نگاه امنیتی به آسیبهای اجتماعی چاره سازنیست
خبرگزاری تسنیم: در میزگرد بررسی آسیبهای اجتماعی در خصوص علل بروز آسیبهای اجتماعی، رویکردهای موجود در این حوزه، نگاه غالب سیاسی و امنیتی در کشور نسبت به این حوزه و تبعات آن بحث و بررسی شد.
آسیبهای اجتماعی در هر جامعهای وجود دارد. هیچ جامعهای نمیتواند از انحرافات اجتماعی، کجروی، بزه و آسیبهای اجتماعی مصون باشد، امّا میزان شیوع آسیبها، درجه و نوع آن است که مشخص میکند آن جامعه از حد طبیعی بالاتر رفته و در وضع نگران کننده به سر میبرد. از طرف دیگر با گذشت زمان و تغییرات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، زندگی ماشینی و ورود تکنولوژی همه و همه نوع و شکل آسیبهای اجتماعی را در یک جامعه تغییر میدهد. از این رو بررسی آسیبهای اجتماعی نیز در یک جامعه با جامعه دیگر متفاوت است، اما در مورد جامعه ما با توجه به نظر کارشناسان نگاه به مسائل و آسیبهای اجتماعی، از نوع امنیتی بوده و همین موضوع روند تخریبی دیگری را در این حوزه داشته است. به همین منظور در میزگرد بررسی آسیبهای اجتماعی که در خبرگزاری تسنیم برگزار شد در خصوص آسیبهای اجتماعی، علل افزایش آن، رویکردهای موجود نسبت به مسائل اجتماعی، نقش این رویکردها در افزایش آسیبها، علل افول اخلاقیات در جامعه و مواردی از این دست بحث و بررسی شد. در این میزگرد آقایان موسوی چلک، مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی؛ مهدی سروی، رئیس کارگروه پژوهشی انجمن مددکاران و یزدانی، رئیس کارگروه سکونتگاههای غیررسمی انجمن مددکاران اجتماعی، حضور داشتند. بخش اول مشروح این میزگرد از نظرتان میگذرد:
تسنیم: چرا رویکرد غالب نسبت به مسائل و آسیبهای اجتماعی از نوع امنیتی است؟
موسوی چلک: در مورد پاسخ به این سؤال مایلم ابتدا چهار مقطع زمانی را برای این مسئله را تشریح کنم.یک فاز، زمان جنگ بود که آسیب اجتماعی اصلا موضوع نبود، مردم پویا و فعال بودند و هیچکس در این مورد دغدغه نداشت. مقطع دوم بعد از جنگ و دوران سازندگی بود، به دلیل توجه تک بعدی به مسائل عمرانی و اقتصادی ورود به حوزه آسیبهای اجتماعی خط قرمز و ممنوع بود و تنها تعدادی مراکز بازپروری و ترک اعتیاد وجود داشت که آن هم با نگاه امنیتی فعالیت میکرد.در بخش اجتماعی نیز مراکز شفق و قرچک فعالیت میکردند که آن هم از طریق سیستم قضایی و امنیتی معرفی میشد؛ فعالیت آنها اجتماعی بود اما در واقع شعبه شماره 2 اقدامات قضایی بود. مقطع بعدی تا سال 75 بود که تغییراتی در قوانین به وجود میآید یه صورتی که رویکرد جرم انگاری صرف نداشت اما تا سال 78 با تغییر دولت، فضایی در کشور برای آسیبها باز شد و اقداماتی مانند اورژانس اجتماعی در همان سال یایهریزی شد، اما در مراحل بعدی فتیله آن را پایین آوردند تا در برنامه چهارم توسعه به ویژه ماده 97 این قانون، حوزه آسیبها با رویکرد اجتماعی دیده شد.مقطع آخر از سال 86 به بعد است که به دلیل مشهود شدن آسیبها دیگر نمیشد آنها را کتمان کرد. در تمام این 4 مقطع وجه غالب با نگاه امنیتی بود، به طور مثال معتاد اعلام میشد، بد حجاب شلاق میخورد و گشت ارشاد و ... وجود داشت.اما هیچ یک از این طرح و برنامهها نتوانست مقدار آسیبها را کم کرده یا سن آسیبدیدگان را کاهش دهد و جلوی تنوع و پیچیدگی آنها را بگیرد چرا که جنس این موضوعات، اجتماعی -فرهنگی است. رویکرد امنیتی به این مسائل چند مشکل ایجاد میکند: اول اینکه باعث میشود پردازش و ارائه آمار امکانپذیر نباشد، دوم باعث زیرزمینی شدن آنها می شود و در آن صورت مداخله, درمان و بازتوانی سختتر میشود چرا که هر چه لایه زیرزمینی بیشتر شود، شهامت برای لایه برداری کمتر شده و اینجاست که آنچه آسیب میبیند نیروی انسانی است.در چنین شرایطی نباید انتظار راه حل داشت زیرا نوع نگاه، واقع بینانه و همراه با غالب اجتماعی نبوده است.از سوی دیگر سازمانهای اجتماعی در کشور ما عموماً مجری اوامر دیگران هستند، به طور مثال شورای اجتماعی کشور در دست وزارت کشور است که وزارت امنیت داخلی است و نگاه اجتماعی به مسائل ندارد و همین نوع نگاه باعث شد مدیران ما با تخصصهای غیر اجتماعی به اداره امور بپردازند.نکته دیگر این است که با این روند اطلاعات و آمار برای سیاستگذاری در اختیار سیاستگذاران قرار نمیگیرد و بخشهای اجتماعی در سیاست اجتماعی کمرنگ باقی میماندو این زمینه را برای اجرای طرحهای ضربتی آماده میکند که آن نیز ناشی از نگاه امنیتی به مسائل اجتماعی است.غالب بودن این نگاه باعث میشود که حوزه آسیبها متضرر شود و تنها با خط قرمز پیش برود که نگاهها در آن واقع بینانه نیست.
تسنیم: یکسری از آسیبها ایدئولوژیک شده یعنی نقش دین و ایدئولوژی سیاسی اجازه نمیدهد به آنها رسیدگی کنیم؟
موسوی چلک: ما در این حوزه دغدغه نداریم؛ باید توجه کرد لازمه دغدغه، وجود اطلاعات است در صورتی که ما به عنوان سازمان اجتماعی مطالبه گر نبوده و تنها توجیهگر وضع موجود هستیم.در بخش دین ظرفیت بالایی برای توسعه سلامت اجتماعی وجود دارد..ما سورهای به عنوان توبه در قرآن داریم اما قوانین و مقررات ما فرصت بازگشت به مجرم نمیدهد.باید ظرفیت دینی را با نیاز امروز معادل سازی کنیم، در حال حاضر هر چه در مورد خانواده سالم وجود دارد ترجمه غرب است. باید به دنبال کنکاش در استفاده از دین برای ارتقای سلامت اجتماعی باشیم. در حوزه ما افراد کمی درگیر آسیبهای اجتماعی هستند.اگر میخواهیم به سمت جامعه سالم برویم یکی از راهها استفاده از ظرفیت دینی همراه با توجه به تجربیات جهانی است.
سروری: بنده در این حوزه، صحبت در بحث نگاه امنیتی به مسائل اجتماعی را با رویکرد تربیتی آغاز میکنم, چرا نگاه ما امنیتی است؟ سبکهای تربیتی ما در خانواده شامل 4 سبک مستبدانه، اغماضی، بی تفاوت و قاطعانه است. دهههای پس از انقلاب به بعد، تربیت فرزندان در خانوادهها به سبک دیکتاتوری است. خانواده مستبد و دیکتاتور، خانواده بازخواست کننده است،پاسخگو نیست، مشورت نمیگیرد و نقد را نمیپذیرد . این خانوداه همیشه برای حفظ مصالح و آبروی خود، مسائل را کتمان میکند، به طور مثال فرد معتاد را کتمان کرده و درخواست کمک نمیکند.فرزندان تربیت شده با همین ویژگیهای دیکتاتوری در سیستم مدیریتی قرار میگیرند که عادت به مشورت از زیردستان ندارند. از طرفی چون آمار آسیب نشاندهنده ضعف مدیریتی است، معتقد است آمارها باید پنهان شود و از متخصصین کمک نمیگیرد زیرا در آن صورت دیگر صورت مسئله پاک نمیشود.در سیستم دیکتاتوری و در بررسی آسیبها از نیرویی که آسیب را لمس میکند کمک نمیگیرند.نگاه امنیتی را با روش تربیتی میتوان به سبکهای گفتوگو و پرسش و پاسخ تبدیل کرد.اما بر عکس تربیت دهه 60 اغماض کننده است و میخواهد خلأها را پر کند .این نگاه نیز ما را به سمت
آسیب ها سوق خواهد داد، زیرا اینجا نیز از افراط متأثر میشود. سبک تربیتی دیگر، سبک بی تفاوت است که کاملاً فرزند را را رها میکند و اجازه تجربه هر موقعیتی را به فرزند میدهد، غافل از اینکه در حوزه آسیبها نمیتوان یکبار تجربه را برای فرد لحاظ کرد.سبک تربیتی قاطعانه هم پاسخگو هم درخواست کننده است، والدین هم نیاز فرزندان را میشناسد هم به آن پاسخگوست که این بهترین سبک است.
یزدانی:به نظر میآید به کار بردن رویکرد امنیتی بیشتر از ایجاد امنیت به خاطر ترس از بر هم خوردن امنیت است. امنیت و نیروهای امنیتی لازم است، اما موضوع نگران کننده که ممکن است ایجاد آسیب کند بیش از حد شدن نگاه امنیتی است. یکی از پیامدهای مستقیم این نوع نگاه، خود سانسوری است. نگاه امنیتی از سمت مدیران پله پله به مدیران سطوح پایینتر منتقل میشود و زمانی که به کارشناسان پایین برسد مشکل خودسانسوری ایجاد میکند. در این صورت دو مشکل به وجود میآید.به طور مثال بسیاری از طرحهای کوچک که میتوان از آن در بحث اجرا حمایت کرد مسکوت میماند.مشکل دیگر این است که آمار و گزارشها به شکل واقعی اعلام نمیشود.
موسوی چلک: دو رویکرد در قبال مسائل اجتماعی وجود دارد: سلبی و ایجابی. آنچه ما تا به امروز بیشتر مشاهد کردیم، رویکرد سلبی است که بعد از گرفتار شدن افراد طرحهای امنیتی مختلفی اجرا میکند، در صورتیکه حوزه اجتماعی، جنس اجتماعی دارد. رویکرد موثر در این حوزه ایجابی است که همین باعث میشود طرحهای موفق اجتماعی نداشته باشیم. در مناظرات کاندیداها هم فقط نقد وضع موجود داشتیم زیرا وجه سیاسی، رویکرد غالب کاندیداها بود. ما یک دماسنج برای این کار احتیاج داریم. باید دقت کرد به طور مثال اگر تب من بالاست و من یک مدیر هستم نباید با پزشک برخورد کنم یا دماسنج را بشکنم و در واقع باید واقعیت را بپذیرم.ما نیز معتقدیم نباید تمام آمارها را به مردم ارائه داد اما برعکس باید در اختیار سیاستگذاران قرار بدهیم تا در سیاستها اعمال شود. از طرفی دیگر نیاز به متولی در سیستم مدیریت آسیبها هست.همه آسیبها نباید تبدیل به خط قرمز شود بلکه باید طبق همان دماسنج درجهای را به مردم نشان داد تا مشارکت مردم نیز طلب و ایجاد شود.
تسنیم: چه اتفاقی افتاد که بازوی انقلاب ارزشی ما نتوانست تحمل کند و غرب به نیاز ما پاسخ داد؟
یزدانی: ما یک منطقی داریم تا زمانی که زیرساختها را تنظیم نکنیم، انتظار اینکه پیامد و خروجیها مطلوب باشد درست نیست. موضوع آمار برای تبدیل وضعیت کیفی به کمی است و برای تشریح وضع موجود است. بعد از تشریح وضع موجود باید سنجید که یک طرح تا کجا میتواند موفق باشد. از طرف دیگر باید ببینیم ملاک ارزشیابی ما چیست؟ وضعیت موجود مبتنی بر یکسری علل است که ما به آن نپرداختیم.
تسنیم: تهاجم فرهنگی وجود دارد، اما ما چرا با این عقبه دینی اسلامی دچار آن شدیم؟
یزدانی: ما باید حدی از تحمل را برای خود قائل شدیم. در چارچوب نظام ارزشی باید حدی از تحمل را قائل شده و همه چیز را صفر تا صد نبینیم زیرا در قالب چارچوب رفتن برای حوزه اجتماعی امکانپذیر نیست....
تسنیم:خانواده ما دچار مشکل و از هم گسیختگی حتی پیرمرد 70 ساله ما نیز حساسیت قبلی خود را از دست داده است.آیا این درست است یا غلط؟
موسوی چلک: رویکرد ما در ایران در طول سالها ممیزی فرهنگی بود یعنی هیچکاری انجام ندهید، چون معیار این نوع نگاه متفاوت است. وقتی ما این معیار کار کنیم خروجی آن همین وضعیت است. ما میپذیریم که ناتوی فرهنگی وجود دارد اما مهندسی فرهنگی ما چه کرده است؟ تا چه حد رسانه و خانواده در این حوزه نقش ایفا کرد؟ تا چه حد نهادهای آموزشی و مذهبی به این حوزه ورود پیدا کردند؟در تعریف ارزشها آنقدر ضعیف عمل کردیم که خودمان دچار مشکل شدیم. ما در این بخش جذاب کار نکردیم. ما مدیریت شادی و نشاط اجتماعی نداریم در نگاه امنیت به اینجا رسیدیم که الکی خوش باشیم.بین مولودی و مداحیهای ما هیچ فرقی وجود ندارد، سیاستگذاری ما برای امروزف نتیجه سرخوردگی اجتماعی دارد زیرا نهادهای اجتماعی نتوانستند کارکرد خودشان را داشته باشند.ما در جهت تقویت هویت فرهنگی کار نکردیم اینقدر تفاسیر خاص دینی ارائه کردیم که سردرگمی ایجاد شده است. ما به بازتعریف در این حوزه نیاز داریم اما نه به شکلی که روی باورهای دینی خط بکشیم.
ادامه دارد...
انتهای پیام /