آخرین استراتژی خطرناکترین مرد قرن بیستم از دیدگاه موساد و سیا
خبرگزاری تسنیم: عماد مغنیه مغز متفکر و طراح جنگ ۳۳ روزه پس از پایان این نبرد، استراتژی جدیدی برای حزبالله تعیین کرده که تصور تحقق آن سخت است، اما رزمندگان جنبش مقاومت اسلامی پیش از این نشان دادهاند که چگونه به غیرممکنها واقعیت بخشیدهاند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، هنگام مطالعه منابع غربی درباره خطرناکترین مردان جهان از دیدگاههای سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل، در ردیف اول نام فرزند ارشد یک خانواده فقیر و شیعی از جنوب لبنان دیده میشود.
هر چند در نزد افکار عمومی اسامه بنلادن خطرناکترین فرد شناخته میشد اما در میان محافل خصوصی و محرمانه مراکز اطلاعاتی، این نام عماد مغنیه بود که مایه هراس و ترس میشد. کارل شارو روزنامهنگار سرشناس آمریکایی که زمان زیادی در بیروت زندگی کرده است با قلمی طنز گونه مینویسد، «مغنیه اغلب به عنوان خطرناکترین مرد شناخته میشد... این باور عمومی وجود داشت که او مسئول هر اتفاق بزرگی است که قبل از حادثه 11 سپتامبر از جمله تسونامی هند، چند زمین لرزه و حتی باخت فرانسه به ایتالیا در فینال جام جهانی فوتبال2006 رخ داده بود، در مورد اتفاق آخر گفته میشود مغنیه برای سربهسر گذاشتن پسر عموی خود که طرفدار فرانسه بود، مقدمات پیروزی ایتالیا را فراهم آورد و این نشان میدهد که او چقدر زیرک بود»
اما چرا و چگونه مغنیه معروف به "حاج رضوان" به هدف اول و کابوس موساد و سیا تبدیل میشود و به عبارت دیگر عماد مغنیه که بود؟ "عماد فیاض مغنیه" سال1962 در منطقه جبل عامل لبنان، زادگاه عالمان بزرگ شیعه از جمله شهید اول و ثانی در یک خانواده فقیر به دنیا آمد، در سالهای کودکی و اولیه مغنیه هیچ چیز غیرعادی وجود نداشت تا نشان دهد این پسر چه سرنوشتی را دنبال خواهد کرد.
آیتالله شیخ "جواد مغنیه " پدر عماد و از علمای برجسته شیعه 10 سال پس از به دنیا آمدن اولین فرزند خود به جنوب لبنان مهاجرت کرد، در این زمان مغنیه به مدرسه شیعی میرفته و شاگردی ممتاز بوده است. اما همزمان با آغاز جنگ داخلی، مغنیه جوان به اردوگاه آورگان فلسطینی رفت و خواستار آموزشهای نظامی شد. فلسطینیها به عماد که 13 سال داشت آموزشهای اولیه نظامی را با اسلحههای کوچک یاد دادند.
در سال 1979 مغنیه در مدرسه مهندسی دانشگاه آمریکایی بیروت ثبت نام کرد و همزمان با موج انقلاب اسلامی و ریشه گرفتن اختلافات فرقهای در لبنان به طور فزایندهای سیاسی و به همراه پسرعموی خود به جنبش مقاومت فلسطین در لبنان ملحق شد و در چهار سال جنگ داخلی این کشور حضور یافت، بعدها پسر عموها یک گروه 100 نفر از جوانان جنوب لبنان را به عضویت"سازمان آزادیبخش فلسطین" در آوردند که اولین نشانه از شکلگیری یک "باشگاه رزمی شیعی " بود.
