صله مذاکره با آمریکا از کدامین منظر؛ فرصت‏ها و تهدیدها

خبرگزاری تسنیم: گفتگوى تلفنى ریاست محترم جمهورى کشورمان با رئیس جمهور آمریکا در آخرین دقایق حضور ایشان در نیویورک، مسأله‏اى است که در طول هفته گذشته بخش قابل توجهى از تحلیل‏هاى رسانه‏اى را به خود اختصاص داده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، گفتگوى تلفنى ریاست محترم جمهورى کشورمان با رئیس جمهور آمریکا در آخرین دقایق حضور ایشان در نیویورک، مسأله‏اى است که در طول هفته گذشته بخش قابل توجهى از تحلیل‏هاى رسانه‏اى را به خود اختصاص داده است. در این میان آنچه اهمیت بسیار زیادى دارد آن است که درک صحیحى از راهبردهاى کنونى نظام اسلامى داشته باشیم و با آن راهبردها بتوانیم سیاست‏ها و تاکتیک‏هاى دولت محترم را مورد ارزیابى قرار دهیم. فقدان توجه به راهبردهاى کلان نظام اسلامى باعث خواهد شد که در ارزیابى تاکتیک دولت کنونى دچار سردرگمى و ابهام و یا خطا و اشتباه شویم. متن حاضر ابتدا به تحلیل مسائل جارى بر اساس راهبردهاى کلى نظام جمهورى اسلامى پرداخته و سپس به اختصار به برخى از فرصت‏ها و تهدیدهاى آنچه رخ داده است توجه خواهد نمود.


ایالات متحده آمریکا بیش از هر کشور یا مجموعه دیگرى در طول بیش از سه دهه گذشته با نظام جمهورى اسلامى ایران دشمنى ورزیده است. دشمنى‏هاى این رژیم به‏حدى آشکار و واضح بوده است که تقریباً بى‏نیاز از استدلال و ذکر شواهد است. تسلیح عراق به انواع اسلحه‏ها، حمایت از تروریست‏هایى مانند منافقین براى ترور انقلابیون، تلاش براى سرنگونى انقلاب اسلامى از طریق فتنه‏هاى داخلى و خارجى، تحریم اقتصادى یک‏جانبه و زورگویانه، بلوکه‏کردن اموال جمهورى اسلامى، حمایت بى‏قیدوشرط از رژیم غاصب و سفاک صهیونیستى، حمایت از گروه‏هاى افراطى و ضد شیعى مانند طالبان و القاعده براى ترور در ایران و... تنها گوشه کوچکى از جنایات ایالات متحده علیه ملت ایران است. اکنون این دشمن بزرگ و این نماد استکبار جهانى، جمهورى اسلامى ایران را به مذاکره طلبیده است و مسؤولان دولتى ما نیز به‏دلایل متعددى به این تاکتیک رسیده‏اند که با این دشمن صحبت کنند.
از این‏رو شایسته است که رویکرد غالب بر مذاکره با آمریکا و منظرى که بر این تاکتیک حاکم است مورد توجه جدى قرار گیرد. در چنین شرایطى مى‏توان محورهاى زیر را به‏عنوان اصلى‏ترین اصول حاکم بر این مذاکرات ذکر نمود:
1. مذاکره با آمریکا به‏معنى پذیرش ظلم و ستم و یا تن‏دادن به خواسته‏هاى مستکبرین نیست. مذاکره به‏معنى عقب‏نشینى و دست‏برداشتن از اهداف و آرمان‏هاى بر حق نظام جمهورى اسلامى نیست.
2. مذاکره با آمریکا به‏معنى فراموش‏کردن اعمال و رفتارهاى آمریکا و شرایطى که این کشور در برابر ما داشته و دارد نیست. به‏عبارت‏دیگر، مذاکره با آمریکا به این معنى نیست که ما فراموش کرده‏ایم که با چه کسى و با چه جریانى مواجه هستیم.
3. مذاکره با آمریکا به‏معنى مذاکره براى مذاکره نیست. صرف مذاکره نه مشکلى از کشور ما حل مى‏کند و نه فایده‏اى براى کشور ما دارد. از این‏رو مذاکره‏اى که بى‏جهت تطویل شود و یا به دستاوردى منجر نشود، مورد نظر جمهورى اسلامى ایران نیست. مذاکره باید براى منافع ملى و اهداف جمهورى اسلامى ایران مفید باشد وگرنه ادامه آن معنایى نخواهد داشت.
4. مذاکره و پذیرش کلى آن به‏معنى این نیست که جمهورى اسلامى ایران در موضع ضعف قرار دارد و یا دچار ترس و وادادگى شده است. این مذاکرات هنگامى مطرح شده است که آمریکا از انجام خواسته‏هاى خود در سوریه ناتوان و سرشکسته شده است و جمهورى اسلامى ایران در خواسته‏هایش در منطقه موفق عمل کرده است.
5. مذاکره از سر خوش‏خیالى و خوش‏بینى به دشمن نیست بلکه از سر حزم و دقت و حذر و تلاش براى یافتن راهى براى تأمین منافع و پرهیز از مضرت‏هاست.
  فرصت‏ها و تهدیدهاى مذاکره با آمریکا
مسأله مذاکره با آمریکا مسأله‏اى مهم و ذوابعاد است و از این‏رو این تاکتیک نیز مانند دیگر تاکتیک‏هاى اثرگذار، سیاست خارجى کشور را با فرصت‏ها و تهدیدهایى روبه‏رو خواهد ساخت. عاقل‏بودن و با درایت‏بودن دستگاه سیاست خارجى و مسؤولان دولتى به این است که بتوانند از این فرصت‏ها کمال بهره‏بردارى را بنمایند و از تهدیدها در حد توان خویش دورى کنند. به‏عبارت‏بهتر مسأله مذاکره با آمریکا خطراتى دارد و منافعى. مسؤولان دولتى که این تاکتیک جدید را در سیاست خارجى به اجرا گذاشته‏اند، باید دقت کنند که از فرصت‏هاى به‏وجودآمده، بهترین بهره‏بردارى در جهت اهداف و منافع ملت ایران صورت بگیرد و تهدیدهایى که با این‏کار به‏وجود آمده است، به بهترین وجهى برطرف گردد.
  فرصت‏ها
1. نشان‏دادن منطقى‏بودن نظام جمهورى اسلامى ایران و بر حق بودن مواضع کشور؛
2. نشان‏دادن باطل‏بودن ادعاهاى دشمن در مسأله هسته‏اى و صلح‏طلبانه‏بودن کامل برنامه هسته‏اى کشور؛
3. کاهش از میزان فشار تحریم‏ها و فشارهاى بین‏المللى دیگر؛
4. برطرف‏کردن قطعنامه‏هاى بین‏المللى ظالمانه‏اى که علیه کشور تصویب شده است؛
5. کسب منافع مادى و زمینه‏سازى براى حرکت جهش‏گونه کشور در عرصه اقتصادى؛
6. و...
مسلم است که بیان این فرصت‏ها به این معنى نیست که آمریکا چنین دستاوردهایى را در اختیار ما گذاشته یا خواهد گذاشت، بلکه آنچه از خوى استکبارى آمریکا بر مى‏آمده و مى‏آید، این است که کمال تلاش خویش را بنماید که ما به این فرصت‏ها دست نیابیم و در آن‏ها موفق نشویم. این دستور کار دستگاه سیاست خارجى و وظیفه مسؤولان دولتى ماست که حال که وارد این تاکتیک شدند، همه یا حداکثر این فرصت‏ها را در عمل محقق سازند.

