کودتای نوژه به روایت مقام معظم رهبری


کودتای نوژه به روایت مقام معظم رهبری

خبرگزاری تسنیم: "ماجرای اطلاع من از کودتایی که در پایگاه شهید نوژه قرار بود اتفاق بیفتد، به این شکل بود که شبی حدود اذان صبح، دیدم درب منزل ما را میزنند، به شدت هم می زدند، من از خواب بیدار شدم، رفتم دیدم آقای مقدم است، میگوید که یک ارتشی آمده و ...

به گزارش خبرگزاری تسنیم، با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357، اگرچه رژیم پهلوی سرنگون شد و نظام جمهوری اسلامی استقرار یافت اما بقایای رژیم پهلوی در ایران باقی مانده بود و آمریکا در پی آن برآمد تا آنجا که ممکن است از طریق آنها منافع خود را در ایران بازیابد.

انقلاب اسلامی در زمانی که سیاست پردازان بین المللی، ایران را جزیره ثبات می پنداشتند به پیروزی رسید. تا آن زمان، ژئوپلتیک جهان چنین بود که ایران به عنوان یکی از حساس ترین نقاط استراتژیک جهان به طور سنتی در حوزه نفوذ غرب و به ویژه آمریکا قرار داشت و نقش آن در تأمین نفت و تضمین امنیت خلیج فارس به عنوان انبار نفت جهان غرب، غیرقابل انکار بود.
از این رو با پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا که بزرگترین و معتمدترین پایگاه خود در منطقه را که رژیم شاه بود از دست داد از همان روزهای نخستین پیروزی انقلاب در پی نفوذ و تضعیف نظام نوپای جمهوری اسلامی برای تأمین منافع نامشروع خویش برآمد.
سازمان های جاسوسی بیگانه با ابزارهایی نظیر تأسیس حزب و گروه یا حمایت از احزاب و سازمانهای موجود و یا با نفوذ در دولت موقت و جاسوسی از طریق سفارتخانه ها، دامن زدن به تنش های مذهبی و قومی، تجزیه طلبی و براندازی مسلحانه، ترور رهبران، شورش و آشوب، تلاش گسترده ای کردند تا طعم شیرین پیروزی را در کام ملت تلخ کنند. از این رو طرح ها و توطئه در شیوه های متفاوت برای سرنگونی حکومت در انداخته شد طرح هایی که اگر تدبیر رهبری و پشتیبانی بی دریغ مردم نبود هر یک به تنهایی برای از بین بردن کامل نظام کافی بود.


کودتای نوژه

طرح کودتای نوژه از جمله تلاشهایی بود که سازمان سیا، رژیم بعثی عراق، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و تعدادی از نظامیان مخالف انقلاب اسلامی به طور مشترک آن را طراحی کردند.
اجرای کودتا به دستور آمریکا در برنامه شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی قرار گرفت و تدارک کودتا به اهداف و زمان مشخص در دستور کار بنی عامری، رهبر شاخه نظامی قرار گرفت و سازمان نقاب برای مطالعه درخصوص بررسی راههای موفقیت کودتا در ستاد بختیار تشکیل شد.
مثلث ریاست این سازمان به این صورت شکل گرفت که شاخه نظامی به رهبری بنی عامری، شاخه سیاسی به رهبری قادسی و تدارکات به رهبری منوچهر قربانی فر بود.

