قدرت نظامی‌ایران نظم استراتژیک جهان را به چالش می‌کشد/ جریان آمیا یک خیال‌پردازی است


خبرگزاری تسنیم: تصور اینکه رژیم صهیونیستی بتواند با جمهوری اسلامی درگیر شود به‌منزله خط پایان حیات رژیم صهیونیستی است؛ ماجرای درگیری رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ماجرای یک درگیری نظامی نیست.

به گزارش خبرنگار گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، متن گفت‌وگوی مشروح سردار احمد وحیدی وزیر سابق دفاع را با هم می‌خوانیم.

*آنچه که برای ما مطرح است شخص خود سردار وحیدی است به این معنا که ایشان در تمام تحولات مربوط به انقلاب و دفاع مقدس حضور داشته است. از چه سالی به مسائل انقلاب وارد شدید؟ این تحولاتی که اتفاق افتاده در تاریخ زندگیتان به ویژه در عرصه دفاع مقدس از کجا و چگونه شروع شده است؟

با پیش آمدن تحولات انقلاب همه مردم درگیر موضوع انقلاب بودند و با پیروزی انقلاب که یک اتفاق نادر در تاریخ سرنوشت کشور ما و در کل در جهان بود، همه دنبال این بودند که چه طور می‌توانند در خدمت این پدیده بزرگ باشند. من گمان می‌کنم که هنوز هم خیلی از ما عظمت این پدیده را آن جور که لازم است متوجه نشده‌ایم. طبیعی بود که از قبل در خدمت انقلاب باشیم، قبل از انقلاب به مقداری که قدرت و بضاعت داشتم، بعد از انقلاب هم درگیر ایجاد نظم و امنیت و مقابله با ضد انقلاب بودیم. بعد هم به طور رسمی‌از سال 59 وارد سپاه شدم و شروع کار من هم با اطلاعات سپاه بود. اطلاعات سپاه آن موقع تنها اطلاعات کشور بود، آن زمان انواع مشکلات در کشور بود، گروه‌های ضد انقلاب از چپ و راست، تعداد متنوعی بودند؛ از منافقین، فرقان و گروه‌های مختلف تا ساواکی‌ها و سلطنت‌طلب‌ها. درگیری‌های شدیدی که در کشور از کردستان و ترکمن صحرا تا بلوچستان بود همه ناشی از وجود گروهک‌های ضد انقلابی بودند که سعی می‌کردند مناطق مختلف را ناامن کنند؛ در خوزستان خلق عرب بود، در آذربایجان خلق مسلمان و.... آن موقع محور اصلی برخورد با همه این‌ها اطلاعات سپاه بود و بحمدالله سپاه در حوزه اطلاعاتی کارکرد بسیار خوبی را از خود نشان داد و یک تاریخ روشن و درخشان دارد. تقریباً توانست تمام این گروه‌های مختلف را جمع کند، می‌توانیم بگوییم که آخرین جریانی که به طور سراسری جمع شد، حزب توده بود که در بهترین و عالیترین شکل با آن‌ها برخورد شد می‌توان گف یک آرامش نسبی در همه جا ایجاد شد و این مرهون اطلاعات سپاه بود که نقشی مهم و تاثیرگذار داشت.

*اطلاعات سپاه نقش‌های مختلفی را در انقلاب اسلامی‌ایفا کرده است ولی برخی معتقدند نقش اساسی آن در جنگ تجلی پیدا کرد...

از جمله کارهای اطلاعات سپاه حوزه جنگ بود. اطلاعات عملیات جنگ را اطلاعات سپاه شکل داد، اولین فردی که به طور رسمی‌این نهاد را در جنگ شکل داد، سردار شهید حسن باقری بود من آن موقع در اطلاعات سپاه بودم و شهید باقری در بخش امنیت داخلی اطلاعات سپاه که مامور شد تا اطلاعات عملیات جبهه را راه بیاندازند و خیلی از اتفاقات مهم جنگ مرهون فعالیت‌های اطلاعات عملیات بود. من در دوره دیگری از جنگ مدیریت قرارگاه نجف را داشتم و به هرحال هرجایی که سپاه احتیاج داشت می‌رفتیم. بعد هم مجدداً در یک دوره دیگر، به اطلاعات سپاه برگشتم که بعد از تشکیل وزارت اطلاعات بود و ساختار دیگری پیدا کرده بود. در هر حال بین مجموعه‌ای از کار‌ها در تردد بودم تا بعد هم رسید به تشکیل نیروی قدس که محور و پایه‌اش‌‌ همان اطلاعات سپاه بود.

*بحث اطلاعات سپاه را مطرح کردید شما در سن جوانی فرمانده آن بودید. سوالی که همیشه برای نسل جوان وجود دارد این است که خیلی از فرماندهان جنگ از جوانان بودند؛ جوانانی که خیلی از آن‌ها حتی دوره‌های آن چنانی نظامی‌هم ندیده بودند. این‌ها با چه پشتوانه‌ای فرمانده می‌شدند یا در واقع با چه پشتوانه‌ای این‌ها را به عنوان فرمانده انتخاب می‌کردند؟ که یکی از آن‌ها هم خود شما بودید.

راز بزرگ انقلاب ما در همین نهفته است و یا لااقل یکی از رازهای انقلاب ما این است. اینکه چطور توانسته‌اند یک چنین جوان‌هایی چنین کارهای بزرگی در میدان جنگ، اطلاعات، جهاد سازندگی و مسائل امنیت داخلی انجام دهند، جای کار و بررسی دارد. اما اینکه رمز و رازش چیست، من عوامل مختلفی را موثر می‌دانم اولاً خود حضرت امام (ره) بودند، امام به جوانان اعتماد می‌کردند و قبول داشتند که این جوان‌ها می‌توانند کارهای بزرگ بکنند و این هم مربوط به آن نگاه عمیق ایشان بود که به هرحال آن توانمندی‌ها را می‌دیدند. همین چیزی که امروز هم مقام معظم رهبری مرتب به جوان‌ها تاکید دارند. دوم، این قدرت انقلاب بود که به شکل عجیبی همه انرژی‌ها را از عمیق‌ترین لایه‌های درونی آزاد کرد یعنی جوان‌هایی که احساس می‌کردند توانسته‌اند رژیم شاه را با آن همه پشتیبانی‌ها سرنگون کنند، این احساس در آن‌ها ایجاد شده بود که همه کار می‌توانند بکنند، به خصوص رفتار و حرف‌های امام بود و این یک قدرت فراوانی در آن‌ها ایجاد می‌کرد و مساله سوم هم خود فضای انقلاب بود. فضای انقلاب جوری بود که باید این اتفاقات بیفتد، دفاع از کشور صورت گیرد، به هر قیمتی، کسی از مرگ نترسد، تمام ظرفیت وجودیش را بکار گرفت تا آن کار محقق گردد. طبیعتاً این‌ها در کنار اخلاصی که بچه‌ها داشتند و به هیچ چیزی جز انجام وظیفه فکر نمی‌کردند، از آن‌ها کسانی ساخت که ژنرال‌های باتجربه ارتش عراق در مقابل جوان‌های 17، 18 ساله ما میدان را می‌باختند، حتی سرویس‌های اطلاعاتی دنیا. حالا چون به اطلاعات اشاره شده بگویم که همه سرویس‌های اطلاعاتی که در کشور فعال بودند نتوانستند خیلی از این کارهای بزرگ بکنند. اما همین جوان‌ها که تجربه کار اطلاعاتی نداشتند توانستند آن چنان کار پیچیده‌ای بکنند. یکی از این کار‌ها کشف شبکه افسران حزب توده بود که خود حزب توده هم باورشان نمی‌شد که در عرض یک 24 ساعت توسط سپاه همه جمع شوند. در همه صحنه‌های دیگر کشور هم همین جور بود.

