موفقیت‌های دیپلماتیک ایران در آفریقا چالشی پیش روی آمریکا است

خبرگزاری تسنیم: اندیشکده امریکن اینترپرایز به مناسبت سفر جدید رئیس جمهور ایران به آفریقا به تحلیل سیاست‌های چند سال اخیر ایران در قبال آفریقا پرداخته و آنها را موفقیت‌آمیز توصیف کرده است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده امریکن اینترپرایز، سیاست‌های ایران در قبال آفریقا چیزی بیشتر از سخن‌پراکنی‌های پوچ بوده و علاوه بر موفقیت‌آمیز بودن، منافع و سیاست‌های آمریکا در این قاره را به چالش کشیده است.

* ایران همچنان بزرگترین چالش پیش روی آمریکاست

جمهوری اسلامی ا‌یران و فعالیت‌های هسته‌ای آن همچنان در کانون تلاش‌های دیپلماتیک آمریکا قرار دارد. دسترسی پیدا کردن به ایران، محور اولین مصاحبه تلویزیونی اوباما در سال 2009 بود. تمایل برای ایجاد روابط حسنه در دوره دوم ریاست جمهوری اوباما ادامه یافت. برای مثال جو بایدن، معاون رئیس جمهور در سخنرانی 2 فوریه سال 2013 در کنفرانس امنیتی مونیخ، گفتگوی مستقیم و دو جانبه با ایران را پیشنهاد کرد. دغدغه‌های سیاست گذاری مرتبط با ایران همچنین بخش قابل توجهی از منابع نظامی آمریکا را صرف خود می‌کند. حتی با اینکه شمار ناوهای هواپیمابر در نیروی دریایی آمریکا به 10 فروند کاهش یافته است، پنتاگون همچنان اصرار دارد که یک گروه آماده به حمله از ناوهای هواپیمابر در خلیج فارس مستقر باشد، که علت اصلی آن ایران است. پیش از عملیات سپر صحرا در سال 1990، آمریکا در مجموع هیچ ناو هواپیمابری در خلیج فارس مستقر نکرده بود.

* سیاست گذاری‌های ایران، فراتر از مسئله هسته‌ای است

با این حال استراتژی ایران بسیار گسترده‌تر از تمرکز سیاست گذاران آمریکایی بر برنامه هسته‌ای این کشور و فعالیت‌های آن در خاورمیانه یا شاید آمریکای لاتین است. استراتژیست‌های آمریکایی شاید ایران را به عنوان یک «قدرت منطقه‌ای» توصیف کنند، اما در سال های اخیر مقامات ایرانی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک «قدرت فرامنطقه‌ای» توصیف کرده‌اند. ایشان، ایران را به عنوان یک دولت محوری تلقی می‌کنند که قادرت است نفوذ خود را نه تنها در خاورمیانه، بلکه در جنوب آسیا و نه تنها در خلیج فارس بلکه در اقیانوس هند، گسترش دهد. می‌توان گفت جاه‌طلبی های دیپلماتیک ایران نیز بسیار قابل توجه است: ایران به طور فزاینده‌ای به دنبال بهره برداری از آفریقا به عنوان بستری حاصل‌خیز برای گسترش نفوذ خود است. نزدیک شدن ایران به این قاره اشکال مختلفی به خود می‌گیرند و در جهت تحقق اهداف مشخصی است، که برخی دیپلماتیک و برخی نظامی هستند.

* هوشیاری ایران نسبت به فرصت‌های موجود در قاره آفریقا؛ غفلت آمریکایی‌ها از این قاره

در حالی که دولت‌های مختلف آمریکایی و حکومت‌های اروپایی به نحو قابل توجهی به آفریقا اهمیت نمی‌دهند، تهران بیشتر 54 کشور آفریقایی را به مثابه کشورهایی سهل الوصول می‌بیند که نفوذ در آنها در واقع بازی با حاصل جمع صفر است. در مقایسه با رؤسای جمهوری اخیر آمریکا که تنها سه دیدار چند کشوری در سال‌های بین 2003 تا 2012 به آفریقا داشته‌اند، رئیس جمهور ایران حداقل سالانه یکبار به این قاره سفر کرده است در حالی که دیگر مقامات و وزرای ایرانی بیش از چند بار به این قاره سفر داشته‌اند.

علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران در آخرین سفر خود به آفریقا در ماه ژانویه سال 2013، از بنین، غنا و بورکینافاسو دیدار کرده و پیش از پایان سفر خود ره اتیوپی رفته و در نشست اتحادیه آفریقا شرکت کرد. وی در سخنرانی خود در غنا به تاریخ  7 ژانویه 2013 اعلام کرد که آفریقا از اولویت‌های سیاست گذاری ایران به شمار می‌رود. سخن پراکنی‌های صالحی، توخالی نیست؛ سفر وی را می‌توان نقطه اوج تلاش‌های پنج ساله ایران در این باره دانست.

* سیاست سه لایه‌ای ایران در قبال آفریقا

در این بازه استراتژی دیپلماتیک ایران در قبال آفریقا سه لایه بوده است. اولین اینکه تهران، با ارسال کمک‌های مضاعف، با کشورهایی که در نهاد‌های بین‌المللی مهم صاحب رأی هستند، از جمله اعضای غیر دائم شورای امنیت سازمان ملل، یا اعضای دوره‌ای هیئت رئیسه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ارتباطات مؤثری برقرار کرده است. دیگر کشورهایی که هدف کمک‌های ایران قرار گرفته‌اند، کشورهای افریقایی بودند که در جنبش عدم تعهد و اتحادیه آفریقا، بازیگرانی فعال به شمار می‌روند. دوم اینکه مقامات ایرانی فراتر از بده بستان دیپلماتیک، دسترسی به آن دسته از کشورهایی آفریقایی را اولویت می‌بخشند که برای استخراج اورانیوم در حال فعالیت هستند یا برای آن برنامه ریزی می‌کنند. در نهایت اینکه، مقامات ارشد ایرانی به دنبال آن هستند با تقویت همکاری‌های خود، دسترسی به پایگاه‌های استراتژیک را تسهیل کنند.

* موفقیت ایران در تحصیل حمایت دیپلماتیک

هم شورای امنیت سازمان ملل و هم آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، معمولاً نماینده آفریقایی دارند. توگو و رواندا در حال حاضر به عنوان اعضای غیر دائم شورای امنیت سازمان ملل فعال هستند (از سال 2010 تا سال 2011، گابون و نیجریه این جایگاه را در اختیار داشتند). آفریقای جنوی در سال‌های 2007 و 2008 یک کرسی را در شورای امنیت به خود اختصاص داده بود و بار دیگر در سال‌های 2010 تا 2011، و اوگاندا در حد فاصل این سال‌ها چنین سمتی داشت. نیجریه، آفریقای جنوبی و تانزانیا همچنین در حال حاضر در زمره اعضای هیئت رئیسه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دارند و در سال‌های اخیر، نیجریه و کنیا نیز در این جایگاه فعال بودند. همه این کشورها زیر ذره‌بین تلاش‌های دیپلماتیک ایران در آفریقا قرار دارند.

دیپلمات‌های ایران مدت مدیدی است به دنبال تقویت روابط با آفریقای جنوبی هستند. مخالفت جمهوری اسلامی با رژیم آپارتاید بستر مناسبی را پس از برقراری روابط دیپلماتیک در سال 1994 با این کشور، برای ایجاد روابطی گرم با این کشور فراهم آورد. تأمین نفت آفریقای جنوبی توسط ایران روابط اقتصادی میان این دو را تقویت کرده است. با این حال برای ایران تجارت تنها عنصر تمایل ایران برای برقراری روابطی حسنه با آفریقای جنوبی نیست. در نقل قولی از نشریه تهران تایمز می‌خوانیم که «آفریقای جنوبی یکی از اعضای کلیدی جنبش عدم تعهد است؛این جنبش خود جبهه‌ای متشکل از کشورهای در حال توسعه است که در برابر تلاش‌هایی که می‌کوشند تهران را از غنی سازی اورانیوم بازدارند، مقاومت می‌کند.»

