جنگی که مصداق «کم من فئة قلیلة...» است
خبرگزاری تسنیم: حادثه لبنان و پیروزى واضح حزبالله که حقیقتاً مصداق «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله و الله مع الصابرین» بود، حجت را بر ما تمام کرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری بهمناسبت روز مقاومت و پیروزى - سالروز جنگ سىوسه روزه و پیروزى قهرمانانه حزبالله لبنان بر ارتش سرتا پا مسلح رژیم صهیونیستی به شرح ذیل است:
آن ملتى که مىخواهد مقاومت کند، اگر از فقدان حیات و لذایذ زندگى نترسد، بدون تردید پیروز است
ناکامی بزرگ سیاست خاورمیانهاى آمریکا
سیاست خاورمیانهاى آمریکا مبتنى بود بر تقویت رژیم صهیونیستى و یکى از بزرگترین اقدامها و تصمیماتشان این بود که در داخل لبنان - که همسایه مشرف بر سرزمین فلسطین غصبشده است - آن نیروى محرکه و مؤمن و اثرگذار و نافذ، یعنى حزبالله و نیروى مقاومت را از بین ببرند، (اما)... با آن شکست مفتضحانه، این از دستشان گرفته شد.
جنگ سىوسه روزه؛ خاورمیانه جدید یا کابوس آمریکا
دیدید در جنگ سىوسه روزه، وزیر خارجه آمریکا گفت: این درد زایمان منطقه خاورمیانه جدید است! یعنى از این حادثه یک موجود تازهاى متولد خواهد شد که همان خاورمیانهاى است که آمریکا دنبالش است. البته این خواب آشفته تعبیرش همانى بود که بر سرشان آمد. شجاعت و بیدارى و فداکارى و ایثار و جهاد جوانان مؤمن در لبنان، تو دهن نه فقط اسرائیل، بلکه تو دهن آمریکا و همه پشتیبانانشان و دنبالهروانشان زد. قضیه غزه هم از همین قبیل است.
شکست دشمن در جنگ سىوسه روزه؛ پدیده تاریخى
مسأله لبنان، یک مسأله معمولى و عادى نبود. این جنگ سىوسه روزه، یک پدیده تاریخى بود. ما حادثهاى شبیه آن(را) در کل این منطقه به یاد نداریم و دشمنان ملتهاى مسلمان و بیدارى اسلامى هم هرگز انتظار و توقع چنین چیزى را نداشتند، اما اتفاق افتاد.
این جنگ سىوسه روزه، یک طرف پیروزمند داشت، یک طرف شکستخورده. طرف پیروزمند، حزبالله لبنان، مقاومت لبنان، ملت لبنان و در واقع امت اسلامى بودند. همه ملتها خوشحال شدند. شنیدید و واقعیت همین است که امروز نام حزبالله و رهبر آن در دنیاى اسلام و کشورهاى عربى و بین ملتها، جزو شیرینترین نامها است. افرادشان جزو محبوبترین انسانهایند. در کشور خود ما هم همینطور است. در ترکیه، مصر، شمال آفریقا و در کشورهاى اسلامى، همهجا همینطور است. این نشاندهنده این است که همه دنیاى اسلام خودشان را در این پیروزى سهیم مىدانند.
طرف شکستخورده، البته صهیونیستها بودند، دولت جعلى اسرائیل بود، اما هیچکس در دنیا نماند که آمریکا را هم جزو طرفهاى شکستخورده نداند. اروپاییها هم اینرا تصریح کردند، دیگران هم گفتند، خود آمریکایىها هم با زبان بىزبانى به شکلهاى مختلف گفتند. آمریکا هم در این قضیه شکست خورد. بدیهى است اینها در سطوح مختلف، وابستگانى هم در منطقه دارند، آنها هم جزو جناح شکستخورده محسوب مىشوند.
