دریاچه ارومیه نماد ۳ دهه بی تدبیری در مدیریت منابع آب + عکس
خبرگزاری تسنیم: در ۴سال اخیر خشک شدن دریاچه ارومیه چنان بود که حتی به یک موضوع سیاسی و مطالبه انتخاباتی نیز بدل شد اما حقیقت آن است که ریشه های خشک شدن دریاچه ارومیه ارتباطی به موضوعات سیاسی ندارد ونجات آن به مناسبات دیپلماتیک وابسته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ارومیه، آنچه در این میان یک موضوع کاملاً زیست محیطی را به مسائل سیاسی نزدیک می کند نوع انتظارات و در نتیجه انواع بهره برداری هایی است که سیاسیون در ابعاد مختلف از آن می نمایند.
با این وجود چربش وجوه زیست محیطی موضوع بحران دریاچه ارومیه چنان است که قدرتمندترین افراد سیاسی نیز ناچار به دورهم نشینی با فعالان و کارشناسان محسط زیستند تا در نهایت از نتیجه افکار، مطالعات و تحقیقات آنان به راهکارهای نجات این پهنه سابقاً آبی و اینک زرد رنگ شمال غرب ایران دست پیدا کنند.
ناگفته پیداست که بی تدبیری های سیاسی در مقطعی کوتاه سبب شد تا در روزهای ناخوشایندی، موضوع بحران دریاچه ارومیه بهجای آنکه در جلسات کارشناسی و تخصصی بررسی شود نقل کف خیابان ها در تعدادی از شهر شد و عناصر سودجو به دنبال فراهم آوری چنین فرصتی بودند که در نتیجه آن به امیال فروخفته خود که سالیان سال در سینه هایشان حبس شده بود دست پیدا کنند اما در نهایت ماجرا به سمتی نرفت که برخی افراطی ها در پی اش بودند.
امروز در موضوع دریاچه ارومیه دقیقاً در جایی قرار گرفته ایم که چند سال پیش مسئولان خرد و کلان سیاسی از باور و پذیرش آن اکراه داشتند، در حقیقت مردان سیاست در همین دهه اخیر باورشان نمی شد دریاچه ای به وسعت 5822کیلومتر مربع فقط در عرض سه چهار سال به یک برهوت نمکی تبدیل شود.
مردم آذربایجان غربی بخوبی بخاطر دارند که در زمان افتتاح پل میانگذر دریاچه ارومیه دستان رئیس دولت دهم که بر لنجی سوار شده بود از میان موج های آبی و آرتمیاهای نگون بخت، آرک پلی را نشان می داد که در جای خود نشانه توانمندی مهندسان و مدیران ایرانی در ساختن بود اما در همان زمان فریادهای کارشناسان و فعالان محیط زیست که می گفتند شیب کاهش آب دریاچه ارومیه خیلی تند شده، توسط اغلب سیاسیون و چه بسا توسط همه آنان شنیده نشد همچنانکه بعد از افتتاح همین پروژه چندین سد دیگر توسط دولت دهم در جوار این نگین آبی به بهره برداری رسید.
امروز در نتیجه فقدان نگاه جامع به موضوع محیط زیست، بیستمین دریاچه جهان از لحاظ وسعت به پرشتاب ترین تجلیگاه تبدیل یک دریا به کویر بدل گشته است.
گرچه موضوع محیط زیست در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سرفصل های مهمی را به خود اختصاص داده اما سالیان سال است که برآیند این جامعیت در قالب دستگاه قوه مجریه در حد یک معاونت ریاست جمهوری که فقط اختیارات نظارتی، مشاوره ای و در نهایت تذکری دارد نازل مانده است.
این روزها شنیدن سخنان مسئولان این سازمان و کنار هم گذاشتن درد دل های آنان با فعالان مردمی محیط زیست همگان را به این نتیجه می رساند که هنوز نگاه به بحث محیط زیست اسیر تلقی های سیاسی است در حالیکه اساساً موضوع محیط زیست هیچ خواستگاه و نقطه ارتباط سیاسی با دولتهای مختلف ندارد چراکه در نهایت هر دولتی با هر گرایش سیاسی و طرز فکر مدیریتی موظف به پاسداشت و نگهداری محیط زیست برای امتداد بقاء انسان و طبیعت است.
برآیند نگاه فرعی و فانتزی به موضوع محیط زیست در بررسی ریشه های بحران خشک خشدن دریاچه ارومیه کاملاً هویداست.
دریاچه ارومیه به طول 146 کیلومتر و به عرض 15 تا 58 کیلومتر در حوضه آبریزی به وسعت 51762 کیلومترمربع واقع شده که استانهای کردستان، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی را در بر می گیرد.
