آمریکا میتواند از سقوط مرسی بهنفع خود بهرهبرداری کند
خبرگزاری تسنیم: کارشناس مسائل خاورمیانه در مؤسسه واشنگتن در یادداشت خود در مورد حوادث اخیر مصر مدعی شد که سقوط مرسی میتواند بهمنزله فرصتی جدید برای افزایش نفوذ آمریکا در مصر باشد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از مؤسسه واشنگتن، کارشناس مسائل خاورمیانه در این اندیشکده معتقد است که استفاده از اهرمهایی همچون مشروعیت و کمک بینالمللی میتواند مقامات نظامی مصر را به همکاری هرچه بیشتر واداشته نفوذ آمریکا را در مصر افزایش دهد.
در روزهای پس از کنار راندن نظامی رئیس جمهور مصر یعنی محمد مرسی، بیشتر مباحث در واشنگتن روی مسئله کمک آمریکا متمرکز شده است. آیا آمریکا باید این اقدام نظامی را یک کودتا بخواند و کمکهای خود را که ضمانت قانونی دارد قطع کند، یا خیر؟ پاسخ به این سؤال بهشدت مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است.
اما خود این سؤال اشتباه است و تمرکز کوتهبینانه روی کمکهای آمریکا، نادرست است. همان طور که مدت مدیدی در مورد تجهیز مخالفین سوری و ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه بحث شد، این مسئله هم در سیاست خارجی بهنادرستی بهسمت بینتیجه شدن هدایت شده است و بحث در مورد یک تاکتیک خاص در غیاب نداشتن هدفی مشخص یا استراتژی معلوم برای تحقق آن نیز خود نادرست است.
در مورد مصر، آمریکا منافعی چند را در صفحه بازی دارد، اما مرتبطترین این منافع با رویدادهای کنونی، ثبات منطقهای است. برای مصر، ایفای نقشی مثبت در حفظ ثبات منطقه، نهتنها منوط به تعقیب سیاستهای ایجاد ثبات در خارج از کشور است ــ از جمله حفظ معاهده صلح با اسرائیل و تلاش در عرصه ضدتروریسم و منع گسترش تسلیحات کشتار جمعی ــ بلکه باید در داخل نیز باثبات باشد.
مرسی، حداقل در ابتدای امر به نظر میرسید که خواهان ثبات در سیاست خارجی است؛ با این حال رویکرد اکثریت محور بودن او در عرصه حکومتداری، که رو به تمامیت خواهی هم حرکت میکرد، بیشتر از آنکه مصر را بهسمت ثبات پیش برد، رو به بیثباتی پیش برد. درست در زمانی که مصریها نیازمند بهترین و زیرکترین فرد بودند تا اصول و طرحهای مختلف را در هم ادغام کرده کشورشان را از بحران اقتصادی و سیاسی بیرون برد، مرسی بهدنبال نهادینه کردن ایدئولوژی اسلامی و انباشته ساختن قدرت برای جنبش خود یعنی، اخوان المسلمین بود تا دیگران را از جریان قدرت حذف کند.
با این حال راهحل نظامی مصریها برای سوءحکمرانی مرسی، دلداری چندانی به سیاست گذاران آمریکایی نداد. نهتنها بهخوبی روشن است که این اقدام خشونتی فزونی یافته را بههمراه دارد، زیرا اخوان المسلمین و دیگر گروههای اسلامی بهراحتی کنار نخواهند رفت و محو نمیشوند، بلکه گروههای ناامید و دلسردی که برای بیرون راندن مرسی کنار یکدیگر قرار گرفتند، طرحی مشخصتر از آنکه مرسی برای خارج کردن مصر پس از مبارک از بحران پیوسته و عمیق داشت، در اختیار نداشتند.
واشنگتن چنین ترجیح میداد که مرسی از طریق یک معامله تسهیم قدرت سیاسی کنار گذاشته شود که این مشکل اول، یعنی باقی نگاه داشتن اخوان المسلمین در گردونه قدرت و خارج از خیابانها، را حل میکرد و به حل مشکل دوم که همچنان بالقوه است، نیز کمک میکرد. چالشی که پیشِروی سیاست گذاران آمریکایی قرار دارد اکنون این است که به نتیجهای دست پیدا کنند که ظاهراً دولت اوباما میکوشید پیش از 30 ژوئن [9 تیر ماه] به آن دست پیدا کند ــ یعنی یک حکومت ائتلافی که روی خارج کردن مصر از بحران متمرکز شده است.
بهلحاظ عملی، این امر نیازمند عبور سریع از حکومت نظامی به یک حکومت غیرنظامی است که ضرورتاً در وهله اول منتخب مردم هم نیست. بهمنظور جلوگیری از تکرار اشتباهی همچون دوران تصدی مرسی، آمریکا باید بر پلورالیسم سیاسی و احترام به حقوق بشر تأکید کند؛ ایجاد نهادهای دموکراتیک، بهویژه قانون اساسی که بر اصول اساسی که بیشتر مصریها آن را قبول دارند سوار شده است و توسعه احزاب سیاسی، باید در صدر امور قرار گیرد؛ همچنین طراحی برنامهای برای رفع بحران اقتصادی حیاتی است، بهجای آنکه برای انتخابات زودهنگام تلاش شود. انتخابات ضرورت دارد، اما همان طور که مرسی بهخوبی نشان داد، این امر بهتنهایی برای ایجاد دموکراسی کفایت نمیکند.
این امر مسئله کمک نظامی آمریکا به مصر را نیز بههمراه دارد. با اینکه رقم کمکهای نظامی آمریکا به مصر به رقم قابل توجه 1.3 میلیارد دلار میرسد، اما هنوز هم بهمثابه اهرمی محکم در قبال ارتش مصر، عمل نمیکند. این ادعا بهخوبی در یک هفته گذشته به اثبات رسیده است؛ هفتهای که در طول آن ژنرالهای مصری هشدارهای آشکار و عمومی دولت اوباما مبنی بر عدم ساقط کردن مرسی را جدی نگرفتند.
در حالی که مصر و آمریکا هردو از روابط نظامی نفع میبرند، با فرورفتن جنگ سرد و جنگهای اعراب و اسرائیل به گردونه تاریخ، منطق تأمین تانک و جت برای قاهره نیز فرسایش مییابد. از این روی بازآرایی این رابطه معقول مینمایند، اما آمریکا نباید در این توهم بهسر برد که تهدید به انجام چنین کاری میتواند ژنرالهای مصری را به انجام کاری که آمریکا میخواهد مجاب کند.
با این حال آنچه به نظر میرسد ارتش و متحدین مصر را نگران میکند این است که عبارت «کودتا» همواره دلالت به عدم مشروعیت دارد. اگر آمریکا چنین عبارتی را به کار گیرد، میتوان انتظار داشت که دیگران نیز از او پیروی کنند و در نتیجه هر حکومتی را که پس از مرسی بر سر کار آمد، وادار به مصالحه سازند. این اقدام اهرم قدرتی را در اختیار واشنگتن قرار میدهد، اما در صورت اتخاذ تصمیمی قاطع، محو خواهد شد. بنابراین بهترین کار آن است که تصمیم را بهصورت موقت نامشخص اعلام کنیم و به ارتش و متحدین مصر اجازه دهیم تا مسئولیت پذیرانه عمل کنند.
اهرم مهم دیگری که آمریکا باید بهدنبال استفاده از آن باشد، حمایت بینالمللی است. بحران اقتصادی که پیش از سقوط مرسی بر گردن مصر آویزان بود، هر دولتی را که پس از او بر سر کار آید نیز تهدید میکند، هرچند که این دولت نیز قانونی باشد. برای عبور موفقیتآمیز از این بحران، مصر به کمکهای مالی خارجی نیازمند است؛ هم بهصورت کمکهای رسمی و هم سرمایهگذاریهای خصوصی. در حالی که کمک آمریکا برای ایجاد تغییری در آینده مصر بسیار اندک است، مجموع کمکهایی که متحدین آمریکا روی هم رفته میتوانند ارائه کنند، بسیار بیشتر از نیاز مصر خواهد بود.
برای ارائه این دو گزینه بهصورت معتبر ــ یعنی مشروعیت بینالمللی و کمکهای بینالمللی ــ لازم است واشنگتن کمکهای متحدین در داخل و خارج منطقه را هماهنگ کند. مرددترین بازیگران شاید متحدین حاشیه خلیج فارس آمریکا باشد، که بیشتر ایشان از سقوط مرسی استقبال کردند و همه ایشان تاکنون در مورد سیاست آمریکا نهتنها در قبال مصر بلکه در باب دیگر مسائل منطقهای نیز ناراضی بودند. همخط کردن این متحدین نیازمند غلبه بر این تصور است که آمریکا منفعلانه عمل میکند و در مورد مسائلی که برای ایشان اهمیت حیاتی دارد، از جمله سوریه و ایران، ثبات رأی ندارد.
در مصر، آمریکا شانسی دوباره یافته است که امید به یافتن آن نداشت. برای بهترین بهره برداری از آن، سیاستمداران آمریکایی باید این فرصت را نهتنها بهمنزله فرصتی بپندارند که میتوانند سیاست خود را در قبال مصر اصلاح کنند، بلکه آن را فرصتی تلقی کنند که میتواند راهبری آمریکا را در خاورمیانه تثبیت کند.
انتهای پیام/*