بحران سوریه از طریق ترکیب قدرت سخت و نرم قابل حل است

خبرگزاری تسنیم: نشریه آتلانتیک در مصاحبه با یکی از مقامات ارشد ناتو به بحث در مورد سوریه و قدرت نرم آمریکا می‌پردازد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از نشریه آتلانتیک، دریاسالار جیمز استاوریدیز، فرماندهی بخش اروپایی ناتو مدعی است که استفاده از قدرت سخت در کنار بهره‌برداری از قدرت نرم کارآمد خواهد بود. برای حل بحران سوریه نیز باید این مهم را در نظر داشت.

امسال سال مشکلات بزرگ و چالش‌های بی‌سابقه است؛ ادامه بحران سوریه جامعه بین‌الملل را به چالش کشیده است، آمریکا و شرکای متحدین وی در حالی آمادگی برای خروج از افغانستان هستند و «بهار عربی» با موانع عمده‌ای برای گذار به سمت دموکراسی مواجه است.

مصاحبه‌ای که در ادامه خواهیم خواند، با دریاسالار جیمز استاوریدیز در مورد این چالش‌ها ترتیب داده شده است. وی در حال حاضر فرماندهی ارشد بخش اروپایی ناتو را عهده‌دار است و تا چندی دیگر به عنوان سرپرست دانشکده حقوق و دیپلماسی فلچر در دانشگاه توفتس کار خود را ادامه می‌دهد. استاوریدیز موضوعی را با عنوان امنیت «منبع باز» مطرح می‌کند که در آن قدرت نرم و سخت به علاوه بخش‌های خصوصی و عمومی با همکاری هم در منازعات موجود در سراسر دنیا وارد می‌شوند. او مدعی است که با توجه به گستره بحران‌های مدرن، «ما تنها نمی‌توانیم با استمداد از لوله تفنگ امنیت را برقرار کنیم.»

آیا شما نیز معتقدید که حمله هوایی اخیر اسرائیل به سوریه حاکی از آن است که دفاع هوایی سوریه ضعیف‌تر از آنی است که فکر می‌کردیم و می‌توانیم در صورت تمایل حمله هوایی انجام دهیم؟

به نظر من سوریه یک فاجعه انسانی است که روز به روز به گستره آن افزوده می‌شود. تا کنون چیزی نزدیک به 100 هزار نفر کشته و مفقود شده‌اند، 1.4 میلیون نفر آواره که به اردوگاه‌هایی در ترکیه و اردن رفته‌اند و یک میلیون نفر که در داخل کشور آواره هستند. از نگاه ناتو اولین دغدغه ما صیانت از مرزهای متحدینمان است؛ مرزهای ترکیه در شمال سوریه. ما موشک‌های پتریوت خود را در آنجا مستقر کرده‌ایم.

اجازه دهید به لیبی بازگشته و ببینیم به چه علت ناتو در این کشور درگیر شد. قطعنامه شورای امنیت این اجازه را صادر کرد. مداخله ناتو در سوریه در یکی از قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل پیش‌بینی شده است. اما این درگیری نیازمند موافقت کشورهای منطقه است و فشاری که ناشی از بحران انسانی باشد. بدون شک سومین مورد موجود است اما متأسفانه از مورد اول فاصله زیادی داریم و علت اصلی آن عدم توافق روسیه، آمریکا و چین است. به هر حال تا زمانی که یک تصمیم سیاسی قطعی گرفته نشود هیچ کاری نمی‌توان کرد.

باید توجه داشت که یک حمله هوایی واحد بسیار متفاوت از به راه انداختن یک مبارزه گسترده است. مزایایی همچون غافلگیری، خفا و هدف واحد نمی‌تواند تفسیر کاملی از وضعیت دفاع هوایی سوریه ارائه دهد. توان هوایی سوریه 10 برابر بیشتر از لیبی است در حالی که گستره آن یک پنجم فضای هوایی لیبی است. این می‌تواند گستره فعالیت دفاع هوایی را به شدت به چالش بکشد.

با این اوصاف، بهترین گزینه ما در سوریه چیست؟

چند کار هست که باید انجام شود ـ ناتو باید از مرزهای خود صیانت کند. ما باید اطمینان حاصل کنیم که امنیت ترکیه تأمین می‌شود و تشنج به داخل مرزهای ترکیه سرریز نمی‌شود.

قدرت‌های غربی باید به دولت‌هایی که با جمعیت مهاجر گسترده مواجه هستند کمک کنند. باید فشار دیپلماتیک را نیز به این عرصه اضافه کنیم. پیاپی شاهد گزارش‌های مطبوعاتی در مورد مسلح شدن نیروهای شورشی توسط کشورهای مختلف هستیم؛ آنچه که اهمیت دارد این است که چه کسی مسلح می‌شود و پس از تحویل سلاح، این تسلیحات به دست چه کسی می‌رسد؟

سوریه پس از اسد چگونه خواهد بود؟

ما موقعیتی شبیه به سوریه کنونی داشتیم که چندان از عمر آن نمی‌گذرد و متأسفانه هیچ خوش‌بینی به من نمی‌دهد: بالکان در دهه 1990. به یوگوسلاوی نگاهی کنید، کشوری که متشکل از قومیت‌ها و گروه‌های مذهبی مختلف بود. تیتو این صحنه را بر هم زد و منطقه در دهه 1990 یک گذاره ده ساله را به خود دید. چندین میلیون انسان از مرزها بیرون رانده شدند و دها هزار نیروی غربی و روسی برای کنترل اوضاع وارد آن شدند. من گمان می‌کنم این مسیری است که سوریه در پیش گرفته است.