*آن فضای خودباوری و اعتمادی که به جوان‌ها در نیروهای مسلح مخصوصاً بین بسیج و سپاه بود بعد از جنک هم در نیروهای مسلح انعکاس پیدا کرده است؟ این در وزارت دفاع تاثیری گذاشت؟

این خودباوری و اعتماد به جوانان الان به عنوان یک فرهنگ درآمده است بگونه‌ای که وقتی همه در معرض این سوال قرار بگیرند می‌گویند که بایستی از جوان‌ها استفاده کنیم. حالا اینکه چقدر و به چه میزان صورت می‌گیرد ممکن است فراز و نشیب‌هایی داشته باشد در بعضی جا‌ها بیشتر و در بعضی جا‌ها کمتر، اما اینکه جوان‌ها می‌توانند کارهای بزرگ کنند یک اصل است و الان هیچ مسئولی نمی‌تواند بگوید من از جوان‌ها استفاده نمی‌کنم یا جوان‌ها نمی‌توانند. الان هم اگر بخواهیم به طور واقع‌بینانه بگوییم باید گفت که این جوان‌ها هستند که در صحنه کشور ایفای نقش می‌کنند. به آخرین شهدایمان نگاه کنید، جوانانی بودند که در صحنه علمی‌ دستاوردهای بزرگ داشتند. شهید رضایی‌نژاد، شهید مصطفی احمدی روشن، حتی شهید شهریاری و شهید علی محمدی هم به یک تعریف جوان‌های ما محسوب می‌شدند، امروز صحنه‌های عمده کشور در حوزه علمی ‌در اختیار جوان‌های ماست و بی‌تردید خیلی خوش درخشیده‌اند. شما مراجعه کنید به نیروهای مسلح ببینید جوان‌های ما دارند به خوبی بالا می‌آیند و مسئولیت‌هایی که به آن‌ها داده می‌شود به خوبی از عهده آن بر می‌آیند ولی باید این را عمیق‌تر کنیم. البته این به مفهوم این نیست که افرادی که صاحب تجربه هستند کنار گذاشته شوند این هم اشتباه است. هنرمندی ما با این باشد که این دو را ترکیب بهینه کنیم. آن تجربیات گران به این راحتی‌ها بدست نیامده و در بحرانی‌ترین و حساسترین و پرماجرا‌ترین صحنه‌ها کسب شده است و تکرار آن‌ها به این راحتی نمی‌شود. تا یک جنگ دیگری رخ ندهد آن تجربیات حاصل نمی‌شود. پس باید به آن‌ها که با تجربه‌اند احترام گذاشت، آنان را حفظ کرد و البته به جوان‌ها هم باید میدان داد چون این‌ها آینده‌سازان انقلاب ما هستند.

*در فضای دفاع مقدس تفاوت‌هایی بین نوع عملکرد و نوع نگاه ارتش و سپاه وجود داشت. آیا این تفاوت‌ها باعث تضاد بین آن‌ها می‌شد؟

من هیچ تضادی بین ارتش و سپاه احساس نکردم، البته ممکن است راجع به یک موضوعی اختلاف سلیقه باشد. چنان چه بین خود فرماندهان سپاه هم این اختلاف سلیقه بود. مثلاً یکی پیشنهاد عملیات را یک جور می‌داد و دیگری یک جور دیگر، طبیعی هم بود، در جلسات جنگ که جزو افتخارات جمهوری اسلامی ‌است همه نظر می‌دادند، ممکن بود سلایق فرق کند، اما تضادی نبود. همواره همه در کنار هم بودند دلیلش هم این بود که هر دو از یک آبشخور سیراب می‌شدند و لذا تضادی بینشان وجود نداشته و ندارد و ما شاهد یکپارچگی‌های خیلی مثال‌زدنی هستیم و اینکه چه جور می‌شود که بین دو سازمان به این بزرگی آنقدر هماهنگی و نزدیکی وجود داشته باشد، خودش یک هنر و اتفاق بزرگی است.

*بعضی‌ها می‌گویند که استراتژی‌های نظامی ‌ارتش و سپاه کاملاً از همدیگر متفاوت بود و همین اختلاف سلیقه‌های عمده‌ای را باعث می‌شد که مثلاً یک عملیات انجام بشود یا نشود...

ببینید دو تا بحث است یکی اینکه در بین سپاه و ارتش هیچ تضادی نبود بلکه یکی بودند. اینکه ممکن است راجع به یک عملیات سپاه یک نظر داشته باشد، ارتش یک نظر داشته باشد بحث دیگری است. در داخل ارتش هم خود عزیزان نظرات مختلفی داشتند. در سپاه هم نظرات مختلفی مطرح می‌شد. این بود ولی این منفی نیست. سپاه و ارتش هر کدام راجع به صحنه عملیات و نحوه عمل در یک صحنه مبتنی بر یک تجهیزاتی و پیشینه‌های دانشی و نظری خاصی تفاوت‌هایی داشتند اما این تفاوت‌ها به هیچ وجه از نوع تضاد و تقابل نبود. در بعضی از عملیات‌ها قرارگاه مشترک وجود داشت و با هم عمل می‌کردند و در بعضی موارد هم هر کدام مستقلا در منطقه و خط حد خودشان عمل می‌کردند ولی در هر حال سناریو‌ها و برنامه‌های عملیاتی به تصویب می‌رسید. طبیعتا چون ارتش نیروی زمینی‌اش بیشتر متکی به قدرت زرهی بود، توان زرهی آن بیشتر مد نظر بود. سپاه چون فاقد قدرت زرهی بود بیشتر به عملیات‌های شبانه روی می‌آورد که متکی به رویکردی با استفاده از اطلاعات دقیق و طراحی‌های پیچیده بود و عملیات‌های مختلف نشانگر این بود. مثلاً در فاو کسی باور نمی‌کرد که می‌شود از یک رودخانه عظیم‌ و پیچیده و وحشی اروند عبور کرد. ولی خوب این اتفاق افتاد و این‌ها به لحاظ تاکتیک‌های عملیاتی و فکر عملیاتی یکی از مسائل خیره‌کننده در دفاع مقدس است. در هر حال هر کدام در صحنه‌هایی که وارد می‌شدند کار خودشان را انجام می‌دادند.