تلاش‌های ایران برای تبدیل روابط خود با آفریقای جنوبی به سپری حمایتی در برابر شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی،‌ ثمر بخشید. به رغم گزارش فوریه 2008 آژانس که اعلام می‌کرد جمهوری اسلامی همچنان به غنی سازی ادامه می‌دهد آنهم برخلاف دو مورد از قطعنامه‌های شورای امنیت، دولت آفریقای جنوبی از جایگاه خود در شورای امنیت بهره برده و مانع تحمیل تحریم‌های بیشتر علیه ایران شد.

خواه حمایت آفریقای جنوبی از ایران صادقانه باشد یا از روی غرض، حمایت‌های این کشور آفریقایی بدون اجر نبود. در حالیکه جامعه بین‌الملل به دنبال محدود کردن صادرات ایران و در نتیجه کاستن از درآمد جمهوری اسلامی هستند، آفریقای جنوبی از پیوستن به جامعه بین‌الملل سرباز زده است. در سال 2010 نفت خام ایران 25 درصد از نیاز آفریقای جنوبی را تأمین می‌کرد، که بخش قابل توجهی از آن با قیمت تخفیفی عرضه شد. در تازه‌ترین رویداد آفریقای جنوبی در جریان تصویب قطعنامه آژانس علیه ایران، در آخرین لحظات به صورت نه چندان جدی از عدم همکاری ایران با شورای امنیت انتقاد کرد. مقامات آفریقای جنوبی نیز به طرق دیگر برای جمهوری اسلامی کارآمد بوده‌اند: وزارت دارایی آمریکا شرکت مخابراتی ‌ام‌تن‌ان آفریقای جنوبی را متهم کرده است که به ایران کمک می‌کند تا واردات غیرقانونی تکنولوژی آمریکایی به این کشور را پرده پوشی کند.

آفریقای جنوبی تنها نیست. پس از آنکه توگو اعلان کرد تمایل دارد یکی از کرسی‌های شورای امنیت سازمان ملل را دراختیار بگیرد، تلاش ایران برای برقراری ارتباط مؤثر با این کشور کوچک در غرب آفریقا افزایش یافت. در سپتامبر 2010، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران با الیوت اوهین، وزیر امور خارجه توگو، ملاقات کرد. احمدی نژاد اعلام کرد که «همکاری گسترده و عمیق میان ایران و آفریقا برای مدت زیادی ادامه خواهد یافت تا در روابط بین‌المللی و منطقه‌ای تعادل ایجاد کند.»

منوچهر متکی، وزیر امور خارجه وقت ایران، دیدار دیگری در ماه بعد از این کشور انجام داد. چهارده ماه بعد، در ژانویه سال 2012، علی اکبر صالحی، جانشین متکی در هجدهمین گردهمایی اتحادیه آفریقا با اوهین دیدار کرد و قول داد که جمهوری اسلامی ایران به پیشرفت توگو کمک خواهد کرد. در واقع پس از دیدار یک به یک هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا و همتای ایرانی او از این کشور، جناح مخالف توگویی به شدت درگیر این مسئله بود که چگونه این دو قدرت به دنبال همکاری با کشوری هستند که معمولاً مورد توجه قدرت‌های بزرگ‌تر نیست. این امر اهمیت رویکرد ایران را تأیید می‌کند، حتی اگر تنها این دلیل را مهم بدانیم که حرکت‌های ایران منجر به آن شده است که کشوری مانند آمریکا به کشوری همچون توگو توجه کند.

با این حال بار دیگر کمک‌های مختلف ایران به این کشور برملا شد. هنگامی که مقامات یمنی ایران را به حمایت از حوثی‌های این کشور متهم کرد، ایران مسئولیتی را نپذیرفت و مقامات ایرانی توضیح دادندکه  کشتی توقیف شده توگویی است.

