گلعلی بابایی؛ " علمدار فرهنگی" لشکر محمد رسول الله/ ایجاد ژانر جدید در ادبیات دفاع مقدس با «ماه همراه بچههاست»
خبرگزاری تسنیم: کامور بخشایش میگوید: گلعلی بابایی به همراه حسین بهزاد در زمره شخصیتهایی هستند که علمدارهای فرهنگی این لشکر هستند، با نگاهی که به کتاب «ماه همراه بچههاست» داشتم، احساس میکردم این کار به نوعی سبک جدیدی در ادبیات دفاع مقدس است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «ماه همراه بچههاست» عنوان یکی از مجموعههای «بیست و هفت در بیست و هفت» است که با قلم گلعلی بابایی با محوریت زندگی شهید محمدابراهیم همت به رشته تحریر درآمده است. برخی از نویسندگان و منتقدان آثار این مجموعه را از حیث حجم کم و محتوای غنی در حوزه دفاع مقدس ارزشمند میدانند. به همین مناسبت، نشست نقد و بررسی این اثر با حضور گلعلی بابایی، احمد شاکری نویسنده و منتقد ادبی و جواد کامور بخشایش نویسنده و منتقد در این خبرگزاری برگزار شد. بخش نخست این میزگرد به شرح ذیل است:
*تسنیم: آقای بابایی از اینجا شروع کنیم که چطور شد به سراغ فرماندهان لشکر محمد رسول الله رفتید؟ و چرا از احمد متوسلیان شروع کردید؟
بابایی: مقام معظم رهبری در جلساتی که در محضر ایشان تشکیل شده بود و ما از فرمایشات ایشان در خصوص ادبیات و هنر دفاع مقدس استفاده میکردیم، توصیههای مختلی به نویسندگان و هنرمندان داشتند. یکی از توصیههایی که حضرت اقا در خصوص آثار ادبی دفاع مقدس داشتند، انتشار کتاب در باره قهرمانان و فرماندهان جنگ در حجم کم است. ایشان فرموده بودند که هر چند کتاب «همپای صاعقه» اثر خوبی است، اما به لحاظ حجیم بودن نمیتواند مخاطب زیادی داشته باشد.
ایشان در آن جلسه تأکید داشتند که باید از خلال کتابهای اینچنینی، قهرمانان جنگ را استخراج کنیم و زندگی هر یک را در قالب آثار کوچکتر و کمحجمتری به رشته تحریر درآوریم تا عموم مردم هم به سمت مطالعه این آثار بروند و برای خواندن آنها گرایش پیدا کنند. حضرت آقا تأکید داشتند که آثار حجیم را تنها محققان استفاده میکنند، اما کتابهای کمحجم را هم مردم میتوانند بخوانند و هم مناسب پژوهشگران است.
با توجه به نکاتی که مقام معظم رهبری در آن جلسات فرموده بودند، با آقای بهزاد تصمیم گرفتیم به سراغ فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله برویم. در این راه، ابتدا زندگینامه حاج احمد متوسلیان که اولین فرمانده این لشکر بود، را شروع کردیم و بعد به سراغ شهدای دیگر این لشگر مانند شهیدان چراغی، همت و کریمی رفتیم. در گام بعدی این مجموعه، به سراغ فرماندهانی خواهیم رفت که بعد از جنگ به شهادت رسیدند و بعد از آن هم- اگر عمری باقی باشد- زندگینامه جانشینان این فرماندهان را تدوین خواهیم کرد. امیدواریم در این راه بتوانیم حق شهدا و فرماندهان را به جا آوریم. این شأن نزول مجموعه «بیست و هفت در بیست و هفت» بود.
