نابسامانی‌های اقتصادی را دو سال قبل پیش‌بینی کرده بودم/ انتقاداتم از هاشمی کارشناسی‌ است

خبرگزاری تسنیم: وزیر اطلاعات دولت سازندگی گفت: من دو سال پیش در این تحقیقات متوجه شدم که اوضاع اقتصادی دنیا در حال به‌هم‌ریختگی است و به همین دلیل سخنرانی کردم و گفتم: هرچه پول دارید بروید و طلا بخرید.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام علی فلاحیان در برنامه تلویزیونی شناسنامه، ابتدا با بیان مختصری از دوران کودکی و تحصیلات خود، اظهار داشت: پدر و مادرم نجف‌آبادی هستند اما خودم در آبادان بزرگ شدم. دوران دبستان و بخشی از دبیرستان را هم در همان‌جا گذراندم. سال 42-43 تحت تأثیر انقلاب به قم آمدم و وارد مدرسه منتظریه شدم  که معروف به مدرسه حقانی هم هست. علمای بزرگ زمان مثل شهید بهشتی، شهید قدوسی و... این مدرسه را تأسیس کرده بودند که مدرسه‌ای حوزوی و دانشگاهی بود. در این مدرسه هم دروس حوزوی خواندیم و هم دروس جدید را گذراندیم. قرار بود در این مدرسه نیروهایی ساخته شوند که بعد از پیروزی انقلاب، از آنها در کادرهای نظام استفاده شود.

وی در مورد آشنایی‌اش با شهید بهشتی هم گفت: آیت‌الله بهشتی جزو مؤسسین اصلی و همچنین تأمین کننده و تنظیم کننده مدرسه حقانی بودند. آقای بهشتی چون به آلمان رفته بودند به زبان انگلیسی تسلط داشتند و به همین دلیل در سالهای اخیر تحصیل در بحث فلسفه تطبیقی هگل و ملاصدرا را با ایشان گذراندیم.

فلاحیان گفت: مدرسه حقانی هم با دانشگاه مرتبط بود و هم با انقلاب پیوند خورده بود. اساتید این مدرسه جزو مبارزین انقلاب و یاران امام بودند و در نتیجه این مدرسه به کانون انقلاب تبدیل شده بود و علیه رژیم تظاهرات برگزار می‌کرد. من در آن مدرسه در تشکیلاتی بودم که بعدها لو رفت و دستگیر شدم. در این تشکیلات ما هم کارهای علمی و هم کارهای مبارزاتی خود را سامان می‌دادیم. با دستگیری یکی از دوستان، ساواک به مدرسه حمله کرد و کل گروه لو رفت. من را دستگیر کردند، اما من آزاد شدم.

وی ادامه داد: یک بار دیگر هم در اصفهان دستگیر شدم.

علی فلاحیان در بخش دیگری از شناسنامه در پاسخ به این سؤال "روزهایی که دستگیر می‌شدید به این موضوع فکر می‌کردید که بعدها در نظامی که در کشور حاکم خواهد شد، جزو نیروهای امنیتی شوید؟"، اظهار داشت: امید نداشتم. وقتی می‌خواستم ازدواج کنم، در صحبت‌هایی که با همسرم داشتم، گفتم: با این وضع و شرایط ساواک ما حداقل شش سال زنده هستیم. در واقع پیش‌بینی ما این بود که تظاهرات و یا در جریان دستگیری‌ها و... مثل خیلی دیگر از دوستانمان شهید شویم.

