«ضد» برای دوازدهمینبار به بازار کتاب آمد
خبرگزاری تسنیم: جدیدترین مجموعه سرودههای فاضل نظری با عنوان «ضد» برای دوازدهمینبار بازچاپ و روانه بازار کتاب شد؛ این اثر از سوی انتشارات سوره مهر منتشر میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جدیدترین مجموعه سرودههای فاضل نظری با عنوان «ضد» از همان روزهای نخست توزیع در بیست و ششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران با مخاطبان خوبی روبرو شد؛ به طوری که بعد از توزیع تا زمان فرارسیدن روز اختتامیه چهاربار بازچاپ و روانه بازار کتاب شد.
«ضد» شامل سرودههای عاشقانه و عارفانه این شاعر است که به گفته منتقدان، رنگی متفاوت با دیگر سرودهها در این مضمون دارد. شاعر در اشعار این مجموعه آنچه ضد و دشمن بشری است را معرفی میکند و اعتقاد دارد که این موجود در نهاد خود بشر است و برای رسیدن به کمال باید آن را شناخت. به گفته نظری این اثر در راستای سه اثر گذشته او، «آنها»، «گریههای امپراطور» و «اقلیت» سروده شده است.
شاعر پیش از این در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به محتوای کتاب گفته بود: شعر حاصل شهود و مشاهده است. گاهی در جهان اطراف این تجربهها را میبینی و میشود، شعر و گاهی شاعر این را در خودش احساس میکند. آدمها چیزی نیستند جز فکرشان، ایدههایشان که بعد به عمل تبدیل میشود. وقتی در عمل تکرار شد میشود ملکه ذهنشان. نمیشود اینطور فرض کرد که جهانبینی و باور آدمها با رفتارشان در تضاد باشد. ممکن است شاعری از سرمستی حرف بزند، اما آن را تجربه نکرده باشد و فقط حس سرمستی و شیدایی را در دیگران دیده باشد و همین حس را بخواهد در شعرش منتقل کند.
به گفته نظری، بخشی از آنچه در سرودههای این کتاب آورده شده، محصول تجربه خودم است و بخشی دیگر را در آدمهای اطراف حس کردهام. به هر حال این همجواری با خودی که «ضد» ماست، موضوع غالب اشعار این مجموعه است که به نظرم بیشتر با نگاهی عاشقانه مورد بررسی قرار گرفته و از آن صحبت به میان آمده است.
سروده ذیل نمونهای از اشعار نظری در این کتاب است:
آزادی
در این دریا، چه میجویند ماهیهای سرگردان
مرا آزاد میخواهی؟ به تنگ خویش برگردان
مرا از خود رها کردی و بال پر زدن دادی
اگر این است آزادی مرا بیبال و پر گردان
دعای زنده ماندن چیست وقتی عشق با ما نیست
خداوندا دعای دوستان را بیاثر گردان
من از دنیا به جادوی تو دل خوش کردهام ای عشق
طلسمی را که بر من بسته بودی، بستهتر گردان
به جای اینکه هیزم بر اجاقی تازه بگذاری
همین خاکستر افسرده را زیر و زبر گردان
من از سرمایه عالم همین یک «قلب» را دارم
اگر چیزی دگر مانده است، آن را هم هدر گردان
در این دوزخ به جز تردید راهی تا حقیقت نیست
مرا در آتش تردیدهایم شعلهور گردان
انتهای پیام/1