فردی در «گرگسالی» کرسی توصیف ایجاد کرد/ شباهت پدر داستان انقلاب به بالزاک
خبرگزاری تسنیم: ابراهیم زاهدی مطلق در نشست نقد «گرگسالی» گفت: «گرگسالی» نشان میدهد که فردی یک کرسی توصیف برای خودش ایجاد کرده و اگر کسی در این موضوع شک دارد، به قول آن آیه در قرآن فاتو بمثله.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم نقد و بررسی آخرین اثر زندهیاد امیرحسین فردی، پدر داستان انقلاب، با عنوان «گرگسالی»، عصر روز گذشته، هفتم مهر ماه با حضور محمدناصری، ابراهیم زاهدی مطلق، راضیه تجار و محمدکاظم مزینانی در حوزه هنری برگزار شد. در ابتدای این مراسم ضمن پخش فیلمی از خاطرات و زندگی مرحوم فردی، صادق کرمیار مدیر کارگاه قصه و رمان حوزه هنری به سخنرانی پرداخت و گفت: من آشنایی نزدیکی با زندهیاد فردی نداشتم تا اینکه در مراسم بزرگداشت شهید غنیپور با ایشان آشنا شدم. مدیریت زندهیاد فردی بسیار تاثیرگذار بود و ما معنی مدیریت فرهنگی را در منش و رفتار ایشان آموختیم.
وی ادامه داد: ایشان در مسجد جوادالائمه(ع) و کیهان بچهها بدون جنجال کار کردند. بسیاری از دوستان ما که الان نویسنده هستند و در دهه 60 نوجوان بودند، چه بدانند و چه ندانند تربیتشده مرحوم فردی هستند. خیلی از مدیران فرهنگی ما دنبال این هستند که در پایان مدیریت خود در طول چهار سال بیلان کاری بدهند، ولی فردی اینچنین نبود. ایشان معنی مدیریت فرهنگی را خیلی خوب درک کرده بود. من این را برای آن دسته از مدیران فرهنگی میگویم که انتظار نتیجه کوتاهمدت دارند.زندهیاد فردی به خوبی میدانست که مقوله فرهنگ از پایین به بالا شکل میگیرد. امیدوارم سایر افراد هم اینچنین باشند.
تبلور روح دینی در آثار پدر داستان انقلاب
در ادامه این مراسم محمد ناصری، وصی ادبی زندهیاد فردی و از اعضای شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه(ع) به سخنرانی پرداخت و با بیان اینکه ما در حوزه فرهنگ نیاز به ثبات قدم داریم و این را میشد در عملکرد زندهیاد فردی به خوبی دید، به موضوع رمان «گرگسالی» اشاره کرد و گفت: این رمان در 400 صفحه توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. موضوع و مفهوم این رمان درباره انقلاب است که جلد دوم داستان «اسماعیل»، رمان پیشین زندهیاد فردی به شمار میآید.
وی ادامه داد: رمان «اسماعیل» درباره شخصیت فردی به نام اسماعیل است که در مسجد متحول میشود و در جلوی مسجد با یک ارتشی درگیر میشود. او در جلد دوم که همین رمان «گرگسالی» است، به شهر مشکین شهر میرود و در آنجا در یک روستا مستقر میشود. در آن روستا متوجه میشود آمریکا یکسری گرگ آدمخوار را به آنجا فرستاده تا اصلاح نژاد انجام دهد. اسماعیل در همان صفحات اول، با اشباحی از گرگهای آدمخوار روبهرو میشود و وقتی میخواهد به مدرسه برای دیدن آن معلم برود سرایدار به او میگوید آن معلم را دستگیر کردهاند. در ادامه این داستان هم شخصیتهای مختلفی وجود دارند که هر کدام داستان خاص خود را دارند. در داستان برای اسماعیل اتفاقات خاصی میافتد و در نهایت بازگشت اسماعیل به سمت تهران، که گرگها او را دستگیر کردهاند، رقم میخورد.
ناصری به محتوا و درونمایه داستانهای فردی اشاره کرد و افزود: به نظر من فردی در آثارش به شدت تحت تاثیر باورهای دینی بود و از تجربههای دینی خود برای توصیف استفاده میکرد. مثلاً در بخشی از داستان که گرگهای آدمخوار به سمت اسماعیل حمله میکنند، زمانی که صدای اذان میآید، گرگها از او فاصله میگیرند. آقای فردی بسیار واقعبینانه بین عالم غیب و عالم شهادت ارتباط برقرار میکرد. به نظر من فردی توانست اعتقادات خود را به داستان رئال بیاورد. این هنر آقای فردی بود.