جنگ سىوسه روزه؛ مصداق «و ما رمیت اذ رمیت»
حقیقتاً مصداق «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمى»، همین حادثه لبنان بود. ارتشى که کشورهاى قوى همسایه آن، تصور نمىکردند که بتوانند در مقابل آن مقاومت کنند، چه رسد به اینکه به آن اینطور ضربه وارد کنند. دشمن صهیونیستى در لبنان، آنهم در مقابل بخشى از امکانات لبنان، نه فقط متوقف شد، بلکه ضربه هم خورد، بر او خسارت وارد آمد، بىآبرو شد و نتوانست اهدافى را که ترسیم کرده بود، حتى عشرى از آنها را هم تصرف کند و به آن اهداف دست پیدا کند. این خیلى حادثه عجیبى است. مخالفان و معاندین اسلام و مسلمین حاضر نیستند اینرا به زبان اعتراف کنند، اما در لابهلاى حرفهاى آنها کاملاً مىشود فهمید. اینها مبهوتند! ماندهاند! یک حادثه عظیمى است که اصلاً قابل فهم و تحلیل نیست. حالا مىخواهند بنشینند دربارهاش بحث و تحلیل کنند و ببینند چه شد که اینطور شد، اما شد. این امداد و لطف الهى بود که با مجاهدت و تلاش بهدست آمد.
جنگ سىوسه روزه؛ مصداق «کم من فئة قلیلة...»
این تودههاى میلیونى مردم که در کشورهاى اسلامى مىبینید، یک قدرت عظیمى است که اگر این قدرت فعال شود، هیچ قدرت بیگانهاى در مقابل آن نمىتواند ایستادگى کند. نمونهاش همین اتفاقى است که افتاد و خداى متعال حجت را بر ما تمام کرد. حادثه لبنان و پیروزى واضح حزبالله که حقیقتاً مصداق «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله و الله مع الصابرین» بود، حجت را بر ما تمام کرد.
جنگ سىوسه روزه؛ تجربهاى پس از تجربه انقلاب اسلامى
این حادثه لبنان، درسى به همه مسلمانها داد و شما برادران و خواهران عزیز بدانید که بعد از قضیه لبنان، صفحه حوادث در این منطقه ورق خورده است و ممکن است آثارش بهزودى معلوم نشود، اما بهتدریج و در بلندمدت براى همه روشن خواهد شد. ملتها یک بار دیگر بعد از انقلاب اسلامى - که پیروزى انقلاب اسلامى در آنجا تجربه شده بود - به چشم خودشان دیدند و تجربه کردند که راه پیروزشدن و راه نجات، جز مقاومت در مقابل زورگویان، متجاوزان و ستمگران نیست.
سنت الهى؛ مقاومت + ایمان = پیروزى
این پیروزى از یک طرف و شکست از یک طرف، یک حادثه بزرگ بود و عبرتهایى هم با خودش دارد که ملتها - چه دشمنان بخواهند، چه نخواهند - از این عبرتها استفاده خواهند کرد، یعنى ملت فلسطین، ملت عراق، ایران و ملتهاى دیگر، همه به چشم خودشان دیدند که راه مقاومت و ایستادگى، تنها راه پیروزى است، راه دیگرى وجود ندارد، ولو مقاومتکننده یک گروه کوچک باشد، ولو آن قدرتى که در مقابل آن مقاومت مىشود، ارتش درجه یک دنیا باشد و از طرف آمریکا هم حمایت بشود. هرچه باشد، این یک راز و سنت الهى است.
ایستادگى وسیله پیروزى است، منتها کسانىکه مقاومت مىکنند، باید از خطرات مقاومت نترسند. اگر ترسیدند، در مقاومتشان اختلال پیدا خواهد شد و پیروزى بهدست نخواهد آمد و این، آفت اغلب ملتها و جماعات است که وسط راه دچار ترس مىشوند.
