خواب آشفته ۱۸ تیر و بیدارى حماسى ۲۳ تیر
خبرگزاری تسنیم: به حق در خلق حماسه ۲۳ تیر ۸۷ که متأسفانه با استعفاى برخى از وزراى غیرمسؤول وقت و یا عدم حضور مسؤولین رده بالاى اجرایى در صحنه مواجهه با بحران، همراه شد، صرفاً مقام معظم رهبرى و مردم دلداده ولایت نقش داشتهاند و بس.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، پس از پیروزى انقلاب اسلامى و خصوصاً بعد از طى شدن دورههاى پرفراز و نشیب اولیه سالهاى ابتدایى انقلاب و تحرکات مذبوحانه خط نفاق که به ناچار پرده از رخ برداشتند و با تمامى توان و با بهکارگیرى تمامى ابزار نظامى و غیرنظامى خویش در راه ضربه زدن به نظام نوپاى اسلامى تلاش نموده و ناکام ماندند، به یقین حادثه 18 تیر در عین سطحى و گذرا بودن، تلخترین حادثهاى بود که کام دلسوزان این نظام و میهن اسلامى را تلخ و دشمنان دیرینه آن را شادمان ساخت. البته این تلخى همچون «عسرى» بود که با حماسه حضور گرم مردم با ایمان «یُسرى» بسیار با عظمت را در پى داشت. این بار نیز چهره واقعى خط نفاق که بسیار پیچیدهتر عمل نموده و بسیارى از خودىها را نیز تا حدودى با خود همراه نموده بود از زیر نقاب بیرون آمد و این نیز عامل دیگرى براى شیرینى ماحصل آن روزها بود. نگاه عبرتآمیز به مجموع حوادث تلخ و شیرین روزهاى 18 تا 23 تیرماه سال 78 درسهاى فراوانى را به همراه دارد که مىتواند در طول دوران و خصوصاً امروزه که بهقول سیمون هرش، ایالت متحده طرح 400 میلیون دلارى جهت ناامن نمودن اوضاع داخلى ایران اسلامى را در سر مىپرواند، راهگشاى مسؤولین، اقشار مختلف مردم و خصوصاً جنبش دانشجویى باشد. درسهایى چون ضرورت شناخت واقعى و عمیق ملت ایران، عدم قابلیت اعتماد تحرکات سیاسى متکى به بیگانگان، ضرورت حفظ استقلال جنبش دانشجویى و نیز ضرورت حفظ هوشیارى مسؤولان و جلوگیرى از نفوذ و جولان وابستگان به خطوط انحرافى و...
حادثه 18 تیر 1378 را مىتوان از ابعاد و زوایاى مختلفى مورد بحث و بررسى قرار داد اما به نظر مىرسد بهترین نگاه به این حادثه نگاه عبرتآمیز و جامع به علل وقوع و سرانجام آن باشد که در این نوشتار بهطورمختصر به برخى درسها و عبرتهاى آن اشاره مىگردد:
1- شناخت صحیح ملت و عمق انقلاب اسلامى
انقلاب اسلامى ایران نه یک واقعه اتفاقى و داخلى، بلکه نهضتى برخاسته از یک سیر تاریخى و سیاسى و مبتنى بر عشق و ایمان ملتى بزرگ به دین و مذهب خویش است.
ایمان و اعتقاد ملتى فهیم و بهرهمند از تمدنى در اعماق تاریخ آنچنان استحکامى به این انقلاب الهى بخشیده است که در ابتداى هزاره سوم میلادى که هر از گاهى با انقلابهایى از نوع گل رز (در سال 2002 میلادى در گرجستان) و نارنجى (در سال 2004 میلادى در اوکراین) و... مواجه مىشویم، نظامى سخت استوار و ضربهناپذیر را نمودار ساخته است.
توجه به علل این دلدادگى و باور و تلاش در جهت حفظ و تقویت آن، یگانه عاملى است که دشمنان اسلام و ایران را منکوب خواهد نمود. بر اساس همین دلدادگى است که اگر هم بر اساس «نقد درون گفتمانى حاکمیت»، اعتراضاتى از سوى مردم متوجه نظام شود اما آنگاه که سخن از دفاع از اصل انقلاب و نظام اسلامى به میان آید، تمامى توان مردم در مقابله با تهدیدات هزینه خواهد شد.