مغنیه جوان که به دلیل تواناییهای و شجاعت در میان همرزمان خود شاخص شده بود توسط یک شخصیت شیعی به فرماندهی واحد 117 کماندوی نیروهای ویژه فتح معرفی شد، در حالی که اقدامات نیروهای فلسطینی باعث ناامیدی عماد مغنیه شده بود وی به همراه خیلی انبوه جوانان شیعی به جنبش امل به عنوان یک نهضت سیاسی و شبه نظامی شیعی پیوست، جنبش امل نهضتی که امام موسی صدر براه انداخت، موفق شد شیعیان را به سرعت به دور خود جمع کند. سازمانی که پایه و اساس و ایدئولوژی آن بر مبنای باورها و اعتقادات اسلام و تشیع بود. شهید دکتر مصطفی چمران که خود مسئول سازماندهی نهضت بر عهده داشت می نویسد:
«این شیعیان فوج فوج وارد این نهضت میشدند و سازماندهی این حرکت نیز با این حقیر بود. احزاب را رها میکردند و به این سازمان میپیوستند، سازمان مکتبی، براساس ایدئولوژی اسلامی، بر اساس خط علی و حسین یک شیعه بخود میلرزید. اشک میریخت و چه بسا که در دهات، قریههای مختلف در کنار دفتر «حرکت محرومین» مردم جمع میشدند تا اسمنویسی کنند و وارد نهضت شوند، وارد «حرکت» شوند.
در سال 1982 اسرائیل برای سرکوب گروههای فلسطینی به جنوب لبنان حمله کرد و با اینکه ایران درگیر جنگ تحمیلی بود، یکی از آمادهترین گروههای نظامی به فرماندهی حاج احمد متوسلیان را به منطقه جبل عامل اعزام کرد تا در مقابل اشغالگری اسرائیل مبارزه کنند، هر چند اعضای این گروه بنا به دستور امام خمینی(ره) به صورت مستقیم وارد جنگ با اسرائیل نشد اما ماموریت یافتند تا جوانان شیعی را برای دفاع از سرزمین خود آموزش دهند، در این زمان بود که عماد مغنیه به حاج احمد متوسلیان فرمانده لشگر 27 محمد رسولالله معرفی شد و دیری نپاید که شهید مغنیه به همراه چند نفر از جمله سید حسن نصرالله از امل به گروه تازه شکل گرفته حزبالله پیوستند و پس از چندی نیز با اجرای موفقیتآمیز چند عملیات به عنوان فرمانده گارد حفاظت مقامات بلندپایه حزبالله منصوب شد و پس از آن به عنوان مسؤول عملیات ویژه حزب الله انتخاب شد.
عماد مغنیه زمانی نظر سازمانهای جاسوسی غرب و اسرائیل جلب کرد که چندین عملیات بزرگ و موفقیتآمیز به وی نسبت داده شد، در آوریل 1983، انفجار یک خودروی ون حامل 400 کیلوگرم مواد منفجره سفارت آمریکا در بیروت را لرزند و منجر به کشته شدن 63 نفر از جمله رابرت ایمز رئیس بخش خاور نزدیک سازمان سیا شد، این حمله با انجام دو حمله همزمان در اکتبر که مکان استقرار تفنگداران آمریکا و چتربازان فرانسه را در جنوب هدف قرار داده بودند ادامه یافت، بر اثر این حملات 241 سرباز آمریکایی و 58 سرباز فرانسوی کشته شدهاند. عملیات اکتبر 1983 در محافل آکادمیک موفقترین عملیات نامتقارن در قرن بیستم لقب گرفت که منجر به خروج فوری آمریکا از لبنان شد.
ماموران امنیتی و اطلاعاتی در تحیقیات خود مدعی شدهاند، یک گروه شیعی که عماد مغنیه رهبری آن را به عهده دارد عامل این انفجارها هستند، علاوه بر این حملات، عملیاتهای دیگری نیز به مغنیه نسبت داده شد از جمله بمبگذاری سفارت اسرائیل در آرژانتین در سال 1992 و گروگانگیری غربیها در دهه 80 در لبنان.
