روزی که صلیبیون و صهیونیستها مسلمانان فلسطینی را قتلعام کردند
خبرگزاری تسنیم: شانزده تا هیجده سپتامبر هرسال یادآور یکی از هولناکترین و فجیعترین جنایات تاریخ بشر بهنام کشتار «صبرا» و «شتیلا» است که در جریان آن هزاران فلسطینی به وحشیانهترین شکل ممکن بهدست صهیونیستها و فالانژها قتلعام شدند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم؛ طی روزهای 16 تا 18 سپتامبر 1982 میلادی دو اردوگاه آوارگان فلسطینی صبرا و شتیلا در جنوب بیروت شاهد یکی از فجیعترین جنایات بشری به دست صهیونیستها بود که در جریان آن هزاران زن و کودک و پیر و جوان آواره فلسطینی بهفرماندهی «آریل شارون»، وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی و مزدورانش، نیروهای فالانژ به وحشیانهترین شکل قتلعام شدند.
دستاویزهای جنایت
نظامیان رژیم صهیونیستی بهسرکردگی آریل شارون سه ماه پیش از وقوع این کشتار در سال 1982 میلادی پس از عبور از مرزهای جنوبی لبنان تا مرکز «بیروت»، پایتخت این کشور پیشروی کرده این شهر را بهطور کامل به اشغال خود درآوردند.
در پی این حمله وحشیانه، رژیم صهیونیستی معاهده بهاصطلاح صلحی با مقامات مسئول وقت لبنان امضا کرد که در آن زمان درگیر جنگ داخلی در لبنان نیز بودند.
رژیم صهیونیستی و شخص آریل شارون هدف از اشغال بیروت را بیرون راندن آوارگان فلسطینی از پایتخت لبنان بیان کرده بود، چون بر این باور بود که آوارگان فلسطینی به منبع «تشنج» در لبنان تبدیل شدهاند!
شارون دلایل دیگر این تهاجم را انحلال سازمان آزادیبخش فلسطین بیان کرد که در لبنان تشکیل شده بود و مدعی شد، با این اقدام دولت لبنان قدرت ورود به مذاکره و گفتوگو با رژیم صهیونیستی بهعنوان یکی از طرفهای مذاکره کننده را پیدا خواهد کرد.
ترور بشیر جمیل
رژیم صهیونیستی در این راستا به حمایت از جناح خود در لبنان یعنی «بشیر جمیل»، رهبر وقت حزب فالانژهای لبنان، معروف به «کتائب» پرداخت و او را تشویق کرد کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در این کشور شود، اما جمیل بیش از 3 هفته در رأس قدرت در لبنان نماند و بر اثر انفجار بمب بههمراه 18 نفر از اعضای حزبش کشته شد تا در این بین انگشت اتهام به دست داشتن فلسطینیان در این حادثه نشانه رود.
ترور بشیر جمیل و حضور هزاران نظامی صهیونیست در بیروت آریل شارون را بر آن داشت از فرصت پیشآمده نهایت بهرهبرداری را کند و بهبهانه گرفتن انتقام خون بشیر جمیل با همکاری مزدوران خود در لبنان ساکنان فلسطینی دو اردوگاه «صبرا» و «شتیلا» را به وحشیانهترین شکل ممکن قتلعام کند.
اردوگاههای «صبرا» و «شتیلا»
دو اردوگاه «صبرا» و «شتیلا» از جمله اردوگاههای آوارگان فلسطینی در لبنان به شمار میرفت که در جنوب این کشور احداث شده بودند و فلسطینیانی را در خود جای داده بود که از همان آغاز اشغال فلسطین بهدست صهیونیستها در سال 1948 میلادی و از دست دادن زمینها و خانههایشان در این اردوگاه پناه گرفته بودند و اغلب آنها از ساکنان منطقه «الجلیل» در شمال فلسطین اشغالی به شمار میآمدند. در زمان وقوع جنایت صهیونیستها در سال 1982 میلادی این دو اردوگاه حدود 20 هزار آواره فلسطینی را در خود جای میداد.
روز جنایت
به این ترتیب نظامیان رژیم صهیونیستی بههمراه نیروهای فالانژیست لبنان بعدازظهر روز 16 سپتامبر 1982 میلادی به دو اردوگاه آوارگان فلسطینی صبرا و شتیلا یورش برده در مدت کمتر از 48 ساعت به فجیعترین وضع ممکن به قتلعام آوارگان فلسطینی این دو اردوگاه دست زدند.
