دولت مطلوب هاشمی رفسنجانی چه دولتی است؟
خبرگزاری تسنیم: کمتر کسی است که نداند منظور هاشمی رفسنجانی از دولت وحدت ملی چیست؛ چهآنکه اطرافیان آیتالله بارها و بارها از دولت سازندگی به عنوان نمونه و مصداق بارز دولت مطلوب هاشمی یاد میکنند اما این دولت مطلوب چه عملکردی از خود بر جای گذاشت؟
در ماههای منتهی به یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بار دیگر نام آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان کاندیدای احتمالی این انتخابات مطرح شده و در این بین پرداختن پُررنگ چهرهها و رسانههای اصلاحطلب به این موضوع و دعوتهای مکرر آنها از هاشمی رفسنجانی برای کاندیداتوری و اعلام کنارهگیری کاندیداهای مطرح جریان اصلاحات به نفع وی بخش اعظم تبلیغات رسانهای این جریان را دربر میگیرد.
همچنین روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب در روزهای پایانی سال 91 محوریت سالنامههای خود را به اظهارات هاشمی رفسنجانی اختصاص دادند تا از این طریق بتوانند فردی را که به عنوان شخصیت محوری خود میدانند، برای ورود در انتخابات ریاست جمهوری در فضای رسانهای مطرح کنند.
روزنامه اعتماد سالنامه خود را با عکسی از ایام جوانی هاشمی رفسنجانی و همسرش با عنوان "منتشر نشدههای یک خاندان" منتشر کرد. جلد سالنامه روزنامه شرق نیز مختص آیتالله و پاسخش به 3 پرسش شرق بود.
در میان شخصیتهای اصلاحطلب نیز مصطفی کواکبیان دبیرکل جبهه اصلاحطلبان در مورد حمایت اصلاحطلبان از آیتالله هاشمی رفسنجانی، "اجماع با محوریت رئیس دولت سازندگی را از اولویت برنامههای احزاب متبوع خود مطرح کرده" و میگوید "اگر آقای هاشمی رفسنجانی کاندیدا شود، ما به نفع وی کنار میرویم."
محمد شریعتمداری داوطلب کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و وزیر بازرگانی دولت اصلاحات نیز درباره کنارهگیری از رقابت در انتخابات با حضور هاشمی رفسنجانی تأکید کرده است: "با کاندیدا شدن آقای هاشمی رفسنجانی از رقابتها کنارهگیری میکنم".
حسن روحانی رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز اگرچه در مورد حضور خود در عرصه رقابت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم میگوید "به نفع کسی کنار نمیرود" اما تیمور علیعسگری مشاور و رابط پارلمانی وی تأکید کرده "چهار روحانی هستند که اگر بیایند آقای روحانی کنار میکشد که یکی هاشمی رفسنجانی است".
همچنین محمدرضا عارف داوطلب کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری در نشست خبری روز یکشنبه خود در پاسخ به سؤالی درباره حضور هاشمی رفسنجانی در دقیقه 90 در انتخابات ریاست جمهوری گفت: "اگر آقای هاشمی رفسنجانی در دقیقه 93 هم ثبتنام کند، خوشحال میشوم و کنار میکشم".
سعید حجاریان نیز طی گفتوگویی در مورد حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی میگوید "آقای هاشمی دقیقه 90 وارد عرصه انتخابات میشود و تمام معادلات را بر هم میریزد و من معتقدم ایشان حائز اکثریت آرا میشود".
در همین بحثها و اظهارنظرها در مورد آمدن یا نیامدن آیتالله هاشمی رفسنجانی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری بود که یاسر هاشمی در تبریز از "قطعی شدن تصمیم پدرش برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری" خبر داد ولی این خبر با واکنش صریح برادر بزرگترش محسن هاشمی مواجه شد که "تا آنجایی که من میدانم، هنوز پدرم به سمت آمدن نیست".
