علل ترس ترکیه از حمله به سوریه
خبرگزاری تسنیم: اقدام نظامی ترکیه علیه سوریه میتواند مشکلات عدیدهای برای این کشور به همراه داشته باشد، که نه تنها دامن ارتش این کشور را خواهد گرفت بلکه اعتبار و توانمندی دولت اردوغان را نیز زیر سؤال خواهد برد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده مؤسسه واشنگتن، با توجه به ضعفها و کاستیهای ارتش ترکیه ورود این کشور به فاز نظامی علیه سوریه میتواند اعتبار نسبی این کشور را در منطقه از بین برده و دولت اردوغان را در انتخابات پیش رو با شکست مواجه کند.
تحلیل زیر را در مورد چرایی عدم حمله ترکیه به سوریه ارائه کرد: در یکی از مذاکرات پارلمانی، امید اوزگاموس، یکی از رهبران حزب اپوزیسیون ترکیه، سیاچپی، در گفتگو با احمد داوود اقلو، وزیر امور خارجی ترکیه اینچنین اعتراض کرد که: «دعاوی که اسد را به قتل عام مردم متهم میکند، دروغ است!»
با هر چه عمیقتر شدن بحران و منازعه در سوریه در طول دو سال گذشته، ترکیه نیز تهدیدات خود را علیه سوریه افزایش داده است. اما تا کنون تهدیدات خود را عملی نکرده است، که بخش قابل توجهی از آن از پی اوضاع پیچیده سیاسی در سوریه بوده است: ملاحضات مختلف، از جمله ارتباط میان حزب توسعه و عدالت حاکم بر کشور و ارتش ترکیه، و نیز افزایش ناآرامی در میان جمعیت علوی کشور و نزدیک شدن انتخابات، همگی آنکارا را از انجام اقدامی علیه اسد منع میکنند.
حزب عدالت و توسعه حاکم بر کشور در طول یک دهه گذشته موفق شده است ارتشی را که زمانی کاملاً خودمختار و سکولار بود را تحت انقیاد قدرت خود درآورد. ارتش کاملاً جایگاه خود را در میان مردم ترکیه از دست داده است به ویژه با توجه به پرونده دادگاهی اخیر که در آن ارتش متهم به دخالت در نقشه کودتایی نافرجام برای سرنگونی دولت شده است.
چه این اتهامات درست باشد یا خیر، یک چیز کاملاً روشن است: ارتش ترکیه بیش از این محترمترین نهاد در این کشور به شمار نمیرود. در سال 2007، پیش از پرونده ارگنکون (Ergenekon case)، که نشان میداد کودتایی مخفی علیه دولت توسعه و عدالت در حال شکل گیری است، نظر سنجیها نشان میداد که ترکها بیش از هر نهادی به ارتش اعتماد دارند. اکنون، ترکها به ریاست جمهوری خود اعتماد دارند، سمتی که پیش از این توسط عبدالله گل اشغال شده بود. عبدالله گل با استفاده از رسانههای اجتماعی و عهدهدار شدن تأمین مالی فعالیتهای مدنی، اعتبار خود را افزایش داد. این در حالی بود که جلوه و اعتبار ارتش روز به روز کمتر شد.
این کاهش اعتبار و محبوبیت ارتش ترکیه، که روزی بسیار مورد احترام و توجه بود، همچنین ریشه در این واقعیت دارد که ارتش ترکیه چیزی شبیه به طبلی توخالی است. یک چهارم افسران ارشد ارتش ترکیه با اتهام مرتبط بودن با کودتا، سر از زندان درآوردند و هر از چند گاهی نیز شماری با اتهاماتی مشابه دستگیر شدند. امروزه ارتش در جایگاهی قرار ندارد که خود را نهادی معتبر و قابل اتکا معرفی کند و بخش قابل توجهی از اعتبار خود را از دست داده است. به عبارت دیگر، دولت توسعه و عدالت توانست اوضاع را در دست گرفته و ارتش از گردونه بازی قدرت به حاشیه رانده شد. یکی از دلایلی که میتوان آن را علت عدم تمایل دولت آنکارا برای اقدام نظامی علیه سوریه تلقی کرد این است که پیروزی ارتش در میدان مبارزه میتواند به سرعت تصویر مطلوب ارتش را بازگرداند.
جالب اینجاست که خود ارتش ترکیه هم خواهان جنگ علیه اسد نیست؛ ارتش ترکیه نیز از ضعفهای پنهان خود آگاه است. سالیان سال است که ارتش ترکیه از این دکترین پیروی میکند که باید خود را برای جنگی متعارف علیه همسایگان خود آماده کند. هر چند ارتش ترکیه پس از حادثه یازده سپتامبر ظرفیتهایی چند در خارج از مرزهای خود ایجاد کرده و در افغانستان هم حضوری نسبتاً پررنگ داشت، اما به شدت ضعف داشته و به هیچ وجه توانایی شرکت در جنگ داخلی سوریه را ندارد.
تحلیلگران در ترکیه تخمین میزنند که ارتش ترکیه در بهترین حالت میتواند کنترل 10 الی 20 مایل از بخشهای شمالی سوریه را در اختیار بگیرد که نمیتوان آن را کامیابی قابل توجهی برای ارتش سوریه تلقی کرد.
مهمتر اینکه در صورت عدم حمایت ناتو، ارتش ترکیه، هر چند که بسیار قدرتمندتر از ارتش سوریه به نظر میرسد، قادر نخواهد بود تا مزیت نسبی خود را علیه رژیم اسد و حملات ضد ترکیهای احتمالی توسط حامیان اسد، حفظ کند. در صورت عدم حمایت کاخ سفید از اقدام یکجانبه ترکیه علیه سوریه، حتی افراطیترین ژنرالهای ترکیه هم تا زمانی که مطمئن نشوند ترکیه تنها نخواهد ماند، دست به اقدامی نخواهند زد.
جدای از اینکه حفظ اعتبار عمومی برای ارتش یکی از اهداف دولت است، دولت توسعه و عدالت دلایل دیگری نیز برای پرهیز از جنگ آشکار با سوریه دارد. اول اینکه ترکیه محل سکونت جمعیت 500 هزار نفری علویان است که در جنوبی ترین استان ترکیه زندگی میکنند. علویهای ترکیه به لحاظ قومی و قبیلهای با علویهای سوری مرتبط هستند و بسیاری از ایشان همچنان از رژیم اسد حمایت جدی میکنند. بسیاری از علویهای ترکیه از طریق ازدواج و خانواده با علویهای سوری مرتبط شدهاند. بنابراین برای علویهای ترکیه، آنچه که در سوریه رخ میدهد در سوریه باقی نمیماند. تظاهراتهای اخیر توسط علویهای ترکیه در حمایت از رژیم اسد، این تعصب و ناآرامیها را افزایش داد، بیش از پیش تمایل آنکارا برای حمله به سوریه را کاهش میدهد.
هر چند دولت عدالت و توسعه ترکیه تا به حال تمایلی به جنگ علیه سوریه نداشته است، با این حال حزب اپوزیسیون اصلی، سیاچپی، موضعی مخالف را در پیش گرفته است. بسیاری از اعضای این حزب همچنان شیوه ضد آمریکایی دهه 1970 را ترجیح میدهند، سیاستهای امریکا را زیر سؤال بده و مخالف همکاری با آمریکا هستند و نیز به شدت مخالف هر گونه اقدام نظامی با اتکا بر دلایل ایدئولوژیک بودند.
همچنین باید توجه داشت که اعضای اصلی سیاچپی علوی هستند. (علویها که 15 درصد از جمعیت ترکیه را تشکیل می دهد، ارتباطی با علویهای هم لفظ ندارند.)
علویهای گروه دوم به شدت سکولار بوده و از این رو مخالف مواضع هر از چندگاه اسلامی دولت ترکیه هستند. ایشان کرارا علیه سیاستهای دولت توسعه و عدالت ایستاده است و ایشان را میتوان یکی دیگر از دلایل عمدم حمله دولت توسعه و تعاول به سوریه دانست.
سیاچپی که حمایت یک چهارم جمعیت ترکیه را در اختیار دارد، اکنون بر سر راه اتخاذ سیاسیتی جدی علیه اسد شده است. در نمونهای مشابه، چهار نماینده این حزب در ماه آوریل با بشار در دمشق ملاقات کردند. در یک نشست عمومی نمایندگان مذکور سیاستهای آنکارا را زیر سؤال برده و مدعی شدند که مردم ترکیه «مخالف حمله نظامی به سوریه بوده و خواهان چیزی جز ارتباط دوستانه با اسد نیست.» در واکنش به این سخنان بشار پاسخ داد که: «من پایداری مردم و حزب سیاستی مردمی ترکیه را ارج مینهم. حزبی که بر خلاف دولت دولت ترکیه خواهان ثبات در این کشور است. سیاچپی با سیاستهای ترکیه در قابل سوریه مخالف است.
بالاخره اینکه موضوع نخست وزیر ترکیه، یعنی محمد طیب اردوغان، نیز وجود دارد. اردوغان در سه دوره انتخابات ریاست جمهوی موفق شده است و عنوان بلند مدتترین نخست وزیر ترکیه را به خود اختصاص داده است. امروز تلاش میکند در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری در سال 2014 پیروز شود.
در طول یک دههه که وی در جایگاه قدرت قرار داشته است، بزرگترین داده وی پدیده رشد اقتصادی ترکیه بوده است که به طور میانگین سالانه 5 درصد افزایش یافته است. اردوغان به این دلیل پیروز شده است که ترکیه رشد کرده است و در حال رشد است چرا که تنها کشور تقریباً با ثبات در میان همسایگان اروپایی و آسیایی خود به شمار میرود. اگر این روند ادامه پیدا کند، اردوغان انتخابات بعدی را نیز پیروز خواهد شد. با این حال اگر ترکیه وارد جنگ در سوریه شود، میتوان آن را در زمره «دولتهای مشکلدار» در میان دیگر همسایگان قرار داد. این امر پذیرفته شدن اردوغان را در فضای سیاسی و اقتصادی ناممکن میسازد چرا که 40 میلیارد دلار پولی را که سالانه در بازار بورس استانبول وارد میشود در معرض خطر قرار میدهد.
آنچه که بسیار عجیب و غیر قابل قبول به نظر خواهد رسید، اقدام یکجانبه ترکیه علیه اسد است. با این حال همزمان، آنکارا نمیتواند اسد را بر صر قدرت بپذیرد و نیز نمیتواند بپذیرد که در همسایگی او جنگی داخلی در حال وقوع است. رهبران ترکیه بدون شک مطمئن هستند که جنگ داخلی در سوریه به ترکیه سرازیر میشود، خشونت را میان علویها و سنیهای این کشور افزایش خواهد داد و اعتبار نسبی ترکیه به عنوان «کشوری با ثبات در منطقهای بیثبات» را زیر سؤال خواهد برد. این امر همچنین رؤیای ریاست جمهوری اردوغان را نیز از بین خواهد برد.
انتهای پیام/