حقیقت بحران در سوریه

خبرگزاری تسنیم: مدت‏ها پیش زمانى که رهبر معظم انقلاب در سخنرانى خود پیرامون جریانات سوریه فرمودند: «جوهره بیدارى اسلامى در کشورهاى منطقه، حرکت ضدصهیونیستى و ضدآمریکایى است اما در حوادث سوریه، دست آمریکا و اسرائیل آشکار است.» هیچ‏کس تصور نمى‏کرد ...

به گزارش خبرگزاری تسنیم،  مدت‏ها پیش زمانى که رهبر معظم انقلاب در سخنرانى خود پیرامون جریانات سوریه فرمودند: «جوهره بیدارى اسلامى در کشورهاى منطقه، حرکت ضدصهیونیستى و ضدآمریکایى است اما در حوادث سوریه، دست آمریکا و اسرائیل آشکار است.» هیچ‏کس تصور نمى‏کرد بحران سوریه به این‏جا کشیده شود. تمامى سیاستمداران و تحلیلگران، اعتراضات مردمى سوریه را در ادامه انقلاب کشورهاى عربى مى‏خواندند و ناکارآمدى دولت سوریه را عامل این اعتراضات برمى‏شمردند اما با گذشت زمان کوتاهى، حقیقت این بحران آشکار شد و اعتراضات مردمى با کناررفتن مردم و حضور نیروهاى القاعده و جبهه النصره تبدیل به جنگى تمام‏عیار با کمک و پشتیبانى استکبار جهانى گردید.

شاید این روزها و با طولانى‏ترشدن بحران سوریه این پرسش در ذهن بسیارى نقش بسته باشد که علت پشتیبانى ایران از سوریه چیست؟! و دیگر این‏که چرا سوریه این کشور آرام و دور از جنجال، به چنین جنگى گرفتار آمده است؟ براى رسیدن به پاسخ این پرسش‏ها در ابتدا تاریخچه مختصرى از روابط ایران و سوریه را با هم مرور خواهیم کرد و سپس به نقش عاملان و بازیگران دخیل در بحران سوریه اشاره خواهیم داشت.
بحران سوریه حکایت تلخى است از ظلم حکام جور. غاصبانى که زمانى سرزمین فلسطین را از چنگ مردمانش بیرون آوردند و چندى بعد به ایران حمله کردند و سپس سرزمین عراق و افغانستان را در زیر گام‏هاى خود درنوردیدند. گرچه به‏نظر مى‏رسد این نقطه از زمین که تجمع مسلمانان در آن بیشتر است همواره کانون تهاجم بوده، اما تجاوز این خونخواران محدود به این نقطه از کره خاکى نبوده و هر جاى گیتى که در تیررس چشمان پر طمع آنان قرار گیرد به جولانگاهى براى تاخت و تازشان تبدیل مى‏شود

  روابط تاریخى‏
روابط ایران و سوریه را مى‏توان کهن‏ترین روابط سیاسى، اقتصادى و نظامى بین ایران و یکى از کشورهاى عربى منطقه خاورمیانه بر شمرد. براى بررسى بیشتر تاریخچه این روابط باید آن‏را به دو دوره پیش و پس از انقلاب تقسیم کرد.
پیش از انقلاب‏
تاریخچه روابط ایران و سوریه به سال 1946 برمى‏گردد؛ درست زمانى‏که سوریه به استقلال رسید. ایران بلافاصله استقلال سوریه را پذیرفت و اقدام به تأسیس سفارت‏خانه خود در این کشور نمود. نقطه عطف این روابط به سفر چهارروزه حافظ اسد به تهران در سال 54 برمى‏گردد. در این سال‏ها ایران یک کمک بلاعوض به مبلغ 50 میلون دلار و یک وام 150 میلیون دلارى در اختیار سوریه قرار داد. گرچه برخى سیاست‏هاى ایران در آن‏زمان موجب چالش‏هایى میان این دو کشور مى‏شد، از جمله روابط ایران با رژیم صهیونسیتى، فاصله سوریه از بلوک غرب و سیاست‏هاى ضدعربى شاه اما هیچ‏یک نمى‏توانست موجب سردى روابط میان دو کشور گردد.