عضو شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه(ع) یادآور شد: در اوایل انقلاب در همین حوزه هنری بحثی بود که داستان اسلامی چیست؟ فردی در پاسخ به این پرسش در مصاحبهای گفته بود که از کوزه همان تراود که در اوست. اگر نویسنده خود خوب باشد، داستان خوبی هم از آب درمیآید.
شباهت آثار فردی با بالزاک
راضیه تجار، نویسنده، از دیگر منتقدان حاضر در این مراسم بود. وی در ابتدا گفت: رمان گرگسالی یک رمان واقعگراست. میدانیم رویدادها به اضافه شخصیتها وقتی در کنار هم قرار بگیرند، نویسنده طرحی درمیافکند و به این ترتیب شخصیتها را ایجاد میکند، خواننده رمان امروزیتر به این صورت است که نویسنده اجازه میدهد در رویارویی با شخصیتها خود آن شخصیتها وارد شوند.
وی به اتحاد موضوعی دو رمان «اسماعیل» و «گرگسالی» اشاره کرد و ادامه داد: شخصیت اصلی در این داستان اسماعیل است، اسماعیلی که اگر ما جلد اول این کتاب را هم نخوانده باشیم، با او آشنا میشویم؛ ولی با توجه به برخی از مسائل اگر خواننده بخواهد با شخصیت او آشنا شود، بهتر است جلد اول را هم بخواند. از داستان متوجه میشویم که او یک فرد 22 یا 23 ساله است و به دانشگاه هم نرفته است. در این داستان فقط به این فیزیک ظاهری او اشاره میشود که مذهبی بودن او در دوره پیش از انقلاب را نشان میدهد. از نظر درونی هم او فردی است مهربان، طبیعتگرا و دارای گرایشهای مذهبی که نمازش را میخواند و افرادی که نشانه مذهبی دارند میتوانند او را جذب کنند.
تجار یادآور شد: با توجه به اینکه نویسنده از دانای کل استفاده نکرده و از دانای محدود سوم شخص استفاده کرده است، گفتوگوها ما را به شخصیت قهرمان داستان وارد میکند. در بعضی از قسمتهای داستان، اسماعیل محتاطانه عمل میکند و با اینکه بنیادگراست، خیلی جاها عکسالعملی از خود نشان نمیدهد.
این منتقد ادبی با اشاره به فضای کلی داستان که «گرگسالی» در آن اتفاق میافتد، گفت: در کل زنان و مردان این روستا که «گرگسالی» در آن رخ میدهد، در جمود فکری بودند ولی ملایی که از ارومیه میآید آنجا فرد روشنفکری بود. یکی دیگر از ویژگیهای این رمان این است که ما از سرنوشت برخی از شخصیتها اطلاعی نداریم. اگر جلد سوم این داستان منتشر میشد ما متوجه سرنوشت این شخصیتها میشدیم، امیدوارم یکی از شاگردان آن مرحوم این کار را انجام دهد. من وقتی آثار زندهیاد فردی را میخوانم یاد آثار بالزاک که میگویند اگر پاریس خراب شود با آثار او میشود دوباره پاریس را ساخت، میافتم.
فردی میراثدار قرن نوزدهم و تولستوی است
محمدکاظم مزینانی از دیگر نویسندگان حاضر در این مراسم نقد بود. وی در ابتدا به آشنایی خود با زندهیاد امیرحسین فردی اشاره کرد و گفت: من 18، 19 سالم بود که به تهران آمدم و به کیهان بچهها رفتم و ایشان را دیدم. زمانی که ما میخواستیم از کیهان بچهها به سمت خانه برویم، ایشان همیشه یک مسیر را انتخاب میکردند و به طور مثال از یک پل میگذشتند، زمانی که من به او گفتم مسیر خود را عوض کنیم، او گفت نه. این را برای این گفتم که فردی بیشتر دوست داشتند از مسیری که مطمئن است بروند و از مسیری که هنوز به آن مطمئن نیست و امتحان نکرده هیچ وقت نمیرفت.