اگر آن گروه، ملت و جماعتى که مىخواهد مقاومت کند، از فقدان لذایذ زندگى، از فقدان حیات و از فقدان راحتى نترسد و ناراحت و آشفته نشود و پیش برود، بدون تردید مقاومت با پیروزى همراه است. این مقاومت وقتى با ایمان باشد، ادامه پیدا خواهد کرد. لذا مىگوییم و همیشه گفتیم که ایمان همراه با مقاومت، به دنبالش پیروزى است. مراد ما فقط ایمان دینى هم نیست، ایمان به هر اصلى. البته اگر ایمان دینى باشد، آن وقت خداى متعال وعده کرده است که همه قوانین طبیعت و تاریخ در خدمت این مقاومان قرار خواهد گرفت؛ «من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها و نشاء لمن نرید»، این مربوط به کسانى است که دنیا را مىخواهند، نیتشان دنیایى است، اما اراده دارند، مىخواهند و خدا مىدهد و کسىکه اراده دین دارد، همینطور است؛ «کلا نمد، هؤلاء و هؤلاء»، این سنت الهى است.
نسخه عمومى متعلق به همه دنیاى اسلام
لبنان و حزبالله قهرمان نشان دادند که با ایستادگى و با همت والا مىتوان در مقابل اسرائیل ایستاد و اسرائیل را شکست داد. چیزى که به مخیله بعضى از سیاستمداران کشورهاى اسلامى هم خطور نمىکرد، اما اتفاق افتاد، واقع شد، اسرائیل در سایه ایستادگى، مقاومت، توکل به خداى متعال و استفاده از همه ظرفیت و نیروى حزبالله و مردم لبنان، شکست خورد. این یک نسخه عمومى و متعلق به همه دنیاى اسلام است، هیچ تفاوت نمىکند، شرطش این است که ما که مسؤولان کشورهاى اسلامى هستیم، منافع، خواستها و هوىهاى شخصى خودمان را در قضیه دخالت ندهیم و مصلحت امت و مصلحت کشور را در نظر بگیریم. اگر این شرط رعایت شود، این نتیجه قطعى و حتمى است.
«... قالو ربنا الله ثم استقاموا...»
خیلىها هستند که به مبدأ و فکرى ایمان مىآورند و وارد دایره مؤمنین مىشوند، اما وقتى مشکلات پیدا شد و تکالیف سنگین گردید، پس مىزنند. کسانى مورد مدح الهى هستند که هنگام بلا، وقتى وارد میدان شرف و صداقت شدند، بر آن پاى بفشرند.(14)
استقامتکردن اساس کار است و الا یک وزنه سنگین را آدم ضعیفى مثل بنده هم ممکن است بردارد و یک لحظه سر دست بلند کند، لیکن نمىتواند نگه دارد، آنرا مىاندازد. قوى و کننده کار، کسى است که بتواند این وزنه سنگین را ظرف مدت لازم، سرِ دستش نگه دارد.
استقامت در راهِ درست، نتیجهاش این است که خداى متعال، اندوه و ترس را از یک انسان و یک جامعه سلب مىکند و موفقیت را نصیب آنها مىکند.
«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الّاتخافوا و لاتحزنوا»؛ کسانىکه پایدارى و استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنها نازل مىشوند، یعنى در همین حال حیات دنیوىشان، با ملکوت اعلى ارتباط پیدا مىکنند، یعنى از لحاظ روحى و فکرى و روانى، یک ذخیره تمامنشدنى پیدا مىکنند و هیچ خوف و بیم و اندوهى بر آنها سایه نخواهد افکند. بیم در مقابل خطرهایى است که ممکن است در این راه، انسان را تهدید کند. وقتى انسان ترس نداشت، جرىتر و با قدرت بیشتر و روحیه بهتر در این راه پیش مىرود و به هدف نزدیکتر مىشود.
«ربنا الله» یعنى اعتراف به عبودیت در مقابل خدا و تسلیم در مقابل او، این چیز خیلى بزرگى است، اما کافى نیست. وقتى مىگوییم «ربنا الله»، براى همین لحظهاى که مىگوییم، خیلى خوب است، اما اگر «ربنا الله» را فراموش کردیم، «ربنا الله»ِ امروز ما دیگر براى فرداى ما کارى صورت نخواهد داد، لذا مىفرماید: «ثم استقاموا»؛ پایدارى و استقامت کنند و در این راه باقى بمانند. این است که موجب مىشود «تتنزل علیهم الملائکة» و الا با یک لحظه و یک برهه خوببودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمىشوند، نور هدایت و دست کمک اله بهسوى انسان دراز نمىشود و انسان به مرتبه عباد صالحین نمىرسد، باید اینرا ادامه داد و در این راه باقى ماند؛ «ثم استقاموا».