وی ادامه داد: چون ما زیر نظر شهید بهشتی و شهید قدوسی تحصیل کرده بودیم، با این عزیزان در ارتباط بودیم و آنها ما را می‌شناختند. بعد از پیروزی انقلاب من به آبادان برگشتم و به‌عنوان یکی از مؤسسین و مسئول حزب جمهوری اسلامی در آبادان فعالیت می‌کردم. در آبادان پروژه‌ها تعطیل شده بود و کارگرها تشکل‌هایی را تشکیل داده بودند. ما هم به آنجا رفتیم و کانون اسلامی بیکاران را تشکیل دادیم. این مبنایی شد برای تشکیل تعاونی‌هایی زیر نظر جهاد که امور مربوط به بیکاران را پیگیری می‌کرد. در ادامه به‌صورت قانونی وام و زمین به مردم واگذار شد و شرایط به این شکل نبود که کسی به‌زور برود و زمینی را تصرف کند و زورآباد راه بیفتد!

فلاحیان افزود: بعدها شهید بهشتی و شهید قدوسی من را مأمور بازرسی از دادگاه‌ها و دادسراهای آبادان کردند. این بازرسی را انجام دادم و در ادامه سال 58 حکم من به عنوان حاکم شرع آبادان صادر شد. من همیشه از قضاوت فراری بودم و دوست داشتم کارهای فرهنگی انجام دهم، اما با توجه به مشکلاتی که در آبادان وجود داشت، این مسئولیت را قبول کردم. بعد از آغاز جنگ هم به جبهه رفتم و مسئولیت بعضی از بخشهای جبهه را به‌عهده داشتم. بعد از شکست حصر آبادان به من دستور دادند: باید به کرمانشاه بروی. من در جواب گفتم: ما در جبهه هستیم و به کرمانشاه رفتن یعنی فرار از جنگ! آیت‌الله بهشتی فرمودند: وقتی ما می‌گوییم فرار از جنگ نیست. در نهایت بازهم به‌عنوان حاکم شرع به کرمانشاه رفتم.

عامل انفجار حزب جمهوری من را به داخل جلسه حزب راه نمی‌داد

علی فلاحیان در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در مورد انفجار حزب جمهوری اسلامی گفت: وقتی در سال 60 این اتفاق افتاد، من در کرمانشاه بودم. واقعیتش این است که هنوز همه ابعاد این حادثه روشن نشده، مثلاً این بمبی را که چنین قدرت انفجاری داشت، کدام‌یک از کشورهای خارجی به منافقین داده، مسئله‌ای است که هنوز روشن نشده است. کلاهی به داخل حزب جمهوری خیلی نفوذ کرده بود. یک بار می‌خواستم در جلسه حزب شرکت کنم که کلاهی جلوی من را گرفت و تا قبل از اینکه من را به‌درستی نشناسد، به جلسه راه نداد.

وی افزود: اینکه این بمب چگونه با این حجم به دست منافقین رسید و اصلاً چه‌کسی تصمیم گرفت که چنین فاجعه بزرگی اتفاق بیفتد زوایایی از این حادثه است که هنوز روشن نشده است. آنها در شعارهای‌شان این بود: با این انفجار جمهوری اسلامی بی‌آینده خواهد شد و ما همه کادرهای اصلی نظام را با این انفجار از بین خواهیم برد. منافقینی که مرتباً مبارزه مسلحانه را محکوم می‌کردند، به‌یک‌باره تصمیم گرفتند وارد فاز جنگ مسلحانه شوند.

وی اظهار داشت: من در کرمانشاه که بودم، بعد از انفجار حزب جمهوری اسلامی موفق شدیم منافقین را دستگیر کنیم و از این طریق بهترین ضربه را به آنها وارد کنیم. به همین دلیل من را به مشهد فرستادند و یک سال حاکم شرع مشهد بودم. از آنجا به تهران آمدم و قائم‌مقام دادستان کل انقلاب شدم. همچنین در اطلاعات سپاه به‌عنوان یکی از مسئولین برخورد با منافقین فعالیت می‌کردم.