الگویی مشابه در مورد گابون پیاده شد. اندکی پیش از آنکه گابون در شورای امنیت حضور پیدا کند، این کشور به یکی از اهداف همکاری نزدیک ایران تبدیل شد. در می سال 2009، وزیر فرهنگ گابون از تهران دیدن کرد و فهرست بلند بالایی از پروژه‌هایی را که ایران می‌توانست روی آن سرمایه گذاری کند، به همراه داشت. یک ماه بعد، پائول تونگو، وزیر خارجه وقت گابون از تهران دیدن کرد و توافقنامه‌های مختلفی را برای گسترش و تسهیل مراودات تجاری با ایران امضا کرد. اوایل سال بعد، علی بن بانگو اوندیمبا، رئیس جمهوری گابون با متکی در حاشیه کنفرانس اتحادیه اروپا دیدار کرد. متکی بر تمایل ایران بر گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با گابون تأکید کرد. دو ماه بعد، گابود از کرسی خود در شورای امنیت برای حمایت از برنامه هسته‌ای ایران استفاده کرد.

ایفای نقش نیجریه هم در شورای امنیت و هم در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تلاش مصرانه ایران برای دسترسی به این کشور ترجمه شده است. نیجریه شاید به لحاظ ذخایر نفتی غنی باشد، اما با توجه به اقتصادی ناکارآمد، بسیاری از مردم این کشور در فقر کامل به سر می‌برند از این رو نیجریه از هر گونه سرمایه گذاری خارجی برای ایجاد شغل حمایت می‌کند. تهران به جای پیشنهاد تأمین نفت، تولید خودرو ایرانی در نیجریه را به این کشور پیشنهاد کرد، تا از این طریق نیجریه‌ای‌های فقیر در خطوط مونتاژ دست به کار شوند و از این طریق عوامل ایرانی نیز پوشش مناسبی برای فعالیت در این منطقه پیدا کنند. مهندسین ایرانی نیز به نیجریه کمک می‌کنند تا تولید خود را تقویت کرده و تخصص مهندسی ایرانی را برای استخراج گاز در دریا به این کشور منتقل کنند.  صالحی در دیدارهای مکرر خود از نیجریه، افزایش مراودات تجاری را به همراه کاهش عوارض و تسهیل جابه‌جایی‌ها وعده داد.

* تلاش برای دست یافتن به ذخایر اورانیوم و تأمین امنیت انرژی

یکی دیگر از عناصر انگیزه‌های هسته‌ای ایران، گسترش برنامه هسته‌ای این کشور است. ایران اعلان کرده است که به دنبال ساخت 16 راکتور هسته‌ای برای اهداف غیرنظامی است. اگر ایران به دنبال ایجاد چنین شبکه‌ای باشد، ذخایر اورانیوم محدود خود را تا 10 سال آتی به پایان می‌رساند. جدای از انگیزه‌های هسته‌ای ایران، دو موضوع کاملاً آشکار است: ایران در حال حاضر به هیچ وجه قصد کنار گذاشتن فعالیت هسته‌ای خود را ندارد و هرگز امنیت انرژی کاملی نخواهد داشت. تلاش ایران برای یافتن منابع جایگزین اورانیوم این کشور را به سمت آفریقا باز می‌گرداند.

شماری از کشورهای آفریقایی اورانیوم دارند. نامبیا و نیجریه از جمله مهمترین صادر کنندگان اورانیوم هستند. مالاوی و گابون معادن فعال اورانیوم در اختیار دارند. آفریقای جنوبی نیز به عنوان محصول جانبی استخراج معادن طلا، اورانیوم تولید می‌کند و این معدن کاوی در سراسر قاره به چشم می‌خورد. ذخایر اورانیوم در توگو، گینه، جمهوری آفریقای مرکزی، جمهوری دموکراتیک کنگو، اوگاندا و زیمبابوه، وجود دارد. ایران به دنبال برقراری ارتباط مؤثر با بسیاری از این کشورها است.

