اوباما میکوشد جنگ داخلی سوریه هیچ پیروزی نداشته باشد
خبرگزاری تسنیم: کارشناس مسائل امنیتی در اندیشکده امریکن اینترپرایز معتقد است که سیاست غیراعلانی اوباما این است که جنگ داخلی سوریه هیچ پیروزی نداشته باشد؛ چرا که نه پیروزی اسد و نه روی کار آمدن شورشیهای افراطی بهنفع آمریکا نیست.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده امریکن اینترپرایز، توماس دانلی کارشناس مسائل امنیتی در این اندیشکده معتقد است که از نگاه مقامات آمریکایی بهترین سناریوی ممکن در سوریه این است که هیچکدام از طرفهای درگیر در این جنگ، پیروز از میدان جنگ بیرون نیایند.
هنری کیسینجر گفته مشهوری در مورد ایران و عراق در جریان جنگ میان این دو کشور در دهه 1980 دارد: «خیلی حیف شد که وضعیتی شکل نمیگیرد که در آن هردوی اینها شکست خورده باشند». با توجه به از دسترفت فرصتهای بسیاری که شورش علیه حکومت بشار اسد به وجود آورد و نیز گسترش روزافزون دامنه نفوذ القاعده میان مبارزان شورشی، گفته بالا اکنون به سیاست غیراعلانی دولت اوباما تبدیل شده است.
حتی با اینکه جان کری، وزیر امور خارجه، اعلان کرده است: «کشتار مردم غیرنظامی، زنان و کودکان و نظاره کنندگان بیگناه توسط تسلیحات شیمیایی، یک اقدام زشت غیراخلاقی است» اما کاخ سفید بهلحاظ استراتژیک و نظامی همچنان با ابهام و دوگانگی پیش میرود. رئیس جمهور اوباما در مصاحبهای تلویزیونی با پرچانگی بسیار موضع جنگطلبانه جان کری را تضعیف کرد، او گفت: «من تصمیمی برای حمله به سوریه نگرفتهام».
رئیس جمهور همچنین وعده داد که حتی اگر تصمیم به اقدام نظامی هم باشد، تأثیر چندانی بر سوریه نخواهد داشت. رئیس جمهور از اینکه مردم در سوریه کشته میشوند شکایتی ندارد، البته تا زمانی که این کشتار توسط تسلیحات شیمیایی صورت نمیگیرد. اوباما قصد دارد «رویکردی مناسب و محدود» را انتخاب و «چند تیری» بهسمت هدف پرتاب کند. بیش از هرچیز دیگری او بر دو چیز تأکید بیشتری دارد که «نمیخواهد به یک منازعه بلندمدت کشیده شود و همانطور که میدانید، عراقی دیگر تکرار شود».
در حالی که هدف رئیس جمهور در این مصاحبه یک هدف سیاسی داخلی بود، پیام او در عمل بر استراتژی بنبست تأکید دارد. دقیقاً به این صراحت اوباما خواهان شکست خوردن هر دو طرف نیست، بلکه او از یکسو نمیخواهد حکومت کنونی سوریه نجات پیدا کند ـ «خط قرمز» واقعی او در سوریه استفاده از تسلیحات کشتار جمعی نبود بلکه این بود که «اسد باید کنار برود»، و از سوی دیگر نمیخواهد که اپوزیسیون بهرهبری جهادیها جایگزین این حکومت شود. همچنین همانطور که اشاره و ارجاع او به عراق نشان میدهد، او نمیخواهد برای رسیدن به نتیجهای بهتر هر آنچه لازم است انجام دهد.
در ظاهر امر این سیاست را نمیتوان تکرار مزاح کیسینجر دانست بلکه نوعی رویکرد استراتژیک «واقعگرایانه» است. ماجرای ادامه دادن جنگ تا آنجا که ممکن است بهخوبی توسط ادوارد لوتواک در نشریه نیویورک تایمز توضیح داده شده است: «با به دام انداختن ارتش اسد و متحدین ایرانی و حزباللهی آن در یک جنگ گسترده با مبارزان افراطی متحد با القاعده، چهار مورد از دشمنان خاورمیانهای واشنگتن درگیر جنگ با یکدیگر خواهند بود و از حمله به آمریکاییها و متحدان آن بازخواهند ماند».
ایکاش که ماجرا به همین سادگی بود. جنگهای بلندمدت و حلنشده را بهدشواری میتوان «محدود» یا بهنوعی مدیریت کرد. این قبیل جنگها بههرحال از کنترل خارج خواهند شد، بهویژه زمانی که یک یا شمار بیشتری از اطراف درگیر انگیزههای الهی داشته باشند، همانطور که حداقل مبارزان القاعده در سوریه اینچنین هستند. برای مثال نمونهای را که کیسینجر مطرح میکند در نظر بگیرید؛ جنگی که عراق و ایران را برای هشت سال درگیر کرد، اما نتایج آن تا به امروز پابرجا است. در ایران، جنگ کمک کرده است تا حکومت روحانیون قوت بگیرد؛ محمود احمدی نژاد بهعنوان یک بسیجی فعالیت نظامی داشته است. رئیس جمهوری جدید ایران، حسن روحانی که گفته میشود میانهرو است، در سمتهای مختلف فرماندهی در دوران جنگ خدمت کرده است. در عراق، جنگ استمرار یافت و بیش از پیش حاکمیت صدام میلیتاریزه شد. صدام پس از جنگ ارتشی را در دست داشت که نمیتوانست آن را بیکار رها کند لذا رو به کویت آورد و راه طولانی مقابله با آمریکا را در پیش گرفت. جنگ ایران ــ عراق واقعاً هیچ پیروزی نداشت.
این نیز درست است که هیچ پاسخ سادهای برای جنگ در سوریه وجود ندارد، فرصتهای بسیار مناسب چند سال اخیر از دست رفتهاند. اما ناکامی آمریکا در انجام اقدامی مناسب، بستر را برای بدتر شدن اوضاع فراهم کرد اگر نگوییم که اوضاع را بدتر کرد. اینکه اجازه دهیم اوضاع از این هم بدتر شود، یک ضعف اخلاقی نیست بلکه اشتباه بزرگ استراتژیک است. همچنین با مداخلهای محدود برای تأمین یک هدف محدود که فقط از نگاه ما برآورده ساختن یک «هنجار» است، بهاحتمال بسیار قوی اوضاع را بدتر از آنی که هست خواهیم کرد.
جنگ سوریه بیش از این یک «جنگ داخلی» میان قومیتهای مختلف سوری نیست. این جنگ به منازعهای برای قدرت منطقهای تبدیل شده است ــ که در آن محور ایران شیعی علیه محور نامتجانس دولتهای سنی خلیج فارس ــ القاعده مبارزه میکند ــ که بیشتر بهدلیل ناکارآمدی و کمتجربگی مبارزان آن محدود باقی مانده است. این خطر بزرگی است که تنها یک واقعگرا نمیتواند آن را ببیند.
انتهای پیام/*