شعر افغانستان به شعر ایران رسیده است/ شاعران افغان بومی نگاه کنند


خبرگزاری تسنیم: مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری در نشست نقد و بررسی «درختان تبعیدی»‌ گفت: اگر امروز من ترازودار منصفی باشم، اگر شعر ایران را ۱۰۰ درنظر بگیرم و به شعر افعانستان ۹۸ بدهم، جفا کرده‌ام، زیرا شعر افغان به شعر ایرانی بسیار نزدیک شده است

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ علیرضا قزوه مدیر جدید مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری در نشست نقد و بررسی کتاب نمونه غزل امروز در افغانستان با عنوان «درختان تبعیدی» گفت: ادبیات افغانستان ادبیات ریشه‌داری است و نمی‌توان ادبیات ایران و افغانستان را از هم جدا کرد. داشتن یک مولانا برای ادبیات افغان کافی است و من همیشه در بردن نام مولانا حتی در فکر کشور ترکیه با مردم حساسش، امانتداری کرده‌ام و مولانا را با عنوان بلخی آورده‌ام و این به معنی سند ادبیات افغانستان است.

قزوه ادامه دارد: شعرکشور تاجیکستان بعد از فروپاشی، دارای 50 درصد از ظرفیت شعر امروز ایران بود، اما در همان زمان شعر افغانستان را در بحبوحه درگیری‌ها و جنگ‌های داخلی در دو دهه قبل نمی‌توانستیم کمتر از 80 درصد از ظرفیت شعر ایران تصور کنیم و اگر امروز من ترازودار منصفی باشم، اگر شعر ایران را 100 درنظر بگیرم و به شعر افعانستان 98 بدهم، جفا کرده‌ام، زیرا شعر افغان به شعر ایرانی بسیار نزدیک شده است.

وی گفت: طیف شاعران مهاجر افغان به ایران ادبیات این کشور را در عرصه نقد و شعر حرکت داد و حرکت جمعی و کلی که به دهه 80 رسید، حرکت سالمی محسوب می‌شود.

مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری اضافه کرد: در دهه 60 در ایران علی معلم با زبان بسیار خوب و سبک تازه همراه با احمد عزیزی بعد از گذشت سی سال کاری که سهراب در عرصه زبان کرد، انجام دادند. حرکت زبانی که در شعر انقلاب و دوران سی ساله ما صورت گرفت، متعلق به دهه 60 بود.

قزوه با بیان اینکه در دهه‌های 70 و 80 اشعار دفاع مقدس تثبیت بیشتری یافت، افزود: در این دو دهه به اشعار آیینی توجه بیشتری گردید و هم‌اکنون نیز در اوج خود قرار دارد. اکنون در ماجرای شعر فجر و انتخاب شاعران مردمی، شاعری انتخاب می‌شود که شعر آیینی گفته باشد، البته منظور من این نیست که این افراد بهترین هستند زیرا خود من جزو انتخاب‌شدگان بودم.

این شاعر تصریح کرد: توجه مردم به شعر آیینی و این طیف ادبیات زیاد شده است، اما در کنار آن گروه‌هایی بوده‌اند که در فضای زبانی خواسته‌اند، کارهای تازه‌ای انجام دهند، مانند کیسه اکسیژن و مکتب ذن که از معنا غافل شده‌اند و من نگران حرکت‌های زبانی غیر اصیل هستم.

وی افزود: من نمی‌دانم چطور بعضی واژه‌ها در شعر آورده می‌شود که اصلاً متعلق به شعر نیست. کسانی که تلاش می‌کردند که در 180 نفر شاعران «تکا» نام آنها برده شود و برای این کار واسطه‌های زیادی را می‌آوردند با مقاومت ما روبرو شدند. اما آنها امروز برای خود جریان‌های جدید شعری ایجاد کرده‌اند و به سراغ جوان‌های افغانی می‌روند که این باعث ایجاد دو دستگی می‌شود.

قزوه گفت: شعر شاعران افغانی که در ایران هستند زیادی ایرانی شده است که این روند خوبی نیست، جدای از واژه‌ها لازم است که نگاه شاعران افغانی نگاه بومی باشد، هرچند که من معتقدم این دو ادبیات بسیار به هم نزدیک هستند. در مجموع احساس می‌کنم در چاپ بعدی کتاب دقت بیشتری شود، زیرا برخی اشعار دارای اشکالات دستوری و وزنی هستند که با نظر دوستان در رفع آنها اقدام صورت گیرد.

در ادامه علی محمد مودب نیز که در این نشست حضور داشت با بیان اینکه من افغانستان را جدا از هویت خود نمی‌دانم، گفت: من خراسانی هستم و از کودکی با افغان‌ها برخورد داشته‌ام. نمی‌دانم چرا ما دو ملت از هم جدا هستیم و این مسئله برای من مفهومی ندارد. ما اهالی فرهنگ می‌بایست بر هویت مشترک خود پافشاری نماییم. من در جمع شما شاعران افغانی احساس صمیمت می‌کنم  و امیدوارم انجمن‌هایی که به برکت اشخاصی چون محمد سرور رجایی به وجود آمده است را حفظ نماییم.