بیشتر اعضای شاخه سیاسی، اعضای حزب ایران و هواداران بختیار بودند مهم ترین وظیفه این شاخه هموار کردن زمینه عملیات نظامی و نیز به دست گرفتن قدرت سیاسی پس از کودتا بود. افراد این شاخه به نظام مشروطه سلطنتی وفادار بودند آنان همزمان با انجام اقدامات سیاسی علیه نظام درصدد برآمدند برای کسب مشروعیت سیاسی، برخی رجال ملی و مذهبی را نیز با خود موافق سازند.
شاخه نظامی که عبارت بود از تعدادی از امرای اخراجی ارتش و عده ای بازنشسته و معدودی شاغل، ابتدا با سر دادن شعارهای ناسیونالیستی و تبلیغ این هشدار که ایران با قدرت یابی روحانیون به تدریج به یک کشور عربی تبدیل می شود سعی در جذب نیرو داشت.
شاخه نظامی پس از تلاشهای فراوان موفق شد شصت خلبان و پانصد تن از افراد فنی و نظامی را برای شرکت در عملیات جذب کند. این شاخه به سران خود قول داده بود پرواز بیش از سی هواپیما را تضمین کند.
مهمترین پایگاه هوایی که کودتاچیان در آن حضور داشتند پایگاه سوم هوایی شهید نوژه در همدان بود که به همین دلیل از این کودتا به کودتای نوژه یاد می شود.
شاخه تدارکات نیز وظیفه تهیه پول، اسلحه، خانه، ماشین و دیگر لوازم مورد نیاز برای یک کودتای موفق را برعهده داشت. پول از جانب کشورهای آمریکا، انگلیس و عراق در اختیار ستاد کودتا مستقر در پاریس قرار می گرفت و سپس از طریق این ستاد به داخل کشور فرستاده می شد.
یکی از اقدامات مهم کودتاچیان تلاش برای جلب حمایت تعدادی از روحانیون که در صدر آنها آیت الله شریعتمداری قرار داشت، بود. گرفتن تأیید از آیت الله شریعتمداری در اجرای کودتا به این علت بود که سران کودتا، روحیه افراد را برای انجام عملیات تقویت کنند.(مرکز اسناد انقلاب اسلامی،17/ 04/ 89)
کودتاگران که مقر آنها در پایگاه هوایی نوژه بود، اهدافی را به عنوان نقاط حساس و کلیدی برای بمباران و تصرف انتخاب کردند تا ضربه غافلگیرانه وارد کرده و توان مقابله گرفته شود. بنابر این مهم ترین این اهداف، بمباران منزل حضرت امام (ره) در جماران بود که باید به وسیله سه هواپیما با بهترین خلبانها انجام می شد. زیرا در نظر آنها از بین بردن امام به معنای پایان عمر جمهوری اسلامی بود.
مرحله دوم عملیات پس از پایان یافتن بمبارانهای هوایی با عملیات نیروی زمینی آغاز می شد که در آن تصرف برخی نقاط حساس نظیر رادیو و تلویزیون، زندان اوین، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش و برخی پادگانها بود.
هدف کودتاگران برانداختن رژیم جمهوری اسلامی و روی کار آوردن یک دولت صددرصد نظامی با نخست وزیری ظاهری شاهپور بختیار به مدت دو سال بود و پس از طی دو سال با برگزاری انتخاب نوع حکومت جمهوری دموکراتیک و یا رژیم سلطنتی معلوم میشد. اما کودتا قبل از انجام هرگونه عملیات کشف و توسط نیروهای جمهوری اسلامی خنثی شد و تعدادی از رهبران سرشاخه و بسیاری از اعضاء دستگیر و محاکمه شدند.

