از عکس رهبر ایران در قهوه‌خانه‌‌ای در هیمالایا تا نذر روزه آزادی خرمشهر/ اینجا پاکستان، جمهوری اسلامی ایران

خبرگزاری تسنیم: «ایران، جان پاکستان» پرونده ویژه ماه رمضان پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی» است. پاکستان می‌توانست و می‌تواند بزرگ‌ترین پایگاه فرهنگی ایران در کل دنیا باشد، اما این اتفاق نیفتاد. ایرانی‌ها و پاکستانی‌ها در این سالها چه کردند؟

خبرگزاری تسنیم: حمیدرضا بوالی

اینجا پاکستان؛ سی‌وچهار سال قبل:

پروژکتور و ژنراتور، با امکانات ابتدایی پاکستانی‌ها در اوایل انقلاب ایرانی، پیشرفته‌ترین ابزار صدور انقلاب در دنیا می‌شود. انقلاب سال 57 ایرانی‌ها که پیروز می‌شود کیلومترها آن‌طرف‌تر از سرزمین ایران جماعتی از پاکستانی‌ها، که همه آمال و آرزوهای‌شان را در انقلاب ایران متجلی می‌دیدند دست به کار می‌شوند. آن زمان در خیلی از کشورهای اسلامی تئوری حرام بودن خروج بر سلطان اسلامی یک کشور مسلمان رواج داشت و بخشی از مردم پاکستان هم از نفوذ این تئوری بی‌نصیب نمانده بودند. همان زمان هم تبلیغات گسترده‌ای علیه انقلاب ایران و امام خمینی در رسانه‌های انگلیسی و آمریکایی پاکستانی پخش شده بود. علاوه بر اینکه جماعتی از افراطیون وهابی هم شروع به زمینه‌چینی برای تخریب چهره اسطوره‌ای امام در پاکستان کرده بودند.

در بسیاری از مناطق پاکستان آن زمان برق نبود. جماعتی از پاکستانی‌های عاشق ایران با زحمت ژنراتور برق پیدا می‌کنند، ویدئو پروژکتور پیدا می‌کنند و باروبندیل زندگی‌شان را جمع می‌کنند و روستا به روستا با این تجهیزات ابتدایی سفر می‌کنند، اهالی روستا را جمع می‌کنند و برایشان پیام‌ها و سخنرانی‌های امام خمینی را پخش می‌کنند. روستا به روستا جلسات پخش فیلم می‌گذاشتند و بعد هم برای مردم حرف می‌زدند. حالا پاکستانی‌ها تازه داشتند می‌فهمیدند انقلاب ایران یعنی چی... آن‌موقع‌ها داخل ایران کسی به این چیزها فکر نمی‌کرد. اول انقلاب باید تثبیت می‌شد. استدلال قابل قبولی بود، برای سی و چهار سال قبل... .

***

اینجا پاکستان؛ سی سال قبل:

«دو روز روزه نذر پاکستانی‌ها برای آزادسازی خرمشهر» گزاره چندان معمولی در  تاریخ جنگ‌های دنیا نیست.

اول خرداد سال 61 جماعتی پاکستانی در پیشاور جمع می‌شوند. جماعتی که رهبرشان سیدحسین عارف‌الحسینی گوشش را از رادیوی کوچک ترانزیستوری‌اش دور نمی‌کند تا حتی برای لحظه‌ای آخرین اخبار اشغال خرمشهر ، سرزمینی در جنوبی‌ترین نقطه ایران را از دست ندهد.

پاکستانی‌های داستان ما به‌شدت از اشغال نه‌چندان طولانی‌مدت خرمشهر نگران شده‌اند. نذر می‌کنند تا زمان آزادی خرمشهر ایران، آنها در پاکستان روزه بگیرند. دو روز بعد خبر آزادسازی خرمشهر در پاکستان را اول بار بلندگوی یک مسجد محلی اعلام می‌کند. شهر به جوش و خروش درمی‌آید؛ صدای تیرهای هوایی پاکستانی‌ها، رسم قدیمی آنها در هنگام خوشحالی کل شهر را برمی‌دارد و شهر کاملاً تعطیل می‌شود. یک شهر پاکستان برای آزاد شدن یک شهر ایران سه روز تعطیل می‌شود.

***

اینجا پاکستان؛ دو سال قبل:

تصاویر زیر مربوط به برگزاری جشن پیروزی انقلاب اسلامی ایران سی و یک سال بعد در کشوری به‌نام پاکستان است. تصاویر را با دقت ببینید.

 

ماجرا آن‌قدری گویاست که نیاز به مطول‌گویی‌های معمول ندارند. چند جوان پاکستانی در گوشه‌ای از سرزمین‌شان در منطقه‌ای به‌نام چینوت، کیلومترها دورتر از ما، برای پاسداشت حادثه‌ای که سی سال پیش در سرزمین دیگری به‌نام ایران اتفاق افتاده است جمع می‌شوند و جشن برگزار می‌کنند. یک تئاتر با محدودترین امکانات ابتدایی برای نمایش اتفاقات و آرمان‌های این انقلاب برپا می‌کنند، سرودهای انقلابی ایرانی‌ها را می‌خوانند و جماعتی هم از پاکستانی‌های دیگر به آنجا می‌آیند و می‌نشینند و شعارهای انقلاب ایران را فریاد می‌زنند. دکورهای ساده مراسم جشن انقلاب ایران در پاکستان همه پوشیده از عکس امام خمینی، آیت‌الله خامنه‌ای و شهدای جنگ ایران شهید همت و شهید فهمیده و... است.