این سؤال که «سوریه پس از است چگونه خواهد بود؟» سؤال اشتباهی است. این سوریه پس از یک روز نخواهد بود بلکه باید دید که سوریه پس از یک دهه چگونه خواهد بود. چند پاره شدن سوریه به هیچ وجه من را متعجب نخواهد کرد. البته به نظر من این رخداد یک خطر بزرگ است.

شما همواره درگیر استفاده از قدرت سخت بوده‌اید، حال چه شده است که چنین حمایتی از قدرت نرم می‌کنید؟

دو رویداد مهم در زندگی من رخ داد که این امر را برای من برجسته ساخت. اول اینکه برای کسب مدرک دکتری خود به دانشکده حقوق و دیپلماسی فلچر در دانشگاه توفتس رفتم. در آنجا با تاریخ دیپلماسی، فرهنگ، حقوق بین‌الملل، تجارت و امور مالی آشنا شدم و نیز به مطالعه مسائل امنیتی پرداختم. این دوره تحصیلی به شدت مرا تحت تأثیر قرار داد. در حوزه معاهدات حقوق دریاها قلم زدم؛ حوزه‌ای که بزرگترین پروژه مذاکراتی در تاریخ جهان به شمار می‌رود و یک رویکرد کل‌نگر نسبت به مذاکرات امنیتی تلقی می‌شود.

دومین دلیل، شغلی است که پیش از این داشتم؛ فرماندهی ستاد فرماندهی جنوبی آمریکا مستقر در میامی. مأموریت من در آنجا فرماندهی نیروهای آمریکا در جنوب ایالات متحده بود. آمریکای مرکزی، حوزه کارائیب و آمریکای جنوبی. به تدریج معلوم شد که فعالیت نظامی سنتی در آنجا تأثیر خاصی از پی نداشته است. پیشینه اتخاذ چنین رویکردی نسبت به آمریکای لاتین بسیار بلند بالاست. بر خود من نیز آشکار شد که یک حضور سنتی و پررنگ تأثیر گذار نخواهد بود. بنابراین اعزام کشتی‌های امداد و نجات که پرسنل آن دکتر‌ها و داوطلبان نظامی بودند را آغاز کردیم. عزم ما جزم شد تا در این کشورها فقط فعالیت‌های سنتی قدرت سخت را پیش نبریم. همین فعالیت شغلی رویکرد میانجیگری، محوریت فعالیت بین‌المللی و تعامل بخش خصوصی و عمومی را در من متبلور ساخت و به عقیده من کارآمد بود. اما این به معنای آن نیست که باید قدرت سخت را وانهاد. قدرت نرم به تنهایی و به خودی خود قدرت به حساب نمی‌آید.

آیا به نظر شما اکنون به اندازه کافی از قدرت نرم برخورداریم؟ آیا کاهش بودجه باعث کاهس توان ما برای اعمال این قدرت نشده است؟

باید برای وزارت امور خارجه و یو‌اس‌اید منابع بیشتری فراهم آوریم. تأمین بودجه برای این دو نهاد، به منزله یک سرمایه گذاری مناسب است. حجم اندکی از سرمایه می‌تواند پیامد‌ها و آثار بسیار مهمی برای ما به دنبال داشته باشد.

همه ما در حال حاضر تحت فشار بحران مالی هستیم اما باید در حمایت از نهاد‌های میانجی خود همه تلاشمان را به کار گیریم.

به نظر شما یکی از نمونه‌های موفق استفاده از قدرت نرم توسط آمریکا در ده سال گذشته چه می‌تواند باشد؟

کلمبیا. ده سال پیش کلمبیا کشوری بود شبیه به سوریه امروز. این کشور درگیر یک شورش خشونت‌آمیز بود، نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا در آن فعالیت می‌کردند، وضعیت اقتصادی متشنجی داشت، شکنجه، آدم‌ربایی و تجاوز بیداد می‌کرد. آمریکا برنامه‌ای را تدارک دید که با عنوان «نقشه کلمبیا» شناخته می‌شد. در این برنامه حمایت دیپلماتیک و کمک‌های توسعه‌ای گنجانده شد و خودمان را به اعزام کمتر از 800 نفر نیرو محدود کردیم. به کلمبیایی‌ها مبارزه ضد شورش را آموزش داده و با گذشت 10 سال، کلمبیا امروز رو به رونق و شکوفایی می‌رود. کلمبیا یکی از نمونه‌هایی است که استفاده موفقیت آمیز از این ابزارها را نشان می‌دهد.

سخن پایانی شما چیست؟

می‌خواهم ناتو را به انجام دو کار تشویق کنم؛ اول اینکه توجه و منابع بیشتری را روی امنیت سایبری متمرکز کند. میان سطح تهدیدات و سطح آمادگی ما، اختلاف بسیاری به چشم می‌خورد. دشمنان بالقوه ما در این عرصه فعالیت بسیار جدی و گسترده‌ای دارند.

دوم اینکه از متحدین اروپایی خود می‌خواهم که سرمایه گذاری بیشتری روی بخش دفاعی کنند. ایشان قصد دارند دو درصد از درآمد ناخالص ملی خود را صرف هزینه‌های دفاعی کنند. آمریکا 5 درصد از این درآمد را صرف این هزینه‌ها می‌کند. در نتیجه کاهش بودجه‌ها به هر حال کاهشی در این میزان دیده می‌شود ولی همچنان رقم بیشتر از 3 درصد را در پیش گرفته‌ایم. اروپا 1.6 درصد این رقم را کاهش داده است. به نظر من این برای اروپا رقم کافی و مناسبی نیست. به نظر من این کار تأثیر منفی روی اتحاد و یکپارچگی ناتو دارد و از دوستان اروپایی خود می‌خواهم که در تصمیم خود تجدید نظر کرده و رقم مذکور را افزایش دهند.

انتهای پیام/