پایگاه نوژه: مبداء و محور عملیات

از نظر رهبران کودتا، فتح تهران مساوی با پیروزی در سراسر کشور تلقی میشد. آنان با تجربه و تصویری که از چگونگی کودتای 28 مرداد 1332و پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357داشتند، تصور میکردند که با سقوط تهران، مراکز نظامی ـ اداری سایر شهرها، با توجه به ضرباتی که همزمان با عملیات تهران توسط شاخه های کودتا در سراسر کشور بر آنها وارد میشد و به تبعیت از تغییر قدرت در مرکز، با رهبران کودتا اعلام هم بستگی میکنند و مترصد اجرای فرمانهای «شورای نظامی» میشوند.
با این تصور، طبیعی تر این بود که مبداء و مرکز عملیات کودتا در تهران شناسایی می شد و نه در نزدیکی همدان. البته در طرح اولیه کودتا، پایگاه یکم نیروی هوایی در مهرآباد به عنوان مرکز ثقل کودتا انتخاب شده بود. اما بزرگترین نقطه قوت این پایگاه، همان امتیازی بود که بزرگترین نقطه ضعف آن نیز محسوب می شد. پایگاه در تهران بود و این امتیاز بزرگی بود. اما این پایگاه در مناطق مسکونی محصور و در دسترس مردم بود و این ضعف بزرگی محسوب می گردید. کودتاگران از این بیم داشتند که در روز عملیات پس از پروازهای نخستین و بمباران اهداف تعیین شده، مردم از هر سو به پایگاه هجوم برند و پس از خارج کردن پایگاه از دست محافظین، در سطح باندها پراکنده شوند و امکان فرود و صعود را از هواپیماها بگیرند و کودتا با شکست مواجه شوند. لذا آنان درصدد شناسایی پایگاهی برآمدند که:
1ـ دارای هواپیما باشد.

2ـ به تهران نزدیک باشد.

3ـ خارج از شهر باشد.

4 ـ عناصر مستعد و قابل جذب داشته باشد.

5ـ رهبران عملیات هوایی کودتا حداکثر آشنایی را با پرسنل و امکان آن داشته باشند.

«پایگاه نوژه» در آن زمان و در ارتباط با کودتاگران، به دلیل امتیازاتی که داشت برای اهداف کودتا مطلوب تشخیص داده شد: اول از نظر داشتن هواپیماهای قابل تجهیز به سلاح سنگین، بر پایگاه مهرآباد برتری داشت. دوم، نزدیکترین پایگاه به تهران بود. سوم در60 کیلومتری همدان (دور از دسترس مردم) قرار داشت. چهارم، تیمسار محققی (او قبلاً فرمانده پایگاه یکم مهرآباد بود. اما این به تنهایی برای طرح عملیات هوایی کودتا کافی نبود)، تیمسار مهدیون، سروان نعمتی، سروان ایران نژاد، سروان پوررضایی و ... در آنجا خدمت کرده و اماکن و پرسنل پایگاه را میشناختند.

طرح اشغال پایگاه نوژه و آغاز عملیات

برای تصرف پایگاه نوژه، بهعنوان کلید عملیاتی کودتا، 12 هدف تعیین شده بود و برای نیل به اهداف تعیین شده، 12 تیم مرکز از کلاه سبزهای تیپ نوهد (حدود 100 نفر)، 300 تا 400 نفر از فریبخوردگان ایل بختیاری و 12 نفر راهنما (از داخل پایگاه) در نظر گرفته شده بود.
قرار بود با شروع عملیات تسخیر پایگاه نوژه، توسط عوامل نفوذی کودتا در مخابرات، همه ارتباط داخل پایگاه، به جز برج کنترل که خود دارای بیسیم بود، قطع شود. پس از تصرف کامل پایگاه نوژه، تیمسار محققی برای شروع و رهبری عملیات هوایی، در اتاق فرماندهی عملیات هوایی استقرار مییافت و همزمان با استقرار او در پست فرماندهی، سروان حمید نعمتی، سروان محمد ملک؛ سروان کیومرث آبتین و سروان فرخ زاد جهانگیری، که هر کدام سرپرست یک تیم بودند، آماده به پرواز درآوردن نخستین اسکادران هوایی شامل 16 هواپیما از 53 فروند هواپیمای مجهز به سلاح سنگین، که برای عملیات در نظر گرفته شده بود، میشدند.
در مجموعه عملیات نظامی کودتا، عملیات هوایی در تضمین پیروزی نقش محوری داشت و برگ برنده کودتا محسوب میشد. لذا، برای عدم برخورد عملیات هوایی با هرگونه مانع احتمالی، باید تا لحظه شروع کودتا، اقدامات از هر جهت طبق طرح کودتا پیش میرفت. یکی از نیازهای اساسی این بود که در روز کودتا هواپیماها باید مسلح به سلاح سنگین و آماده پرواز باشند.
وجود جو خصومت میان عراق و ایران میتوانست زمینهساز چنین تمهیدی باشد. ولی تیمسار محققی و مهدیون، که بیش از دیگران به عملیات هوایی حساس بودند، از این بیم داشتند که مبادا به هر دلیل، جو خصمانه میان عراق و ایران کاهش یابد و بر سر راه مسلح شدن هواپیماها اشکال اساسی پیش آید. از این رو، از بنیعامری درخواست کردند که موضوع را با ستاد پاریس در میان گذارد، تا چاره اندیشی های لازم به عمل آید:

پیرو هماهنگی های ایجاد شده بین تهران و پاریس، حملات زمینی و هوایی عراق علیه ایران، با نزدیک شدن زمان کودتا، گسترش یافت. در مقایسه با 139 حمله ای که عراق در فاصله 13 / 01/ 1358 تا 31/ 02/ 1359 انجام داد، از 01 /03/ 1359 تا 19 /04/ 1359 (آغاز کودتا)، 115 حمله هوایی و زمینی به ایران صورت گرفت. در روز 18 /04/ 1359 (روز قبل از کودتا) منطقه باویسی، تپه رش، پاسگاه شورشیرین و پاسگاه انجیر مورد حمله زمینی و سومار و نخجیر مورد حمله هوایی رژیم عراق قرار گرفت. همچنین در روز 19 /04/ 1359 حوالی سنندج آماج حمله هوایی و ارتفاعات غرب پاوه هدف حمله زمینی قرار گرفت.
قرار بر این بود که در پی حملات هوایی عراق، آژیر قرمز پایگاه، که در عین حال به معنای رمز عملیات هوایی کودتا بود، به صدا درآید و پرسنل هوایی به آماده کردن هواپیماها مشغول شوند. پس از آماده شدن هواپیماها و پس از روشن شدن هوا، خلبانان وابسته به کودتا در ظاهر برای حرکت به سمت مرزها و تلافی حملات عراق و در واقع برای حرکت به سوی تهران و بمباران اهداف از پیش تعیین شده، از روی باند پرواز کنند. به جز دو فروند ـ یکی برای تأمین پوشش هوایی پایگاه نوژه و دیگری جهت حرکت به دزفول برای تهدید پایگاه وحدتی به پیوستن به عملیات کودتا یا خنثی ماندن در برابر آن ـ بقیه به سمت تهران حرکت کنند.
نکته قابل تأمل در ارتباط با نیروی هوایی این است که، این نیرو در دوران انقلاب با میثاق خود با امام در 19 دی 1357 و درگیری با گارد در روزهای 21 و 22 بهمن 1357 در پیروزی انقلاب نقش مهمی ایفا کرد حال برای شکست انقلاب، زوج «لیبرالیسم» (بختیار) و «فاشیسم» (اویسی) نیز تمامی امید خود را به نیروی هوایی بسته بودند. چنانکه عراق نیز در حمله به ایران در وهله اول انهدام مراکز هوایی را هدف قرار داد.
اهداف تعیین شده برای بمباران