سالیان سال و چیزی در حدود سه دهه در همین وسعت 51 هزار هکتاری، کلکسیونی از بی تدبیری ها که بر آمده از بی توجهی به موضوع محیط زیست بوده ظهور و بروز پیدا کرده است.
از توسعه بی رویه کشاورزی بر پایه سیستم های سنتی هزاران ساله گرفته تا توسعه صنعتی، افزایش نفوس اجتماعی و دخالت بی رویه انسان در طبیعت و تغییر دادن اقلیم.
امروز تقریباً در همه 102 جزیره سابق و خشکی فعلی مشکل آب برای وحوش وجود دارد و انتقال آب به این موجودات بی گناه که اسیر بی تدبیری بشر شده اند توسط معدود خادمان طبیعت انجام می شود.
از آرتمیا که به عنوان تنها موجود زنده در آبهای شور دریاچه ارومیه یاد می شود و تا چند سال پیش کالایی برای جذب دلار برای استان و کشور بود تنها نمونه هایی در لابراتوارهای دانشگاهی و تنها پرورشگاه آرتمیای کشور در دانشگاه ارومیه باقی مانده است که نه می توان با آن دلار کسب کرد و نه حتی می توان حیات آنها را در طول سالیان دراز تضمین نمود چراکه وجود آنها به آبی شور از نوع دریاچه ارومیه نیازمند است.
تقریباً درهمه رودخانه های مهم حوضه آبریز دریاچه که شامل سیمینهرود، زرینهرود، مهابادچای، گدارچای، باراندوزچای،نازلوچای، روضهچای، زولاچای، شهرچای در آذربایجانغربی و آجیچای، لیلانچای، آذرشهرچای، قلعهچای، صوفیچای، مردوقچای و 7 رودخانه فصلی در آذربایجان شرقی و غربی بنامهای خرخرهچای، شیواسانچای، سنیخچای، طسوجچای، دریانچای و گبیچای که اغلب در زمستان و بهار جریان دارند در روی هر کدام آب بندی یا سدی احداث شده است و از قریب به اتفاق این رودها چیزی به نام آب به سمت دریاچه ارومیه جریان ندارد و اندک رودخانه هایی که در آن آبی جاریست به مصارف کارخانجات صنعتی و دشتهای سابقاً بایر و اکنون دایر شده آذربایجان شرقی می رسد.
نقطه جالب ماجرا جایی است که تعدادی از سدهایی که در آذربایجان غربی هستند توسط استان آذربایجان شرقی مدیریت می شوند و این همان نقطه ای است که نمایندگان مردم این استان در مجلس را انگشت به دهان نگاه داشته و پیگیری آنها را به فرجام نرسانده است.
سالیان دورتر سهم آب ورودی به دریاچه ارومیه از رودخانههای استان آذربایجان غربی به میزان 53 درصد بود و همان زمان از استان کردستان 32 درصد از آب دریاچه تامین می شد و از رودخانههای استان آذربایجان شرقی نیز باقیمانده 15 درصدی آب دریاچه ارومیه به سمت آن می آمد اما اکنون استان آذربایجان شرقی به سبب توسعه روزافزون صنعتی و کشاورزی اصلی ترین مصرف کننده آبهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه از جمله رودخانه های زاب، سیمینه و زرینه رود شده است و به سبب همین مصارف و کج شدن مسیر رودخانه ها از دریاچه به سمت دشتهای گلفرج چیزی که هیچ وقت به دریاچه ارومیه نمی ریزد خود آب است.
شاید با تغییر دولت در کشور عزمی تازه برای نجات دریاچه ارومیه ایجاد شده باشد اما راهکارهای نجات این جسد نمکین همان راهکارهای 24 گانه قدیمی است که در کارگروه ها و ستادهای مختلف نجات دریاچه ارومیه بارها بدان اشاره و پرداخته شده است.
راهکارهای 24 گانه ای که سال پیش در همایش بین المللی دریاچه ارومیه در این شهر نهایی شد و امسال پس از تغییر دولت نیز بر جامعیت آن تاکید گشته است اما در این میان چربش اراده های غیر محیط زیستی، تصمیم گیری برای نجات دریاچه ارومیه را برای حل بحرانی که در نهایت یک منطقه از جهان را در برخواهد گرفت بسیار سخت کرده است.
وقوع بحران دریاچه ارومیه نتیجه بی تدبیری های ریشه دار در مدیریت منابع آبی و بی توجهی به محیط زیست است و تنها راه حل آن فقط دریافتن این نکته است که 14 میلیون نفر در اطراف همین دریاچه زندگی می کنند و در حقیقت محیط زیست این جمعیت متاثر از حیات و ممات این دریاچه است بنابراین باید به فکر زنده کردن دریاچه بود.
نویسنده محمد آقایی پر
انتهای پیام / ق