*تسنیم: آثار متعددی برای شهید همت در قالب خاطره، داستان و... نوشته شده است. «ماه همراه بچههاست» چه مزیتی نسبت به دیگر آثاری دارد که با این رویکرد نوشته شدهاند؟
شاکری: این لشکر خاص(محمد رسول الله) و نقش آن در جنگ تحمیلی، توجهی که مقام معظم رهبری به قهرمانان جنگ برای شناساندن به مخاطب عام داشتند، تمرکز بر یک شخصیت در میان تعدد شخصیتهای لشکرهای این چنینی و... در این نوع کارها مطلوب است. این امر باید در دیگر آثار هم محقق شود، البته ناگفته نماند اینکه تا چه اندازه این نوع شخصیتها قابلیت ارائه شدن در یک قالب مجزا را ارائه دارند، پرسشی است که باید به آن پاسخ داد.
خب، نقش بابایی در ثبت مستندات جنگ و اشراف ایشان به لحاظ اطلاعاتی که بر شاکله لشکرهایی ماند 27 محمد رسول الله دارند قابل احترام است. قطعاً اثری که نوشتند در تاریخ ادبیات روایی و مستندنگاری جنگ کار ماندگار و قابل ارجاعی است.
در ادبیات روایی معاصر کشور پس از انقلاب جریان جدیدی ایجاد شد که قبل از انقلاب پیشینهای نداشته است. این جریان طلایهدار مستندنویسی دفاع مقدس به شمار میآید. به قطع و یقین میتوان گفت که هیچ گونه ادبی در کشور ما در سالهای اخیر جلوتر از ادبیات دفاع مقدس نیست و اگر این را در نظر نگیریم، چیزی از ادبیات انقلاب باقی نخواهد ماند، به همین خاطر پرداختن به این موضوعات و آثاری که در این حوزه نوشته شدهاند، بسیار حائز اهمیت است. به نظرم میرسد جلسات نقدی که در این خصوص برگزار میشود، باید به سمت استخراج قوانین و قواعد قالبهای تازه کشف شده پیش برود.
رمان انقلاب از مجرای خاطرهنویسی استخراج میشود
جبهه مستندنگار و خاطرهنویس پیشگام جریان ادبیات داستانی است. خاطرهنویسی و کتابهایی که در این حوزه نوشته شدهاند، به مراتب پیشروتر از دیگر حوزهها است، این را میتوان از وجوه مختلف مورد بررسی قرار داد؛ یکی از دلایل این امر را میتوان در این دانست که آفت بزرگ نگاه ترجمهای، تقلیدی و مواجه غیرانتقادی به ادبیات غرب در این جریان دیده نمیشود. کسانی که از بطن دفاع مقدس خارج شدند و بسیجیوار حوادث را در دهه 60 روایت کردند، در دهه 70 روایت سیاه از جنگ را برگزیدند و از ماهیت الوهی دفاع مقدس فاصله گرفتند.
این روند بیشتر از خاطرهنگاری، ادبیات دفاع مقدس را تحت تأثیر و مورد تهدید قرار داد. اگر بخواهیم در ادبیات داستانی دفاع مقدس به قالب آرمانی دست پیدا کنیم، باید به همین منابع مستندنگاری و خاطرهنویسی مراجعه کنیم، به همین دلیل رمان انقلاب و دفاع مقدس از مجرای تجربه خاطرهنگاری بیرون میآید.
«ماه همراه بچههاست» نَمی از یَم است
اولین نکتهای که توجه مخاطب را در بدو مطالعه «ماه همراه بچههاست» به خود جلب میکند این است که قالب اثر چیست؟ روی جلد عنوان مستندنگاری درج شده است. تصور مخاطب در خواندن این کتاب این است که برای دانستن بیشتر از وقایع و شخصیت اثر، باید به اثر کاملتر و تکمیلتری مراجعه کند. مخاطب در میان مطالعه این اثر به این نتیجه میرسد که این کتاب، نَمی از یک یم است و راغب میشود که کتاب مفصلتری را بخواند تا تشنگی او برای دانستن بیشتر از شخصیت اصلی اثر برطرف شود.