محسن هاشمی البته چند روز گذشته در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم در مورد کاندیداتوری آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: "پدرم گفتهاند که به احتمال 99 درصد در انتخابات کاندیدا نمیشوم. ایشان یک درصد را گذاشتهاند به دلیل اینکه اگر آمدند، نگویند دروغ گفته است".
این اظهارات و گمانهزنیها از سوی شخصیتها وجریانات سیاسی ادامه داشت تا اینکه آیتالله هاشمی رفسنجانی در جمع خبرنگاران، نویسندگان، دانشجویان و طلاب اصلاحطلب در مورد کاندیداتوری خود در انتخابات ریاست جمهوری گفت: "من در کابینهام از همه طیفهای سیاسی استفاده کردم که این الان هم قابل پیاده کردن است. نیاز هم نیست من بیایم. البته من نمیگویم که نمیآیم، ولی میگویم ضرورت نیست پیرمرد 80 ساله بیاید".
در این میان آنچه بیش از موضوع کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی بدان پرداخته میشود, پروپاگاندای رسانهای اصلاحطلبان و نزدیکان هاشمی در بحرانی خواندن وضعیت امروز کشور است؛ اقدامی که البته به نظر میآید یکی از قطعات پازل کاندیداتوری پیرمرد سیاست ایران است؛ چهآنکه همین رسانهها و شخصیتها پس از بحرانی جلوه دادن فضای کشور وقتی میخواهند راه برونرفت را ارائه کنند، انگشت اشاره خود را به سمت آیتالله که "مرد عبور از بحرانها"یش معرفی میکنند, نشانه میروند.
منجمله رسول منتجبنیا عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی که در گفتوگو با روزنامه شرق ضمن بحرانی خواندن وضعیت کنونی کشور میگوید: "در شرایطی هستیم که باید «مردان عبور از بحران» وارد صحنه شوند. افرادی باید وارد گود انتخابات شوند که تبحر زیادی در امور مملکتی و مدیریتی داشته باشند و این امتیازات را در هاشمی میبینیم".
البته خود آیتالله هم چندان بدش نمیآید که به این کوره تبلیغات اصلاحطلبان بدمد؛ او هم هر از چندگاهی در دیدارهایی که رنگ و بوی تبلیغاتی و انتخاباتی از آن استشمام میشود, بر طبل بحراننمایی اصلاحطلبان و نزدیکان خود میکوبد و البته راهحلی قدیمی را برای عبور از آنچه بحران میخواند, مطرح میکند؛ راهحلی به نام "دولت وحدت ملی" که در طول سالیان گذشته هر بار مطرح شده, نتیجهای برای هاشمی رفسنجانی دربر نداشته است.
و البته کمتر کسی است که نداند منظور هاشمی رفسنجانی از دولت وحدت ملی چیست؛ چهآنکه اطرافیان و مریدان آیتالله بارها و بارها از دولت وی یعنی دولت سازندگی به عنوان نمونه و مصداق بارز دولت وحدت ملی یاد میکنند و خود هاشمی نیز با ارجاع همگان به دولت مطلوب خود یعنی دولت سازندگی بر گفتههای دوستان خود صحه میگذارد.
روزهای آخرین سال 91 بود که رئیسجمهور سالهای بعد از جنگ تحمیلی در دیدار با گردانندگان سایت شخصی خود در مورد وضعیت امروز کشور با بیان اینکه "وضع امروز کشور به دلیل سوءمدیریتها، اتلاف درآمدها و بیتوجهی به تجارب گذشته، بیشباهت به سالهای ابتدایی پس از پایان جنگ نیست"، این پیغام را به همگان داد که برای عبور از این وضعیت باید دولتی مانند همان دولت پس از جنگ یعنی دولت هاشمی سر کار بیاید.
اما آنچه اصلاحطلبان و شخص آیتالله کمتر به آن میپردازند و یا اینکه دوست ندارند به آن بپردازند, عملکرد دولت سازندگی و آثار و تبعاتی است که سیاستهای این دولت بر جای گذاشته است؛ موضوعی که از سوی این افراد یا کتمان شده و یا وارونه جلوه داده میشود و البته روشن شدن ابعاد مختلف آن، درستی یا نادرستی مطالب فوقالذکر را بهتر و بیشتر مشخص میکند.