*کتاب‌های زیادی در حوزه دفاع مقدس نوشته شده است، آیا این‌ها تجربیات دفاع مقدس مثل همین عملیات والفجر 8 را می‌تواند به نسل‌های بعدی منتقل کنند بلاخص اطلاعات نظامی؟ ثبت و ضبط آن‌ها به چه نحوی انجام شده؟

آن موقع سپاه راویان جنگ داشت. یعنی‌‌ همان موقع که عملیات در جریان بود کسانی بودند که فقط کارشان ثبت و ضبط وقایع بود. سازماندهی خیلی خوبی داشتند، یادداشت می‌کردند، فیلم برمی‌داشتند. در بعضی از جا‌ها اسناد را جمع‌آوری می‌کردند و این شد که یک گنجینه بسیار بزرگی که تبدیل به کتاب‌های متعددی شده. به لحاظ نگهداری و ثبت کارهای خیلی صورت گرفته ولی به لحاظ ترویج، بخشی از آن باید در دانشگاه‌های نظامی‌ تدریس شود که الان هم هست. در دافوس که محل تدریس این جور درس‌هاست هم سپاه و هم ارتش حضور دارند و این تجربیات جنگ را آن‌جا ارائه می‌دهند اما اگر نخواهیم اغراق کرده باشیم باید گفت که تجربیات بسیار بزرگی است اما هنوز همه ثبت و ارائه نشده است و هنوز باید کار زیادی صورت گیرد به قول فرمایشات مقام معظم رهبری جنگ ما یک گنجی است که هر چه بکاویم بیشتر گیرمان می‌آید.

*بین صحبت‌هایتان به سپاه قدس و تشکیل نیروی برون مرزی سپاه اشاره کردید، نیروی قدسی که در زمان جنگ عملیات‌های برون مرزی داشت و بعد از جنگ هم فعالیت خود را با قدرت در صحنه‌های مختلف مقاومت ادامه داده است. نقش نیروی قدس در دفاع مقدس و چگونگی تشکیل آن را توضیح می‌دهید؟

سپاه از اول بنا به آموزه‌های اسلامی‌ و انقلابی نگاه به بیرون از کشور و به مسلمانان جهان داشت و حتی یک واحدی به نام نهضت‌های آزادی بخش داشت. اما این واحد بنا دلایلی از جمله آن کسی که مدتی بر سر آن بود یعنی مهدی هاشمی، یک کارهایی کرد انجام می‌داد که هم خلاف بود و هم بدون اجازه.

*شما در آن زمان فرمانده اطلاع سپاه بودید؟

آن موقع نفر دوم اطلاعات سپاه بودم، آقای محسن رضایی مسئول اطلاعات سپاه بودند. اما واحد نهضت‌های آزادی بخش به دلیل‌‌ همان انحرافاتی که از خود مهدی هاشمی ‌بود و بعد هم انحرافاتش را در کارش وارد کرد، از آن وظیفه‌ای که داشت منحرف شد و اصلا آن واحد تعطیل و متوقف شد. ولی سپاه در چهارچوب وظایفی که داشت و در کنار حمایت‌هایش از دفاع مقدس یک مساله دیگری برایش مطرح شد که بایستی از یک سو صدام را در داخل سرزمین‌های خودش زمین‌گیر کنیم و از سوی دیگر به مردم عراق کمک کنیم و به همین دلیل کار برون مرزی در ابتدا در رابطه با عراق شروع شد و همین جور در رابطه با افغانستان که آن موقع درگیر جنگ با شوروی بود. سپاه یک نقش مهمی ‌را در حمایت از مجاهدین ایفا کرد برای اینکه به هرحال بتوانند از سرزمین خودشان دفاع کنند و مواردی شبیه به این...

*و فعالیت‌هایی که در لبنان برای پایه‌گذاری حزب الله شروع شد...

بله، هم زمان با اشغال لبنان توسط رژیم صهیونیستی، جمهوری اسلامی ‌هم فعالیت‌هایی در دفاع از مردم لبنان و مقابله با رژیم صهیونیستی انجام داد و این از کارهای بزرگ و دستاوردهای سپاه بود. یعنی سپاه یک معجونی بود که ضمن اینکه داشت در جبهه‌ها می‌جنگید و در داخل کشور امنیت برقرار می‌کرد از نقش خارج از کشور نیز غافل نبود و بعد این فعالیت‌ها در یک شکل تکامل یافته‌ای در قالب نیروی قدس سامان گرفت.

*بحث مهدی هاشمی‌ پیش آمد. در دوره دفاع مقدس اتفاق جنجالی مک فارلین رخ داد. حالا روایت‌های مختلفی از این جریان مطرح شده، روایت‌های آمریکایی، روایت ایرانی که روایت‌های کاملاً دوگانه و متفاوت هستند. با توجه به مسئولیت‌هایی که شما آن موقع داشتید بفرمائید چطور می‌شود یک گروهی از آمریکا وارد ایران شوند و با مسئولین و فرماندهان نظامی ‌دیدار کنند؟ اولین خواسته‌هایی که مطرح کردند بحث آزادی گروگان‌ها بوده. تحلیل خودتان چیست؟ آیا واقعاً بحث آزادی گروگان‌ها مطرح بوده و یا آن بحثی که خود آمریکایی‌ها مطرح می‌کنند یعنی قدرتمند کردن ایران برای نیفتادن در برابر شوروی؟

این موضوع داستان مفصلی است. نحوه برخورد ایران با قضیه مک فارلین آن چنان قدرتمندانه و از موضع عزت بود که انسان وقتی به آن نگاه می‌کند همه وجودش سرشار از شعف می‌شود که چطور کشوری که همه جهان علیه آن هستند و یک دشمن سرسخت و پلیدی مثل صدام در مقابل دارد، وقتی آمریکایی‌ها می‌خواهند به ما نزدیک شوند و نزدیک شدن آن‌ها برای این است که جمهوری اسلامی‌ را از مسیر صحیح خودش و آن موضع ضد استکباری دور کند، حاضر نمی‌شود با آن‌ها دست دهد، حتی برای اینکه بخواهد خودش را در مقابل صدام تقویت کند. نوع برخورد جمهوری اسلامی ‌با این قضیه خیلی افتخارآفرین است و از موضع قدرت، عزت، خودباوری و تثبیت این شعار که هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. یعنی ما حاضر نیستیم با نظام سلطه که خود آن‌ها صدام را به حرکت در آوردند همکاری کنیم تا در عوض به ما کمک کنند، اتفاقی که امروز در دنیا افتاده همین است. شما فکر می‌کنید وقایع مصر چرا اتفاق افتاد؟ بعضی‌ها فکر کردند که می‌توانند با کمک آمریکا مسائل اسلامی ‌را حاکم کنند. این حرف نشدنی است این تصور باعث شد بعضی در مصر کار را به این نقطه برسانند. فکر می‌کنید چرا مسئله فلسطین حل نشده؟ چون این‌ها از اول فکر می‌کردند که با کمک آمریکا می‌توانند مساله فلسطین را حل کنند. آمریکا خودش مساله‌ساز است، خودش بخشی از مساله است، ما چطور می‌توانستیم با آمریکا که خودش مشکل را درست کرده و صدام را به طرق مختلف حمایت کرده همکاری کنیم و دست بدهیم تا مشکل صدام را حل کنیم؟ این تیزبینی، این درک عمیق، این هوشمندی سیاسی که البته از مبانی مکتبی ماست مساله بزرگی است. من ندیدم که به این بخش ارزشمند ماجرا توجه جدی بشود. شما فکر می‌کنید که چرا منافقین خلق به این وضع افتادند؟ این‌ها شعار اولشان ضد امپریالیستی بود، اصلاً با دولت موقت به عنوان اینکه دارند با آمریکایی‌ها می‌سازند مخالف بودند. ولی یک موقعی دچار این شدند که خیلی خوب عیبی ندارد ما با صدام دست به یکی می‌کنیم که جمهوری اسلامی ‌را سرکوب کنیم. با آمریکا یکی می‌شویم که جمهوری اسلامی ‌را سرکوب کنیم و این جوری، مزدور همه شدند، مزدور صدام، مزدور آمریکا، مزدور رژیم صهیونیستی. یعنی یک توجیه، یک اتفاق ظاهراً کوچک چنین تغییر استراتژی بزرگی را ایجاد می‌کند. جمهوری اسلامی‌ در تمام این مقاطع که یکی از این مقاطع‌‌ همان مقطع مک فارلین بود، هوشمندانه عمل کرد. موضع قاطعانه حضرت امام و مقام معظم رهبری که آن موقع رئیس جمهور بودند را در برخورد با این مساله هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.

