نقش جاصابونی هم بازی کردهام
خبرگزاری تسنیم: به یاد دارم در یک برنامه کودک نقش زنبور را بازی میکردم، در این برنامه سر هر کلمهای که «ز» داشت، تشدید میگذاشتم؛ شاید باورتان نشود، اما من نقش «جاصابونی» را هم بازی کردهام.
به گزارش خبرنگار گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، منوچهر آذری سالهاست در برنامههای صبح جمعه با شما و جمعه ایرانی تیپهایی مانند شوتزاده و کارمندیان (کارمند کوچولو) را بازی میکند. وقتی برای گفتوگو با او تماس میگیرم، اولین جملهاش این است که کریم جان بفرمایید؟ و همین جمله او باعث خنده من میشود. نکته جالب این که وقتی به او میگویم من کریم نیستم و از روزنامه جامجم تماس میگیرم، میگوید: میدانم. داشتم کریم را صدا میکردم، با شما نبودم! این تکیهکلام آذری هنگام پاسخ دادن به تلفنهایش است. هر زمان هم خبرنگاری با او برای گفتوگو تماس میگیرد از او درخواست میکند عکسش را خوب و بزرگ کار کنند، چون نوه، داماد و عروس دارد و اگر عکسش کوچک کار شود، آبرویش پیش آنها میرود!
* شما سالهاست در برنامههای صبح جمعه با شما و جمعه ایرانی تیپهای با نمک را بازی میکنید. بعد از این همه سال از اجرای این نقشها خسته نشدید؟
نه، خسته نیستم. مردم را دوست دارم و از خنداندن آنها لذت میبرم. هنرمندان بسیاری همچون زندهیادان منوچهر نوذری، فرهنگ مهرپرور، مهین بزرگی و... سالها با عشق و علاقه برای مردم کار کردند. وقتی کسی عاشق کارش باشد، هرگز خسته نمیشود. برایتان مثالی میزنم؛ وقتی فردی عاشق همسرش باشد هرگز بالا و پایین زندگی خستهاش نمیکند. من، هم عاشق همسرم هستم، هم عاشق کارم.
حقیقت این است که من از دوازده سیزده سالگی و از نوجوانی عشق و علاقه زیادی به شاد کردن مردم داشتم. به همین دلیل مرتب نمایشنامههای طنز مینوشتم و بچهها را صبحهای جمعه دور هم جمع و برایشان نمایش طنز اجرا میکردم. از اینکه آنها میخندیدند خیلی خوشحال میشدم. مجسمهساز قلابی، اولین نمایشنامه کمدیام بود که در نوجوانی نوشتم، حتی متن این نمایشنامه را مثل سند منگولهدار خانه هنوز هم بعد از این همه سال نگه داشتهام.
داستان این نمایشنامه درباره پسری است که به پدرش به دروغ میگوید در شهر درس مجسمهسازی میخواند، اما فقط پولی را که پدرش میفرستد خرج کارهای رومزهاش میکند، حتی به دروغ به پدرش میگوید کارگاه مجسمهسازی راه انداخته و شاگرد دارد. تا اینکه یک روز پدرش تصمیم میگیرد به شهر بیاید و این پسر از دوستانش میخواهد نقش مجسمه را بازی کنند... خیلی نمایش بانمکی است و وقتی آن را اجرا میکردم همه میخندیدند.
این روند در دوران دبیرستان هم ادامه داشت، حتی آموزش گریم هم میرفتم و هنوز هم جعبه لوازم گریم را دارم. تا این که دوره فن بیان، هنرپیشگی و کارگردانی را گذراندم. در آن زمان بهزاد فراهانی، حسن محجوب و هنرمندان دیگر هم حضور داشتند. وقتی هم به رادیو آمدم، علاقهمند به خنداندن مردم بودم و تا الان این روند را در زندگیام ادامه دادهام.
