از انقلاب تا انقلاب
خبرگزاری تسنیم:پیروزی انقلاب ۲۵ ژانویه مصر این فرصت را فراهم کرد تا ایران و مصر پس از سه دهه قطع مناسبات، باردیگر براساس منافع مشترک که مهمترین آنها اسلامگرایی و صهیونیسم و آمریکاستیزی بود، زمینه از سرگیری روابط و نزدیکی به یکدیگر را بیابند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، امروز سهشنبه 10 اردیبهشت 1392 مصادف با 30 آوریل 2013 مصادف با سالروز قطع مناسبات ایران و مصر است.
در تاریخچه مناسبات ایران و مصر، عامل «رژیم صهیونیستی» همواره یک عنصر بازدارنده و تخریبی بوده، این پدیده را میتوان در جدایی حکومت «جمال عبدالناصر» و حکومت پهلوی به دلیل اتحاد «محمدرضا» با رژیم صهیونیستی و گرفتن فاصله جمهوری اسلامی ایران از حکومت مصر به دلیل انعقاد پیمان «کمپ دیوید» و ارتباط مصریها با رژیم صهیونیستی به روشنی مشاهده کرد.
تنها پیش از تأسیس رژیم صهیونیستی بود که رویکرد سیاسی دو کشور با یکدیگر همسویی داشت و پادشاهی بودن هر دو سبب تحکیم پیوند آنها شده بود.
آغاز مناسبات ایران و مصر
آغاز مناسبات سیاسی تهران ـ قاهره به سال 1921 میلادی بازمیگردد که مصر از انگلستان استقلال یافت و دولت وقت ایران بلافاصله این کشور را به رسمیت شناخت. با این همه میان مردم دو کشور همواره نوعی پیوند معنوی وجود داشته است، از جمله اینکه هر دو کشور در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی مورد تهدید و آزار و اذیت انگلیسیها بودند و به همین منظور با یکدیگر نوعی احساس همدردی داشتند و شاید به همین دلیل بود که برخی از اندیشمندان و فعالان ضد استبداد قاجار در دوران مشروطه، قاهره را به عنوان مرکز فعالیتهای فکری خود برگزیدند.
سالهای جنگ جهانی اول و مبارزه مردم هر دو کشور با سلطه انگلیسها، پیوند میان دو ملت ایران و مصر را افزایش داد. سفارت ایران در قاهره تا هنگام انقراض سلسله قاجار در سال 1925 میلادی فعال نبود، اما پس از آن و درپی به قدرت رسیدن «رضا خان» اولین قرارداد مودت و دوستی میان دو کشور در 1928 میلادی منعقد شد.
با به قدرت رسیدن رضاخان مناسبات دو کشور توسعه و گسترش یافت. روابط تهران - قاهره از سال 1921 تا سال 1952 میلادی که حکومت سلطنتی در مصر منقرض شد، دو ویژگی اصلی داشت:
- همکاری و مناسبات گسترده در سطح حکومتهای دو کشور
- مبارزه مشترک دو حکومت با اسلامخواهی مردم
حاکمیت نظام سلطنتی و سلطه انگلیس بر هر دو کشور ایران و مصر و مبارزه حکومتهای این دو کشور با گسترش اسلامگرایی در آنها، موجبات گرمی مناسبات تهران – قاهره را فراهم آورده بود.
اما از دیگر دلایلی که به طور موقت موجب تحکیم روابط تهران - قاهره در آن دوره شده بود، ازدواج «محمدرضا پهلوی» با «فوزیه»، دختر «ملک فؤاد» و خواهر «ملک فاروق»، پادشاه مصر بود. این ازدواج بیش از 10 سال دوام نیاورد و در سال 1948 میلادی به متارکه انجامید تا روابط دو کشور را به سردی کشاند.
تیرگی مناسبات با روی کار آمدن جمال عبد الناصر
به دنبال سقوط ملک فاروق و به قدرت رسیدن «جمال عبدالناصر» روابط تهران - قاهره رو به تیرگی نهاد. اما حکومت جدید مصر به رهبری عبدالناصر با مخالفان شاه ایران از جمله «محمد مصدق» روابطی برقرار کرد و به حمایت از مبارزات ملی شدن صنعت نفت در ایران پرداخت. به همین دلیل سفر محمد مصدق، نخست وزیر وقت ایران به قاهره با استقبال گرم جمال عبدالناصر و دیگر مقامات مصری روبه رو شد، اما کودتای 28 مرداد 1332 و بازگشت شاه به عرصه قدرت مناسبات رو به بهبود دو کشور را بار دیگر تیره و سرد کرد.
بدبینی جمال عبدالناصر به شاه، جای گرفتن دو رژیم در دو بلوک سیاسی متفاوت ـ شرق و غرب ـ اختلاف ناصر با رژیم صهیونیستی و همپیمانی شاه با رژیم صهیونیستی به دوری بیش از پیش تهران و قاهره انجامید.
در تابستان 1960 میلادی جمال عبدالناصر در نطق شدید اللحنی علیه شاه دستور قطع مناسبات سیاسی با تهران را به دلیل همپیمانی شاه ایران با اشغالگران صهیونیستی صادر کرد. وی شاه را همدست صهیونیستها نامید و این همدستی را مغایر با آرمان کشورهای عربی و اسلامی تلقی کرد.
مناسبات تهران – قاهره برای یک دهه قطع بود، اما اواسط سال 1970 میلادی، یک ماه پیش از مرگ ناصر و هنگامی که سادات پیش از مرگ ناصر زمام امور مصر را به دست گرفته بود، مناسبات دو کشور بار دیگر از سرگرفته شد.