*یک سری سوالات وجود دارد به خصوص برای نسل جوان و نسل‌های بعدی که چه شد بحث جنگ جنگ تا پیروزی یا رفع فتنه از جهان به جایی رسید که امام آنجام زهر را نوشیدند و قطعنامه را پذیرفتند؟ چه اتفاقی در شرایط کشور افتاد؟ این پایان جنگ تحت تاثیر چه عواملی بود؟

من فکر می‌کنم از فرمایشات خود حضرت امام به خوبی ابعاد این تصمیم معلوم است، ما در شرایطی قرار گرفتیم که حضرت امام فرمودند من امروز مصلحت نظام و ملت را این می‌بینم... اگر این گونه نبود که همه چیز را فدای مصلحت نظام و ملت و کشور کنیم من راضی به این نمی‌شدم که جام زهرآلود را بنوشم. خوب پس اصل این است که این مصلحتی بود که توسط شخص امام تشخیص داده شد و کسی نمی‌تواند در این تردید کند که امام انقلابی‌ترین رهبری بودند که متکی بر اصول حرکت می‌کردند. به هرحال از یک طرف کشور با مشکلاتی روبرو بود و از یک طرف دیگر هم ما با یک موضوعی به نام قطعنامه 598 روبرو بودیم که تا حدودی خواسته‌های ما را تامین می‌کرد هر چند این تقریباً بهترین چیزی نبود که در قطعنامه بود. مسئولین سیاسی هم توصیه‌هایی به امام داشتند که امام در‌‌ همان فرمایشاتشان این را می‌فرمایند «با توجه به اینکه نظر کار‌شناسان سیاسی»، به هرحال امام به این مصلحت رسیدند و‌‌ همان جور که همه تصمیمات امام بر مبنای یک حکمت بزرگی بود بیست و چند سال بعد متوجه شدیم که هم ادامه دادن جنگ چقدر برکات مهمی ‌داشت و هم آن مصلحتی که امام در آن موقع تشخیص دادند. تشخیصی که برای برخی ناباورانه و سخت بود و خود حضرت امام هم در فرمایشاتشان گفتند که «فرزندان من کینه‌های مقدستان را نگه دارید، من حال شما را درک می‌کنم» بعد معلوم شد که آن هم چه مصلحت به جا و به موقعی بود. امروز اگر آن 8 سال دفاع مقدس نبود حتماً در چنین حوزه قدرتی نبودیم یا اصلاً معلوم نبود که جمهوری اسلامی ‌با این ماهیتش وجود داشت یا خیر. ما 8 سال جنگیدیم ولی آن جنگ دستاوردهای بزرگی داشت که حالا جزو سوال‌های شما نیست من هم اشاره نمی‌کنم ولی ما را برای سالیان سال، هم به لحاظ نظامی‌ هم فرهنگی، هم زیر ساخت‌های فکری و هم به لحاظ معنوی بیمه کرد. الان وقتی ما به آن تاریخ نگاه می‌کنیم، درست از آن به بعد سراشیبی دشمنان ما شروع می‌شود. بلافاصله انشقاقی که در منطقه شکل می‌گیرد، کاری که صدام در کویت انجام داد و اصلاً از آن تاریخ به بعد موقعیت جمهوری اسلامی ‌در منطقه بالا رفت و موقعیت دشمنانش سقوط کرده و پایین آمده است.

*یک لایه‌های پنهانی از جنگ ایران و عراق وجود دارد که بعضی از آن‌ها آشکار شده که نمونه‌اش حمایت‌هایی است که از صدام می‌شد و در مقابل محدودیت‌هایی که برای ما ایجاد می‌شد. یکی از فرماندهان می‌گفت که مثلاً سیم خادار هم به ایران نمی‌فروختند و می‌گفتند استفاده نظامی‌دارد...

بله همین طور است این را خود مقام معظم رهبری هم چند بار فرمودند. آن موقع خود ایشان رسماً درگیر این جریان بود. حمایت‌هایی که از صدام می‌شد خیلی آشکار بود، بخش عمده کشورهای حاشیه خلیج فارس کاملاً حمایت می‌کرد هم حمایت مادی می‌کردند هم بنادرشان چه در خلیج فارس و چه در دریای سرخ در اختیار صدام بود. حمایت‌های سیاسی و مالی همه جانبه، حمایت‌های بندری و ترانزیتی و هر چه که می‌توانستند انجام می‌دادند. شوروی آن موقع رسما سلاح می‌فروخت فکر می‌کنم 13 یا 14 میلیارد دلار سلاح فروخت. آلمان سلاح شیمیایی می‌داد، انگلیس، فرانسه موشک می‌دادند، هواپیما می‌دادند، آمریکایی‌ها هم حمایت‌های جدی می‌کردند. آمریکا، عراق را از لیست طرفداران تروریسم خارج کرد و ارتباط سیاسی با آن برقرار کرد. رامسفلد را آن موقع به عراق فرستادند، بعد حمایت‌های مالی و نظامی ‌کرد و کل اطلاعات صحنه ما را به صدام می‌دادند.

خوب حمایت‌های آن‌ها معلوم بود و بعد هم که رسماً وارد عرصه جنگ با ما شد. آمریکایی‌ها پایانه‌های نفتی ما را زدند، با نیروهای دریایی ما درگیر شدند البته خوب آنجا نیروهای دریایی قدرتمندانه ایستاد و هلیکوپ‌تر آن‌ها را زد ولی به هرحال آن‌ها وارد جنگ شدند و آخرش هم هواپیمای مسافربری ما را هدف قرار دادند. تمام قطعنامه‌ها و پیمان‌های بین المللی را که صدام زیر پا گذاشت کسی چیزی نگفت مثلاً بند کاربرد سلاح‌های شیمیایی، کسی چیزی نگفت. امنیت هوانوردی را به خطر انداخت کسی چیزی نگفت. رسماً قرارداد 1975 را جلوی تلویزیون پاره کرد کسی چیزی نگفت و خیلی چیزهای دیگر. امنیت شهروندان را به خطر انداخت کسی چیزی نگفت. ببینید چقدر برای چیزی که الان در سوریه است و تازه آن هم تروریست‌ها استفاده کردند چه جریانی به راه انداختند. همه این‌ها مفصل است. در مورد ایران هم بله تحریم‌ها همه جانبه بود. همین جور که شما اشاره کردید و رهبر جمهوری اسلامی ‌هم فرمودند واقعاً سیم خاردار نمی‌فروختند، یک تعداد گلوله آر پی‌جی می‌خواستیم باید می‌رفتیم دور دنیا را می‌گشتیم که کجا یک سری گلوله پیدا ‌کنیم. وزیر وقت دفاع آمریکا گفت که ما بایستی قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران را کامل اجرا کنیم و با این، ریشه قدرت ایران خواهد خشکید و به این ترتیب ریشه ملت ایران خواهد خشکید. حالا اینکه آیا منظورشان تجزیه ایران بود باید بحث کرد. این در حساب‌های مادی آن‌ها معقول بود چون می‌گفتند ایران که نمی‌تواند خودش را به لحاظ تسلیحاتی تامین کند ما هم که همه جا را بستیم نمی‌گذاریم و خود به خود ایران در جنگ شکست خواهد خورد و ریشه ملت ایران خواهد خشکید.