2- بىپایگى تحرکات و رفرمهاى غیرمبتنى بر دین
اگر بنا شود قاطبه افراد یک جامعه و کشور را نماینده خواستها و گرایشهاى یک ملت دانست، علىرغم وجود برخى افراد لمپن و لوده، بدون شک پیشینه تاریخى ملت ایران بزرگترین شاهد حقطلبى و مقاومت در برابر هرگونه گرایشات باطل خصوصاً از خارج و با فشار و اجبار مىباشد. این نکته وجه متمایز تعیینکنندهایست که عدم توجه به آن و همسان پندارى ایران با برخى ملل و کشورهاى منطقه استعمار را همواره با برهم ریختگى مبناى محاسبات مواجه ساخته است. دلخوش کردن بیگانگان به برخى تجمعات چند ده نفرى آنهم در عصر یک روز خلوت در مثل یک پارک، بر اساس آن امیدوار شدن به لبیک عمومى ملت، نمودى از این عدم شناخت مىباشد. نکته جالب در قضایاى 18 تیر نیز همین است که تجمعکنندگان اولیه نیز از حوادث پیش آمده بعدى که توسط تعدادى اراذل و اوباش فرصتطلب انجام گرفته بود، اعلام انزجار نموده بودند که یقیناً شأن جمع فرهیخته دانشجویى نیز همین اقتضا را دارد.
3 - پرهیز از وضعیت ابزارگونه جنبش دانشجویى
ویژگیهاى خاص دوران دانشجویى همچون جوانى، آرمانگرایى، صفاى باطن، شور و هیجان و قرار گرفتن در مسیر تبادل اطلاعات با تمامى دنیا و... دانشگاه را در هر کشورى به نماد جلودارى حرکتهاى پیشرو تبدیل نموده است. اگرچه تعامل عاقلانه این نوگرایى با اصول و مبانى خیرخواهان نسل پیشین آنگاه که آگاهانه و آزادانه صورت پذیرد وضعیت مطلوبى را فراهم خواهد ساخت، اما وادادگى و قرار گرفتن جنبشهاى دانشجویى در وضعیت ابزارگونه براى جناحهاى سیاسى خصوصاً آنجا که بهطور کامل و بىقید و شرط باشد، این جنبشها را به عامل تفوقطلبى جناحها و در راستاى اهداف غیرملى تبدیل خواهد نمود که هرگز در خور شأن آنان نخواهد بود.
4 - نقش عناصر خائن و وابسته
صفا و بىپیرایگى دانشجویان در عین آنکه جنبشهاى دانشجویى را از اهداف پلید و شائبههاى غیرانسانى دور مىسازد مىتواند آنها را طعمه جریانات سوءاستفادهچى نماید. که حتى در میان آنها عناصر خائن و خودفروخته وجود داشته و یا جلودار باشند. گاه این پاکى ضمیر، جوان را از پذیرش نصح خیرخواهان در زمینه امکان خیانت، دور مىسازد تا آنجا که صحنه فریفته شدن آدم با قسمهاى ابلیس که خود را خیرخواه معرفى مىنمود، تداعى مىنماید.
افرادی در جریان دانشجویى نفوذ و به عنوان پیاده نظام احزاب رادیکال آن موقع عمل کرده و اکنون گستاخانه در آمریکا حضور پیدا کرده و براى برخورد با نظام جمهورى اسلامى به سناى آمریکا راهکار مىدهد و نیات پلیدشان آشکار شده است.
در این زمینه توجه به اعترافات سه مامور بازداشت شده سرویسهاى اطلاعات آمریکا و اسرائیل طى دو برنامه تلویزیونى «به اسم دموکراسى»، جالب توجه است که طى آن به وابستگى برخى دستاندرکاران جریان سیاسى مولد 18 تیر اشاره شده است.