شمار قربانیان
در این قتلعام سه هزار و 297 فلسطینی و لبنانی شهید شدند. میان کشتهها 136 لبنانی وجود داشت. پیکر هزار و 800 نفر در خیابانها و کوچههای تنگ این اردوگاه رها شده بود و هزار و 97 نفر دیگر نیز در بیمارستان غزه و 400 تن دیگر در بیمارستان عکا به شهادت رسیدند.
نقلقول شاهدان عینی
دیوید هرست: با هرچه دستشان رسید فلسطینیان را کشتند
«دیوید هرست»، خبرنگار معروف غربی در کتاب خود «تفنگ و شاخه زیتون» درباره این قتلعام وحشیانه چنین مینویسد: «اولین واحد نظامی شامل 150 فالانژیست پس از عبور از موانع صهیونیستی وارد اردوگاه شتیلا وارد شد. گروهی از آنها علاوه بر سلاح، چاقو نیز بههمراه داشتند. قتلعام 48 ساعت طول کشید و حتی در شب نیز با روشن کردن محوطه اردوگاه توسط صهیونیستها ادامه پیدا کرد».
وی میافزاید: «فالانژیستها با حمایت صهیونیستها بهزور وارد خانههای مردم شده فلسطینیان را در خواب به رگبار مسلسل میبستند. برخی را هم قبل از کشتن شکنجه میکردند. آنان در شکنجههایشان چشمهای فلسطینیان را از حدقه درمیآوردند ویا زنده زنده پوستشان را میکندند ویا شکمهایشان را میدریدند. به زنان و دختران فلسطینی گاه بیش از 6 بار تجاوز میکردند و بعد سینههایشان را میبریدند و در آخر بهضرب گلوله آنها را از پا درمیآوردند. بچهها را از وسط دوشقه میکردند و مغزشان را به دیوار میکوبیدند».
هرست در ادامه شرح جنایات صهیونیستها و فالانژها مینویسد: «آنها دست بعضی از فلسطینیان را به خودرو میبستند و بهدنبال خود در خیابانها میکشیدند. دستهای بسیاری را برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع کردند و در نهایت چند بولدوزر را به اردوگاه آوردند تا علاوه بر دفن کشته شدگان، خانههای آنها را با خاک یکسان کند».
وی میافزاید: «اجساد فلسطینیان تا چند روز بر زمین مانده بود و گربهها از گوشت آنها میخوردند و آنقدر وحشی شده بودند که به مردم زنده نیز حمله میکردند، زیرا به خوردن گوشت انسان عادت کرده بودند».
غازی خورشید: قتلعام زنان، دختران و کودکان را دیدم
اما «غازی خورشید» در کتاب «تروریسم صهیونیستی در فلسطین اشغالی» درباره قتلعام «صبرا» و «شتیلا» چنین مینویسد: «در خیابانی جسد 5 زن و چند کودک روی تلی از خاک افتاده بود ... از جمله یک زن که پیراهنش از جلو پاره و سینههایش بریده شده و کنارش سر بریده دخترکی با نگاهی خشمگینانه به قاتلانش دیده میشد ... زن جوانی را دیدم، در حالیکه کودک شیرخوارهاش را در آغوش گرفته، گلولهها از بدنش عبور و به کودک شیرخوارهاش اصابت کرده بود».
تونی کلیفتون: صهیونیستها وحشی هستند
«تونی کلیفتون»، روزنامهنگار و خبرنگار جنگی انگلیسی، در آن روزهای پرآشوب در بیروت بود. او در یادداشتهایش همهجا از صهیونیستها بهعنوان «وحشی» یاد میکند.
وی پس از بازدید از بیمارستان روانی درهم کوبیدهشده اردوگاه صبرا نوشت: «آیا به این رفتار جز صفت توحش چیز دیگری میتوان اطلاق کرد؟».
وی در کتاب «آسمان گریست» درباره این جنایت بزرگ چنین نوشت: «آنچه مرا سخت تکان داد، این بود که دیدم، شخصی بر اثر سوختن مرده بود. بعد معلوم شد، فالانژیستها روی او بنزین ریخته او را آتش زدند. از آن مرد فقط سفیدی دندانهایش نمایان بود و سر و صورت و بدنش به تکهای زغال تبدیل شده بود».
بازماندگان این جنایت: قتلعام فلسطینیان پس از بریدن اعضای بدن آنها
بهگفته برخی از این بازماندگان این جنایت، کشتارها ابتدا با سلاحهای سرد نظیر چاقو و تبر و ساطور به فجیعترین شکل ممکن آغاز شد. صهیونیستها و فالانژیستها با ورود به خانههای آوارگان فلسطینی بهطرزی وحشیانه با بریدن سر و اعضای بدن فلسطینیان آنها را قتلعام میکردند. به زنان و دختران پیش از کشتن آنها بارها تجاوز میکردند و سپس آنها را به قتل میرساندند. کشتن زنان باردار و دریدن شکمهای آنها، زنده زنده سوزاندن کودکان و ذبح آنها از جمله خاطرات تلخ بازماندگان این واقعه است.