*در رابطه با بمب‌گذاری آمیا (مرکز یهودیان آرژانتین) که شما را در سال 2007 متهم به آن کردند، دستگاه قضایی آرژانتین بر اساس چه استدال و اسنادی ایران و برخی از افراد از جمله شما را متهم به دخالت در این حادثه می‌کند؟

چند تا مسئله است که خوب است به آن توجه شود و برایمان عبرت باشد. حالا همین مساله آمیا یکی از این موارد است. ما کاری به حرف‌های خودمان نداریم، شما مراجعه کنید به حرف‌های چند ماه پیش رئیس جمهور و وزیر خارجه آرژانتین، آن‌ها خواستند وارد یک تفاهمی ‌با ایران بشوند و مساله را به یک نقطه‌ای برسانند. وقتی که لابی صهیونیستی فشار آورد که چرا شما وارد این پروسه شدید آرژانتین اعلام کرد که ما هر چه از اسرائیل خواستیم سند بدهد، هیچ سندی نداشتند و چون قبل از آمیا یک انفجار دیگری هم بر علیه اسرائیل صورت گرفته بود آرژانتین گفت چرا شما آن را پیگیری نمی‌کنید؟ یعنی رئیس جمهور و وزیر دفاع آرژانتین بعد از اینکه تحت فشار قرار گرفتند عملاً این وقایع را گفتند. واقعیت این است آنچه که مطرح شده ساخته و پرداخته ذهن رژیم صهیونیستی است و افراد و دولت‌های دیگر هیچ حرف و سندی ندارند. یک کسی را تحت عنوان شاهد درست کردند که یک حرف‌های بسیار بی‌ربطی را زده که بیشتر شبیه خیال‌پردازی و داستان است و آن هم داستانی سرا پا ناقص از نظر فرم شکل داستانی. لذا هیچ گونه سندی ندارند. حالا درسی که می‌گیریم این است که باید بدانیم که برخی دستگاه‌های قضایی در دنیا اینجوری نیست که بر اساس واقعیت‌ها و اسناد حکم کند، بلکه ملاحظات سیاسی را مبنا قرار می‌دهند. به هرحال آمیا یک پرونده کاملاً مخدوشی است از کسی که این را دنبال کرده، کسی که حکم داده تا نحوه پیگیری. در دنیا هم کسی این را قبول نکرده است.‌‌ همان مسئولانی هم که تحت به اصطلاح پیگرد هستند سفر‌هایشان را همه انجام می‌دهند و مسئله‌ای هم ندارد.

*جالب این است که بعد از 13 سال این بحث مطرح می‌شود...

بله یکی از نکاتش این است که این اتفاق زمانی که رخ داد،‌‌ رها شده و یک دفعه بعد از 13-14 سال دوباره شروع شده. در این مدت کجا بودند؟ یک مساله به این مهمی ‌تا الان چرا پیگیری نشده؟ مسائل زیادی حول و حوش این پرونده بوده اما خوب مسئله خیلی مفصلی است.

*لغو سفر شما به بولیوی و عذرخواهی آن‌ها از آرژانتین هم پافشاری صهیونیست‌ها بود؟

بله خوب بولیوی همسایه آرژانتین است و وابستگی‌های زیادی هم به آرژانتین دارند اما خودش دولت خوبی است. ما هم سفرمان لغو نشد. ما یک سفر چند ساعته داشتیم که انجام شد. ولی خوب طبیعی است که آرژانتینی‌ها این را از بولیوی انتظار نداشتند و به نوعی به آن‌ها بر خورده بود.

*در بسیاری از کشورهای دنیا صنایع و تکنولوژی‌های پیشرفته در صنایع نظامی ‌و وزارت دفاع انجام شده و بعد به حوزه‌های دیگر منتقل شده است. آیا روند انتقال یافته‌های تکنولوژیک از صنایع دفاعی و نظامی ‌به بدنه کشور انجام می‌شود؟ آیا این روند در ایران وجود دارد؟

البته امروز اوضاع و احوال مثل سابق نیست. درست است در سابق این چنین بود که همه چیز از بخش دفاع شروع می‌شده ولی الان بده بستان و داد ستد فراوانی بین این دو بخش صورت می‌گیرد البته خوب بخش‌های دفاعی به دلیل اینکه بایستی مرتب خودشان را بالا بکشانند روی این مساله حساسیت بیشتری دارند و دنبال فناوری‌های بر‌تر هستند و در جمهوری اسلامی ‌و در وزارت دفاع هم یک چنین ایده و فکری بوده و می‌توانیم بگوییم که الان فناوری‌هایی که در وزارت دفاع کار می‌شود جزو بر‌ترین فناوری‌هایی است که در کشور کار می‌شود و دستاوردهای فناورانه هم که امروز جزو بهترین دستاوردهایی است که ما در کشور داریم. طبیعی هم است علتش دقت حساسیت و پا به پای حرکت‌هایی که امروز در این حوزه وجود دارد به ویژه اینکه ما در تحریم کامل تسلیحاتی هستیم خوب این خودش یک انگیزه بیشتری می‌دهد که این حرکت را سریع‌تر و قوی‌تر کنیم. طبیعتاً این فناوری‌ها به یک نقطه‌ای که می‌رسد باید سرازیر شود به بخش غیر دولتی و خصوصی و مصارف غیر نظامی ‌و این الان جزو ایده‌هایی است که در وزارت دفاع وجود دارد که ان‌شاالله بهتر عملیاتی شود. البته از آن طرف هم است فعالیت‌هایی که در بخش غیر نظامی انجام می‌شود در حوزه نظامی ‌قابل بکارگیری است و امروز یک داد و ستد فناورانه بین این دو حوزه انجام می‌شود. وزارت دفاع هم چیزهای زیادی دارد که می‌تواند به دیگران بدهد، کارهای خوبی هم کرده مثلاً در حوزه بومی‌سازی صنایع نفت گام‌های خوبی در وزارت دفاع برداشته شده در حوزه بومی‌سازی صنایع انرژی،. انرژی‌های تجدیدپذیر یا انرژی‌های پاک کارهای خوبی در وزارت دفاع شده است.

*یعنی فقط صرفاً پیشرفت‌های ما فناوری‌های هوا و فضا و موشکی نیست؟

بخش زیادی از خود هوا فضا مربوط به حوزه‌های غیر نظامی ‌می‌شود.