خواسته خط دهندگان جریان 18 تیر حذف اسلامیت نظام به نفع جمهوریت آن بود که در شعار مبارزه با حاکمیت دوگانه مطرح مىشد. از دیدگاه آنان مشروعیت نظام در مقابل رأیى که از مردم به دلیل همین نظام و با مشروعیت همین نظام گرفته بودند قرار داشته و مردم میان جمهوریت و اسلامیت یکى را باید انتخاب کنند و سعى مىکردند فلشهاى تقابل را به سمت تقابل میان رئیس جمهور و مقام عظماى ولایت بکشانند در حالى که اصولاً مشروعیت رئیس جمهور به رهبرى و قانون اساسى است.
5- ضرورت هوشیارى مسؤولین و نهادهاى امنیتى
اگرچه نحوه نفوذ افراد و افکار وابسته در دوره دوم حضور و فعالیت خط نفاق در فضاى تقابل با انقلاب، بسیار پیچیده و بطىء بهوقوع پیوسته و به همین جهت عده زیادى از عناصر پاک طینت را نیز با خود همراه نمود و نوع تقابل با آن را بسیار حساس ساخت، اما حقیقت آن انتظار از نهادهاى امنیتى، هوشیارى و بیدارى جدى در حد پیشگیرى بوده است اگرچه در زمینه مقابله و درمان نمونههاى موفق فراوانى در کارنامه آنها وجود دارد.
آنچه این انتظار را دو چندان مىساخت هشدارهاى پیاپى مقام معظم رهبرى در این زمینه بوده که متأسفانه عملکرد متناسب مسئولان وقت وزارت اطلاعات را به همراه نداشته است. مسلماً نوع برخورد با خط نفاق برخوردى متفاوت از نوع مقابله با خطرات و تهدیدهاى آشکار است و حوصله و دقت فراوانى را مىطلبد و اى بسا از سنخ برخوردهاى نظامى و یا حتى قضایى هم نباشد، اما مراقبت و تشخیص خط و ربطها و ارتباطات مشکوک و ناسالم و جلوگیرى از نفوذ و آزادى عمل نیروهاى مخرب از طریق راهکارهاى خاص امنیتى، امرى بایسته مىباشد.
این موضوع بیشتر از آن جهت اهمیت پیدا مىکند که مسلماً این راه به آخر نرسیده و بر اساس شگردهاى شناخته شده، مسلماً دشمن همواره در پى نفوذ دادن عناصر وابسته به خود خواهد بود که انشاءالله با مراقبت و جدیت و شناسایى و اطلاعرسانى به موقع از دست یافتن آنها به اهداف گمراه کنندهشان جلوگیرى خواهد شد.
6 - نقش اساسى رهبرى و ولایتمدارى مردم
اگرچه حل غائلهاى در سطح محدود در وزن برخوردهاى حاکمان بسیارى حکومتهاى مدعى حقوق بشر از طریق برخورد قهرى و اعمال فشار کار چندان دشوارى نیست اما حقیقتاً نوع مقابله ویژهاى که در حماسه مردمى 23 تیر با غائله 18 تیر صورت گرفت فضایى کاملاً متفاوت را در مقابل دید همگان گشود. در این نوع تقابل به جاى ورود نیروهاى نظامى و انتظامى، حضور پرشور مردم که بر اثر احساس تکلیف و عشق به انجام وظائفشان شکل مىگیرد، غائله را ختم مىنماید. به حق در خلق این حماسه که متأسفانه با استعفاى برخى از وزراى غیرمسؤول وقت و یا عدم حضور مسؤولین رده بالاى اجرایى در صحنه مواجهه با بحران، همراه شد، صرفاً مقام معظم رهبرى و مردم دلداده ولایت نقش داشتهاند و بس.
حضور گسترده مردم نقش بسیار مهمى در پایان دادن غائله داشته و نشان دهنده اوج ولایتمدارى ملت ایران و پیوند مستحکم میان مردم و ولایت فقیه است و دشمنان باید بدانند که مردم همواره در کنار مقتدا و رهبر خود خواهند ماند. نقش اساسى این عامل موجب گردید حادثهاى که غرب سعى داشت از آن به عنوان مصدر غربى شدن ایران یاد کند به مصدرى در جهت تداوم حیات پیروزمندانه نظام مبدل گردد.
انتهای پیام/