آسیبهای اجتماعی یکشبه به وجود نمیآیند/ اقدامات کوتاهمدت جواب نمیدهد
خبرگزاری تسنیم: کارشناسان معتقدند آسیبهای اجتماعی یکشبه به وجود نمیآیند لذا باید توجه کرد اقداماتی که در راستای حل معضل آسیبها به کار گرفته میشود نیز نباید بهصورت مقطعی و کوتاهمدت باشد.
در میزگرد بررسی آسیبهای اجتماعی که در خبرگزاری تسنیم، برگزار شد در خصوص علل بروز آسیبها، دلایل افول اخلاقیات در جامعه، تأثیر بیتفاوتی افراد جامعه در بروز آسیبهای اجتماعی و راهکارهای مقابله با آسیبها بحث و بررسی شد. در بخش دوم تمرکز بحث بر کاستیهای نهادهای دولتی در کنترل آسیب های اجتماعی و نهادینه کردن قوانین در جامعه، علل کاهش روابط مؤثر در خانواده و کمرنگ شدن حساسیت خانوادهها بر رفتار فرزندان، تأثیر رسانههای خارجی بر ایجاد روابط غیرمعمول بهعنوان یک آسیب و بهطور کلی راهکارهای مقابله با آسیبهای اجتماعی بود. در این میزگرد آقایان موسوی چلک، مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی؛ مهدی سروی، رئیس کارگروه پژوهشی انجمن مددکاران و یزدانی، رئیس کارگروه سکونتگاههای غیررسمی انجمن مددکاران اجتماعی، حضور داشتند. بخش دوم و پایانی این میزگرد با پرسش ذیل آغاز میشود:
تسنیم: خانواده ما دچار مشکل و از هم گسیختگی شده و حتی یک پیرمرد 70ساله ما نیز حساسیت قبلی خود را از دست داده است، آیا این درست است یا غلط؟
سروی: مایلم در این مورد بحث را بهسمت گروههای مرجع ببرم، باید بررسی کنیم آیا دین و متخصصان امور دینی توانستهاند گروه مرجع ایجاد کنند؟ گروههای مرجع در واقع خود آیینهسان و دیگران مهم ما هستند، به طوری که ما رفتار خودمان را در چشم آن افراد دیده و احساس خوبی و بدی را از نگاه آنها میگیریم. قبل از انقلاب به دلیل عدم یادگیری زیاد، تنها یادگیری ما از مکتب و خانواده بود و اینها گروه مرجع ما بودند. اما در حال حاضر با حضور تکنولوژی یک تأخر فرهنگی در جامعه ما رخ داده؛ گروه مرجع با ورود تکنولوژی، افزایش ارتباطات و منابع اطلاعاتی مختلف تغییرکرده یعنی افزایش می یابد و تهاجم فرهنگی به این معنا است که ما بتوانیم با گروههای مرجع نامناسب مقابله کنیم. از طرفی دیگر باید بسنجیم که گروه های دینی ما در این زمینه چه کرده اند؟ قبلاً کسی در مباحث دینی بحث و کنکاش نمیکرد و هرآنچه یک فرد روحانی میگفت همه میپذیرفتند، اما آنچه که امروز روحانی ما مطرح میکند، به طور مثال در دانشگاه هاروارد تحت عنوان "کرسی مهدویت" به بحث و بررسی گذاشته می شود و راجع به سؤالاتی بحث میشود که حتی به ذهن روحانی ما نیز نمیرسد. اینجاست که افراد دچار دوگانگی می شوند و برای هر یک از چهار گروه موجود در جامعه نسبت به این دوگانگی اتفاقات مختلفی میافتد. چهار گروه موجود در جامعه منظور افرادی است که در دسته اول هدف و ابزار رسیدن به آن را قبول دارند. گروه دوم افرادی هستند که هدف را قبول دارند اما ابزارها را نمی پذیرند، دسته سوم کسانی هستند که هدف را قبول ندارند اما ابزارها را به کار میگیرند. دسته چهارم هدف و ابزار را قبول ندارند. این گروه به دو دسته تقسیم میشوند:دسته اول از گروه چهارم با خلاقیت خود هدف و ابزار جدید تولید میکنند؛ اما دسته دیگر از گروه چهارم افرادی هستند که خلاقیت ندارند بنابراین در آسیب ها گرفتار می شوند چرا که گروه مرجع ندارند و در عین حال توان و خلاقیت ساخت هدف جدید را نیز ندارند بنابراین درگیر تهاجم فرهنگی می شوند. اینکه چرا از برنامه های ماهواره ای استقبال می شود به این دلیل است که ما در خلأ هستیم و افراد خلاق و پیگیر برای تولید را نیز نداریم. در خلأ گروههای مرجع بسیاری از افراد به دلیل نداشتن گروه مرجع گرفتار آسیبها می شوند. به طور مثال در مورد افراد معتاد یکی از دلایل درگیر شدن در اعتیاد، انتخاب گروه مرجع غلط است که به وی پیشنهادهای ناسالم میدهد لذا در بررسی آسیب های اجتماعی باید فردیت و شرایط محیطی را بسنجیم. این در حالی است که متخصصین ما در ابزار و روش دچار گرفتاری هستند و فردیت را در نظر نمیگیرنددر نتیجه طی تحقیقات خود مشکلات را به کل جامعه تعمیم میدهند، در صورتی که تجربیات ما حداقل در کمپ های ترک اعتیاد نشان می دهد باید فرد فرد بررسی کرد چرا که تفاوت مددکاری اجتماعی با دیگر علوم همین است.
تسنیم: بحث ما این است که در جوامع غربی اندیشمندان توانسته اند قواعد را به قانون تبدیل کنند و همه نیز آنها را رعایت میکنند. چرا نظام حاکمیتی ما نتوانسته این قواعد را در مردم نهادینه کند به طوریکه جمیع جهات را درنظربگیرد؟
موسوی چلک : ارتباط بین نسل ها در کشور ما گسسته شده، اگر این ارتباط قطع نشده بود ما به هویت سنتی خود برمیگشتیم. در حال حاضر هر کسی به عنوان مربی ،پدر یا مسئول کار خود را انجام میدهد و نوجوانان و جوانان ما نیز راه خود را طی میکنند چرا که ارتباطی بین دو گروه نیست. در حال حاضر نمی خواهیم باور کنیم که این انقطاع اتفاق افتاده است و تا زمانی که باور نداشته باشیم نمی توانیم برای آن راه حلی پیدا کنیم. این تضعیف ارتباطات بین نسلی باعث شده اخلاق اجتماعی از بین برود و همه معضلات اجتماعی ما از بی اخلاقی ها ناشی می شود.
تسنیم: چرا مسئولین دینی ما نتوانستند این باورها را تقویت کنند؟
موسوی چلک : به این دلیل که آنها آینده نگری نکردهاند و می خواهند با همان شیوه های قبلی سیستم تربیتی را پیاده کنند. مدل های تربیتی ما متناسب با فرزندان امروزی نیست؛ ما میخواهیم فرزندانمان را با الگوهای گذشته تربیت کنیم در نتیجه به زبان قابل فهم مشترک نمیرسیم. آیا به این موضوع توجه کردهاید که فرزندان ما حداقل در گوشی تلفن همراه خود میتوانند به همه نوع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند؟
تسنیم: اینجا یک پارادوکس وجود دارد من فرزند خود را به شیوه زمانه تربیت می کنم، اما جامعه با او برخورد میکند. آیا همین شیوه تربیتی باعث نمی شود که مسائل ما زیرزمینی شود؟
سروی : در اینجا باید بر سر هنجارها بحث شود، هنجار رسمی همان قانون حکومتی و هنجار غیررسمی همانی است که بین مردم باب شده است. هنجار زمانی ارزش دارد که مورد قبول اکثریتی از مردم باشد در حالی که بخش اعظم قوانین ما مورد قبول اکثریت نیست و در ظاهر فقط پوسته ای از آن حفظ می شود. وقتی در خانواده یک مسئلهای حل شده باشد اما در بیرون از خانه قابل حل نباشد فرزند مجبور می شود که ماسک بزند، اما نوجوان امروزی ماسک را نمی پذیرد در این صورت یا مجرم شناخته شده و یا راه های خروج از مجرم شناخته شدن را برای خود میسازد.اگر بخواهیم به صورت علمی صحبت کنیم باید بپذیریم صحبت علمی صحبت از رد فرضیهها است، در صورتی که تمام مسائل دینی ما اثباتی هستند؛ امروز وقتی جوان ما وارد دانشگاه می شود می تواند با روش علمی تمام فرضیات دینی را رد کند، این نشان می دهد که دانش تربیتی ما جوابگوی مطالعات دیگران در رد فرضیات دینی نیست و مطالعات ما تاب مقاومت را ندارد. فرزند امروز تنها از یک گوش مسائل را نمیشنود و دریچههای بسیاری رویروی او باز است اینجاست که پوسته ای که قبلاً ذکر کردم به یکبار و در اعتراضات سیاسی ترک میخورد و حتی بسیاری از معترضین اصلاً نمیدانند به چه چیز اعتراض میکنند.
تسنیم: به نظر شما چرا ما دچار وندالیسم هستیم؟
سروی : در انگلستان یک پارک مخصوص تخلیه هیجانات وجود دارد اما در ایران چنین چیزی نیست، چون ما اصلاً هیجان را قبول نداریم. مدیران ما به شیوه دیکتاتوری همه چیز را با معیار خود میسنجند و گروه سیاستگذاری نیز تنها عادت به بازخواست کردن دارد و تنها به مسائلی فکر می کند که تصور وجود آن را دارد. به طور مثال اگر بخواهیم در مورد اختلالات جنسی صحبت کنیم همه میخواهند بر دهان ما چسب بزنند چرا که تصور می کنند این مسائل وجود ندارد. در تحقیقاتی که ما در بحث مخاطرات بانوان انجام دادیم به تئوری شخصیت قربانی رسیدیم یعنی فرهنگ، خانواده و نگاه امنیتی موجب شده 25 درصد از زنانی که با آنها صحبت کردیم به تعرضی که به آنها شده اعتراف نکنند چرا که جامعه پذیرفته که دستگاه تناسلی زنانه در دوران کودکی، آبرو و غیرت پدر، در زمان ازدواج آبروی همسر و هنگام تولد فرزند پسر آبروی وی است و در نتیجه در صورت تعرض برای جلوگیری از آبروریزی آن را مطرح نمیکنند.البته در سالهای اخیر این جو تا حدود زیادی تغییر کرده و دیگر زنی که مورد تعرض واقع شده، مقصر شناخته نمیشود. در تحقیق دیگری به این نتیجه رسیدند که در خانوادههای که روابط زناشویی به صورت فاعل و مفعولی انجام میشود زنان مقصر تعرض شناخته می شوند اما در جوامعی که روابط جنسی براساس رضایت باشد و به صورت فاعل و مفعولی انجام نشود، معترض، مقصر شناخته می شود.اینجاست که تاثیر نگاه امنیتی به آسیبها خود را در خانواده نیزنشان میدهد و باعث میشود خانوادهها برای حفظ آبرو بسیاری از مشکلات خود را مطرح نکرده و برای حل آن مشورت نگیرند.
تسنیم: شکست ناقص تابوها تا چه حد می تواندروند ایجاد آسیب ها را تسریع کند؟
یزدانی : تابوها برای جامعه لازم هستند و کارکرد خاص خود را دارند. آنچه که در برخی موارد ایجاد آسیب میکند، خروج تابوها از مدیریت است چرا که افراد میخواهند تابوها را یا به کلی از بین ببرند یا به کلی حفظ کنند. از طرف دیگر تصور غلطی که وجود دارد و باید اصلاح شود این است که مسائل اجتماعی یکدفعه و یکروزه به وجود نمیآید که بتوان آنها را با اقدامات کوتاه مدت حل وفصل کرد اما در حال حاضر با توجه به نوع نگاه اشتباهی که وجود دارد اقدامات ما تکرار اقدامات کوتاه مدت هستند و تا زمانی که این روش ادامه پیدا کند به معنای واقعی کلمه فرهنگ سازی نمیرسیم و همین وضع موجود را خواهیم داشت. در مورد تابوها نیز میتوان گفت زمینه ذهنی که با اصطلاح "شناخت" مشخص میشود مهم است زیرا تابوها همیشه وجود دارد اما باید دید این تابوها تا چه حد برای افراد ارزشمند هستند و چقدر تمایل دارند که به آنها احترام بگذارند. باید توجه کرد زمانی که این تابوها ارزش خود را از دست دهند افراد نیز در حفظ آنها کوشش نمیکنند .
تسنیم: اگر به تابوها حالت تقدس بدهیم و بعد از بازتعریف، رنگ ببازند چه اتفاقی میافتد؟
یزدانی : در این مورد دو حالت وجود دارد زمانیتابوها از ترس رعایت میشوند و زمانی هم طبق احترام.سکولارها معتقدند که تقدس یک تیغه دو لبه است تا زمانی که بتواند ارزش ها را حفظ کند خوب است، اما به محض اینکه این کارکرد را نداشته باشد و افراد بتوانند به آن هجوم ببرند تمام مواردی که پشت این سد جمع شده از بین رفته و برملا می شود. راه حل دنیای غرب برای جایگزینی تقدس، پرسش و پاسخ است.یکی از مسائلی که باعث می شود ما در این حوزه عقب بمانیم این است که به سوالات پاسخ داده نمی شود.
تسنیم: چیزی به نام پرسشگری در جامعه ما وجود ندارد و سنت ها به صورت دیکته شده از بالا به پایین هستند...
یزدانی : جایگزین تقدس در جامعه غرب پرسش و پاسخ است اما آن نیز به صورت مشروط و در جای خود اتفاق میافتد
تسنیم : با تمام بحثهایی که در این جلسه شد و برای جمع بندی بحث بفرمایید، چه باید کرد؟
موسوی چلک : چند اقدام می توان انجام داد. یکی از این اقدامات در حوزه سیاستگذاری است زیرا تجربه ثابت کرده تا سیاستگذاران در این حوزه درگیر نشوند اتفاقی نمیافتد. لازمه این کار این است که آن چه که امروز در جامعه میگذرد را به صورت یک واقعیت دیده و بپذیریم، زیرا یک انسان در این جامعه معتاد شده و در همین جامعه نیز مواد میخرد. مشکل ما در حوزه آسیب ها این است که تصور میکنیم همه آسیبها تحت تاثیر رسانههای خارجی به وجود می آید و ترجیح می دهیم همیشه دیگران را مقصر بدانیم. بنده معتقدم در این حوزه باید از تمام ظرفیت ها استفاده کرد؛ یکی از این ظرفیت ها دین است، ظرفیت دیگر تجربه جهانی است چرا که ما هویت خود را از سه بخش میگیریم: سنت، دین و حوزه جهانی. تبادل فرهنگی با حوزه جهانی لازمه پیشرفت ما است. نکته دیگر این است که در طول سالهای اخیر اجازه ندادیم رسانه ها به عنوان یک ناظر در حوزه اجتماعی آزادی عمل داشته باشند و به جای شهروندان مطالبهگر امور باشند.نکته مهم دیگر در حوزه اسیبها این است که باید مدیران اجتماعی افراد غیرسیاسی باشند که پشتوانه سیاسی دارند. باید در این حوزه خطوط قرمز را به حداقل برسانیم چون در حال حاضر قوانین و طرحهای ما بر مبنای خط قرمزی است که واقعی نیست و اساس برنامه ریزی را دچار مشکل می کند. یکی از نکات مهم دیگر در حوزه آسیب های اجتماعی شفاف سازی است، چراکه لازمه مدیریت اجتماعی حساس شدن مردم است و این شفافیت صداقت میخواهد و لازمه آن نبود نگاه امنیتی است. متاسفانه در مجلس ما که مدافع حقوق ملت است امور اجتماعی غریب هستند و در تمام دوره ها در هیچ یک از نطق های پیش از دستور هیچ نماینده ای مسائل اجتماعی لحاظ نمی شود. باید تلاش کنیم که هویت فرهنگی خود را تقویت کنیم چطور است که غرب می تواند عرفان نوظهور و تمایل به مسیحیت را در ایران زیاد کند؟ تا زمانی که نگاه ما عوض نشود آسیب های اجتماعی رشد کرده و به حالت زیرزمینی تبدیل می شود .
سروی: متأسفانه سبک کاری ما تشویق و تنبیه آنی است، یعنی هر اقدامی که تشویق آنی داشته باشد با تمایل بیشتری انجام میشود.بسیاری از آسیبها نیز به دلیل نبود تنبیه آنی انجام می شود. متاسفانه این آسیب در حوزه مدیران سطح بالا نیز وجود دارد و همه به دنبال اجرای طرح های زودبازده هستند. مورد دیگر خود برنامه ها در حوزه اجتماعی است که کم نیستند. به طور مثال طرحهایی مانند اورژانس اجتماعی و 137 طرح های کارآمدی هستند اما متاسفانه نگاه تجاری به افراد آسیب دیده که توسط باندبازیها به راه افتاده درآینده باعث بی اعتمادی به حل آسیب های اجتماعی میشود. نکته دیگر این است که در حوزه آسیب های اجتماعی باید از افراد متخصص استفاده شود و توجه کنیم که بخش اعظم آموزش ما در دانشگاه ها با واقعیت در سطح جامعه فاصله زیادی دارد. به نظر می رسد اقدامات ما بیشتر باید در حوزه پیشگیری، آموزش افراد متخصص در این حوزه و مدیریت متمرکز آسیب های اجتماعی باشد.
یزدانی : متأسفانه بسیاری از سازمانهای ما از جمله شهرداری و بهزیستی و سازمانهای غیردولتی بهصورت هماهنگ در حوزه مسائل اجتماعی عمل نمیکنند در صورتی که باید این حوزه از سهلانگاری خارج شود و اجازه ندهیم که هر فرد غیرمتخصصی اجازه فعالیت به خود را بدهد، در این حوزه باید نظم برقرار شود و از افراد متخصص آموزشدیده هریک در جایگاه خود استفاده شود.
انتهای پیام/