سیمین دانشور بانوی ناجی داستاننویسی
خبرگزاری تسنیم : سیمین نخستین چهره جدی رماننویسی قبل از انقلاب بود و پس از انقلاب دهها زن شاخص نویسنده رشد کردند که درونمایه و موضوع آثار آنها بر محور ادبیات جدی و فاخر میچرخید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، زمان چندانی از برگزاری نخستین سالروز درگذشت بانوی داستاننویسی کشورمان نمیگذرد. ادیبی که با آثارش دنیای داستاننویسی زنان ایرانی را وارد دوری تازه کرد تا جایی که هنوز هم محافل ادبی و صفحههای ویژه این هنر کهن در رسانهها با نام او گره خورده است. هنوز هم رد پای سیمین در داستاننویسی کشور به چشم میخورد.
هجدهم اسفندماه سال گذشته بود؛ روزی که سیمین، خالق سووشون در 90 سالگی از آسمان ادبیات پر کشید. نویسنده و مترجمی که همواره از او به عنوان سرآمد جریانی پیشرو و خالق آثاری کم نظیر در داستان نویسی یاد میشود. به عقیده بسیاری، اگر دانشور قدم به این عرصه نمیگذاشت؛ شاید زنان ایرانی هیچگاه به داستان نویسی جدی و دور از بازارینویسی روی نمیآوردند.
سیمین نخستین چهره جدی رماننویسی قبل از انقلاب بود و پس از انقلاب دهها زن شاخص نویسنده رشد کردند که درونمایه و موضوع آثار آنها بر محور ادبیات جدی و فاخر میچرخید.
پس از گذشت چند دهه، در حالی که یکسالگی کوچ ابدی این نویسنده شهیر معاصر سپری شده تحلیل و تفسیر نوع نگرش او به رماننویسی هنوز در میان نویسندگان چند نسل جریان دارد.
عمده نظریات رایج در اینباره استقلال نثر و سبک نوشتاری این بانوی رماننویس است، بنابر گفته تحلیلگران او با وجود اینکه همسر جلال آلاحمد - از مطرحترین نویسندگان معاصر - بود، اما از قلم جلال کوچکترین تاثیری نگرفت.
*اگر تمام شدهاید؛ ننویسید
غلامرضا امامی از مترجمان صاحبنام در مراسم بزرگداشتی که عصر جمعه در منزل سیمین دانشور برگزار شد با قرائت بخشی از وصیتنامه وی گفت: «دانشـور در وصیتنامـهاش خطـاب بـه هنرمنـدان و نویسندگان نوشته است: باید از ذهنتان آب تازه بیرون بیاید نه آب در جوی مانده. باید تازه شد، نو شد و مدام تکامل یافت. باید دم به دم تحول پیدا کرد و اگر دیدید نمیتوانید بنویسید و تمام شدهاید، نوشتن را رها کنید.»
*خانهای چشم انتظار دیگر مسافران
احمد آلاحمد پسر شمس آلاحمد هم با اشاره به خانهای که از سیمین و جلال به یادگار مانده گفت: خانه دانشور در روز سالگردش مانند روز درگذشتش برفی است. کبوتران در کنار لبه پنجره نظارهگر ما هستند و گاه به دو خانه پرواز میکنند. گویی اینجا و در این قطعه از خاک زمین در کوچه سماوات و ابتدای بنبست ارض، راهی به آسمان باز شده که آنها را بیقرار از پرواز میکند. راهی که آل احمد و دانشور دو مسافر نخست آن بودند و حالا این روزها خانه چشم انتظار دیگر مسافرانش است...
او در ادامه خاطرهای از پدرش نقل کرد و افزود: سال 86 که خانم دانشور در بیمارستان بستری و به اغما رفته بود، پدرم با پسرعمهام به عیادت او میروند. پسر عمهام روایت کرد که در بیمارستان و پشت پنجره ICU شمس آلاحمد گریه کرد و گفت: سیمین جان! مرا حلال کن، من هم تو را حلال میکنم. ما هر دو عاشق جلال بودیم.
*امیدوارم یادداشتهای دانشور حفظ شود
مسعود جعفری در سخنان کوتاهی درباره کتابهایی که از سیمین دانشور تنظیم و چاپ کرده، گفت: کتاب «نامههای سیمین دانشور و جلال آل احمد» در زمان زندگی خانم دانشور و با نمونهخوانی و اصلاح، تحت نظر ایشان چاپ شد.
کتاب دیگر «زیباشناسی» یا «علمالجمال و جمال در ادب فارسی» هم پایاننامه ایشان است که در سالهای اخیر با تمایل ایشان و زیر نظر خودشان منتشر شده بود. امیدوارم یادداشتهای دیگرشان هم حفظ شود و در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.»
منبع:روزنامه ایران
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.