به قدرت رسیدن انور سادات و نزدیکی شاه ایران به مصر
با مرگ ناصر و به قدرت رسیدن «انور سادات»، شاه ایران فرصت را برای نزدیکی دو کشور به یکدیگر مناسب دید. انگیزههای چندی در این تصمیم دخیل بودند که مهمترین آن شخص «سادات»بود. وی مانند شاه مشتاق برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی بود. سفر سادات به تهران در سال 1971 میلادی شرایط سیاسی برای توسعه همکاریها و مناسبات دو کشور را بیش از پیش مهیا کرد.
چهار سال پس از جنگ اکتبر، وقتی سادات در سال 1975 میلادی در کمال ناباوری ملتهای مسلمان به رژیم صهیونیستی سفر کرد، شاه ایران بعد از «جیمی کارتر» دومین رئیس کشوری بود که این سفر را مورد حمایت قرار داد.
سفر سادات به قدس اشغالی و به دنبال آن امضای پیمان «کمپ دیوید» همزمان با انقلاب اسلامی ایران و حمایت سادات از شاه ایران و استقبال از وی در مصر قطعی روابط ایران و مصر را درپی داشت.
دستور امام راحل مبنی بر قطع رابطه با مصر
از آنجا که انقلاب اسلامی، انقلابی ضد صهیونیستی و ضد آمریکایی بود، بالطبع نمیتوانست رابطه مثبتی با حکومت سادات که سرسپردگیاش به رژیم صهیونیستی برای همه محرز بود، داشته باشد، به همین منظور روابط ایران و مصر 2 ماه پس از پیروزی انقلاب و 9 سال پس از برقراری مجدد مناسبات تهران - قاهره، به دستور امام راحل قطع شد تا این قطعی روابط برای سه دهه یعنی پس از ترور سادات و روی کار آمدن «حسنی مبارک»، رئیس جمهوری مخلوع مصر ادامه یابد، چراکه سرسپردگی مبارک به آمریکا و رژیم صهیونیستی کمتر از سادات نبود.
انقلاب 25 ژانویه مصر فرصتی برای از سرگیری روابط
انقلاب 25 ژانویه 2011 مردم مصر که سرنگونی رژیم مبارک را به دنبال داشت، این فرصت را فراهم کرد تا به جای حکومتی سرسپرده غرب و رژیم صهیونیستی، حکومتی اسلامگرا برخاسته از بطن مردم مصر قدرت را در این کشور به دست گیرد. به ویژه آنکه جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا حمایت قاطع و کامل خویش از انقلاب مصر را اعلام کرد و رهبر معظم انقلاب(مدظله) در تبیین اهمیت و جایگاه این انقلاب برای ایران و منطقه و دو جهان اسلام و عرب یکی از خطبههای نماز جمعه 4 فوریه 2011 را به زبان عربی به انقلاب مصر و تونس اختصاص دادند و از این دو انقلاب به عنوان یک زلزله واقعی یاد کردند.
از زمان به قدرت رسیدن «محمد مرسی»، رئیس جمهوری مصر تهران و قاهره فرصت را بار دیگر مناسب نیافتند تا روابطی را که برای سه دهه قطع شده بود، از سر گیرند. وجود دو حکومت اسلامی در هر دو کشور، خواست مردمی ایران و مصر، آمریکا و صهیونیسم ستیزی انقلاب ایران و انقلاب مصر از جمله مهمترین عواملی به شمار میآمدند که زمینه نزدیکی روابط دو کشور ایران و مصر را فراهم کرد.
اگرچه از سرگیری این روابط برای برخی طرفهای داخلی مانند جریان سلفی وابسته به عربستان سعودی و بقایای رژیم سابق و طرفهای منطقهای از جمله رژیم صهیونیستی که خطر لغو پیمان صلح کمپ دیوید را به خوبی احساس میکرد و همچون عربستان سعودی که نزدیکی ایران و مصر را خطری برای منافع خود در منطقه ملاحظه میکرد و سرانجام طرفهای بین المللی از جمله کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا که از سرگیری روابط تهران – قاهره به معنای تهدید منافع آن در مصر و منطقه خاورمیانه بود، چون زهری کشنده مینمود و همین موجب شد تا هریک از طرفهای نامبرده موانع و چالشهایی را برای از سرگیری این روابط به وجود آورند، سفر محمد مرسی به تهران برای حضور در اجلاس سران کنفرانس اسلامی با وجود تمام جو سازیهای تبلیغاتی صورت گرفته پیش از این سفر که بر عدم حضور رئیس جمهوری مصر در اجلاس تهران تاکید میکرد، مشت محکمی بر دهان یاوه گویان و دشمنان برقراری این رابطه بود.
پس از تشکیل کمیته چهار جانبه برای حل بحران سوریه و سفر مقامات ایرانی به قاهره و همچنین دعوت از هیئتهای مردمی مصری جهت سفر به تهران همه نشان از رغبت دو کشور در از سرگیری این روابط بود. در این میان آنچه تیر خلاص به این قطعی روابط را شلیک کرد، سفر اولین گروه از گردشگران ایرانی به مصر و ابراز تمایل مسئولان هر دو کشور برای توسعه این روابط بود تا ثابت کند، تمام تلاشهای صورت گرفته برای جدایی مصر و ایران نتیجهای جز ناکامی و شکست درپی نداشته است.
انتهای پیام/