در حالی که دیدار مقامات رسمی ایران از گینه در آفریقای غربی تقریباً به یک دهه پیش بازمی‌گردد، تهران از زمان اکتشاف ذخایر اورانیوم در سال 2007 در این کشور، که به لحاظ تجاری استخراج پذیر هستند، به این کشور توجه بیشتری نشان می‌دهد. در سال 2010 متکی اعلان کرد روابط تجاری ایران ـ گینه 140 درصد افزایش می‌‌یابد، که بخش معدن کاوی بخش قابل توجهی از این مراودات را به خود اختصاص می داد. ارتباط گیری‌های اخیر ایران با گامبیا، مالاوی، نامبیا و اوگاندا نیز همزمان با کشف اورانیوم در این کشورها بوده است. برای مثال در ژانویه سال 2008، یحی جامح، رئیس جمهور گامبیا اعلام کرد که در این کشور اورانیوم کشف شده است. احمدی نژاد در سال 2006 برای شرکت در گردهمایی اتحادیه آفریقا به بانجول سفر کرد و یک سال بعد پس از اعلان خبر مذکور برای مذاکرات بیشتر با جامح به این کشور بازگشت.

اعلان کشف اورانیوم در اوگاندا به سال 2004 بازمیگردد. در حالی که روابط تجاری میان ایران و اوگاندا در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی در حالت سکون قرار داشت، در سال‌های پس از اعلان مذکور این روند تغییر کرد. دیدار یووری موسونی، رئیس جمهور اوگاندا در سال 2009 از ایران نه تنها با همتای ایرانی وی بود بلکه با وزیر صنعت و معدن ایران نیز رخ داد.

* ایجاد پایگاه‌های استراتژیک و گسترش نفوذ دریایی

سومین هدف ایران برای برقراری ارتباطی مؤثر با آفریقا را می‌توان تلاش این کشور برای ایجاد پایگاه در این قاره دانست. این کار نه تنها می‌تواند پایگاه‌هایی را برای ایران فراهم آورد که حمایتی لجستیکی از ایران به عمل آورده و به این کشور کمک کنند دسترسی دریایی خود را گسترش دهد، بلکه دولت‌های محوری را شکل می‌دهد که می‌تواند بر آنها تکیه کرد و اهداف استراتژیک و ایدوئولوژیک خود را پیش ببرد (نقشی که ونزوئلا در آمریکای جنوبی برای ایران ایفا می‌کند).

کشتی‌های جنگی ایران در اواخر سال 2012 دو بار در بنده سودان در دریای سرخ لنگر انداختند. در واقع مقامات ایرانی همکاری‌های نظامی خود را با سودان افزایش داده‌اند. در حالی که مقامات سودانی هر گونه روابط نظامی میان تهران و خارطوم را منکر می‌شوند، اما اسرائیلی‌ها مکرراً تهدید کرده‌اند که به اهداف نظامی ایران در سودان حمله هوایی خواهند کرد.

مقامات ایرانی همچنین وجود هرگونه پایگاه ساحلی در اریتره در حاشیه دریای سرخ را انکار می‌کنند. ارتیره برنامه هسته‌ای ایران را تأیید کرده است و روابط به شدت تیره و تاری با کشورهای غربی دارد. این در حالی است که ایران حضور دریایی خود در این منطقه را به عنوان بخشی از فعالیت‌های ضد دزدی دریایی می‌خواند.

* نتیجه‌گیری
هر چند که این گمانه زنی‌‌ها به قطع اهداف ایران را مشخص نمی‌کند، اما اصرار و سرسختی ایران برای برقراری ارتباطی مؤثر با کشورهای آفریقایی را ثابت می‌کند. در بهترین تفسیر، تهران می‌کوشد کمک‌ها و قدرت نرم خود را در عوض دست یافتن به منافع دیپلماتیک افزایش دهد؛ در بدترین تفسیر، به نظر می‌رسد که برخی افراد در جمهوری اسلامی می‌کوشند از آفریقا به عنوان پوششی برای اهداف نظامی یا هسته‌ای خود بهره ببرند. به هر طریق، دولت ایران نشان داده است که در تبدیل شدن به یک قدرت «فرامنطقه‌ای» بسیار مصر است و این هدف او چیزی بیشتر از سخن‌پراکنی‌های پوچ است و به شدت اهداف آمریکا در سراسر آفریقا را به چالش کشیده است.

انتهای پیام/