مودب با بیان اینکه ایده جمع‌آوری کتاب «درختان تبعیدی» در حوزه هنری و سالن اوستا زده شد، گفت: این کتاب یک کار تحقیقی و در ابتدا در حدود 800 صفحه به وسیله سید ضیاء قاسمی گردآوری شده بود. به توصیه من تصمیم گرفته شد تا جنبه‌های تحقیقی کتاب را کم کرده و آن را خواندنی‌تر و دوست داشتنی کنیم.

مدیر موسسه شهرستان ادب با اشاره به اینکه سپردن خود به ناخودآگاه در شعر افغانستان با توجه به مشکلات این کشور رفتن به سوی سیاهی و ناامیدی است، افزود: شعرای افغانی باید خودآگاهانه بنویسند، زیرا افغانستان نیاز به ادبیات پرامید دارد و در این زمینه توجه بیشتری به اشعار اقبال لاهوری شود.

وی ادامه داد: اگر کشوری بخواهد آبادی، امنیت و صلاح داشته باشد، باید این مسئله ابتدا در قلم و نفس شاعران شکل بگیرد، تا به تصویر در آید و سپس در تمدن ایجاد شود. در این راه نباید شاعر به سمت خیال منفعل برود و شاعران افغانی لازم است در ادبیات خود به سمت خیال فعال سوق پیدا کنند.

علی داوودی مدیر دفتر شعر حوزه هنری که از دیگر مهمانان این نشست بود با ذکر این مطلب که طراح روی جلد کتاب درختان تبعیدی بوده است، گفت: برای طراحی جلد این کتاب چندین اتود زدم و در نهایت طرحی که می‌بینید را برای کتاب پسندیدم و انتخاب کردم.

داوودی ادامه داد: فضایی که ما از ادبیات ایران و افغانستان می‌شناختیم، شعر مهاجر بود هر چند که شعر افغانستان همیشه شعر مهاجر نیست. انسان دچار یک غربت ذاتی است و این غربت ما را با غربت شاعران افغانی پیوند می‌دهد. باید توجه داشت شعر کارایی دوگانه دارد و وجوهی که میان یک جمع تازه وارد در اجتماع به یک سرزمین فاصله می‌اندازد، در ایران باعث جذابیت برای شاعران افغانی شد.

وی با اشاره به اینکه شعر زبان انسانی و ترجمه‌ناپذیر است، افزود: ما از افغانستان به جز ادبیاتش ، شناخت دیگری نداشتیم و از آن طریق پی به سیاست این کشور بردیم. قرن بیستم قرن تنازع و تحول در زمینه‌های گوناگون هنری است و مهمترین مسئله آن نیز حضور انسان است که باعث تحول اساسی در شعر شده است و شکلی از این حضور را نیز در ادبیات افغانستان می‌بینیم. همانطور که در ایران دوران مشروطه، انقلاب و جنگ موجب شکل‌گیری تحول در ادبیات شد، به همان نسبت هم در ادبیات افغانستان شاهد تغییر و تحول بودیم. ادبیات اجتماعی در کشورها وابسته به یک حادثه بیرونی است و تابعی ازانتخاب، انفجار، انفعالات و افعال بوده است.

داوودی جغرافیای تحولات ادبیات افغانستان را در پاکستان در قدم اول و سپس در کشورهای غربی دانست و گفت: ادبیات افغان در کشورهای غربی به دلیل اینکه دارای مخاطب نبود، نتوانست پایگاهی پیدا کند و در کشور پاکستان هم به دلیل رسمی نبودن زبان فارسی نتوانست دوام بیاید، اما ایران توانست به مامن رشدی برای ادبیات افغانستان تبدیل شود.

وی کتاب درختان تبعیدی را نمونه غزل‌های شاعران معاصر افغانی معرفی کرد و افزود: غزل همواره قالب احساسی بوده است، اما در این کتاب نمونه غزل‌های سیاسی، اجتماعی، حماسی و دینی دیده می‌شود که گستردگی این قالب شعری را نشان داده و ظرفیت‌های جدیدی از آن ارائه می‌دهد.

این شاعر افزود: قبل از چاپ کتاب درختان تبعیدی چهره‌هایی که از ادبیات افغانستان می‌شناختیم، شامل افرادی چون کاظم، عاصم و ... بود اما در این کتاب مجموعه‌ای از کارهای پیشکسوتان و جوانان را مشاهده می‌کنیم.

داوودی در پایان با اشاره به خروج شاعران افغانی به دیگر کشورها گفت: خروج شاعران خالی کردن عرصه است در حالی که روز به روز در این زمینه تهی دست می‌شویم. هویت شعر و داشته شاعر زبان است که امیدوارم با چاپ چنین کتاب‌هایی تأثیری در اتحاد و همدلی و یک دست شدن شاعران بگذارد.

انتهای پیام/