پس از انقلاب‏
پس از انقلاب اسلامى ایران مناسبات سیاسى دو کشور تغییر کرد و روابط استراتژیک مستحکمى به‏وجود آمد. در این زمان سوریه احساس کرد با ایران مواضع مشترک بسیار نزدیکى دارد. سوریه همواره از ایجاد یک جامعه عربى - غربى رنج برده و تلاش کرده است دچار چنین مشکلى نگردد. به‏عنوان نمونه کشور عراق یک تضاد کامل حزبى با سوریه داشته و دیگر کشورهاى عربى نیز به‏دلیل وابستگى به غرب و مدارا با اسرائیل نمى‏توانستند هم‏پیمان محکمى براى سوریه باشند. سوریه در خلال جنگ ایران و عراق نیز نشان داد که اعتقادى به ناسیونالیسم عرب ندارد.
تلاش کشورهاى غربى و عربى از دهه 80 میلادى همواره بر این بوده تا روابط ایران و سوریه را رو به سردى بکشانند. مقامات آمریکا بارها به این حقیقت اذعان داشته‏اند که هر کارى براى جداکردن این کشور از ایران انجام مى‏دهند. ملک حسین، ملک فهد و حسنى مبارک زمامداران پیشین کشورهاى عربى نیز در سال 1987 تلاش فراوانى براى جدایى سوریه از ایران و نزدیکى این کشور به عراق کردند. اما حافظ اسد حاضر به پذیرش هیچ‏یک از این پیشنهادها نشد و رابطه با ایران را به منافعى از جمله بهبود موقعیت استراتژیک کشورش و هم‏چنین بالارفتن سطح امنیت سوریه ترجیح داد.
بشار اسد نیز در پاسخ به درخواست صلح بنیامین نتانیاهو در ازاى بازپس‏دادن بلندى‏هاى جولان و قطع رابطه با ایران اعلام نمود حاضر است با شرط اول با اسرائیل صلح کند ولى قطع رابطه با ایران را نمى‏پذیرد.
بحران کنونى سوریه نشان مى‏دهد، حاکمان این کشور هم‏پیمان مناسبى انتخاب کرده‏اند و ایران به‏عنوان کشورى قدرتمند در منطقه، اینک پشتیبان مطمئنى براى سوریه به‏شمار مى‏رود.
غرب، رژیم صهیونیستى و کشورهاى مرتجع عرب اینک بیش از هر زمان دیگرى از ادامه روابط ایران و سوریه خشمگین بوده و به‏دنبال پیاده‏کردن سناریوى تغییر در سوریه هستند. به نوشته روزنامه گاردین در 4 نوامبر 2011 آمریکایى‏ها به این نتیجه رسیده‏اند که براى شکستن محور مقاومت باید سوریه را شکست داد. کشورهاى عربى منابع مالى قابل توجهى را در این راه صرف کرده و کشورهاى غربى نیز با سلاح و مهمات و تجهیزات زرهى به پشتیبانى از شورشیان مى‏پردازند.
نشست «دوحه»، نشست موسوم به «دوستان سوریه» در استانبول و نشست «لوگزامبورگ» در 24 آوریل 2013 همگى در راستاى تلاش کشورهاى غربى و عربى براى سقوط حکومت بشار اسد برگزار شد و هیچ‏یک نشانى از تلاش این کشورها براى نجات مردم سوریه نداشت.
در ادامه نقش کشورهایى که در بحران سوریه دست دارند را بررسى خواهیم کرد تا روشن شود که هدف آن‏ها از این همه هزینه‏هاى مالى و جنجال و تبلیغات رسانه‏اى چیست.

