همه تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی/ تحریم؛ آرزویی که در عمل برآورده نشد
خبرگزاری تسنیم: دولت یازدهم هنوز کاملاً مستقر نشده که اولین تحریم اعمال و مقدمه تحریم بعدی علیه کشورمان از سوی آمریکا تدوین شده است. بهراستی معادله تحریمها و تقابل آمریکا با ایران، با روی کار آمدن دولتها در تهران و واشنگتن تغییری میکند؟
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، دولت حجتالاسلام حسن روحانی هنوز کاملاً مستقر نشده که اولین تحریم اعمال و مقدمه تحریم بعدی علیه کشورمان از سوی آمریکا تدوین شده است. بهراستی معادله تحریمها و تقابل آمریکا با ایران، با روی کار آمدن دولتها در تهران و واشنگتن تغییری میکند؟
اعمال تحریمها از سوی کشورهای غربی علیه ایران سابقه طولانی دارد و به دوران پس از ملی شدن صنعت نفت بازمیگردد. پیگیری تجربه حصر ایران، رویکردی بود که سران کاخ سفید آن را برای جلوگیری از روند پیشرفت و اعتلای انقلاب اسلامی در پیش گرفتند و بهمدت بیش از سه دهه ادامه دادند تا با تحت فشار قرار دادن کشورمان به مقصود خود برسند؛ سیاستی که در عمل، نتوانست آرزوی سیاستگذارانش را برآورده کند و با شکست روبهرو شد.
ایالات متحده بعد از وقوع انقلاب اسلامی تنها یک سال آنهم در حدفاصل پیروزی انقلاب تا 13 آبان 58 ایران را تحریم نکرد و پس از آن بهانحای مختلف تحریمها علیه ایران را گسترش داد.
مقطع اول تحریمها در ایران به دوره اشغال سفارت آمریکا بازمیگردد.، تصرف لانه جاسوسی و به گروگان گرفته شدن کارکنان آن در سال 58، موجب شد تا آمریکا، پس از قطع روابط، نخستین تحریمهای اقتصادی را علیه ایران اعمال کند. دولت آمریکا بر اساس این مصوبه واردات نفت خود از ایران را ممنوع کرد و تنها ده روز پس از آن دستورالعمل اجرایی دیگری را ابلاغ کرد که بر اساس آن، همه سپردهها و داراییهای دولت و بانک مرکزی ایران را در آمریکا مسدود میکرد و در جریان آن 12 میلیارد دلار از داراییهای دولت ایران مصادره شد.
در آوریل 1980، کارتر رئیسجمهور آمریکا مصوبه دیگری امضا کرد که صادرات آمریکا به ایران و همچنین هرگونه نقل و انتقال مالی بین آمریکا و ایران را ممنوع میکرد. او حتی قبل از اینکه کاخ سفید را ترک کند، مصوبه 12211 دولت آمریکا را که نوع جدیدی از تحریمها علیه ایران بود ابلاغ کرد. براساس این مصوبه، هرگونه واردات آمریکا از ایران متوقف و مسافرت اتباع آمریکایی به ایران ممنوع شد.
بررسی فرامین دوره ریاست جمهوری کارتر نشان میدهد که در این دوره، ماهیت اکثر تحریمها با برجستهسازیگفتمان مبارزه با تروریسم بهسمت تحریم بانکی متمایل بود.
* تحریمها اوج میگیرد
مقطع دیگری که آمریکا شانس خود را برای اعمال تحریمها علیه ایران آزمود، دوران دفاع مقدس بود. واشنگتن برای فشار بر تهران در جریان جنگ تحمیلی، ضمن حمایت از عراق، تحریم فروش اسلحه علیه ایران را اجرایی کرد. این تحریمها ادامه داشت تا با روی کارآمدن رونالد ریگان (1989 ــ 1981) بار دیگر تحریمهای دیگری از سوی واشنگتن علیه ایران اعمال شد و ریگان با متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم، اولین تحریم خود علیه ایران را در سال 1983 (1362) تصویب کرد.
براساس این تحریم، کمکهای سازمانهای بینالمللی به ایران محدود شد و نمایندگان آمریکا مأمور شدند سازمانهای جهانی را توجیه کنند تا برای جلوگیری از کمک به ایران در مجامع مختلف رأی بدهند. پس از آن دولت ریگان به این نتیجه رسید که پیشرفت نظامی ایران میتواند منافع ایالات متحده در خاورمیانه را تهدید کند و ازاینرو با این بهانه در 1986 دولت آمریکا در اقدامی دیگر برای گسترش تحریمها، فروش اسلحه، قطعات یدکی و تجهیزات را به ایران ممنوع کرد.
سال 1987، دولت ریگان مصوبه دیگری را تصویب کرد که مجدداً ممنوعیت واردات نفتی و غیرنفتی از ایران را تمدید میکرد.
سال 1988، دولت آمریکا از مدیران اجرایی منصوب خود در سازمانهای بینالمللی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول رسماً خواست با هرگونه طرحی که مشمول استفاده ایران از منابع این سازمانها شود، مخالفت کنند.
پس از پایان ریاستجمهوری ریگان، دولت جورج بوش پدر (1993 ـ 1989) در اکتبر 1992 مصوبهای را به تصویب رساند که بر اساس آن، فروش تمام تجهیزات با کاربرد دوگانه به ایران ممنوع شد.
* آغاز تحریمهای یکجانبه به مدد کنگره
روی کار آمدن بیل کلینتون دموکرات در آمریکا (2001 ـ 1993) با ارتقای کیفی و کمّی تحریمها علیه ایران همراه بود. تا دوره بوش پدر همه تحریمها در چارچوب مصوبات دولت آمریکا شکل میگرفت و هیچگاه در قالب یک قانون مصوب مجالس آمریکا که از قدرت قانونی بالاتری برخوردار بود، قرار نگرفت. اما در دوره کلینتون چارچوبی جدیدی دراینباره طراحی شد و از آن به بعد، تحریمهای یکجانبه آمریکا در چارچوب مصوبات کنگره این کشور اجرایی میشد.
البته غیر از این شکل تحریمها، کماکان روشهای قبلی و مصوبات پیشین دولت آمریکا نیز موضوعیت داشت. مهمترین ویژگی تحریمهای جدید علیه ایران، خصوصیت فرامرزی آن بود. یعنی بر مبنای این مصوبات، هم اشخاص آمریکایی مجبور بودند احکام تحریم را اجرا کنند و هم از اشخاص غیرآمریکایی خواسته شده بود تحریمهای مورد نظر آمریکا را رعایت کنند چرا که در غیر این صورت مشمول مجازاتهای آمریکا میشدند.
در پانزدهم مارس 1995، اولین مصوبه دولت کلینتون در مورد تحریم ایران ابلاغ شد. بر اساس این مصوبه، هرگونه تأمین مالی اشخاص آمریکایی برای توسعه طرحهای نفتی ایران ممنوع شد. حدود دو ماه بعد از این اقدام، دولت کلینتون دومین مصوبه تحریمی خود علیه ایران را صادر کرد که بر اساس آن تمامی تحریمهای قبلی علیه ایران تجدید شد. جهتگیری این مصوبه شامل تحریم کامل تجاری ایران بود و هرگونه سرمایه گذاری، صادرات کالا به مقصد ایران حتی از مبادی غیرآمریکایی را نیز دربر میگرفت.
در این زمان طراحی و تصویب طرح داماتو با پیگیری لابی صهیونیستی آیپک (AIPAC) در کنگره آمریکا از دیگر برنامههای واشنگتن برای تحریم ایران بود که پس از تصویب به قانون ایلسا (ILSA) معروف شد و تلاش میکرد که دسترسی ایران از درآمدهای نفتی کوتاه شود. براساس مصوبه نهایی که به قانون تحریم و مجازات ایران و لیبی معروف شد، در سال اول پس از تصویب، سرمایهگذاریهای بالای 40 میلیون دلار و در سالهای بعد نیز سرمایهگذاریهای بالای 20 میلیون دلار در ایران ممنوع شد.
در آوریل 1996 قانون «مبارزه با تروریسم و مجازات مرگ» که هدف آن منع هرگونه مبادلات مالی با ایران و جلوگیری از کمکهای مالی به کشورهایی که به جمهوری اسلامی تجهیزات و خدمات نظامی میدهند، به تصویب رسید. در آگوست 1997 بخشنامه 13059 دولت کلینتون نیز صادرات به کشورهایی را که قصد صدور مجدد کالاهای مزبور را به ایران داشتند، منع کرد.
در جولای 1998 و متعاقباً ژانویه 1999 دولت کلینتون ده مؤسسه روسی را بهدلیل مشارکت در توسعه صنعت موشکسازی ایران تحریم کرد. پس از آن در سپتامبر 1999 دولت آمریکا جمهوری اسلامی ایران را بهدلیل نقض آزادی مذهب مورد تحریمهای جدیدی قرار داد.
در نوامبر 2000 قانون «منع گسترش قوه نظامی ایران» با هدف جلوگیری از صدور تکنولوژی نظامی به ایران به تصویب رسید. این قانون پرداخت کمکهای مالی به روسیه را منوط به رعایت قوانین تحریم آمریکا کرد. متعاقباً، در اکتبر 2000 تصویب قانون اعتبارات کشاورزی شامل ایران شد که کلیه کشورهایی را که در لیست کشورهای تروریستی بودند از دریافت ضمانتنامههای صادراتی دولت آمریکا محروم ساخت.
* آغاز تحریمهای نهادهای نظامی
با روی کار آمدن جورج بوش در سال 2001 این تصور ایجاد شد که بهسبب سابقه طولانیمدت وی در شرکتهای نفتی در قانون داماتو بازنگری خواهد شد اما فعالان لابی صهیونیستی آیپک با طرح دلایلی همچون توسعه قدرت موشکی ایران، حمایت تهران از حماس و اقدامات ایران علیه اسرائیل سناتورهای کنگره را تحت فشار گذاشتند و در نهایت در ژوئن 2001، بوش با تمدید دوساله قانون داماتو موافقت کرد.
باید توجه داشت اگرچه در دوره ریاستجمهوری ریگان و کلینتون بر وزن و تراکم تحریمهای بخش انرژی با گفتمان مبارزه با تکثیر تسلیحات کشتار جمعی افزوده شد اما در دوره ریاستجمهوری جرج بوش و با وقوع حوادث یازده سپتامبر 2001، اکثر تحریمها بهسمت نهادهای نظامی متمایل شدند و ایران همراه با عراق و کره شمالی در محور شرارت قرار گرفت. پس از آن در سال 2002، سازمان IEEE تحریم علمی علیه ایران وضع کرد.
* تحریمهای هستهای
اما در سال 2003 پس از این که ایران برنامه صلحآمیز هستهای خود را به دنیا اعلام کرد، آمریکا که پیش از این انواع تحریمها را علیه ایران عملیاتی کرده بود، بهبهانه فعالیتهای هستهای، فشارها و تحریمهای خود علیه تهران را افزایش داد. اگرچه ایران در زمانی فعالیتهای هستهای خود را به حالت تعلیق درآورد، اما در سال 2005 و پایان تعلیق، این فشارها شدت یافت و تحریمهای شدیدتری علیه ایران تصویب شد.
آمریکا بهعنوان یکی از اعضای شورای امنیت در سال 2006 بهبهانه شکست گفتوگوهای هستهای با سه مذاکره کننده اصلی اروپایی (فرانسه، آلمان و انگلیس) به تحریمهای شورای امنیت علیه ایران رأی مثبت داد و شورای امنیت قطعنامههای 1696 و 1737 را صادر کرد.
کنار تحریمهای اقتصادی، در سال 2006، یک دادگاه فدرال آمریکا، دستور استرداد یکی از بزرگترین کلکسیونهای باستانشناختی تخت جمشید (پارسه) متعلق به ایران را بهنفع صدمهدیدگان ناشی از عملیات شهادتطلبانه فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی صادر کرد.
در همین سال آمریکا ده نفر از فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف را که بهدعوت دانشمندان ایالات متحده جهت شرکت در یک گردهمایی به کالیفرنیا دعوت شده بودند، بازداشت و زندانی کرد.
در سال 2007 این تحریمها افزایش یافت و شورای امنیت قطعنامه 1747 را علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران تصویب کرد که این دور از تحریمها شامل سلاحهای جدید و تحریمهای مالی میشد. همچنین هدف از این تحریمها مسدود کردن دارایی بیش از 28 گروه، شرکت و افراد درگیر در حمایت از فعالیتهای هستهای و توسعه موشکهای بالستیک بود.
بهدنبال این تحریمها در بیست و پنجم اکتبر 2007 نیز وزارت خزانهداری آمریکا بانک ملی، بانک ملت و بانک صادرات را بهاتهام «حمایت مالی از گروههای تروریستی» تحریم کرد و سپاه پاسداران، وزارت دفاع ایران و شخصیتهای وابسته به سپاه پاسداران و صنایع فضایی جمهوری اسلامی ایران نیز تحریم شدند.
*تحریمهای ایالتی
همچنین ایالتهایی نظیر فلوریدا، کالیفرنیا، نیوجرسی، مریلند، تگزاس، اوهایو، ماساچوست، میسوری و میشیگان نیز تحریمهایی را علیه ایران علاوه بر تهدیدهایی که دولت آمریکا اعمال کرده بود، به اجرا گذاشتند. از طرف دیگر، مایکروسافت و یاهو ایران را از خدمات رسانی در حوزه وب محروم کردند.
* تحریمهای بیشتر با مرد "تغییر"
در سال 2008 اگرچه باراک اوباما به شعار تغییر و کاهش تنشها با ایران روی کار آمد، اما نهتنها تحریکهای آمریکا در شورای امنیت علیه ایران کاهش نیافت بلکه تحریمها سیری صعودی به خود گرفت. در این سال نیز قطعنامههای شورای امنیت دوباره علیه ایران اعمال شد. در تاریخ سوم مارس 2008 دور جدیدی از تحریمهای اقتصادی این شورا علیه فعالیتهای صلح آمیز هستهای ایران تصویب شد. در این قطعنامه محدودیتهایی در مورد افراد و شرکتهای ایرانی افزایش یافت. علاوه بر آن، این قطعنامه بازرسی کشتیها و هواپیماهای ایرانی را مد نظر داشت و بر تحرک افراد مظنون در برنامه هستهای ایران نظارت میکرد. اوباما در 12 مارس 2009 تحریمهای اقتصادی علیه ایران را تمدید کرد و با تلاشهای آمریکا تحریمهای سازمان ملل علیه ایران ادامه یافت و در نهم ژوئن 2010 قطعنامه 1929 علیه ایران تصویب شد.
آمریکا فشارهای خود را علیه ایران ادامه داد و در تاریخ بیست و چهارم ژوئن 2010 کنگره آمریکا تحریمهای یکجانبه دیگری را علیه ایران تصویب کرد. هدف از این تحریمها افزایش فشار به بخش انرژی و بانکداری ایران بود. در همین ماه آمریکاییها قانون تحمیل مجازات به شرکتهایی را که محصولات نفت تصفیه شده با ارزش بیش از 5 میلیون دلار در سال را به ایران صادر میکردند، تصویب کرد. این قانون همچنین بهطور مؤثر بانکهای خارجی را در صورت تجارت با بانکهای ایرانی یا سپاه پاسداران از دسترسی به نظام مالی ایالات متحده محروم کرد.
سال 2011 نیز سال تحریمهای ایران بود. یازدهم ژوئن این سال، آمریکا تحریمهای جدیدی علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی مقاومت بسیج اعلام کرد.
در تاریخ بیست و یکم نوامبر، در تداوم تحریمها، ایالات متحده تحریمهای گستردهای را علیه شرکتهایی که به صنایع نفت و پتروشیمی ایران کمک میکنند، صورت داد. در تاریخ سی و یکم دسامبر 2011، باراک اوباما، قانون اعمال تحریمهایی را بر مؤسسات مالی معامله کننده با بانک مرکزی ایران امضا کرد تا به این ترتیب مجرای اصلی درآمدهای نفتی ایران را ببندد.
تحریمهای آمریکا علیه ایران ادامه یافت تا اینکه در اول ژانویه 2012، اوباما، قانون مجازات بانک مرکزی و مؤسسات مالی ایران را امضا کرد و پس از آن نیز 50 شرکت و مؤسسه مالی ایران با هدف مقابله با برنامه موشکی ایران مورد تحریم قرار گرفتند. این مؤسسات بیشتر تابعه وزارت دفاع نیروهای مسلح و سازمان صنایع فضایی، شرکت خطوط کشتیرانی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بودند. علاوه بر آن، شرکت نفتکش ملی ایران بههمراه 58 کشتی و 27 مؤسسه و نهاد وابسته به آن در میان این تحریمها قرار گرفت.
در مارس 2012 یک شرکت هواپیمایی و سه تن از فرماندهان نظامی ایرانی در فهرست تحریمهای آمریکا گرفتند و در فوریه 2013 وزارت خزانهداری آمریکا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و «عزتالله ضرغامی» رئیس آن را تحت تحریمهای جدید خود قرار داد.
در ماه می 2013 وزارت خزانهداری آمریکا یک بانک مشترک ایران و ونزوئلا را تحریم کرد و پس از آن شرکتهای پتروشیمی تحت تحریمهای آمریکا قرار گرفتند.
* خط و نشان واشنگتن برای روحانی
به گزارش تسنیم، با پایان یافتن دولت احمدینژاد که شدیدترین مواضع را علیه آمریکا داشت و روی کار آمدن دولت روحانی، انتظار میرفت واشنگتن روند جدیدی را در مواجهه با ایران و تحریمها در پیش گیرد.
شاید نامه 131 عضو کنگره آمریکا به اوباما در29 تیرماه پیشلرزههای همین تصور بود. این نمایندگان درخواست کرده بودند که "اوباما در پی انتخاب حسن روحانی، از فرصتها برای دستیابی به راهحل دیپلماتیک با ایران استفاده کند". اما هنوز مهر و امضای این نامه خشک نشده بود و ابراز مسرت برخیها در داخل کشور به اوج نرسیده بود که 2 روز بعد خبر از تصویب تحریمهای جدیدی علیه ایران منتشر شد. در صورت تبدیل شدن این تحریمها به قانون، این کشور اقدامات لازم برای قطع کامل باقیمانده صادرات نفت ایران از طریق تهدید مشتریان نفتی به جرایم سنگین را پیگیری میکند. همچنین با تنگتر کردن حصار مالی بر ایران، تمامی مبادلات ارزی با ایران مورد تحریم قرار میگیرد و با وسعت بخشیدن به تحریمهای سابق بخشهای خودرو، معادن، ساخت و ساز و مهندسی ایران را نیز به لیست سیاه خود اضافه میکند.
شاید همین نوع مواجهه نیز باعث شد که حجتالاسلام روحانی که پیشتر از تعامل سازنده با دنیا و تنشزدایی سخن میگفت، در اولین نشست خبری خود برای آمریکا خط و نشان بکشد و بگوید: "برای ما پاسخ عملی دولت آمریکا مهم است و نه بیانیه های این کشور. ما تمام اقدامهای دولت آمریکا را رصد خواهیم کرد و به اقدامهای عملی سازنده و معنادار پاسخ مشابه و متناسب خواهیم داد".
البته پیش از این و در 30 تیرماه، حضرت آیت الله خامنهای، به غیرقابل اعتماد و غیرمنطقی بودن آمریکا اشاره کردند: "در ابتدای امسال هم گفتم که به مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم، اگرچه در سالهای گذشته مذاکره در مسائل خاصی همچون عراق را منع نکردم. آمریکاییها غیرقابل اعتماد و غیرمنطقی هستند و در برخوردهایشان صادق نیستند. موضع گیری مسئولان آمریکایی در همین چند ماه گذشته، بار دیگر ضرورت خوشبین نبودن به آنها را تأیید کرد".
از زمان روی کار آمدن باراک اوباما که میگفت: "دست دوستی بهسوی ایران دراز کرده"، بخشی از تحریمهای آمریکا در قالب ویترین دفاع از ارزشهای بشردوستانه اعمال شد و نهادهای انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی در فهرست تحریمها قرار گرفتند. از سوی دیگر در این دوره هر چهار گفتمان مبارزه با تروریسم، مقابله با تکثیر تسلیحات کشتارجمعی، مقابله با مداخله ایران در امور داخلی سایر کشورها و دفاع از حقوق بشر برجسته و کانون تحریمها بهسمت بانک مرکزی، صنایع نفت و گاز و کاهش ارزش پول ملی متمرکز شد.
با این وجود هرآنچه دولت ایالات متحده در طول این سالها علیه ایران انجام داده، تمام آن چیزی بوده که میتوانسته انجام دهد و اگر این کشور با توجه به بحران مالی غرب، توان افزایش بیشتر فشارها را داشت، بیوقفه دست به این کار میزد. اما تجربه پشت سر گذاشتن تحریمها نشان داده است که وقتی تحریمها وسیع میشود، ساختارهای متناسب با آن نیز در نظام رسمی و غیررسمی بینالمللی شکل میگیرد و تلاشی همهجانبه از سوی کشورها برای یافتن راههای مختلف مقابله با آثار و نتایج تحریمها آغاز میشود.
سابقه تعامل و تقابل تهران ــ واشنگتن، در طول بیش از 3 دهه از انقلاب، آنچه قابل توجه است، عدم تغییر در روند مقابله و تحریم علیه کشورمان با تغییر دولتها در 2 کشور بوده است. شاید آنچه واشنگتن بدان میاندیشد فراتر از تغییر دولتها و بهزبان بهتر تغییر آرمانها و اصول است اما انقلاب اسلامی بهعمر خود کم ندیده دولتهایی را که آرمانها را فراموش کردند و "محور شرارت" شدند. شاید باید راه دیگری برگزید؟
انتهای پیام/*