این شاهدان عینی میگویند: «مقامات ارتش رژیم صهیونیستی از جمله ژنرال «آموس یارون»، فرمانده این نیروها در لبنان، بر بالای بام ساختمانی 7طبقه در 200متری اردوگاه مستقر شده بود و از نزدیک بر این فاجعه نظارت میکرد و با وجود اعلام خبر قتلعام به ژنرال «رافائل ایتان»، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی، وی دستور داد کشتار تا ساعت 8 صبح روز بعد نیز ادامه پیدا کند».
آنان میافزایند: پس از ورود نظامیان صهیونیست و فالانژها به اردوگاه، تانکها و بلدوزرها نیز وارد اردوگاه شده و مناطقی را که نظامیان ترک کرده بودند، به گلوله بسته سپس با بولدوزر صاف میکردند. با نزدیک شدن به ساعات پایانی عملیات، بولدوزرها با حفر گورهای دستهجمعی، بسیاری از قربانیان را بههمراه بسیاری دیگر که هنوز زنده بودند دفن کردند. به همین دلیل نمیتوان تعداد دقیق کشتهها را تخمین زد. روی بدن بسیاری از قربانیان «علامت صلیب» که نشانه فالانژها بود، با چاقو حک شده بود».
«پزشک، پرستار و بیمار همه با هم کشته شده بودند. بعضی زیر چرخهای بولدوزر مانده و خرد شده بودند و تعدادی هم همراه با اجساد زنده در گورهای دستهجمعی به زیر خاک رفته، زنده به گور شده بودند».
یک پرستار لبنانی بیمارستان «عکا» روایت میکند: «فالانژها بهسمت چهار پزشک که پارچه سفیدی در دست و قصد جلوگیری از ورود آنها به بیمارستان را داشتند، نارنجکی پرتاب میکنند. یکی از همکاران من در اعتراض به این اقدام فریاد کشید و بهسمت آنها سنگی پرتاب کرد. جنایتکاران چنان سیلی محکمی به او زدند که بیهوش نقش بر زمین شد. آنها به این اکتفا نکردند، بلکه پیراهنش را پاره و او را به پیادهروی مقابل برده مورد تجاوز قرار دادند و 5 وحشی نیز برای او در صف ایستاده بودند».
وجنات زین عبداللطیف: شاهد زنده به گور کردن فلسطینیان بودم
«وجنات زین عبداللطیف»، از دیگر شاهدان این جنایت میگوید: «روز جمعه به بیمارستان غزه پناه بردم. آنها ما را صبح شنبه محاصره کردند و فلسطینیان را که شامل زن و کودک نیز میشدند، از غیرفلسطینیان جدا کرده به یک ورزشگاه بردند و در گودالی که بر اثر بمباران ایجاد شده بود، انداخته گفتند که همه دراز بکشند. سپس روی همه آتش گشودند و در آخر با سه بولدوزر روی آنها چه زنده و چه مرده خاک ریختند. من وقتی این صحنه را دیدم که خاک روی کودکان و زنان میریزند، بیاراده فریادی کشیدم که نزدیک بود مرا پیدا کنند».
جمیله: مورد تجاوز 4 صهیونیست قرار گرفتم
«جمیله»، یک شهروند لبنانی که از این جنایت جان سالم بهدر برده بود، نیز دیدههای خود را اینگونه تعریف میکند: «از بیمارستان عکا به خانه برگشتم، دیدم پدر معلولم را کشته و جسد مادرم در خیابان است. مرد مسلحی مرا گرفت، کارت شناسایی لبنانیام را نشانش دادم، او مرا به خانهای برد که 4 مرد دیگر نیز آنجا بودند، همگی به من تجاوز کردند، که ایکاش مرا همانند پدر و مادر و برادرانم میکشتند».
سعید فیصل: تمام اعضای خانوادهام قتلعام شدند
«سعید فیصل»، از بازماندگان این اردوگاه با چشمانی پر از اشک میگوید: «من در خارج از این اردوگاه با تاکسی کار میکردم که ناگهان شنیدم، فالانژها و صهیونیستها به این اردوگاه حملهور شدهاند. تصور اینهمه جنایت را نداشتم. وقتی خود را به نزدیکی اردوگاه رساندم، صدای شلیک تیرهای خلاص به کودکان به گوش میرسید ... خیلی نگران شدم، نتوانستم به اردوگاه بیش از حد نزدیک شوم، بعد از دو روز و خروج نیروهای صهیونیستها و فالانژها از منطقه، اجساد اعضای خانوادهام را یافتم که در اعدام دستهجمعی کشته شده بودند.
میکائیل جانسون: کشتار چهل ساعت ادامه داشت
«میکائیل جانسون» در کتاب «جنگ بیروت» نوشته است: «از تاریخ 16 تا 18 سپتامبر بهمدت چهل ساعت کشتار ادامه داشت».
همه نویسندگانی که از جنایات صهیونیستها و فالانژها در «صبرا» و «شتیلا» پرده برداشتند، از «بولدوزر» بهعنوان مهمترین آلت قتاله در خراب و مخفی کردن آثار جنایات آنان نام بردهاند.
مک براید: بولدوزر مهمترین آلت قتاله در خراب و مخفی کردن آثار جنایات
«مک براید» در کتاب «اسرائیل در بیروت» وقتی که از کشتار بیگناهان در اردوگاههای فلسطینیان سخن میگوید، مینویسد: «گورهای دستهجمعی بهسرعت توسط همان ماشینهای لعنتی (بولدوزر) حفر و اجساد بیگناهان در آن ریخته شد».
خبرنگاران آمریکایی: قتلعام فلسطینیان در خواب
دو خبرنگار آمریکایی هم در مجله «نیوزویک» درباره این جنایت چنین نوشتند: «شبهنظامیان مسلح وارد اتاق خواب فلسطینیان شده آنها را به قتل میرساندند. روی دو تخت یک زن و مرد فلسطینی بههمراه دو کودک خود کشته شده بودند. پای هر دیوار بیش از 10 جسد روی هم افتاده و دیوارها سوراخ سوراخ شده بود که بیانگر تیرباران شدن آنهاست».
معاد سرور: از کشتار خانوادهام تنها من و مادرم زنده ماندیم
«معاد سرور»، از دیگر بازماندگان این جنایت میگوید: «در منزل بودیم که در زدند. پدرم در را باز کرد. 13 مرد مسلح وارد خانه شدند و ما را به رگبار بستند. برادر کوچکم در دم کشته شد و از خانوادهام فقط من و مادرم زنده ماندیم».
یک خبرنگار اسکاندیناوی: بوی خون فضا را پوشانده بود
یک خبرنگار اسکاندیناوی در شرح این واقعه بیان میکند: «من از شکاف باریک یک دیوار، لودرهای زیادی را دیدم که ساعتی بعد از قطع شدن صدای مسلسلها اجساد فلسطینیان را دسته دسته به مکانی حمل میکردند، در حالیکه بوی خون فضا را پوشانده بود. جز تلی از اجساد که در نقاط مختلف روی هم ریخته شده بودند، چیزی دیده نمیشد. حتی بسیاری از قربانیان بهسختی شکنجه شده بودند و آثار چاقو بر بدن و دست و پاهای بسیاری از دختران و کودکان دیده میشد».
وی میافزاید: «غیر از گورهای دستهجمعی که در محل کشتار در منطقه الغبیری در جنوب بیروت برای قربانیان حفر شده بود، تعداد زیادی گور دستهجمعی نیز در اماکن دیگر مانند ملعب الریاضی نیز آماده شده بود. نظامیان صهیونیست دستور داشتند، نگذارند که هیچیک از پناهندگان زنده از اردوگاهها خارج شوند».
روزنامه «تایم» لندن در سپتامبر 1982 درباره این جنایت نوشته: «هیچ تروریست(؟!) زنده خارج نشد، زیرا آنان گفتند که هیچ اسیری نگرفتهاند».
شهادت 21 ایرانی در اردوگاه «صبرا» و «شتیلا»
همیشه در لابهلای وقایع تاریخی حقایق پنهانی وجود دارند که سالها بعد پیدا میشوند و خواننده را شگفتزده میکنند. این جنایت خوفناک درحالی صورت گرفت که بر اساس یک توطئه برنامهریزی شده هیچ منبع خبری مستقلی در منطقه حضور نداشت و همین امر باعث شده بود تا ابعاد واقعی این جنایت تاکنون همچنان در ابهام بماند، از جمله اینکه بعد از سالها روزنامه لبنانی «السفیر» فاش کرد که 21 نفر از صدها قربانی فاجعه «صبرا» و «شتیلا» ایرانی بودهاند.
و اینها گوشهای کوچک از جنایات رژیم صهیونیستی است که همچنان و هرروز ادامه دارد... .
انتهای پیام/*