  آمریکا و اسرائیل‏
ایالات متحده آمریکا از زمان استقلال سوریه، اغلب با حکومت این کشور مشکل داشته است. نزدیکى به روسیه، ضدیت با اسرائیل و هم‏پیمانى با ایران از جمله دلایلى است که واشنگتن و تل آویو را نسبت سیاست‏هاى دمشق خشمگین ساخته است. آمریکا براى تحت فشار قرار دادن این کشور، چندین بار اقدام به اعمال تحریم اقتصادى علیه سوریه کرده است. تحریم‏هایى که با اوج‏گیرى اعتراضات علیه بشار اسد در سال 2011، با صدور فرمان بلوکه‏کردن همه دارایى‏هاى حکومت سوریه توسط اوباما به اوج خود رسیدند.
آمریکا از آغاز قیام سوریه حمایت وسیعى از مخالفان کرده و دیگر کشورها را نیز در این راه همراه خود ساخته است. روزنامه وال‏استریت ژورنال به‏تازگى گزارش داده که عملیات سازمان سیا در سوریه، به‏منظور تقویت گرایش‏هاى نزدیک به آمریکا در میان مخالفان، افزایش یافته است.
اسرائیل نیز در بحران سوریه به‏ظاهر سعى کرده است تا خود را بى‏طرف نشان دهد اما چندین‏بار تعرض به نقاط مرزى این کشور، خلاف این موضوع را به اثبات رسانده است. این کشور همراه با آمریکا تلاش زیادى براى سرنگونى بشار انجام داده و از مقاومت سوریه تاکنون بسیار ناراضى به‏نظر مى‏رسد.

  بریتانیا، فرانسه و آلمان‏
بریتانیا و فرانسه که پس از جنگ جهانى بر بسیارى از کشورهاى خاورمیانه و آفریقا تسلط یافته بودند، توافق کردند تا سرزمین‏هاى فلسطین اشغالى تحت حاکمیت بریتانیا و سوریه کنونى تحت کنترل فرانسه قرار گیرند. این دو کشور از دیرباز خود را قیمان دیگر کشورها دانسته و سیاستى استعمارى را در قبال آن‏ها پیش گرفته‏اند. با استقلال سوریه این دو کشور نتوانستند تمامیت این کشور را تاب بیاورند و از ابتدا در پى برهم‏زدن اوضاع سیاسى آن برآمدند. با ایجاد ناآرامى در سوریه، بریتانیا و فرانسه فعالانه از مخالفان بشار اسد حمایت کرده و ائتلاف ملى سوریه را به‏عنوان نماینده مشروع مردم سوریه به‏رسمیت شناختند.
در تازه‏ترین اقدام اتحادیه اروپا در نشست لوگزامبورگ که آلمان، انگلستان و فرانسه نقش اصلى را در آن ایفا کردند، این اتحادیه اعلام کرد که بخشى از نفت خام مورد نیاز خود را از مخالفان سورى با هدف حمایت مالى بیشتر از آن‏ها خریدارى خواهد کرد. در این نشست بریتانیا و فرانسه با جدیت، لغو تحریم ارسال سلاح به سوریه را پیگیرى کردند. آلمان نیز در نشست موسوم به دوستان سوریه متعهد گردید تا تجهیزات نظامى لازم را در اختیار شورشیان قرار دهد.

  عربستان سعودى‏
عربستان سعودى به‏عنوان یکى از کشورهاى بزرگ منطقه و به‏دلیل قرارداشتن حرم امن الهى در این سرزمین، همواره کانون توجه مسلمانان قرار داشته است اما متأسفانه در سال‏هاى اخیر، مقامات رسمى این کشور رویه‏اى بر خلاف تعالیم آسمانى دین اسلام در پیش گرفته و چهره‏اى ناهمگون از خود به نمایش گذارده‏اند. آن‏ها همواره سعى کرده‏اند با داعیه رهبرى کشورهاى اسلامى، در امور این کشورها دخالت داشته باشند.
در دهه‏هاى اخیر، مناسبات میان عربستان و سوریه چندان دوستانه نبوده است. حضور نظامى سوریه در لبنان که مانع از توسعه‏طلبى‏هاى این کشور مى‏شد، از جمله دلایلى است که عربستان سعودى را به حمایت از مخالفان بشار اسد ترغیب کرده است. علاوه بر این، عربستان از اتحاد ایران و سوریه چندان راضى به‏نظر نمى‏رسد و آن‏را تهدیدى علیه منافع خود در منطقه مى‏داند. از سوى دیگر طمع سرمایه‏گذارى در سوریه موجب شده تا مقامات عربستانى، دولت کنونى سوریه را مانعى در برابر خود بدانند.
عربستان سعودى از آغاز بحران سوریه با جدیت از مخالفان حکومت حمایت و تأکید کرد که خواهان برکنارى بشار اسد است. این کشور سفارتخانه خود در دمشق را نیز تعطیل کرد و تاکنون تسلیحات شورشیان را تأمین کرده است. عربستان سعودى به همراه دیگر کشورهاى عضو شوراى همکارى خلیج فارس، ائتلاف ملى سوریه را به‏عنوان نماینده مشروع مردم سوریه به‏رسمیت شناخته است.