از آن زمان دستگاههای جاسوسی غرب بویژه موساد و سیا درصدد شکار مغنیه برآمدند اما هر چقدر بیشتر جستجو میکردند کمتری نشانه و ردپایی از وی مییافتند و این بدلیل هوش سرشار مغنیه و عدم علاقه او به نام و نشان بود. یکی از شگردهای عماد مغنیه در انجام عملیاتهای نظامی، توانایی وی در استفاده از اصل غافلگیری بود.
حاج رضوان که پس از عقب نشینی بدون قید و شرط اسرائیل از جنوب لبنان از طرف سید حسن نصرالله ماموریت یافته بود تا این منطقه برای دفاع در مقابل حمله آتی اسرائیل آماده کند. اصل غافلگیری را بار دیگر در جنگ تابستان 2006 لبنان به نحو احسن به کار گرفت در حدی که کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا را وارد به اعتراف این مسله کند که " قدرت حزبالله بیش از تصور ما بود".
اما عماد مغنیه پس از 25 سال تقیب و گریز سرانجام در 14 فوریه در دمشق زمانی که قصد داشت سوار خودروی خود شود هدف انفجار قوی قرار گرفت و به شهادت رسید، هر چند تحلیلگران و کارشناسان ترور این استراتژیست بزرگ نظامی و امنیتی را ضربه سنگینی به حزبالله تلقی کردهاند اما شواهد نشان میدهد که حاج رضوان قبل از شهادت خود استراتژی نهایی را برای حزبالله در جنگ آتی با اسرائیل طرح ریزی کرده است، استراتژی که تصور آن برای هر کسی سخت است، اما هنر مردان حزبالله تاکنون تحقق بخشیدن به اهدافی بود که تا پیش از این غیرممکن تلقی میشد، از جمله عقب نشینی بدون قید شرط اسرائیل در سال 2000 و فروپاشیدن افسانه شکستناپذیری ارتش این رژیم در جنگ 33 روزه.
از آنجای که پس از جنگ 2006 استراتژی و تاکتیکهای حزبالله برای دشمن آشکار شد، این جنبش نیاز به ایجاد تغییراتی در استراتژی و تاکتیکهای خود داشت تا با دیگر دشمن را غافلگیر کند، نیکلاس بلنفرد متخصص آمریکایی در امور حزبالله ضمن یادآوری اظهارات سید حسن نصرالله که پس از شهادت مغنیه گفته بود،« در جنگ بعدی واحدهای حزبالله به شمال سرزمینهای اشغالی اعزام خواهد» و « اگر جنگی به لبنان تحمیل شود، شاید رهبری مقاومت از شما بخواهد مقاومت را تا آزادی الجلیل پیش ببرید» به ویدیوئی اشاره میکند که از تلویزیون المنار پخش شده است. در این ویدیو در حالی که صحبتهای عماد مغنیه درباره جهاد شنیده میشود، عدهای از رزمندگان حزبالله به سمت یک خانهای که پرچم رژیم صهیونیستی بر آن حک شده است حمله میکنند.
بنابرین حزبالله پس از پایان جنگ 2006 تاکتیکهای نظامی خود را بر اساس انجام حملات تهاجمی پیریزی کرده است و این آخرین میراث عماد مغنیه برای شاگردان و همرزمان خود بود. جنبش مقاومت اسلامی لبنان بر اساس همین استراتژی، از تاکتیکهای جدید و تسلیحاتی پیشرفته در آزادسازی قصیر به کار گرفت و باعث شد تا پس از گذشت دو ماه از این جنگ سرهنگ فروموسی یکی از فرماندهان ارتش اسرائیل در گفتوگو با آحارنوت اعتراف کند؛ نیروهای حزبالله به دلیل استفاده از سلاحهای پیشرفته در جنگ سوریه حرفهایتر شدهاند.
نویسنده: محمد بابایی
انتهای پیام/