کامور: ادبیات دفاع مقدس دارای ویژگیها و شاکلههای خاص خود است و اگر ما بخواهیم تفاوتی میان ادبیات جنگ و دفاع مقدس قائل شویم همان ویژگی قدسی بودن این رویداد است؛ ادبیات از مناظر متعدد قابل بررسی است. ادبیات به عنوان یک پدیده اجتماعی در تعامل و تقابل با پدیدههای مختلف جامعه است و از این منظر در دورههای مختلف با سبکهای گوناگون و با انواع ادبی رو به رو هستیم؛ این به واسطه تقابلی است که ادبیات فارسی با پدیدههای مختلف جامعه دارد.
در دوره انقلاب که نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی از سال1342 شروع میشود، به نوعی با آمیختگی ادبیات سیاسی با ادبیات انقلاب مواجه هستیم. این آمیختگی در آن زمان تبلور بیرونی نداشت، اما در دورههای بعد این را شاهد هستیم. بعد از پیروزی انقلاب، ادبیان انقلاب اسلامی در حال شکلگیری و درحال اوج است که بروز جنگ آن را تحت سیطره قرار میدهد و ادبیات جدید دفاع مقدس شکل میگیرد.
در جلسهای که در محضر رهبر انقلاب بودیم، جناب دکتر سنگری نکته جالبی را اشاره کرد و گفت که ما درمورد ادبیات دفاع مقدس کم کار کردیم. ما متعهد به این ادبیات هستیم و معتقد هستیم هرچقدر هم کار کرده باشیم کم است و جای کار وجود دارد. از نظر ایشان ادبیات دفاع مقدس حدود 21گونه ادبی در ادبیات دفاع مقدس شکل دارد که در هر کدام از این ژانرها و گونهها آثار مختلفی پدید آورده شده که جای تحسین دارد.
با نگاهی که به کتاب «ماه همراه بچههاست» داشتم، احساس میکردم این کار به نوعی سبک جدیدی در ادبیات دفاع مقدس است. ماهیت، قالب و زاویه دید در داستان سبک جدیدی ایجاد کرده است که پهلو میزند با پردازش شخصیت در داستانها. هم کتاب هم شخصیتی که کتاب در آن معرفی میشود؛ بزرگ است نویسنده زحمت کشیده و این شخصیت را برای چندمین بار معرفی کرده است. شهید همت آثار زیادی در موردش منتشر شده هرکدام از این آثار ویژگیهایی دارد و این کتاب هم ویژگیهای خاص خود را دارد.
نگاه عمدهای که به این کتاب دارم این است که تسلط بابایی به دو مقوله است: یکی اینکه خودش از شاهدان عینی صحنههای جنگ است و به راحتی میتواند اصطلاحات خاص جنگ و نظامی را با قلم ظریف خود روایت کند. شاید ما که جنگ را از نزدیک ندیدهایم، برایمان سخت باشد چگونگی حرکت یک خلبان در داخل کابیان خلبان را به تصویر بکشیم؛ بارها باید این صحنهها را در فرودگاه مهرآباد ببینیم تا بتوانیم روایت کنیم، اما بابایی خود شاهد آن صحنهها بوده است.
دیگر اینکه آقای بابایی با آرشیوی غنی از خاطرات شفاهی رو به رو بودهاند که با سبک خاصی که مربوط به خودشان است این خاطرات را چینش کردهاند. محور اصلی تکیه این کتاب در منابع، منابع تاریخ شفاهی است که در آرشیو شخصی آقای بابایی و یا آرشیو لشکر محمد رسول الله وجود دارد؛ چیزی که گفتنش جالب است این است که گلعلی بابایی به همراه حسین بهزاد در زمره شخصیتهایی هستند که علمدارهای فرهنگی این لشکر هستند؛ معرف و شناسای لشکر محمد رسولالله و پرچمدار این لشگر گلعلی و بهزاد است که کتاب "ضربت متقابل" و "همپای صاعقه" نیز از تلاشهای ایشان است. همانطور که در مقدمه این کتاب ذکر شده چند اثر از 27 اثر زحمتش به عهده بابایی بوده است.