  قطر
امیر قطر یکى از جدى‏ترین حامیان مخالفان بشار اسد است. قطر با جمعیتى کمتر از دو میلیون نفر که درصد بالایى از آن نیز مهاجر هستند، به لطف درآمدهاى هنگفت نفتى و گازى در سال‏هاى اخیر توانسته موقعیت ممتازى براى خود پدید آورد و به رقیبى براى عربستان تبدیل شود. درآمد سرانه قطر 100 هزار دلار است.
شبکه تلویزیونى الجزیره که با سرمایه اعطایى امیر قطر در پایتخت این کشور راه‏اندازى شده، با وجود ادعاى استقلال و غیرسیاسى‏بودن، نقش برجسته‏اى در پوشش اخبار تحولات کشورهاى عربى در سال‏هاى اخیر ایفا کرده است. این شبکه سهم عمده‏اى در بازتاب فعالیت‏هاى مخالفان بشار اسد داشته است.
قطر اولین کشورى بود که به‏صراحت از اعزام نیروهاى نظامى براى مقابله با حکومت بشار اسد دفاع کرد. هم‏چنین ائتلاف ملى سوریه با حمایت‏هاى قطر در این کشور تأسیس شد و محل سفارتخانه سوریه نیز بلافاصله در اختیار این ائتلاف قرار گرفت.
به‏نظر مى‏رسد هدف عمده قطر از دشمنى با سوریه، به رخ کشاندن توان استراتژیک خود به رقباى منطقه‏اى باشد. هم‏چنین این کشور در سال‏هاى اخیر تلاش زیادى براى جلب اعتماد آمریکا از خود نشان داده است.

  ترکیه‏
طولانى‏ترین مرز زمینى ترکیه با سوریه است. گرچه ترکیه و سوریه به‏دلیل برخى مسائل مرزى و نیروهاى کُرد و هم‏چنین موضع سوریه در قبال مسأله ارامنه با یکدیگر اختلافاتى داشته‏اند؛ اما مناسبات این دو کشور در اواخر دهه 1990 رو به بهبود گذارد. این دو کشور مبادلات تجارى و اقتصادى زیادى داشته و از روابط سیاسى مناسبى برخوردار بودند اما با آغاز بحران سوریه، ترکیه به حمایت جدى از مخالفان بشار اسد پرداخت و در جبهه مقابل دولت قرار گرفت.
ترکیه به نیروى نظامى متشکل از سربازان و افسران سابق ارتش سوریه که به مخالفان پیوسته‏اند و هم‏چنین نیروهاى‏ارتش آزاد سوریه اجازه داد تا در این کشور پایگاه ایجاد کنند. این کشور بسیارى از سربازان و افسران فرارى را در خود پناه داده و استانبول را به یکى از مقرهاى اصلى ائتلاف ملى سوریه تبدیل ساخته است. از سوى دیگر موشک‏هاى پاتریوت ناتو نیز به درخواست خود این کشور در مرز سوریه مستقر شد. سران ترکیه در کنار قطر و عربستان خود را بزرگترین قدرت منطقه مى‏دانند و رویاى بازگشت به عظمت سلطنت عثمانى را در سر مى‏پرورانند.