البته «فیَقتلون و یُقتَلون»، اما «لینصرن الله»
خداى متعال وعده داده است که اگر کسى خدا را نصرت کند، خدا او را نصرت خواهد کرد. اگر کسى براى خدا، حرکت و تلاش بکند، پیروزى نصیب (او) خواهد شد، نه اینکه به هر یک نفرى پیروزى مىدهند، بلکه وقتى مجموعهاى حرکت مىکند، البته شهادتها هست، سختىها هست، رنجها هست، اما پیروزى هم هست. «ولینصرن الله من ینصره»، نمىفرماید که نصرت مىدهیم، خون هم از دماغ کسى نمىآید، خیر، «فیقتلون و یقتلون»؛ مىکشند و کشته مىشوند، اما پیروزى بهدست مىآورند. این سنت الهى است. وقتىکه از خون ترسیدیم، از آبرو ترسیدیم، از پول ترسیدیم، بهخاطر خانواده ترسیدیم، بهخاطر دوستان ترسیدیم، بهخاطر راحتى و عیش خودمان ترسیدیم، بهخاطر پیداکردن کاسبى، براى پیداکردن یک خانه داراى یک اتاق بیشتر از خانه قبلى، وقتى بهخاطر این چیزها حرکت نکردیم، معلوم است ده نفر مثل امام حسین(ع) هم که بیایند و سر راه قرار بگیرند، همه شهید خواهند شد.
ثمرات مقاومت اسلامى لبنان و فلسطین
1. بیدارى اسلامى در منطقه
ظلم و زورگویى روزافزون رژیم صهیونیستى و همراهى برخى حکام مستبد و فاسد و مزدور آمریکا با آن از یک سو، و سر برآوردن مقاومت جانانه فلسطینى و لبنانى و پیروزىهاى معجزآساى جوانان مؤمن در جنگهاى سىوسه روزه لبنان و بیستودو روزه غزه از سوى دیگر، از جمله عوامل مهمى بودند که اقیانوس بهظاهر آرام ملتهاى مصر و تونس و لیبى و دیگر کشورهاى منطقه را به تلاطم در آوردند.
2. بیدارشدن وجدان جهانى
اکنون وضع رژیم صهیونیستى از همیشه تاریخ سیاه خود در افکار عمومى جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدىتر است. اعتراض بىسابقه و خودجوش جهانى از شرق آسیا تا آمریکاى لاتین علیه آن رژیم و تظاهرات مردمى در 120 کشور جهان و از جمله در اروپا و در انگلیس که خاستگاه اصلى این شجره خبیثه بود و دفاع آنان از مقاومت اسلامى غزه و از مقاومت اسلامى لبنان در جنگ 33 روزه نشان مىدهد که یک مقاومت جهانى علیه صهیونیزم پدید آمده که در 60 سال گذشته هرگز تا این حد، جدى و حجیم نبوده است. مىتوان گفت مقاومت اسلامى لبنان و فلسطین توانسته است وجدان جهانى را بیدار کند.
3. مضاعفشدن امید به پیروزى در جوانان عرب
نظرسنجىهاى مکرر آمریکایىها در مصر و اکثر کشورهاى اسلامى، واقعیت را به آنها گفته است. از 2003 تا 2008 میزان گرایش به مسجد و شعائر اسلامى، از جمله حجاب و پوشش زنان، بین 40% تا 75% در ملتها از مصر و اردن تا ترکیه و مالزى و... افزایش یافته و میزان نفرت از آمریکا با میانگین 85% در کشورهاى اسلامى و عربى بالا رفته و بهویژه پس از دیدن پیروزى جوانان حزباللّه و حماس در جنگهاى 33 روزه و 22 روزه و شکست و خروج آمریکا بدون هیچ دستاوردى در عراق، امید به پیروزى و آینده، در جوانان عرب مضاعف شده است.