با رسیدن هواپیماها به تهران، نقاط زیر مورد حمله قرار میگرفت: بیت امام در جماران، مهرآباد، نخست وزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستاد مرکزی کمیته های انقلاب اسلامی (میدان بهارستان)، پادگان ولی عصر (عج)، پادگان امام حسین (ع)، پادگان خلیج (شهید بهشتی)، کمیته انقلاب اسلامی منطقه 9، کمیته انقلاب اسلامی منطقه 4، کاخ سعدآباد (چون آنجا را انبار مهمات میدانستند)، لویزان (پادگان نوجوانان)
به گفته همه افراد دستگیر شده، ازجمله تیمسار محققی، بیت امام نخستین و مهمترین هدفی بود که باید بلافاصله بمباران میشد. بیت امام نه فقط اولین هدف عملیات هوایی را تشکیل میداد، بلکه بمباران آن نیز با سایر اهداف، کاملاً متفاوت بود. برای این منظور 3 هواپیما به خلبانی سه تن از بهترین خلبانان کودتا در نظر گرفته شده بود.
هواپیمای اول به خلبانی سروان نعمتی مأموریت داشت 4 بمب 750 پوندی (شعاع تخریبی از مرکز اصابت 750 فوت) بر روی هدف رها کند. هواپیمای دوم، دو عدد موشک (ماوریک) (از دقیقترین موشک ها در زدن اهداف ثابت و متحرک) شلیک میکرد. جماران تنها هدفی بود که برای حمله به آن از موشک استفاده میشد و مأموریت هواپیمای سوم پرتاب 4 بمب نفر خوشهای (هر بمب مرکز از 650 نارنجک تأخیری از صفر تا 30 دقیقه) بود. پس از پایان بمبارانهای مکرر و متنوع جماران، هواپیمای نعمتی به سمت رادیو و تلویزیون میرفت و دو هواپیمای دیگر محدوده بمباران شده جماران را زیر رگبار مسلسل میگرفتند و چنانچه میزان انهدام را کافی تشخیص نمیدادند از هواپیماهای دیگر کمک میگرفتند. پس از بمباران جماران و بمباران مهرآباد (به جهت سلب قدرت مقابله هوایی از جمهوری اسلامی) با شکستن دیوار صوتی، پیروزی نخستین مرحله کودتا (عملیات هوایی) به نیروی زمینی اعلام و علامت آغاز مرحله دوم کودتا، یعنی تسخیر مراکز زمینی بهوسیله قوای مسلح، داده میشد.
اهداف تعیین شده برای تسخیر

پس از بمباران هوایی و شکسته شدن دیوار صوتی در تهران، این مراکز باید اشغال میشد: رادیو و تلویزیون، فرودگاه مهرآباد، ستاد نیروی دریایی، ستاد ارتش جمهوری اسلامی، پادگان حر، پادگان قصر، پادگان جمشیدیه، زندان اوین.
پس از تسخیر صداوسیما، گروه سیاسی کودتا، که قبلاً 24 ساعت تمرین کرده بود، در آنجا استقرار یافته و فعالیت خود را در جهت تثبیت کودتا آغاز میکرد. سرهنگ ابراهیم تحملی، که قبلاً 40-50 اطلاعیه تهیه کرده بود، ازجمله افرادی بود که در رادیو و تلویزیون مستقر میشد تا بر پخش اطلاعیهها و اعلامیههای کودتا نظارت کند.
کودتاگران در صورتیکه از تصرف رادیو و تلویزیون عاجز میماندند قصد داشتند آن را بمباران کنند، تا این رسانه همگانی موثر در بسیج مردم علیه کودتا، از دست جمهوری اسلامی خارج شود.
زندان اوین پس از اشغال بهوسیله یک گروه 80 نفره از لشکر 2، با تعدادی تانک و نفربر مورد محافظت قرار می گرفت. هواداران سلطنت بلافاصله مسلح و ضمیمه نیروهای کودتا میشدند، همین اقدام در مورد زندان جمشیدیه نیز باید عملی میشد. در بین مراکز تعیین شده، اشغال رادیو و تلویزیون، هدف محوری و گام مکمل بمباران جماران برای تضمین پیروزی کودتا بود. پس از استقرار گروه سیاسی در ساختمان صداوسیما، با پخش برنامههای از پیش تعیین شده در جهت سلب اراده مردم و تخریب روحیه آنان تلاش میشد. باید مکرراً پیام شریعتمداری مبنی بر غلط بودن فتاوی امام و تأیید کودتا به عنوان «اقتضای مصالح دین و ملت» و دعوت مردم به آرامش و پرهیز از خشونت و.. پخش میشد.