*یعنی صنایع پشتیبان مثل مخابرات و الکترونیک را هم وزارت دفاع کار می‌کند؟

بله همه دستاورد‌ها در حوزه غیر نظامی ‌بکار گرفته می‌شود. حالا همین هوا فضا که گفتید بخشی از کارکردهای عمده آن غیر نظامی‌ است ولی الان در وزارت دفاع کار می‌شود. در هواپیماسازی هم همین جور است مثلاً عمده صنعت هواپیماسازی امروز در وزارت دفاع انجام می‌شود. در حوزه دریایی باز وزرات دفاع ورود دارد. این وزارتخانه در حوزه غیر نظامی ‌و با توانمندی‌های خیلی خوبی کارهای زیادی انجام داده. در حوزه مخابرات، الکترونیک و در همه حوزه‌های دیگر الان توانمندی‌های خوب و فناورانه‌ای وجود دارد.

*مهم‌ترین فناوری‌هایی که دوره وزارت شما در وزارت دفاع تحقق پیدا کرد چه بود؟

فناوری‌ها که لیستش خیلی مفصل است، یکی دوتا نیست که بخواهم بگویم، در زمینه محصولات هم، چون در محصول ممکن است هزار تا فناوری جدید استفاده شده باشد، بخصوص بعضی از آن‌ها که به عنوان ابر سامانه قلمداد می‌شود مثلاً ناوهای جنگی یا هواپیما‌ها این‌ها تا حدودی چون زیرمجموعه‌های فراوان دارد در هر زیر مجموعه‌اش فناوری‌های متعددی بکار می‌رود. لیست فراوان است که البته دستاورد عزیزان و دانشمندان و متخصصان وزارت دفاع است که با همکاری دانشگاه‌ها و شرکت‌های دانش بنیان و محققین عزیز ما در کشور با همکاری آن‌ها محقق شده و بخواهم یکی را بگویم در مقابل دیگران این خیلی موضوعیت ندارد چون خیلی فراوان بوده است.

*از تحریم وزارت دفاع و تحریم کامل تسلیحاتی صحبت کردید. بسیاری از نهادهایی که جدیداً تحریم شدند تجربه فعالیت و پیشرفت در حین تحریم را ندارند ولی وزارت دفاع این تجربه را دارد. برای اینکه این تجربه منتقل شود هیچ اقدامی‌ صورت گرفته است؟

بله این در دو قالب است. یکی ما با افزایش توان تحقیقاتی و تولیدی وابستگی‌ها را کم کردیم که بخشی از آن‌ها را که اشاره کردم ناشی و ناظر به همین بود. کمک به بومی‌سازی صنعت نفت، کمک به تولید کاتالیست‌ها، کمک به تولید صنایع یعنی انرژی‌های پاک این‌ها همه کارهایی است که بومی‌سازی آن‌ها یا بخشی از آن چیزی است که الان در وزارت دفاع دارد انجام می‌شود. قالب دوم هم حوزه تامین است. حالا آن حوزه تامین خیلی مدنظر نیست چون ما بیشتر معتقد هستیم که در داخل باید هر آنچه را که نداریم تولید کنیم و گام‌های خیلی خوبی راجع به این حوزه هم برداشته شد.

*در زمینه بازدارندگی قدرت ایران و فعالیت‌ها و تولیدات وزارت دفاع در چه سطحی است؟

اساساً چون سیاست جمهوری اسلامی ‌مبتنی بر بازدارندگی است تمام توان تسلیحاتی ما هم در چهارچوب ارتقای قدرت بازدارندگی تعریف و کار می‌شود و امروز جمهوری اسلامی ‌در یک نقطه خوبی به لحاظ قدرت بازدارندگی قرار دارد و این در کنار دکترین‌های عملیاتی و دکترین‌های راهبردی قوی است...

*یعنی ضربه دوم ایران قوی‌تر از ضربه اول دشمن است؟

بحث ضربه اول و ضربه دوم بیشتر در ادبیات باز دارندگی دهه 60 به این طرف که بحث قدرت اتمی‌ و بمب اتمی ‌مطرح شد بر می‌گردد، تعریف بازدارندگی در آن دوره بر مبنای استفاده از سلاح‌های هسته‌ای بود و اساساً بازدارندگی از کاربرد سلاح‌های هسته‌ای بود و آنجا بحث ضربه اول و دوم مطرح شد به هرحال چه کسی ضربه اول را می‌زند و اگر کسی ضربه اول را زد، ضربه دوم را چگونه می‌تواند مهار کند پس این بیشتر ادبیات دوران جنگ سرد است و آن هم متکی بر سلاح‌های اتمی. بازدارندگی جمهوری اسلامی ‌و تعریف آن مبتنی بر آموزه‌هایی است که در خود جمهوری اسلامی ‌شکل گرفته و تعریف شده، طبیعتاً ما چون سلاح اتمی‌ را نمی‌خواستیم و نداریم طبیعتاً این بازدارندگی ما بازدارندگی بر اساس تعریف‌های بومی ‌و سیاست‌های خاص خودمان است.

*ارزیابی شما از قدرت دفاعی کشور در سطح منطقه و جهان چیست؟ چه رتبه‌ای را می‌شود به ایران داد؟

شاخص‌هایی که برای ارزیابی قدرت دفاعی است و در بعضی حوزه‌ها ترازیابی‌هایی انجام شده که مثلاً ما در حوزه موشکی در چه ترازی هستیم در جهان و در منطقه. این ترازبندی‌ها بر اساس عناصر مختلف قدرت انجام شده و در وزارت دفاع موجود است اما اگر ما بخواهیم قدرت دفاعی را بگوییم خوب این به موضوعات مختلفی برمی‌گردد. قدرت دفاعی به مفهوم یک کل که مهم‌ترینش رهبری، همبستگی مردم، وحدت ملی و مولفه‌های سیاسی فرهنگی اقتصادی که در دوره کنونی مولفه‌های قدرت به شمار می‌روند. این‌ها زیر ساخت‌ها هستند و در کنار آن قدرت نظامی ‌هم یکی از مولفه‌های آن است. لذا وقتی راجع به قدرت صحبت می‌کنیم باید در قالب مجموعه‌ای از مولفه‌های قدرت و جمع‌بندی آن‌ها حرف بزنیم از این نظر وقتی صحبت کنیم خوب ایران یک قدرت منطقه‌ای با توان اعمال تاثیر در فرامنطقه است به شکلی که در نظم استراتژیک جهان می‌تواند اعمال نفوذ کند. این خیلی مهم است. خوب می‌توانیم این را به عنوان یک تعریف داشته باشیم.

*مثلاً الان در منطقه خلیج فارس با توجه به اینکه آمریکا یک بخشی از ناوگان دریایی‌اش را در خلیج فارس مستقر کرده ما توانایی لازم برای تامین امنیت خلیج فارس را داریم؟

در جمهوری اسلامی ‌همواره امنیت خلیج فارس جزو منافع مهم و حساس و بلکه در بعضی موارد حیاتی قلمداد شده و لذا جمهوری اسلامی‌ بیش از همه منطقه حساس است و اینکه اصرار هم دارد نیروهای فرامنطقه‌ای نباید در منطقه باشد برای این است که امنیت منطقه بهتر تامین شود. وجود نیروهای فرامنطقه‌ای می‌تواند امنیت منطقه را دچار مخاطره کند. در حالی که در غیاب آن‌ها امنیت خلیج فارس با همکاری کشورهای منطقه خیلی بهتر تامین می‌شود. ولی از این جهت که شما بگویید جمهوری اسلامی‌ در مقابل برای دفاع از خودش با حضور گسترده ناوگان‌های غربی در منطقه آمادگی خواهد داشت؟ من می‌گویم بله. می‌تواند کاملاً از منافع خودش در منطقه دفاع کند.