  تهدیدها
مذاکره همان‏طور که فرصت‏هایى دارد، تهدیدهایى نیز ایجاد مى‏کند. این تهدیدها نیز به این معنى نیست که این خطرات به صرف اجراى تاکتیک مذاکره محقق شده یا مى‏شود بلکه به این معنى است که احتمال وقوع این خطرات وجود دارد و اگر مسؤولان دولتى کوتاهى کنند، امکان دارد که این تهدیدها در عمل رخ دهد و به کشور و منافع آن آسیب بزند:
1. تصور ضعف و وادادگى در مورد جمهورى اسلامى و سوءاستفاده دشمن از آن؛
2. سرخوردگى در نیروهاى انقلابى و بروز این تصور که نظام جمهورى اسلامى از آرمان‏ها و اهداف خود دست برداشته است؛
3. تضعیف جبهه مقاومت در جهان و تصور ملت‏هاى مظلوم و گروه‏هاى مقاومت که جمهورى اسلامى دچار دگردیسى و تغییر شده است؛
4. صدمه به بیدارى اسلامى؛
5. دروغ‏گویى و خیانت آمریکا در مذاکرات و تطویل آن بدون هیچ دستاوردى براى ایران؛
6. جرى‏ترشدن دشمنان و ایجاد انگیزه و امید در آن‏ها؛
7. و...
امید است که مسؤولان دولتى که تاکتیک جدیدى را در عملى‏کردن راهبردهاى کلان نظام جمهورى اسلامى در پیش گرفته‏اند، بتوانند با اتکاى به خداى متعال و تبعیت از راهبردهاى اصلى و اصیل نظام جمهورى اسلامى به‏صورت حداکثرى در کسب این فرصت‏ها و مقابله با این تهدیدها تلاش کنند و شاهد آن باشیم که این تاکتیک چنان‏که این مسؤولان بیان مى‏دارند، در جهت پیشبرد اهداف نظام اسلامى قرار گیرد.
 انتهای پیام/