کودتا در شهرستانها

همزمان با پخش خبر بمباران جماران و دیگر مراکز نظامی و سیاسی و اعلام اسامی مراکز تخلیه شده، در شمال غربی، غرب، جنوب و شرق ایران نیروهای زیر وارد عمل میشدند: در آذربایجان شرقی: بقایای «حزب جمهوری خلق مسلمان»، در آذربایجان غربی: صنار و چنگیز مامدی، در باختران: پالیزبان، در خوزستان: بخشی از لشگر 92 زرهی اهواز به اضافه افراد خودفروخته عشایر به فرماندهی سرهنگ عزیز مرادی، در اصفهان و کهکیلویه: دستههایی از عوامل کودتا در عشایر ایل بختیاری و بویراحمدی، در فارس: باند خسرو قشقایی، در خراسان: قسمتی از لشکر 77 پیاده مشهد، در بلوچستان: سرداران مرتبط با کودتا.
پس از کودتا

1- تثبیت قدرت

پس از تسخیر رادیو و تلویزیون، بلافاصله به مدت 3 شبانهروز (72 ساعت) حکومت نظامی اعلام میشد در این مدت با سه ترفند: ارعاب مردم به طرق گوناگون ازجمله تیربارانهای خیابانی، فریب مردم یا تأیید کودتا به وسیله روحانیون همراه با کودتا، باجدهی به مدافعین انقلاب (اعلام عفو عمومی) و با تغذیه کودتا از طریق فراخواندن عناصر اخراجی و فراری به سرکار در اسرع وقت و... قدرت توسط نظامیان مهار میشد.
شاخه سیاسی اصرار داشت که بختیار 48 ساعت پس از کودتا به ایران بیاید و در پست نخستوزیری مشغول به کار شود. اما بنی عامری، که وزن چندانی برای «سیاسیون» قائل نبود، تأکید داشت که بختیار نباید زودتر از یک هفته پس از کودتا به ایران بیاید! کودتای 19 /04/ 1359 چنانکه طراحی شده بود باید به منصه ظهور میرسید:
- از نظر ایفای نقش اوباش به نسخه دوم کودتای 28 مرداد 1332 (در قیاس وسیعتر)

- از جهت آمادگی برای کشتار میلیونی، کودتای 1965 ژنرال سوهارتو علیه سوکارنو. (البته در مقیاس پنج تا ده برابر در کودتای اندونزی بین 500 هزار تا یک میلیون نفر از مردم کشته شدند. در صورتیکه سروان حمید نعمتی به یکی از خلبانان گفته بود: «ما میتوانیم تا پنج میلیون نفر را بکشیم»)
- از لحاظ نقش کلیدی عملیات هوایی در عملیات کودتا، مهمتر از جنگ 6 روزه اسرائیل در سال 1967 (به دلیل نقش اطلاعاتی و مشورتی «موساد» در ستاد پاریس) بود.
2- دستگیری بنی صدر:

بنی صدر در این زمان به عنوان رئیس جمهور قانونی کشور شناخته می شد و هنوز خیانتهای او آشکار نشده بود، در لیست کسانی بود که باید ترور میشد. اما بعداً تصمیم گرفته شد او را دستگیر کنند و از کشتن او صرفنظر شود. نکته قابل توجه اینجاست که کودتاگران چرا از کشتن بنیصدر به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور صرف نظر می کنند؟ در صورتیکه افرادی با مسئولیت های به مراتب پایین تر باید ترور می شدند.
3- کودتا و قدرتهای جهانی:

«جهت جلوگیری از هرگونه تهاجم احتمالی از طرف شمال کشور، نیروی دریایی وظیفه داشت که بلافاصله در صورت مشاهده چنین عملی تنگه هرمز را بسته تا به این وسیله دولتهای غربی مجبور به مداخله و معارضه با شوروی شوند. ولی مهندس قادسی با اطمینان خاطر اظهار میداشت که چنین اتفاقی نخواهد افتاد و طبق اظهار دکتر بختیار شوروی در این توافق (انجام کودتا) سهیم است». (منبع: کتاب کودتای نوژه، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1384)
4- علل نامگذاری کودتای به نام «نوژه»

پایگاه سوم نیروی هوایی تا قبل از انقلاب «پایگاه شاهرخی» نامیده میشد. پس از پیروزی انقلاب، به «پایگاه حر» تغییر نام یافت. به دنبال واقعه پاوه در دهه سوم مرداد 1358 و صدور فرمان تاریخی امام در 27/ 05/ 58 خطاب به نیروهای مسلح جهت پاکسازی کردستان از عناصر آشوبگر، یکی از خلبانان حزباللهی پایگاه حر «نوژه» به یاری شهید چمران شتافت و در مأموریتهای کردستان به شهادت رسید. به همین مناسبت نام پایگاه حر مجدداً تغییر کرد و پایگاه شهید «نوژه» نام گرفت.

کودتای نوژه به روایت مقام معظم رهبری
"ماجرای اطلاع من از کودتایی که در پایگاه شهید نوژه قرار بود اتفاق بیفتد، به این شکل بود که شبی حدود اذان صبح، دیدم درب منزل ما را میزنند، به شدت هم می زدند، من از خواب بیدار شدم، رفتم دیدم آقای مقدم است، میگوید که یک ارتشی آمده و میگوید با شما یک کار واجب دارد. گفتم: کجا است؟ گفتند: در اتاق نشسته. داخل اتاق پاسدارها شدم، دیدم شخصی دم در تکیه داده به دیوار، کسل، آشفته و خسته، سرش را فرو برده بود. گفتم: شما با من کار دارید؟ بلند شد و گفت: بله. گفتم: چه کار دارید؟ گفت: کار واجبی دارم و فقط به خودتان می گویم. من حساس شدم. گفتم: من نمازم را بخوانم، می آیم. پس از نماز او را به داخل حیاط آوردم، گوشه حیاط نشستیم.

گفت: کودتایی قرار است انجام شود. گفتم: قضیه چیست و تو از کجا میدانی؟ او شروع کرد به شرح دادن. گفتم: شما چطور شد آمدی سراغ من؟ او ماجرای خود را تعریف کرد که جالب بود... آثار بیخوابی شب، خیابانگردی، خستگی، افسردگی شدید و سراسیمه گی در او پیدا بود. حرفش را مرتب و منظم نمی زد و من مجبور بودم مکرر از او سؤال کنم. خلاصه آنچه گفت این بود که در پایگاه همدان اجتماعی تشکیل شده و تصمیم بر یک کودتایی گرفته شده، پول هایی به افراد زیادی داده اند، به خود من [خلبان] هم پول دادند. عده ای از تهران جمع می شوند می روند همدان و شب در همدان این کار [تصرف پایگاه هوایی شهید نوژه] انجام می گیرد. بعد می آیند تهران، جماران و چند جا را بمباران می کنند.
پرسیدم کی قرار است این کودتا قرار بگیرد؟ گفت: امشب و شاید گفت: فردا شب - دقیقاً یادم نیست.- من دیدم مسئله خیلی جدی است و بایستی آن را پیگیری کنیم. با اینکه احتمال میدادم او حال عادی نداشته باشد یا سیاستی باشد که بخواهند ما را سرگرم کنند،
اما اصل قضیه این قدر مهم بود که با وجود این احتمالات، باید دنبال آن باشیم.
گفتم: شما بنشین تا من ترتیب کار را بدهم."(خاطره ها، آیت الله ری شهری، جلد اول، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات 141 تا 143)
 انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران