ادبیات فارسی؛ همراه هزار ساله شعر و ادبیات رضوی
خبرگزاری تسنیم: علیالله سلیمی مینویسد: حضور امام هشتم در خطه خراسان آن زمان همواره منشاء برکات بی شماری در عرصههای گوناگون معنوی، فرهنگی و اجتماعی بوده که حوزه ادبیات هم از این حضور معنوی بینصیب نمانده و ادبیات رضوی یکی از شاخههای پربار آن است.
خبرگزاری تسنیم، علیالله سلیمی:حضور امام هشتم شیعیان جهان در خطه خراسان آن زمان همواره منشاء برکات بی شماری در عرصههای گوناگون معنوی، فرهنگی و اجتماعی بوده که حوزه ادبیات هم از این حضور معنوی بینصیب نمانده است و اکنون ادبیات رضوی به عنوان یکی از شاخههای پر بار ادبیات فارسی آثار ادبی دلانگیزی را در خود جای داده که هر یک در جای خود قابل تأمل و تفسیر است.
بخشهای اولیه و ابتدایی این رویکرد فرهنگی و ادبی را میتوان در ادبیات شفاهی آن دیار و شهرها و روستاهای اطراف مشاهد کرد که بیشتر در قالب حکایتهای شفاهی کوتاه و آواهای محلی تجلی یافته است. از حکایت ضامن آهو شدن حضرت امام رضا(ع) گرفته تا اشعار ساده و کوتاه که گاه در قالب لالاییها، از زبان مادران برای فرزندان خردسال بیان میشده است و اکنون این حکایتها و لالاییها تنها بخش کوچکی از ادبیات رضوی را تشکیل میدهد، چرا که با گسترش دامنه این ادبیات در سالهای بعد، اکنون گستره ادبیات رضوی به حدی افزایش و توسعه یافته که برای پرداختن به همه ابعاد آن به ماهها و حتی سالها تحقیق و پژوهش کارشناسانه نیاز است تا بلکه تصویر نسبتاً جامع از این ادبیات ارائه شود.
در بخش لالاییها، میتوان گفت این رویکرد ریشه گسترده در فرهنگ خراسان دارد. اگر مادر کرمانی برای فرزندش آرزو میکند که «کلامالله تو پیرش کن / زیارتها نصیبش کن» مادر خراسان فرزند خود را به آستان قدس رضوی میفرستد تا خادم یا جاروکش امام بشود یا از زوار پذیرایی کند و به این وسیله امرار معاش هم بکند. فرزند خراسانی میداند اگر سرمایهای ندارد، میتواند به کار در مزارع و کارگاههای وقفی حضرت بپردازد یا در خود آستان مقدس رضوی به کار مشغول شود. حال چه جاروکشی باشد، چه غلام بارگاه حضرت.
به هرحال نقش آستان مبارک رضوی در زندگی مردم این خطه آنچنان مهم است که در یکایک مسائل مربوط مردم از جمله مسائل فرهنگ آنها نمود واضح و روشنی دارد. اشاره به یکی از لالایی در ادبیات شفاهی آن خطه خالی از لطف نیست: «لالالالا خدا یارت / امام رضا نگهدارت/ امام رضا و فرزندش / سر مردان خدا یارت/ لالا به مشهد ری / به پای تخت حضرت ری/ اگر حضرت بفرمایه / تو جاروکش مرقد ری.»
با این حال، در سالهای اخیر، گونه جدیدی از ادبیات رضوی که بیشتر در شعر و داستان معاصر نمود پیدا میکند، توسعه یافته و در حال فراگیر شدن است که جنس این نوع ادبی با روحیه زمانه معاصر طبعاً همخوانی و سازگاری بیشتری دارد. بر خلاف، شیوه ادبیات شفاهی که بیشتر سینه به سینه نقل میشده و کمتر امکان و فرصت مکتوب شدن داشت، ادبیات رضوی معاصر از همان ابتدای خلق اثر رویکرد مکتوب دارد و در این زمینه تا به حال کتابهای زیادی تالیف و منتشر شده که باعث شکلگیری گنجینه عظیمی از آثار ادبی مکتوب منظوم و منثور شده و اکنون همه این آثار در دسترس علاقهمندان قرار دارد. البته در این بخش هم دو حوزه؛ شعر و داستان به یک میزان پیشرفت نداشته و به دلایل گوناگون از جمله ریشهدار بودن قالب شعر در کشورمان، این قالب ادبی؛ شعر توانسته از قالب نوپای داستان پیشی بگیرد و اکنون تعداد دیوانها و کتابهای شعر رضوی نسبت به کتابهای داستان(رمان و مجموعه داستان) قابل قیاس نیست و میشود، گفت در این عرصه، پیشتازی شاعران نسبت به نویسندگان کاملاً مشهود است. شاید یکی از دلایل آن در سالهای اخیر، برگزاری انواع کنگرههای شعر رضوی در کشور باشد که باعث شناسایی استعدادهای موجود در این زمینه شده است.
همچنین رویکرد احساسی شاعران در مقابل منطق روایی نویسندگان، عامل دیگری برای پیشتازی آثار منظوم در مقابل آثار منثور شده است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، یکی از مشخصهها و در عین حال آسیبهای ادبیات رضوی این است که منابع و مستندات قابل اطمینانی درمورد سیره و زندگی امامان معصوم(ع) برای شاعر در دسترس نبوده و اگر هم هست شاعر و نویسنده حوزه ادبیات رضوی به آن اشراف ندارد.
بنابراین گاه به بیان مطالبی پرداخته می شود که مبنا و سندیت نداشته و این موضوع کیفیت آثار ادبی رضوی را پایین میآورد. برای مثال یکی از موضوعاتی که درباره امام رضا(ع) مطرح و در سطح گستردهای به آن پرداخته شده روایت ضمانت امام رضا(ع) از آهو است که به صورت نشانهای که دارای بار عاطفی بالایی است در ادبیات رضوی فراوان دیده میشود، اما سندیت قطعی ندارد و بسیاری از علما مخالف آوردن اینگونه روایات نامعتبر بهعنوان سند هستند. نکته بعدی اهمیت مخاطب ادبیات رضوی است؛ تا چند سال گذشته عمده مخاطبان ادبیات رضوی قشر خاصی از جامعه بودند که از میزان بالای سواد دانشگاهی برخوردار نبودند و شاعر و نویسنده ادبیات رضوی ناگزیر بود آثار خود را در حد فهم آنان پایین بیاورد، درصورتیکه همان شاعر و نویسنده در آثار دیگر خود بسیار قدر و حرفهای کار میکرد، اما سعی داشت برای این آثار نوع سخن خود را سطحیتر و سهلالوصولتر کند و از کلام ژرف خود فاصله میگرفت.
با این حال، ادبیات رضوی، آیینه تمام نمای احساس و عواطف شیعی نسبت به امام هشتم شعیان جهان، حضرت امام رضا(ع) است که در قالب گونههای مختلف ادبی تجلی و ظهور مییابد.
انتهای پیام/