بسیاری از کارشناسان و سیاستمداران معتقدند عملکرد آیتالله هاشمی رفسنجانی در دولت سازندگی سر منشاء بسیاری از معضلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... امروز کشور است؛ معضلاتی که این روزها بارها از سوی آیتالله مورد انتقاد قرار گرفته است.
جواد منصوری معاون وزیر امور خارجه در دولت هاشمی رفسنجانی یکی از این افراد است که میگوید: "قانونشکنیها از دولت آقای هاشمی رفسنجانی شروع شد و طبعاً به فرهنگ تبدیل شده است. از سوی دیگر در دوره سازندگی مجموعهای از افراد شکل گرفتند که بعداً مدیران "ثروت" و "قدرت" شدند، به گونهای که در واقع "دولت در سایه" را تشکیل دادند و آن دولت در سایه همچنان ادامه دارد. دولت ثروتمندان".
به گفته وی, "هاشمی رفسنجانی به خیلی از مسائلی که لازمه یک حکومت دینی است، مثل دیگران فکر نمیکرد، زیرا اینقدر که به سازندگی اقتصادی تمایل داشت، به مسئله فرهنگ و ارزشها و اصول دینی یک جامعه توجهی نداشت.آقای هاشمی در اواخر دوره خودش اعتراف کرد که من در دوره ریاست جمهوری به فرهنگ نپرداختم و تمرکز را بر مسائل سازندگی داشتم".
به گفته کارشناسان, آیتالله هاشمی رفسنجانی در دولت سازندگی آنقدر بر توسعه توجه میکند که آرمانها و معنویات را نادیده گرفته و حتی در جهت مقابله با آنها اقدام میکند ولی علیرغم توجه خاص آیتالله هاشمی رفسجانی و اعضای دولت متبوع وی که تمرکز زیادی بر مسئله توسعه صورت میگیرد، مشاهده میشود که بر اساس سیاستهای اتخاذی از سوی دولت سازندگی بعد از گذشت 16 سال اثرات سیاستهای نامطلوب اقتصادی وی سر باز میکند.
این در حالی است که رئیس دولت سازندگی بر توسعه اقتصادی کشور تاکید داشت و در دوره خود سیاست " تعدیل اقتصادی" را به منظور توسعه اقتصادی در پیش گرفت ولی این سیاست اقتصادی نه تنها بهبودی در شرایط و وضعیت کشور به وجود نیاورد بلکه وضعیت اقتصادی کشور را به بنبست رساند.
سیاست تعدیل اقتصادی در دهه 70 میلادی در آمریکای لاتین اجرا شد؛ در آن دوران صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی سیاستی مبنی بر افزایش قیمتها را مطرح کردند که این سیاست در کشورهای غربی پیاده سازی شد؛ دولت سازندگی نیز طرح تعدیل اقتصادی با این محوریت که باید افزایش قیمتها بدون پرداخت یارانه نقدی صورت گیرد را به اجرا گذاشت، اما این سیاست که با هدف توسعه اقتصادی، کاهش نرخ تورم و افزایش نرخ رشد تولید واقعی پایهریزی شد، با شکست مواجه شد و مردم شاهد افزایش تورم تا حدود 50 درصد، کاهش ارزش پول ملی، عدم تحقق سیاستهای مربوط به تولید و ... بودند.
همچنین یکی دیگر از دستاوردهای سیاست تعدیل اقتصادی تحویل کشور به دولت بعدی با بدهی 20 میلیارد دلاری بود؛ مسئلهای که برخی کارشناسان دلیل اصلی آن را کاهش صادرات و درآمدهای غیرنفتی مطرح کردند و اعتقاد داشتند درآمدهای نفتی در آن دوران نمیتوانست هزینههای مربوط به واردات را جبران کند.