* کدام یک از تیپهای رادیوییتان را دوست دارید؟
من همه تیپهایی را که اجرا کردهام دوست دارم. به یاد دارم در یک برنامه کودک نقش زنبور را بازی میکردم. در این برنامه سر هر کلمهای که «ز» داشت، تشدید میگذاشتم. شاید باورتان نشود، اما من نقش «جاصابونی» را هم بازی کردهام. فرقی نمیکند چه نقشی را بازی میکنم، بزرگ باشد یا کوچک. آنچه اهمیت دارد این است نقشی که اجرا میکنم برای شنوندگان دلچسب باشد، چون تنها صداست که میماند. تیپهای شوتزاده و کارمندیان را هم خیلی دوست دارم. شوتزاده را با کمک سعید توکل طراحی کردم. برای این تیپ من و آقای توکل خیلی صحبت کردیم که اگر بخواهیم همه لطیفهها را به لهجههای مختلف بگوییم ممکن است برخی شنوندگان ناراحت شوند. تا این که شخصیت شوتزاده شکل گرفت. ما معتقدیم نباید به کسی بخندیم و اگر قرار است بخندیم باید همه با هم بخندیم.
تیپ کارمندیان را خودم طراحی کردم. جالب است بدانید روز کارمند در تقویم نبود و از وقتی من این تیپ را در برنامه با طنازی خاصی اجرا کردم، کارمندها هم دیده شدند و روز کارمند در تقویم نامگذاری شد. به یاد دارم وقتی این تیپ را اجرا میکردم یک روز سر ضبط برنامه وزیر بازرگانی وقت آمد. وقتی من را هنگام ایفای این نقش دید خیلی تعجب کرد و گفت تا به امروز نمیدانسته من این تیپ را اجرا میکنم و همان زمان برای من پاداش 5000 تومانی نوشت. این در حالی بود که آن زمان حقوق یک ماه ما تقریبا 1800 تومان بود.
البته از این پول چیزی برای خودم نماند، چون وقتی به خانه آمدم همسرم گفت یخچال، آبگرمکن و... خراب شده است. خلاصه این پاداش فقط صرف تعمیرات وسایل منزل شد!
* آیا تا به حال پیش آمده مردم شما را با نام شخصیتهای رادیوییتان صدا بزنند؟
مردم همیشه به ما احترام میگذارند. البته بندرت پیش آمده با نام شخصیتهای رادیویی مرا صدا کنند و بیشتر آقای آذری صدایم میکنند. گاهی اوقات هم به اشتباه به من میگویند آقای نوذری یا آقای مرتضی احمدی!
* از اینکه شما را با نام هنرمند دیگری صدا میکنند، ناراحت نمیشوید؟
نه، چون زندهیاد نوذری یا آقای احمدی عزیز ما بوده و هستند. مردم خیلی گرفتار هستند و طبیعی است گاهی اشتباه میکنند یا حواسشان نیست. مهم این است کار آدم مقابل خدا ارزش داشته باشد. مردم هنرمندان را دوست دارند و به آنها احترام میگذارند. من چند سفر کاری به خارج از کشور داشتم. شاید باور نکنید، اما مردم خیلی از ما استقبال کردند.
ایرانیها در هر جای دنیا باشند روحیه ایرانی بودن خودشان را حفظ میکنند، حتی برخی ایرانیان ما را برای خوردن قرمهسبزی دعوت میکردند! جالب است که ما میگفتیم خودمان در ایران قرمهسبزی میخوریم، میگفتند نه، قرمهسبزی که ما میپزیم چیز دیگری است. واقعا دم همه ایرانیها هر جا که هستند گرم!
* وقتی هنگام ضبط مردم کنارتان هستند چه حسی دارید؟
وقتی زمان ضبط برنامه مردم در استودیو حضور دارند، دلمان قرصتر و گرمتر میشود. ارتباط با مردم باعث شده ما سرحال باشیم و باانرژی کار کنیم. هر کس مردم را به خنده وادارد، جایش در بهشت است. در واقع هر فردی برای مردم کار کند، ضرر نمیکند. من با جان و دل جلوی میکروفن حاضر میشوم، چون دلم میخواهد مردم بدانند چطور با تمام وجودم برایشان انرژی میگذارم. مرتب مردم مرا در خیابان با نام استاد صدا میکنند. در حالی که شان و منزلت کلمه استاد بالاست. امیدوارم لایق این همه محبت مردم باشم.
منبع: جام جم
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.