*تسنیم: برخی اعتقاد دارند که ادبیات دفاع مقدس ما به دلیل حفظ امر غیبی، قابلیت ارائه شدن در سطح جهانی ندارند. نظر شما چیست؟
بابایی: قهرمانهایی که هالیود در قالب فیلمهایش به جوانان ارائه میکند چه ویژگی بهتر و برتری نسبت به شهدای ما در دوران دفاع مقدس دارند. ما چه چیزی را غیر واقعی نشان دادهایم هر جا که بحث شکست بوده شکست را نشان دادیم و هر جا که عشق و زندگی بود سعی کردیم آن را ترسیم کنیم. هر چیزی که ایدهآل بوده را ما در این آثار نشان دادیم.
از طرف دیگر ما در حال حاضر بیشتر تلاشمان این است که الگوی شهدا را در جامعه خودمان جا بیندازیم. شهدا را به عنوان الگو به جوانان خودمان بقبولانیم. این نکته در جوامع دیگر در مراحل بعدی قرار دارد. به نظر من اگر صادقانه و همانطور که شهدا بودند، آنها را معرفی کنیم به دور از تصورات ماورایی و خارقالعاده ترسیم کنیم، قطعاً جوانان ما با آنها ارتباط برقرار میکنند؛ کما اینکه الان هم این ارتباط را برقرار کردهاند.
کدام داستان زندگی شهدا را ترجمه کردهایم؟
امروزه جوانان بسیاری هستند که با آن شهدا انس و الفت دارند؛ هر وقت شما بعد از ظهر جمعه به بهشت زهرا و قطعه شهدا میروید میبینید که بسیاری از دختران و پسران دانشجو سر قبور شهدا هستند و هر یک با شهیدی در حال راز و نیاز است. اینها تأثیرات مثبتی است که ایجاد شده و نباید نادیده گرفته شود. اگر هم بخواهیم به تأیید دیگران بیش از حد اهمیت دهیم و بگوییم دیگران باید بپسندند نوعی خودباختگی است. چرا شما بعد از ظهر جمعه سر مزار شهید وزوایی که میروید می بینید 20 یا 30 نفر آنجا نشستهاند و راز و نیاز میکنند. وقتی این ارتباط برقرا میشود چرا ما آن را کتمان کنیم؟ چرا باید بگوییم اینگونه نوشتن و معرفی کردن شهدا تاثیر نداشته یا بیش از جاذبه دافعه دارد؟ ما کدام کتابمان را ترجمه کردهایم یا به عنوان یک الگو به آن طرف آب فرستادیم؟
این داستانها هم که از نظر من آرمانی نیست. قصه یک آدم را تعریف میکند که عقبهای دارد، مثلاً معلم است و بعد به جبهه میرود و جریانات مستندی وجود دارد و شهید میشود. به نظر من اینکه این روایات را غیر قابل پسند برای مخاطب یا قشر خاصی بدانیم نوعی خودباختگی است یا اینکه مثلا بگوییم برای کشورهای دیگر قابل درک نیست؛ همانطور که گفتم ما اول باید شهدا را به مردم کشور خودمان بشناسانیم و اگر در این راه موفق بودیم و آنها به عنوان الگو تثبیت کردیم باید تلاش کنیم شهدایمان را به دیگر کشورها هم بشناسانیم.
مثلا همین الان 90 درصد آدمهایی که از اتوبان همت میگذرند نمیدانند همت کیست؟ وقتی ما هنوز نتوانستیم همت را به جامعه خودمان بشناسانیم قطعا به آدمها دیگر کشورها هم نمیتوانیم بشناسانیم. گاهی ما ناآگاهانه در حال ضربه زدن به ادبیات انقلاب و دفاع مقدسمان هستیم.
ادامه دارد...
انتهای پیام/