آقاعلی حکیم؛ قویترین فیلسوف صدرایی ۴ قرن اخیر/دیدار با دوگوبینوی فرانسوی
خبرگزاری تسنیم: بدایع الحکم آقاعلی حکیم را میتوان اولین کوشش در حوزه تطبیقی فلسفه غرب و فلسفه صدرایی دانست. رهبر انقلاب میفرمایند:همین آقاعلی زنوزی درباره «وجود رابطى» رسالهاى نوشته است. چهل پنجاه سال پیش، من آن را دیدم، رساله کوچکى بود...
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برخی معتقدند اولین بارقههای حکمت نوصدرایی در دوران جدید با آقاعلی زنوزی به ظهور رسید و او نخستین حکیم صدرایی است که در اندیشه خود فلسفه صدرایی را با اندیشههای جدید وارد شده به ایران درگیر کرد و کوشید تا به پرسشهای فلسفههای معاصر غربی از لسان فلسفه صدرایی پاسخ دهد. در سال 1234 در اصفهان به دنیا آمد. پدرش، آقاعلی مدرس در حوزه اصفهان فلسفه صدرا تدریس میکرد و شاگردان بسیاری داشت که از جمله آنها فرزندش آقاعلی مدرس زنوزی است که جامع معقول و منقول بوده است. چندسالی در قزوین به محضر درس ملاآقای قزوینی، و از آنجا به تهران و سپس به اصفهان میرود و دیگربار به دعوت دربار و مهدعلیا به تهران آمده و حوزه بحث و تدریس خود را میگشاید.
سلسله فلسفی علامه طباطبایی به آقاعلی حکیم میرسد
سالها در مدرسه سپهسالار قدیم مدرس رسمی بود و از شاگردان برجسته وی میتوان به ابوالفضل طالقانی و محمدباقر اصطهباناتی (از شهدای مشروطه) اشاره کرد. اندیشههای آقاعلی حکیم از طریق میرزامحمدتقی اصطهباناتی و شیخمحمدحسین غروی اصفهانی در نجف ترویج شد و علامه طباطبایی هم از این طریق با این مکتب آشنا شد و حتی برخی بر آنند که نظریه بیسابقه و مهم اعتباریات را که علامه طباطبایی عنوان کرده، نخستین بار آیتالله محمدحسین غروی اصفهانی در بحثهای اصولی خود مطرح کرده و ایشان نیز آن را از طریق آقاعلی حکیم فراگرفته بود. میتوان گفت که به نوعی نسب فلسفی علامه طباطبایی و شاگردان او به آقاعلی حکیم میرسد.
آقاعلی حکیم؛ نخستین کسی که آرای فلاسفه جدید غربی را نقد کرد
آثار چندی از آقاعلی حکیم به جای مانده که از جمله آنها میتوان به رسالهای در اثبات معاد جسمانی (سبیل الرشاد فی اثبات المعاد)، النفس کل القوی، الرسائل و التعلیقات المختصره، مقدمه ترجمه و شرح اسرارالآیات صدرالمتأهلین و... اشاره کرد. اما مهمترین اثر وی بدایع الحکم است که در پاسخ به 6 مسئله پیچیده در علوم عقلی نگاشته شده است. این اثر نثری پیچیده و مغلق دارد و اهمیت تاریخی و فلسفی آن از این جهت است که نقطههای آغازین و اولین کوششها در ارتباط فکر و فلسفه اسلامی با فلسفه مغربزمین است. وی در مقام پاسخ دادن به سؤالهای آن روزگار در خصوص مواجهه اندیشه غربی و اسلامی برآمده است.
در بدایع الحکم پرسشها را بدیعالملک عمادالدوله از وی میپرسد، کسی که مدتی حکمران یزد بوده و تحصیلات علمی در حوزه فلسفه اسلامی داشته است. مدتی نیز در خارج از کشور بوده و علاوه بر مهارت در زبان فرانسه با اندیشههای فلاسفه غربی مانند کانت آشنا بوده و از این منظر پرسشهایی را از آقاعلی حکیم پرسیده و به نوعی این رساله چند ده صفحهای، اولین اثر حوزه تطبیقی فلسفه غرب و فلسفه صدرایی و نخستین اثر در نقد آرای فلاسفه غربی محسوب میشود.
او در تهران به مدت چهل سال تدریس کرد: ابتدا در مدرسه قاسمخان و سپس چند سال بعد در منزل خود و بعد از آن طی بیست سال در مدرسه سپهسالار به عنوان مدرس رسمی مشغول به تدریس بود. از متون اصلی که او تدریس می کرد می توان به این آثار اشاره کرد: اسفار، المبدأ المعاد، شرح الهدایه، الشواهد الربوبیه ملاصدرا، شفای ابن سینا، شرح الحکمه الاشراق از سهروردی و قطبالدین شیرازی. وی پس از یک زندگی طولانی و پرثمر در تهران در سال 1307 درگذشت و در جوار حضرت عبدالعظیم در ری به خاک سپرده شد.
حسین نصر: آقاعلی حکیم همسطح ملاصدراست
سیدحسین نصر درباره او میگوید: بسیاری، آقا علی مدرس را شاخصترین چهره مکتب حکمت متعالیه میشناسند. اگرچه او را باید هم سطح ملاصدرا به حساب آورد... . حکمای ایرانی بعدها از چهار حکیم (حکمای اربعه) به عنوان بنیانگذاران مکتب تهران یاد کردهاند: آقاعلی حکیم مدرس تهرانی معروف به زنوزی، آقامحمدرضا قمشه ای، میرزاعبدالحسین جلوه و میرزا حسین سبزواری. این چهار استاد مکتب تهران را بر تلاشهای ملاعبدالله زنوزی و لاریجانی بنا نهادند.