به اعتقاد کارشناسان، در دوره سازندگی دولتمردان به تولیدات صنعتی و کارگاهی توجه بیشتری نشان میدادند و این امر باعث شد که حتی واردات مواد غذایی مانند گندم و برنج نیز افزایش پیدا کند. به عنوان مثال در دولت آقای هاشمی رفسنجانی سالانه حدود 7 میلیارد دلار گندم، شکر، برنج، روغن، گوشت، علوفه، کود شیمیایی و سایر کالاهای اساسی از طریق وارادت، نیاز کشور را تامین میکرد. این میزان واردات نسبت به دولت قبلی که در شرایط جنگ بود و امکان کشاورزی در بسیاری از مواقع در آن دوران وجود نداشت، 2 برابر شده بود. همین وابستگی و عدم تمرکز بر توسعه کشاورزی باعث شد که میانگین ذخیره گندم در کشور که براساس قانون باید 3 ماه باشد، به 5 روز کاهش یافته بود.
جدای از بیتدبیری در توجه به امور کشاورزی، میتوان به کاهش شدید ارزش پول ملی نیز اشاره داشت. رئیس دولت سازندگی وقتی بودجه سال 72 را به مجلس برد، اعلام کرد که "ما در ادامه سیاستهای پیشبینی شده در برنامه اول توسعه مبنی بر آزاد کردن اقتصاد، میخواهیم نرخ ارز را از نرخ رسمی هدایت شده دولتی خارج کنیم و به نرخ واقعی و طبیعی برسانیم که دیگر اختلافی بین نرخ ارز رسمی و بازار نباشد" اما پیگیری این اقدام قیمت دلار را از 7 تومان به 140 تومان رساند و کار را به جایی رساند که دلار رقم 700 تومان را نیز در نوردد.
علاوه بر این موضوعات اقتصادی, در مسائل سیاسی نیز دولت آقای هاشمی رفسنجانی عملکرد پر ابهامی از خود به جای گذاشت. کارشناسان سیاسی از دولت هاشمی به عنوان دولتی بسته و ضدانتقاد یاد می کنند؛ مسئلهای که نمونه شاخص و بارزش ماجرای بازداشت تعدادی از منتقدان آیتالله هاشمی رفسنجانی در جریان نامه معروف 90 امضایی است؛ منتقدانی که بعداً اعلام کردند به دستور شخص آیتالله بازداشت شدند.
محسن رضایی که در آن زمان فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، در کتاب "رویارویی سوم و جهاد اقتصادی" در مورد فضای سیاسی حاکم در دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی مینویسد: "در دوره آقای هاشمی رفسنجانی فضای سیاسی کشور بسته شد".
این فضای بسته نقد تنها در فضای سیاسی کشور محدود نماند و به صحن دانشگاهها نیز کشانده شد تا دانشجویان نیز نتوانند انتقادی به رئیسجمهور سازندگی داشته باشند.
سالها بعد اما مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان تلویحاً به این عملکرد دولت هاشمی انتقاد کردند و فرمودند: "خدا نیامرزد کسانی را که میگویند دانشجو نباید سیاسی باشد."
به گفته جواد منصوری "در دولت آقای هاشمی رفسنجانی گفتند اگر قرار است در کشور سازندگی شود، دولت باید کاملاً از لحاظ فکری آزاد باشد و لذا رسانهها و اشخاص باید نسبت به مسائل کشور یا اظهارنظری نکنند و یا باید عملکرد دولت را تایید کنند و اگر در هر زمینه اعتراضی به عملکرد دولت دارند، به صورت خصوصی به گونهای که هیچ انعکاس عمومی نداشته باشد، اطلاع دهند".
این موارد تنها بخشی از واقعیتها درباره عملکرد دولت هاشمی رفسنجانی است؛ واقعیتهایی که گویا هاشمی و اصلاحطلبان دوست ندارند کوچکترین اشارهای به آن کنند ولی "تو خود حدیث مفصلی بخوان از این مجمل".
انتهای پیام/