  اردن‏
اردن همواره سعى کرده است حرکتى آرام در مسیر دیپلماتیک خود داشته باشد اما برخى تصمیم‏گیرى‏ها موجب به چالش کشیدن این سیاست آرام شده است؛ نخست امضاى توافق‏نامه با اسرائیل و سپس دخالت در بحران سوریه.
اردن که از شمال با سوریه هم‏مرز است، تا پیش از این سعى مى‏کرد نقشى کاملا بى‏طرف درباره سوریه داشته باشد. این رویه بارها از سوى مقامات این کشور نیز تأیید شد اما طى ماه‏هاى اخیر، زمزمه‏هاى زیادى در امان پایتخت این کشور مبنى بر عبور شورشیان از مرزهاى این کشور به سوریه شنیده مى‏شود. استقرار و آموزش شورشیان در این کشور نیز از موضوعاتى است که رسانه‏هاى جهان در روزهاى اخیر، بسیار به آن پرداخته‏اند.
غرب تلاش‏هاى زیادى براى مخدوش‏کردن دلایل واقعى انقلاب‏هاى اخیر مردمى در کشورهاى عربى کرده است. بیدارى کشورها، معادلات غرب را برهم زده و آن‏ها مى‏خواهند با ایجاد فتنه در سوریه، بیدارى اسلامى را مخدوش جلوه دهند.
جنگ سوریه که اینک وارد سومین سال خود شده، با تمام تلاش‏هاى دشمنان، به سرانجام نرسیده است. گرچه نقش متحدان سورى را نباید نادیده انگاشت اما دلیل اصلى آن، مشروعیت و محبوبیت حکومت این کشور در میان مردم است. مردم این کشور سال‏هاى ناآرامى و اغتشاش را پیش از این‏ها نیز تجربه کرده‏اند و حاضر به پذیرش حکومت‏هاى دست‏نشانده در ازاى اندکى تغییر نیستند. از سوى دیگر رفتارهاى خشونت‏بار شورشیان مسلح موجب شده مردم هیچ اعتمادى به آن‏ها نداشته باشند.
بحران سوریه معادله بسیار پیچیده‏اى است. عربستان، قطر و ترکیه به‏دنبال انتقام از خاندان اسد و خواهان نتیجه‏گیرى فورى هستند اما آمریکا، کشورهاى اروپایى و رژیم صهیونیستى به‏هیچ‏عنوان به‏دنبال حل و فصل سریع بحران نیستند. آمریکا به‏دنبال آن است تا با فرسایشى‏کردن جنگ، نیروهاى القاعده را توسط ارتش سوریه نابود کند. این نیروها گرچه زمانى توسط خود آمریکا به‏وجود آمدند اما اکنون به دردسرى بزرگ تبدیل شده‏اند. از این‏رو آمریکا حاضر به پرداخت هیچ هزینه‏اى براى نابودى ساخته‏ى خود نیست، بلکه مى‏خواهد با ثروت کشورهاى عربى و گرفتارآوردن آنان در جنگ سوریه، هم از قدرت کشورهاى عربى بکاهد و هم القاعده را نابود سازد. گرچه آمریکا نگران به‏وجودآمدن نیروهاى تندرو اخوانى و سلفى نیز مى‏باشد که این وضعیت بر سردرگمى بیشتر این کشور افزوده است.
اما این تمام ماجرا نیست چراکه اهداف مختلف گروه‏هاى مسلح، شامل افراد جداشده از ارتش، شاخه‏هاى نظامى اخوان المسلمین، نیروهاى القاعده و طیفى از اشرار و دزدان مسلح، موجب شده این گروه‏ها نتوانند هماهنگ عمل کنند و حتى در برخى موارد مقابل هم ایستاده‏اند.
در پایان باید گفت ذهن هر روشن، ضمیرى، فارغ از مذهب یا مکتب اعتقادى، گواهى خواهد داد که غرب بار دیگر ثابت کرد، آن‏جا که پاى منافع در میان است، گفتمان صلح و دوستى و رعایت حقوق بشر هیچ ارزشى ندارند. در روزگارى که ارباب بى‏مروت دنیا قدرت را سنگر مى‏سازد براى اغفال و تجاوز، کدام وجدان انسانى است که به آنچه منشأ این ناروایى‏هاست بى‏چون و چرا تسلیم باشد؟

انتهای پیام/