غلامحسین دینانی: آقاعلی حکیم از همه پیروان ملاصدرا قویتر بوده
غلامحسین ابراهیمی دینانی، از اساتید برجسته فلسفه اسلامی که اثری با عنوان «معاد از دیدگاه حکیم مدرس زنوزی» را به رشته تحریر درآورده نیز درباره او و اساتیدش گفته است: یکی از بزرگ ترین پیروان ملاصدرا ملاعلی نوری است که به مدت بیست و پنج سال به تدریس آثار ملاصدرا بخصوص اسفار، اشتغال داشته است. او در حوزه فلسفی اصفهان تدریس میکرد و شاگردان بسیاری از محضرش درس فلسفه صدرایی گرفتند. او یکی از پهلوانترین متفکرانی است که فلسفه ملاصدرا را خوب میشناسد.
البته بعد از او ملاعبدالله زنوزی می باشد که او نیز فیلسوف صدرایی بزرگی است. بعد از او فرزندش آقا علی مدرس زنوزی بود که بدون اغراق باید گفت که بهترین فیلسوف صدرایی است و اظهار نظرهای بسیار بدیعی نیز دارد و در این چهارصد سال بیشترین آشنایی را با فلسفه ملاصدرا داشته است. البته او را حکیم موسس نیز نامیدهاند. او در معاد نظریه بدیعی دارد که به همین مناسبت پیرامون اندیشههای آقا علی مدرس زنوزی کتاب دارم. من فکر می کنم او از همه پیروان ملاصدرا قویتر بوده است.
دعوت دوگوبینوی فرانسوی از آقاعلی حکیم برای تدریس در سوربن فرانسه
برخی گفتهاند که کنت دوگوبینوی فرانسوی که معاصر آقاعلی مدرس بوده و با ایشان رفت و آمد هم داشته، از آقاعلی دعوت میکند که به فرانسه عزیمت کرده در دانشگاه سوربن فلسفه اسلامی تدریس کند، آقا علی هم میپذیرد؛ اما یکی از شاگردان وی به نام شیخ عبدالنبی مجتهد مازندرانی رأی استاد را میزند.
رهبر انقلاب: چهل پنجاه سال پیش «رساله فى الوجود الرّابطى» آقاعلی حکیم را دیدم
رهبر معظم انقلاب سال گذشته در دیدار اعضاى مجمع عالى حکمت اسلامى بیانات ارزشمندی ارائه فرمودند و در فرازی از آن بیانات به نام این حکیم بزرگ و شیوه اندیشه او اشاره کردند: یک کار دیگرى هم که به نظر من جایش خالى است، نوشتههایى درباره فلسفهى تطبیقى است؛ شبیه آن کارى که ویل دورانت در «لذات فلسفه» کرده که لابد ملاحظه کردهاید. «لذات فلسفه» یک کتابى است که با ادبیات خیلى شیوا و شیرینى نوشته شده و مرحوم دکتر عباس زریاب هم ترجمهى خیلى خوبى کرده؛ انصافاً خیلى خوشقلم ترجمه کرده. این کتاب، مباحثه و مناظره بین فلاسفه قدیم و جدید غرب است در یک مسئله خاصى؛ مثل اینکه اینها یک جلسهاى تشکیل دادهاند و دارند با هم بحث میکنند؛ هگل یک چیزى میگوید، بعد کانت جواب او را میدهد، بعد دکارت حرف خودش را میزند؛ همین طور دانه دانه اینها شروع میکنند با همدیگر بحث کردن. اگر یک چنین کار شیرین و شیوائى انجام بگیرد، چقدر خوب است. فرض کنید این کار درباره موضوع «اصالةالوجود» انجام بگیرد؛ ملاصدرا یک حرف دارد، همین مرحوم آقاعلى حکیم یک حرف دارد، مرحوم جلوه یک حرف دارد؛ بعد، از قدما، شیخ اشراق یک حرف دارد - که منکر این معناست - میرداماد یک حرف دارد. اگر فرضاً اینها با همدیگر بحث کنند، چقدر چیز قشنگى از آب در مىآید. اینها حکمت را ترویج میکند، و ما امروز به این ترویج احتیاج داریم.
در بخشی دیگر از بیانات ایشان آمده است: به نظر من در بخشهاى مختلف، مسائل گوناگون فلسفى قابل تبیین است. ما امروز در همین فلسفه خودمان مسائل گوناگونى داریم که اینها را باید تبیین کرد. یک مسئلهاى است، که باید این را بیان و روشن کرد. گذشتگان ما هم داشتهاند. یعنى هم در قدیم و هم در دوران معاصر، درباره یک مسئلهى خاصى از مسائل فلسفه، کتاب مینوشتند. خود ملاصدرا در کنار کتاب عظیم «اسفار»، شما مىبینید مثلاً «مشاعر» را دارد، تقریباً مخصوص مسائل وجود؛ یا مثلاً «مبدأ و معاد» را دارد، درباره مسائل مبدأ و معاد. همین مرحوم آقا على زنوزى که شما اسم آوردید، ایشان درباره «وجود رابطى» رسالهاى نوشته است. البته چهل پنجاه سال پیش، من آن را دیدم؛ رساله کوچکى بود به نام «رساله فى الوجود الرّابطى». حالا تعیین این که کدام مسئله اولویت دارد که انسان آن را مورد توجه قرار دهد، یک بحث دیگر است؛ اینکه واقعاً وجود رابطى اینقدر اهمیت دارد که انسان دربارهاش رسالهاى بنویسد یا نه؛ اما خب، خیلى مهم است که انسان مسائل گوناگونى را انتخاب کند و ذکر کند.
انتهای پیام/