هیچ نشانه‌ای از حضور سیستم فرهنگی ایران برای هرنوع پشتیبانی؛ حمایت و حضور در این حرکت در تصاویر دیده نمی‌شود. سی و دو سال از تلاش پروژکتوری‌های پاکستانی‌ها در صدور انقلاب ایران به سرزمین‌شان گذشته است و در اصل ماجرا، قلب‌های پر از مهر پاکستانی‌ها به ایران و بی‌تفاوتی نهادهای فرهنگی به این قلب‌ها تفاوتی پیدا نشده است.

***

اینجا پاکستان؛ امروز:

نام یک کوچه باریک در کوچه پس‌کوچه‌های شهر کراچی پاکستان، شهر اهل فرهنگ پاکی‌ها، امام خمینی است. نامی که شهرداری شهر کراچی آن را انتخاب نکرده است. بالای نام قبلی کوچه، خود اهالی کوچه تابلویی درست کرده‌اند و نام امام خمینی را بر بالایش نوشته‌اند. بیست سال است نام این کوچه تکان نخورده است.چند روز پیش شهرداری شهر کراچی، تابلوی این کوچه را کند و اسم جدیدی برایش گذاشت، اما عشق مردم این محله کراچی به امام خمینی به این راحتی‌ها دست‌بردار نیست. مردم دوباره خودشان اسم کوچه را عوض کرده‌اند.

خیابان‌ها و مکان‌های عمومی دیگری هم در پاکستان وجود دارد که به اسم کشورها یا شخصیت‌های مشهور کشورها، نام‌گذاری شده‌اند اما همه‌شان با کوچه امام خمینی در کراچی یک تفاوت اساسی دارند، این خیابان‌ها یا مکان‌های عمومی، با سرمایه این کشورها ساخته شده‌ است و همین کشورها اسم خودشان یا شخصیت‌های مشهورشان را روی خیابان‌ها و مکان‌های عمومی گذاشته‌اند، یک راه معمول دیپلماسی عمومی در همه کشورها... مردم پاکستان خودشان جور ایرانی را می‌کشند... .

یک مستندساز مشهور ایرانی تعریف می‌:کرد که در وقتی در پاکستان بوده‌اند در میان صخره‌های سخت رشته‌‌کوه هیمالایا، به قهوه‌خانه‌ای برخورده‌اند، به داخلش رفته‌اند و در آنجا بالای سر کافه‌دار عکس امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای را دیده‌اند. از او درباره‌اش پرسیده‌اند و او گفته است: این هویت ماست.

یک قهوه‌خانه در پاکستان/ عکس امام خمینی اینجا چیز عجیبی نیست

***
قضیه به همین سادگی و در عین حال به‌پیچیدگی زیستن در شرایط رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران است.

پاکستان به‌دلیل وابستگی‌های احساسی و عقیدتی بعد از انقلاب ایران به‌راحتی می‌توانست اصلی‌ترین پایگاه فرهنگی ایران در منطقه باشد. اکثریت 180 میلیون پاکستانی تشنه انقلاب و فرهنگ انقلاب ایران بودند و به‌مدت سی سال مدیریت فرهنگی و البته رسانه‌های ایرانی خموشانه از کنار پاکستان گذشتند.

وجود مراکز فرهنگی کره‌جنوبی در پاکستان، وجود چندین مدرسه ترکیه‌ای در پاکستان و وجود 30 شبکه تلویزیونی اکثراً وابسته به آمریکا در پاکستان نتیجه عملکرد مستقیم سیستم فرهنگی ایران است.

***
قصه ما روی دیگری هم دارد. کل تصویر ما از پاکستان نزدیک‌ترین قلب‌های به ایرانی‌ها در همه این سالهای بعد از انقلاب به فقر، گرسنگی، سیل و حملات انتحاری محدود می‌شود.
پاکستانی‌ها برای ما ایرانی‌ها طبق تصاویر رسانه‌ای‌مان آدم‌های سیاه‌چرده و بیچاره‌ای هستند که گوشه خیابان‌ها پخش و پلا هستند و هرازگاهی هم به سرشان می‌زند و یک کمربند انفجاری به خودشان می‌بندند و عده‌ای را به‌همراه خودشان منفجر می‌کنند و پاکستان سرزمین خشک و بی‌آب و علفی که هرروز در آن آدمها مشغول جنگیدن و آدمکشی‌و منازعه برای فقر و گرسنگی تا مرحله مرگند. به‌همین صراحت و البته ابتذال... .

***
پرونده ویژه ماه رمضان خبرگزاری تسنیم در ادامه پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی» رفتن به‌سراغ پاکستان است. از امروز در قالب چند گفت‌وگو، گزارش و یادداشت تلاش اندکی برای جلب توجه مردم، رسانه‌ها و مدیریت فرهنگی ایرانی‌ به سرزمین عاشقان جمهوری اسلامی ایران صورت می‌گیرد، تلاشی که شاید حفره خالی توجه به پاکستان، نزدیک‌ترین سرزمین عقیدتی به انقلاب ایران را در رسانه‌های ایرانی فقط اندکی ترمیم کند. این تلاشی است برای تغییر تصویر کلیشه شده پاکستان در رسانه‌های ایران و البته که تلاشی است برای تلنگر هزارباره به سیستم مدیریت فرهنگی ایرانی، مدیریتی که چند کیلومتر آن‌طرف‌تر از ایران را نمی‌بیند.

نام پرونده از کتاب یک استاد دانشگاه پاکستانی به‌نام ظهیراحمد صدیقی انتخاب شده است. ظهیراحمد ایران را «جان پاکستان» می‌نامد.

انتهای پیام/*