نیازی نیست و مدیر و مدبّر بودن کافی است که نظر بنیصدر با مخالفت شدید نمایندگان بهویژه روحانیون مجلس خبرگان روبهرو شد.
***بنیصدر وزیر اقتصاد و دارایی شد***
پس از مدتی با توجه به اینکه بنیصدر در شورای انقلاب عضویت داشت، در آبان 58 بر اساس حکمی که امام بهعهده شورای انقلاب گذاشت، بنیصدر بهعنوان وزیر اقتصاد و دارایی و سرپرست وزارت خارجه انتخاب شد.
***گمانهزنی روزنامه کیهان برای کاندیداتوری بنیصدر در انتخابات ریاست جمهوری***
با توجه به نزدیک شدن به دور اول انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ 4 دی ماه 1358 برای اولین بار روزنامه کیهان در گمانهزنیهای خود در مورد کاندیداهای احتمالی از بنیصدر، قطبزاده، بازرگان و غلامحسین صدیقی بهعنوان داوطلبان شرکت در انتخابات ریاست جمهوری نام برد.
*** نهم دیماه ستاد انتخاباتی بنیصدر تشکیل شد***
ابوالحسن بنیصدر وزیر اقتصاد و دارایی دولت موقت نیز در همین ایام بهصورت تلویحی اعلام کرد که ظرف چند روز آینده، رسماً دست به فعالیت انتخاباتی خواهد زد تا اینکه در روز نهم دیماه خبر تشکیل ستاد انتخاباتی سیداحمد مدنی و ابوالحسن بنیصدر منتشر شد.
با توجه به اعلام عدمتمایل امام خمینی(ره) به حضور روحانیون در رأس کارهای اجرایی، حزب جمهوری اسلامی بهعنوان رقیب اصلی بنیصدر نمیتوانست افراد اصلی خود را برای نامزدی معرفی کند.
***جلالالدین فارسی کاندیدای مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی معرفی شد***
بر این اساس، جلالالدین فارسی بهعنوان کاندیدای حزب جمهوری اسلامی معرفی شد. جلالالدین فارسی بین بدنه اجتماعی از شهرت بنیصدر برخوردار نبود ولی بهدلیل حمایت تشکیلاتی حزب جمهوری اسلامی ظرفیت رقابت با بنیصدر را داشت.
***جلالالدین فارسی شرایط ریاستجمهوری را ندارد***
ولی 10 روز قبل از برگزاری انتخابات خبری منتشر شد که جلالالدین فارسی اصالتاً افغانی است و بر اساس قانون نمیتواند نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایران باشد.
در پی انتشار این خبر موجی از نگرانی میان حامیان حزب جمهوری اسلامی پدید آمد و آنها به فکر چاره افتادند. این چنین بود که در روز 25 دی ماه 58 خبر احتمال کنارهگیری فارسی بهخاطر شبهه قانون اساسی و ایرانیالاصل نبودن او مطرح شد. این مسئله حزب جمهوری اسلامی را با وضعیت دشواری مواجه ساخت. از طرفی میدیدند که رقیب اصلی انتخاباتی آنان یعنی ابوالحسن بنیصدر از حمایت گسترده برخوردار است و از سوی دیگر فکر نمیکردند بتوانند جایگزین مناسبی را برای فارسی انتخاب کنند. با کنار رفتن جلالالدین فارسی، شانس دکتر حسن حبیبی افزایش یافت و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و حضرات آیات صدوقی و مدنی از او حمایت کردند.
***حسن حبیبی کاندیدای حزب جمهوری اسلامی معرفی شد***
در آخرین روزهای مانده به انتخابات، حزب جمهوری اسلامی حسن حبیبی را بهعنوان کاندیدای مورد حمایت خود مطرح کردند که البته این امر نیز در نهایت نتوانست نتیجه مطلوبی برای حزب جمهوری اسلامی داشته باشد و بالاخره بنیصدر توانست با حدود 11 میلیون رأی بهعنوان رئیس جمهور برگزیده شود.
پس از پیروزی بنیصدر در انتخابات ریاست جمهوری که در پی کنار رفتن رقبای اصلی وی به دست آمده بود، انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد و جریان اسلامی توانست به موفقیت چشمگیری در این انتخابات دست یابد.
***تلاش بنیصدر برای کشاندن اختلافات به جامعه***
بنیصدر که مجلس را کاملاً در اختیار خود نمیدید، سعی کرد علاوه بر ایجاد جنگ روانی و مقاومت در برابر برخی تصمیمات نیروهای اسلامی، مخالفتهای خود را با آنها به فضای عمومی جامعه سوق دهد تا از این طریق مخالفان خود را در برابر مردم قرار دهد.
وی برای این کار به آرای بالای خود در انتخابات ریاست جمهوری و امکاناتی از قبیل روزنامه انقلاب اسلامی اتکا کرد. یکی دیگر از راهکارهای بنیصدر برای رسیدن به هدف خود، سخنرانیهای تنشزا در مکانهای عمومی بود که با اطلاعرسانی و دعوت از مردم صورت میگرفت و بازتاب آن نیز در روزنامه انقلاب اسلامی و برخی از نشریات همسو با رئیسجمهور دامن زده میشد.
***19 مردادماه 59؛ اولین سخنرانی التهابآفرین بنیصدر***
بنیصدر اولین سخنرانی التهابآفرین خود را اوایل مردادماه 59 در اجتماع جامعه زنان انقلاب اسلامی شعبه شمیران کلید زد و ضمن متهم کردن جناح مخالف خود به کارشکنی گفت: "اگر در مجلس به نخست وزیر و وزیرانی رأی بدهند که بتوانند مانند ساعت با رئیس جمهوری کار کنند، امکان دارد جمهوری از پا در نیاید، بنابراین میخواهند نگذارند و اگر بخواهند نگذارند باید اسبابی فراهم بیاورند تا یک دولت دیگری زمینه پیدا کند، یعنی دولتی که از اول بخواهد میان مجلس و رئیس جمهوری تضاد بهوجود آورد و براساس آن بماند. اگر بخواهند چنین دولتی بهوجود بیاورند، اول کسانی را که میبینند با رئیس جمهوری هماهنگی دارند، میتوانند کار کنند، خراب میکنند. چنانکه میبینید از چندی پیش چنین جوّی را بهوجود آوردهاند...
برای ما وابستگی حزبی مسئله نیست، توانایی و تفاهم مسئله است و به این جهت نظر حزب جمهوری را پذیرفتم و نامزد او را [میرسلیم] برای نخستوزیری به مجلس معرفی کردیم. در مجلس گفتند که بهتر از او بوده، اما او چون نمیتوانسته با من تفاهم داشته باشد، آقای میرسلیم را معرفی کردم.
من میخواهم بگویم که این درست نیست، چون غیر از او دو نفر دیگر را هم معرفی کردند: یکی آقای جلالالدین فارسی که خود معرفیکنندگان گفتند توانایی نخستوزیری را ندارد و یکی آقای رجایی که من گفتم ایشان خشکسر هستند، یعنی آنچه را که صحیح میدانند، راجع به آن حتی بحث را هم جایز نمیدانند و در نتیجه همکاری او با رئیسجمهوری آن هم مشکلتر است و آن عده که در مجلس بودند، این ضعف او را تصدیق کردند. . . ".
*** 17 شهریور 59؛ دومین سخنرانی تنشزای بنیصدر***
درحالی که دو جناح با دیدگاههای مختلف دچار کشمکشهایی بودند، انتخاب نخستوزیر زمینههای سخنرانی تنشزای دیگری را از بنیصدر در 17 شهریور 59 فراهم کرد.
در این شرایط هیئت ویژه تشخیص صلاحیت نخستوزیر همچنان به کار خود ادامه داد تا اینکه 14 نفر را برای بررسی تصدی مقام نخست وزیری معرفی کردند.
***مخالفت بنیصدر با نخستوزیری رجایی***
پس از بررسیها، هیئت منتخب بررسی صلاحیت نخستوزیر نظر نهایی خود را مبنی بر انتخاب محمدعلی رجایی بهعنوان نخست وزیر واجد شرایط اعلام کرد که رأی و نظر نهایی هیئت بررسی به نظر نمایندگان جناح اکثریت مجلس یا خطامامیها نزدیک بود ولی آنچه از گزارش تفصیلی هیئت بررسی به مجلس ارائه شد این بود که بنیصدر بهصورت تلویحی و آشکارا در موارد و دفعات مختلف، عدمموافقت خود را با معرفی رجایی اعلام کرده بود و هیئت بررسی نیز از آن اطلاع داشت.
بر این اساس، رأی اعتماد به رجایی در 20 مرداد در مجلس صورت گرفت و رجایی با 153 رأی موافق، 24 رأی مخالف و 19 رأی ممتنع از مجموع کل 196 رأی مأخوذه، با اکثریت آرا بهعنوان اولین نخستوزیر نظام جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.
با توجه به مخالفت بنیصدر با انتخاب رجایی همواره بنیصدر سعی میکرد که رجایی را بهعنوان فردی تحمیل شده به رئیسجمهور معرفی کند تا اینکه در اوایل شهریورماه درگیری سیاسی شدید ما بین بنیصدر و رجایی علنی شود. بنیصدر هنگام معرفی کابینه با وزیر کشور یعنی علیاکبر ناطقنوری مخالفت کرد و گفت: "من وزیر کشور را نپذیرفتم و میخواستم وزیری باشد که بیطرف باشد و عامل اجرای یک حزب یا گروه معین نباشد".
این اختلافات ادامه داشت تا اینکه بنیصدر در مراسمی که بهمناسبت سالگرد شهدای 17 شهریور در میدان شهدای تهران برگزار شد، سخنرانی بسیار تند و بیپردهای پیرامون مسائل جاری مملکت، وضع کابینه، رقابتهای سیاسی موجود و بالاخره اهداف و امیال سیاسی خود ایراد کرد.
بنیصدر پس از مقدمهچینی، یکباره از اقلیتی سخن گفت که قصد تسخیر همۀ امکانات سیاسی و نظامی کشور را دارند و اولین هدف آنها رویارویی با رئیس جمهور و از میان بردن قدرت اوست.
وی در این مراسم گفت: آنان مترسک میتراشند، القای شبهه میکنند و دائم این گروه و آن گروه را پیش میکشند تا مردم بترسند.
بنیصدر در نهایت به ابراز نظر پرداخت و اظهار داشت: "یک نظریهای وجود دارد که باید یک اقلیت منسجم در خطی حاکمیت کامل برقرار کند. این اقلیت برای استقرار حاکمیت خویش کوشیده است و میکوشد رهبری نهادهای انقلابی را به دست بگیرد. کوشیده است و میکوشد رادیو و تلویزیون و روزنامه را به دست بگیرد و نگذارد هیچ نشریهای که مخالف باشد امکان حیات داشته باشد. میخواهد سپاه انقلاب، کمیتههای انقلاب، انجمن اسلامی و هر گروه و حزب اسلامی را در قبضه بیاورد و از طریق حاکمیت برنامهای را به اجرا بگذارد. این اقلیت میخواهد حکومت را قبضه کند و مخالفان حکومت را از راه همان روشهایی که گفتم، منکوب کند و از سر راه بردارد و در نتیجه بدون مزاحم و مانعی برنامه خود را به اجرا بگذارد".
***سخنرانی التهابآفرین بنیصدر در روز عاشورای سال 59***
سخنرانی بنیصدر در 17 شهریورماه اعتراضات شدیدی را در پی داشت و بنیصدر نیز بهدلیل اینکه سخنرانی علنی نداشت، بهظاهر سکوت کرده بود ولی از طریق بازدیدها و مصاحبهها نظرات و مواضع خود را بیان کرد تا اینکه مجدداً در روز عاشورای سال 1359 در میدان آزادی با علم به اینکه جمعیت زیادی بهعنوان عزاداری و با عشق به عاشورای حسینی در آنجا جمع میشوند، برای خود برنامه سخنرانی گذاشت و بار دیگر با سخنرانی خود التهابآفرینی کرد.
بنیصدر در جمع عزاداران امام حسین(ع) گفت: "در همه انقلابها بدون استثنا پس از پیروزی انقلاب نیروهای قدرتطلب و نیروهایی که جز قدرت انحصاری چیزی طلب نمیکنند، کوشیدهاند انقلاب را به ضدانقلاب تبدیل کنند و جاهلیت را در لباس جدید از نو حاکم گردانند. آیا مردم ما نباید منزلت قانونی پیدا کنند و حقوق و تکالیفشان در قانون معین باشد؟ آیا ما در این رژیم هم میخواهیم همان سنت دستگاه پهلوی را تجدید کنیم؟ چهکسی از نهاد قضائی میپذیرد که ناسزا گفتن به رئیسجمهوری تشویق داشته باشد؟ چهکسی میپذیرد که اگر در یک مصاحبه تلویزیونی حرفهایی زده شد، تعقیب و زندان داشته باشد ولی اگر نقابدارانی به روزنامه میزان حمله کنند، تشویق داشته باشد.
مگر امام نگفت که امر تبلیغ جنگ به شورای عالی دفاع مربوط میشود؟ پس شما چرا کاسه داغتر از آش میشوید؟ اینقدر با منزلتها بازی نکنید. کجا دیده شده است که مسئولین یک دستگاهی به خود اجازه بدهند، پیام رئیسجمهوری را سانسور کنند و برای مسلط شدن به این دستگاه از بهکار بردن تیر و تفنگ مضایقه نکنند.
همانطور که دشنامدهندگان به رئیسجمهوری را نمیگیرید بلکه جایزه هم میدهید، آنهایی را هم که میگویند چرا دشنام میدهید، نگیرید. در قانون اساسی ما مگر شکنجه حرام نشده است، ممنوع نشده، در کجای دنیا، در کدام دین و در کجای اسلام و کشور اسلامی و حکومت اسلامیاش شش نوع زندان وجود دارد، چرا اینها تعطیل نمیشوند؟ چرا باید هرکسی و هر نهادی یک زندان داشته باشد؟ اینها باید تعطیل شوند، جوّ اسلامی جوّ اعتماد است. اینهمه دستگاههای ترسناک و مخوف درست نکنید! چرا هیئتی تشکیل نمیشود و به کار این زندانهای گوناگون نمیرسد؟ چرا در رژیم اسلامی انسان و جان او اینهمه بیمنزلت شده است که بتوان مثل آب خوردن محکوم کرد و بدون اینکه کسی بفهمد کار او را تمام کرد.
چهطور میشود که اشخاص را میگیرند، زندان میبرند و ماهها جزو فراموششدگان میشوند؟ بس کنید این کارها را! دستگاه قضایی ما باید بیطرف باشد، مستقل باشد و نباید اجازه داد انواع و اقسام پیدا کند و ابزار قدرت سیاسی شود. اگر این طور شد، این همان است که حسین بهخاطرش قیام کرد و شهید شد.
مسلمان مکتبی کسی است که در موقع ضعف تسلیم زورمندان نمیشود و در موقع قدرت زور نمیگوید. در داخل جبهه جنگ روانی و سیاسی نداشته باشیم، اقلاً متارکه باشد در دوران جنگ کوشش برای مواضع قدرت نباشد. تبلیغات را چه دشمن بکند، چه دوست نادان و چه دشمن دوستنما تأثیری در سرنوشت جنگ ندارد. اینکه میگوییم هرکس علم و تخصص دارد، خط آمریکاست، میشود رژیم سابق. اگر دنبال قدرت استبدادی بودم، آسان بود با این امور موافقت میکردم و یقیناً هم بهتر از من کسی پیدا نمیشد که بیاید این امور را برای شما توجیه کند".
این روند التهابآفرینی بنیصدر پایان نداشت تا اینکه دوباره بنیصدر در 22 بهمن ماه 59 طی سخنانی تنشهایی را بهوجود آورد.
*** بنیصدر بار دیگر در 22 بهمن 59 تنشزایی کرد***
بنیصدر در جمع مردمی که برای بزرگداشت سالروز یومالله پیروزی انقلاب در میدان آزادی جمع شده بودند، گفت: "آنها گمان نمیکردند که نیروهای مسلح ما بتوانند تجاوز را متوقف کنند و کردند. بدترین چیزها آن است که مردم از واقعیات امور کشور خویش اطلاع نداشته باشند. امروز کسری بودجه ما 80 میلیارد تومان است و با اضافه شدن بعضی اقلام دیگر به صد میلیارد تومان میرسد. پنبه کشور 54% کاهش داشته، چغندر قند 19% و میزان سفارش گندم به خارج دو میلیون تن و صنعت نیز 30 تا 40% کاهش تولید داشته.
میزان تورم در کلیفروشی 30 و در جزئیفروشی 35 درصد است. فقدان امنیت قضایی، وجود مراکز تصمیمگیری، اقدامات خودکامه و علاوه بر آن رواج روش ترور و بعضی روشهای نادرست دیگر عاملیت و حاکمیت دولت را در بسیاری نقاط بهخطر انداخته است. به شما مردم نسبت به نبود امنیت اعلام خطر میکنم. ما امنیت قضایی و اخلاقی میخواهیم. این که هنوز بتوان در خیابانها کتاب سوزاند و هنوز بتوان به خوابگاهها حمله کرد و هنوز بتوان بهغیر از طریق مقامات قانونی مدرسه تعطیل کرد، امری نیست که با آن بتوان در جمهوری اسلامی پیش رفت. همه کارمندان ما باید امنیت شغلی و امنیت ازهرلحاظ پیدا کنند.
آقای پسندیده برادر امام گفتند که: تبلیغات میشود که شما مسلمان نیستید، قدری راجع به اینکه مسلمان هستید، صحبت کنید. این که ما بخواهیم مسائل امنیتی را با چوب و چماق حل کنیم، دو سال تجربه کافی نیست که ثابت کند شدنی نیست؟
اینکه بتوانند با روشهایی که فرعونها و طاغوتها و استالینها ابداع کردهاند، در این جمهوری با حیثیات اشخاص بازی کنند، این کاری نیست که این ملت در مقابل آن لاقید بماند. این جمهوری باید مرکز تلألو معنویت اسلام باشد. آیا در حال حاضر این آزادیها که در قانون اساسی آمده رعایت میشود یا نه؟ میگویند ما میخواهیم مردم در لهو و لعب و خرابکاری آزاد باشند.
خطری که استقلال ما را تهدید میکند، استقلال اقتصادی نیز هست و استقلال فرهنگی نیز در نتیجۀ استقلال سیاسی است. من در روش خود تغییر نخواهم داد، استقامت خواهم کرد تا آزادی بازگردد. به شما روزنامهها میگویم دروغ، ناسزا، فحش و تخریب همان طور که در پیام شما آمده است، چیزی عاید شما نمیکند. آقایان گردانندگان حزب توده، سی سال است که ما حرفهای شما را میشناسیم، این ایجاد نفرت از آزادی شما از شماست. ایران انقلاب کرد تا عقیده اسلام حکومت کند. ایران انقلاب نکرد تا عقیده اسلام وسیله حکومت شود. مردان مسلمان من ایمان میدهم امسال سال، سال استقامت است. از استقلال و آزادی با تمام وجود دفاع میکنم و در این راه آماده مرگم. این ملت با حفظ آزادیها، با حفظ استقلال کشور، با استقرار و اجرای اسلام راه را بر استبداد سد میکنند.
برادران و خواهران من! تمایل به استبداد از هرسو بیاید، باید در مقابل آن بایستید و استقامت کنید. آن روزی که خون شما را، نفت شما را تا آخرین قطره بردند، شما را در گرسنگی رهایتان میکنند. در برابر هر نارسایی صدا بهاعتراض بلند کنید تا ما مسئولان بدانیم شما بیدارید. به کسانی که نسبت به حقوق مردم لاقیدند، تخفیف ندهید!
کوشیدم در یک محیط تفاهم آنچه مشکلات کشور است، بگویم. خطرهای بزرگی را که در کمین شماست، بگویم. قسمتی از بحرانها نتیجه خلافکاریهای ماست و قسمتی از آن نتیجه نارساییها در کارهای ماست. آن شعارهایی که شما برای آن قیام کردید، حق شماست. نباید اجازه بدهید هیچ گروه چماقدار و بیچماق این حقوق را از شما سلب کند".
***غائله 14 اسفندماه در دانشگاه تهران با سخنرانی بنیصدر کلید خورد***
این التهابآفرینی و تنشزایی بنیصدر تا جایی ادامه یافت که در نهایت بنیصدر در مراسمی که بهمناسبت سالروز درگذشت محمد مصدق در دانشگاه تهران برگزار شده بود، گفت: "این است که اگر این عده اندک، دست از اخلال برندارند و مسئولین به وظیفه خودشان عمل نکنند، از شما مردم خواهم خواست که یک بار برای همیشه اجتماعات خودتان را از وجود چماقبهدستانی که میخواهند جمهوری را به لجن وجود خودشان بیالایند، تنبیه کنید".
پس از این اظهارات عدهای با شعارهایی از پیش تعیین شده به شخصیتهای انقلاب و نهادهای انقلابی توهین کرد. "مرگ بر بهشتی!" ازجمله این شعارهای سازماندهیشده بود. بنیصدر در این سخنرانی با اتهامزنی به برخی مسئولان و نهادهای جمهوری اسلامی هواداران خود را تحریک میکرد. هواداران بنیصدر هم بهتبع او از از شعار به توهین به انقلابیون و همراهان و منصوبان امام خمینی روی آوردند. بنیصدر نیز در مقابل توهین آنها سکوت کرد و باعث شد که در نهایت اعتراض امت حزبالله برانگیخته شود.
بنیصدر در واکنش به اعتراض امت حزباللهی گفت: "اینکه رئیس جمهوری برای صحبت بیاید و عدهای با اسلحه سرد و گرم برای اخلال بیایند، این جمهوری، جمهوری نیست که بتواند دوام بیاورد. مگر این که شما مردم همان طور عمل بکنید که کردند، از این پس هم باید به این چماقدارها که معلوم است چهکسانی هستند بگویم که: بدانید و چماقهایتان را هم بشکنید. مگر از کار مغز چه زیانی دیدید که آن را با چماق عوض کردید؟ بهجای چماقهایتان مغزهایتان را بهکار بیندازید! آنوقت خواهید دید که جوّ اجتماعی ما تا کجا سالم، پاک و منزه خواهد شد. این جمهوری بهخواست خدا و با پشتیبانی بیدریغ شما مردم از خطرها خواهد گذشت و پیروز خواهد شد".
در این مراسم هواداران بنیصدر به ضرب و شتم نیروهای معتقد به نظام و امام روی آوردند و حتی تعدادی از این افراد را که به سخنان بنیصدر اعتراض داشتند، از بالای سکوی بلندی به پایین پرت کردند.
***واکنشها به سخنرانی بنیصدر در 14 اسفند 59***
بر این اساس، امام خمینی(ره)، حزب جمهوری اسلامی، آیتالله خلخالی، آیتالله خامنهای و آیتالله بهشتی در واکنش به اتفاقات دانشگاه تهران در غائله 14 اسفند واکنش نشان دادند که امام خمینی(ره) فرمودند: "من به همه، به همۀ آنها عرض میکنم که شما دست از اختلافات بردارید. اینطور نباشد که هرکدام در یک اجتماعی که پیدا کردید بر ضد دیگران صحبت کنید. اینطور نباشد که هرکدام قلم به دست گرفتید بر ضد دیگران قلمفرسایی کنید".
حادثه 14 اسفند 59 در نهایت باعث شد که ضدانقلاب برای بار دیگر در صحنه مقابله با امت حزباللهی و انقلابی شکست بخورند و از صحنه سیاسی کشور برای همیشه حذف شوند.
14 اسفند 59 نقاب کناررفته از چهره بنیصدر را بهصورت کامل کنار زد و چهره منحرف و نفاقآلود او را روشنتر از گذشته برای مردمی که به او رأی بالایی هم داده بودند، آشکار کرد.
از این روز به بعد روند سقوط آقای رئیسجمهور شدت و سرعت بیشتری گرفت تا آنجا که در خرداد سال 60 مجلس شورای اسلامی با رأی قاطعانهای به عدمکفایت سیاسی ابوالحسن بنیصدر رأی داد و او از مقام ریاستجمهوری عزل شد.
و بنیصدری که 22 بهمن سال 57 همراه امام خمینی به ایران بازگشته بود، به سرنوشتی دچار شد که با لباس زنانه از کشور پا به فرار گذاشت.
انتهای پیام/*