*رابطه نظامی ‌ایران با سایر کشور‌ها بر اساس چه عواملی شکل می‌گیرد؟ نقش آن‌ها در امنیت ملی ما چیست؟

جمهوری اسلامی ‌همواره اعلام آمادگی کرده که با همه کشور‌ها غیر از آن کشورهایی که مخاصمه‌آمیز با جمهوری اسلامی ‌برخورد دارند و کشورهایی که ایران به عنوان کشور آن‌ها را قبول ندارد مثل رژیم صهیونیستی رابطه دوستی داشته باشد. گفته من با همه دوست هستم، آمده‌ام با همه ارتباط داشته باشم. ما حاضر هستیم پیمان‌های امنیتی با حضور همه کشورهای منطقه در خلیج فارس شکل دهیم و منطقه را بر مبنای یک امنیت مشارکتی تامین کنیم. این‌ها حسن نیت‌های جمهوری اسلامی ‌است که همیشه اعلام شده و نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ‌بیش از همه به امنیت منطقه بها می‌دهد ولی خوب دخالت سیاست‌های فرامنطقه‌ای در منطقه مانع شکل‌گیری این پیمان‌ها شده. ولی جمهوری اسلامی ‌توانسته به عنوان یک قدرت به خوبی در خیلی از موارد خودش را نشان دهد. مثلاً در برخورد با راهزن‌های دریایی، قوی‌ترین کشوری که برخورد کرد و در صحنه خودش را نشان داد ایران بود در همین موضوع خوب می‌تواند ایران یک نقش مهمی ‌ایفا کند. اما دخالت‌های فرامنطقه‌ای نگذاشته که این چنین پیمان‌هایی شکل بگیرد ولی این هم به نفع کشورهای منطقه است و هم یک واقعیتی است که نباید از آن گریز کرد. کشورهای منطقه باید با هم باشند این سیاست جمهوری اسلامی ‌است.

*رابطه نظامی ‌ایران با روسیه تحت چه عواملی است؟ گاهی می‌بینیم روسیه تعهدات خودش را زیر پا گذاشت اما رویکرد ایران تغییر آنچنانی نکرده است...

جمهوری اسلامی ‌در ابعاد مختلف با روسیه رابطه خوبی دارد. خوب تعاملات تسلیحاتی هم ایران با روسیه داشته اما قضیه اس 300 و حقوقی شدن آن یک موضوع مستقلی است. اما هم چنان رویکرد ایران یک رویکرد مثبت است و اخیراً هم رویکردهای مثبتی از طرف روسیه در این حوزه ملاحظه شده که ما فکر می‌کنیم با توجه به اینکه در خیلی از جا‌ها سیاست‌های ایران و روسیه در منطقه و در جهان هم سویی و هم راستایی دارد و می‌تواند در این حوزه هم توسعه پیدا کند.

*بعضی‌ها معتقد هستند پیشرفت‌های موشکی ایران درون‌زا نیست و شبهاتی ایجاد می‌کنند...

خوب کسانی که این شبهه را مطرح می‌کنند کسانی هستند که نمی‌خواهند قدرت ما را باور کنند. به هرحال ملت‌ها وقتی می‌بینند که جمهوری اسلامی ‌با وجود همه تحریم‌ها و فشار‌ها از درون این همه محاصره‌ها را عبور کرده خوب الگو می‌گیرند. پس باید تبلیغ کنند این مال ایران نیست، که آن‌ها از این الگوگیری منصرف شوند در حالی که این حرف غلط است. هیئت‌های زیاد نظامی ‌آمده‌اند از توانمندی‌های ایران بازدید کردند و خیلی از کشور‌ها می‌دانند که این‌ها قدرت درون‌زای ایران است و اظهاراتی که در این چهارچوب می‌شود بیشتر سیاسی و از منظر روانی است.

*و این شبهه‌ای هم که راجع به قاهر313 غربی‌ها ایجاد کردند؟

ببینید هواپیما‌ها اول باید رونمایی شود و بعد مراحل تاکسی‌اش را طی کند و بعد تست‌های پروازش را انجام می‌دهد. قاهر 313 هم بر مبنانی همین رونده بوده است. یعنی رونمایی شده و حالا باید مراحل تاکسی و تست‌های پروازی انجام شود که ما‌‌ همان موقع هم اعلام کردیم. اظهار نظر افراد راجع به این ماکت توسط آدم‌های معتبر نبوده و البته بیشتر سایت‌های ضد انقلاب فارسی زبان این شبهه را مطرح کردند چون خیلی برایشان سخت است که جمهوری اسلامی ‌بیاید یک هواپیمای مدرن طراحی کند و انشاالله وقتی مراحل تست انجام شد و پرواز‌ها صورت گرفت خواهند دید که مثل‌‌ همان حرف‌های دیگری که زدند و باطل بود این حرف هم باطل است.

*سوالی که همیشه مطرح بوده این است که آیا اسرائیل توان حمله به تاسیسات هسته‌ای ما را دارد؟ اگر این اتفاق بیفتد چه شرایطی در منطقه ایجاد می‌شود و ایران چه عکس العملی خواهد داشت؟

ببینید اینکه اسرائیل توان حمله داشته باشد مربوط به چند موضوع است که باید در نظر بگیریم. اول اینکه محدودیت‌های استراتژیک اسرائیل را باید در نظر بگیریم. اسرائیل یک سرزمین خیلی کوچک است و ایران یک سرزمین خیلی بزرگ با عمق استراتژیک کاملا متفاوت. خوب اسرائیل یک مردمی دارد که به هرحال برای زندگی آمدند. از اقصی نقاط دنیا جمع شدند و می‌خواهند آنجا زندگی کنند. ولی ما مردمی داریم که مثلا چند صد موشک خورد به دزفول مردم جایی نرفتند و در شهر ماندند. ما یک تاریخ بلند داریم. رژیم صهیونیستی یک تاریخ چند ده ساله دارد. اساساً تصور اینکه رژیم صهیونیستی بتواند با جمهوری اسلامی درگیر شود به منزله خط پایان حیات رژیم صهیونیستی است. رژیم صهیونیستی سلاح‌های مختلفی از آمریکایی گرفته ولی با این‌ها کار تمام نمی‌شود. ماجرای درگیری رژیم صیونیستی و جمهوری اسلامی ماجرای یک درگیری نظامی نیست. جمهوری اسلامی از اساس رژیم صهیونیستی را قبول ندارد و لذا استراتژیست‌های رژیم صهیونیستی و آن‌هایی که عاقلانه می‌اندیشند همواره از حرف زدن راجع به این مساله هم پرهیز کردند حالا چه بخواهند که عمل کنند. شما می‌گویید رژیم صهیونیستی توان دارد نه؟ حالا فرض کنید بیاید و در چند جا هم چند تا بمب بیاندازد، چه اتفاقی می‌افتد؟ اولاً تاسیسات انرژی اتمی ما که در مقابل کار آن‌ها بی‌دفاع نیست. فرض کنید که بتوانند بیایند، فرض کنید که هواپیما‌هایشان از کشورهای مسیر اجازه عبور بگیرند. فرض کنید بیایند به مرزهای ایران اولاً کجا را می‌خواهند بزنند؟ بعد مگر می‌توانند به این راحتی از سد پدافندهای ما عبور کنند اصلاً فرض کنید عبور کردند و یک بمبی هم‌‌ رها کردند آیا آن بمب مگر چقدر می‌تواند خسارت به تاسیسات هسته‌ای ما برساند. فرض کنید تاسیسات هسته‌ای ما خسارت دید، خوب مگر ما نمی‌توانیم دوباره درست کنیم؟ بعد حالا در مقابل عکس‌العمل ایران چه خواهد بود؟ خوب اگر کسی این‌ها را با هم مقایسه کند و بیاورد جلوی چشمش، اگر مختصر عقلانیتی هم وجود داشته باشد هیچگاه به این فکر نمی‌کنند. لذا آنچه که مطرح می‌شود رژیم صهیونیستی هیچگاه خودش را مستقیماً و مستقلاً درگیر نمی‌کند الا اینکه آمریکا را به عنوان حامی خودش داشته باشد. خوب برای آمریکا هم عاقلانه نیست. آمریکا که امروز برای ایران یک دشمن دور از دسترس نیست. آمریکا در همین منطقه حضور دارد و آن هم برایش عاقلانه نیست که خودش را در برابر چنین توفندگی که امروز در نیروهای مسلح ما وجود دارد، قرار دهد.