وی ادامه داد: فردی آذری فکر میکرد و فارسی مینوشت. به طور کلی کسانی که آنجا زندگی میکنند؛ نمیتوانند با ظرایف زبان فارسی بنویسند، اما او سعی میکرد به افکار نژادیاش پایبند باشد. او به طور کلی فردی محافظهکار و دارای نجابت روستایی دور از هرگونه خوی پیچیدگی بود، تا جایی که حوصله آدم را سر میبرد. مثلا اسماعیل را می بینیم که تا مدتها ساکت بود و عکسالعملی از خود نشان نمیداد. این همیشه برای من یک سوال بود که چرا فردی همیشه یک خط مستقیم را گرفته و هیچ وقت در آثارش از اول شخص استفاده نمیکند.
وی ادامه داد: کسی که میخواهد درباره ادبیات انقلاب بنویسد، باید ادبیات سیاسی و پیچیدگیهای آن را بشناسد، اما او اصلا سیاست و پیچیدگیهایش را دنبال نمیکرد، در بند کشف شهود، در آثار و فضا نبود. او دنبال تنوع و گوناگونی هم نبود. فردی با فضای مدرن و پستمدرن کاری نداشت، به نظر من او خود را میراثدار قرن نوزدهم و افرادی مثل تولستوی میدانست و با ادبیات مدرن نسبتی نداشت.
مزینانی یادآور شد: یکی از شگفتیهای فردی این بود که بیشتر نظارهگر بود. او پاسخ اصلی را پیدا کرده بود و خواننده را هدایت میکرد. به طوری که اصلا انگار هیچ پرسش ادبی نداشت. مثلا در حوزه اجتماع اصلا به ناهنجاریها ورود پیدا نمیکرد و کاری به هیچ پیچیدگی نداشت، کار او با قیاس بود نه با استقرا و به عمق جزئیات نمیرفت. آقای فردی بسیار آگاهانه مینوشت و اگر میخواست میتوانست بسیاری از قالبها را بشکند.
فردی برای خودش کرسی توصیف درست کرده است
در ادامه ابراهیم زاهدی مطلق، از اعضای شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه(ع)، گفت: بعضی افراد در حوزه شعر کار را به جایی رساندهاند که میگویند غزل تمام شده است. به نظر من این حرف همانقدر بیربط است که بگوییم ورود به وادی تولستوی اشتباه است. اگر فردی وارد این فضا میشود به دلیل جرأت اوست. حوزه ادبیات حوزهای است که هر کس صندلیای دارد و اگر نداشته باشد صندلی برای خودش ایجاد میکند.
وی ادامه داد: فردی در آثارش نشان داد که قدرتش در توصیف است. فردی به فوتبال خیلی علاقه داشت. در فوتبال اینطور است که هرکس در جناحی خوب بازی میکند. فردی خود میدانست که قدرتش در توصیف است. 20 سال قبل در مسیر برگشت به خانه راجع به یک برگی که به زمین افتاده بود، با فردی صحبت کردم، او طوری آن برگ را توصیف میکرد که به او گفتم شما باید شاعر میشدی.
زاهدی مطلق یادآور شد: او در رمان خود ما را به اردبیل میبرد. بهطور کلی زمانی که فردی داستانی را از کسی میگرفت و میخواند راجع به داشتههای آن داستان صحبت میکرد نه چیزی که آن داستان کم داشت. «گرگسالی» نشان میدهد که فردی یک کرسی توصیف برای خودش ایجاد کرده و اگر کسی در این موضوع شک دارد، به قول آن آیه در قرآن فاتو بمثله.
وی افزود: هر کدام از شعرا بخشی از شعر را به اوج رساندند، مثلاً خاقانی قصیده را به اوج رسانده است. به نظر من فردی توصیف را به اوج رسانده. در این داستان آقای فردی اردبیل را به گونهای توصیف میکند که از اردبیل واقعی بسیار زیباتر است.
زاهدی مطلق سپس بخشهایی از داستان را خواند و در ادامه گفت: برای همه ما این تصاویر مفهوم است، من فکر میکنم توصیفی که او از سبلان دارد، بهترین توصیف است. یک داستان تنها ادبیات نیست، بلکه استفاده از تشبیه و استعاره آن داستان را به ادبیات تبدیل میکند.
انتهای پیام/