*پس این بحثی که مقام معظم رهبری هم مطرح کردند که اگر اسرائیل دست از پا خطا کند، حیفا و نل‌آویو را با خاک یکسان می‌کنیم یک حرف تبلیغی نیست؟

بله حرف خیلی جدی است، جمهوری اسلامی با یک کشوری مواجه است که این‌ها به هیچ اصلی پایبند نیستند، این به مردم مسلمان ظلم‌ها کردند، اصلاً به دنیا خیانت کردند و مسیر دنیا را به سمت جنگ بردند. هر جنگی امروز در جهان می‌شود آمریکایی‌ها درگیر هستند و پشت آمریکایی‌ها رژیم صهیونیستی‌ها را می‌بینیم یعنی در واقع رژیم صهیونیستی عامل بسیاری از بدبختی‌های مردم در جهان است و حالا ایران هر چند دنبال جنگ نیست اما اگر یک چنین فرصتی برایش پیش بیاید طبیعی است که از این حداکثر استفاده را بکند و در واقع انتقام تاریخی نه فقط ملت فلسطین، نه فقط ملت‌های عرب، نه فقط ملت‌های مسلمان، بلکه مردم مستضعف جهان را بگیرند.

*بحث حمله به سوریه تا چه اندازه جدی است؟ ورود ایران به این مساله چگونه خواهد بود؟

رژیم صهونیستی حتی نسبت به حمله به سوریه هم ملاحظات خاص خودشان را دارند حالا ولو یکی دو تا حمله کردند که آن‌ها کاملاً محکوم است و نظام سوریه به دلایلی صلاح ندید که آن جوری که باید پاسخ دهد البته بعد اعلام کرد که اگر تکرار شود پاسخ جدی می‌دهیم ولی همان‌ها پیغام فرستادند و در واقع تلاش کردند که خودشان را تا حدودی از اینکه بخواهند با رژیم سوریه درگیر شوند دور نگه دارند. جمهوری اسلامی بر اساس مصالح خودش در وقت خودش تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند. آنچه که جمهوری اسلامی ایران همواره اعلام کرده از مقاومت به عنوان موضع نظام حمایت می‌کند حالا این حمایت مقتضیاتش و چگونگی عملش بستگی به شرایط مختلف دارد.

*با توجه وقایع سوریه محور مقاومت الان در منطقه تضعیف شده است یا قدرت خودش را هم چنان دارد؟

البته خوب هدف اصلی عملیات علیه سوریه تضعیف مقاومت بوده است. چون قبلش هم عملیات 33 روزه و عملیات 22 روزه ناکام بود. تاکنون که 2 سال و اندی از ماجرا می‌‌گذرد مثل عملیات‌های قبلی همچنان ناکام هستند و این نشان می‌دهد که محور مقاومت قدرت فراوانی دارد و به این سرعت نمی‌توانند او را از بین ببرند ولو این همه فشار بیاورند، البته درگیر کردن کشورهای اسلامی به خودشان یعنی اتفاقاتی که امروز در مصر می‌افتد و در جاهای دیگر هم می‌بینیم، آثار مستقیمی در کاهش حمایت‌ها و توجهات آن‌ها به مساله فلسطین خواهد داشت و هدف غرب و رژیم صهیونیستی هم همین است که کشورهای اسلامی در داخل آنقدر درگیر باشند که دیگر فرصت نکنند به بیرون فکر کنند یا در داخل درگیر باشند یا خودشان با یکدیگر درگیر باشند. الان اینجوری است شما ببینید کشورهای اسلامی هم در داخل درگیرند و سعی می‌کنند گروه‌ها و فرقه‌ها را علیه هم تحریک کنند و هم کشورهای اسلامی را علیه همدیگر تحریک کنند و این‌‌ همان خطری است که جمهوری اسلامی همیشه آن را تذکر داده که چرا کشورهای اسلامی یک مسیر صحیحی را برای حل مسائل داخلی و مسائل فی مابین انتخاب نمی‌کنند. در مسائل داخلی مردمسالاری را الگو قرار دهند، هر چه مردم می‌خواهند‌‌ همان شود. چرا در مصر این اتفاقات می‌افتد. یک حکومتی که مردم انتخاب کردند باید از‌‌ همان طریق هم مساله را حل کرد. این مصر را در یک بحران فرو برد که آینده‌اش نا‌معلوم است لااقل به این زودی‌ها نمی‌تواند در مقابل این بحران و خسارات ناشی از این بحران خودش را نجات دهد. در جای دیگر در سوریه هم همین طور یک عده تروریست هستند که تکلیفشان معلوم است. به آن‌هایی که معارض هستند باید گفت حالا خوب شد که سوریه را به این روز کشاندند؟ آیا این راهش بود که بیایند مسلحانه حرکت کنند؟ اگر حرفی دارند از مسیرهای بهتر تلاش کنند. بقیه کشورهای اسلامی هم همین طور است. اینکه الان بعضی کشورهای اسلامی به راحتی در امور دیگران دخالت می‌کنند که این باید برود... این باید بشود... برای چه این حرف را می‌زنی؟ این حرف غلط است. این دخالت‌ها یعنی بیشتر کردن درگیری بین کشورهای اسلامی و جمهوری اسلامی همواره منادی این ماجرا بوده و یکی از اهداف اصلی آن هم همین است که مساله فلسطین کهنه نشود که متاسفانه الان دارد این اتفاق می‌افتد. اما اینکه بگوییم مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی تضعیف شده، بله نظام سوریه درگیر یک بحرانی شده که آن‌ها به هرحال خط مقدم مقاومت بودند اما خود مفهوم مقاومت نه به نظر من همچنان جلای خودش را دارد به دلیل اینکه ایران با قدرت این فکر را دنبال می‌کند.

منبع: ماهنامه تراز شماره 11
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به‌معنای تأیید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.