فلاحیان افزود: توفیق پیدا کردم بین دادستانی، کمیته انقلاب و سپاه پاسداران یک نوع هماهنگی به وجود بیاورم و به کادرهای منافقین ضربات مهمی وارد کنیم. بعد از مدتی آیت‌الله مهدوی کنی به من زنگ زد و پیشنهاد کرد مسئولیت کمیته‌های انقلاب را قبول کنم که به آنجا رفتم و طرح مالک و مستأجر را اجرا کردیم که در پی آن تمامی نیروهای اجتماعی منافقین یا دستگیر شدند و یا فرار کردند. از اینجا به بعد بود که ترورها قطع شد.

نخستین دادستان ویژه روحانیت در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت: بحث وزارت اطلاعات که مطرح شد این مسئولیت را به من پیشنهاد دادند، اما چون دوست داشتم به قم برگردم، آقای ری‌شهری را معرفی کردم و خودم به عنوان معاون امنیتی و قائم‌مقام، وزارت اطلاعات را تشکیل دادیم. بعد از تشکیل وزارت اطلاعات خدمت امام رسیدیم و اجازه خواستیم که به قم برویم. ایشان فرمودند: شما چرا می‌خواهید بروید؟ در پاسخ گفتم که می‌خواهم به‌دنبال کارهای تحقیقاتی‌ام باشم. امام فرمودند: انبیا به‌دنبال تشکیل حکومت بودند، اما مجال این کار را پیدا نکردند. حالا که حکومت به دست آمده باید محکم بایستید و کار کنید. ایشان فرمودند: وزارت اطلاعات، وزارت کشاورزی نیست و در این وزارتخانه حقوق و اسرار ملت مطرح است و شماها باید باشید و کار کنید.

به امام گفتم کار در وزارت اطلاعات با تقوا جور درنمی‌آید

وی ادامه داد: ما در پاسخ گفتیم این کار با تقوا جور درنمی‌آید. اما ایشان فرمودند: شما در وزارت اطلاعات باشید تا حقوق مردم ضایع نشود و خلاف قانون ایجاد نشود. در نهایت ما ماندیم و اطلاعاتی شدیم تا اطلاعات ما مانند ساواک و سایر سرویس‌های اطلاعاتی دنیا نشود.

فلاحیان در مورد حضور در دادسرای ویژه روحانیت هم گفت: این دادسرا اوایل انقلاب تشکیل شده بود که بنا به دلایلی منحل شد. مسئله مهدی هاشمی و یک‌سری از مسائل دیگر که پیش آمد، با دستور امام این دادسرا یک بار دیگر شروع به فعالیت کرد. از طرف حاج احمد آقا پیشنهاد حضور در این مسئولیت به من داده شد و من هم عرض کردم امام هر امری بفرمایند، ما مطیع هستیم.

نماینده مجلس خبرگان رهبری در مورد پرونده مهدی هاشمی اظهار داشت: آیت‌الله منتظری طرفدار مهدی هاشمی بود و موافق چنین برخوردی با وی نبود، اما امام نظرشان این بود که باید با این نوع گروهک‌های خودسر برخورد شود، چون نظام باید از خودش حفاظت کند. البته به‌جز آیت‌الله منتظری افراد دیگری هم در داخل نظام بودند که مخالف برخورد با مهدی هاشمی بودند، اما وقتی جزئیات پرونده وی آشکار شد این افراد سکوت کردند.

فلاحیان در بخش دیگری از برنامه با ردّ استفاده از برخی نیروهای ساواک در اوایل تشکیل وزارت اطلاعات گفت: در بخش ضدجاسوسی و اطلاعات خارجی بعضی‌ها به‌عنوان مترجم کار می‌کردند، اما هیچ‌وقت عضو وزارت اطلاعات نبودند و خیلی زود بازنشست شدند.

وزیر اطلاعات دولت سازندگی در مورد حرف و حدیث‌هایی که راجع به فعالیت‌های این وزارتخانه در زمان وزارت وی مطرح بود، هم گفت: دوران سختی بود. چون هنوز جنگ نهایی نبود و کشور در حال نه جنگ، نه صلح بود. منافقین هم هنوز فعال بودند و مشکلات اجتماعی زیادی به‌خاطر جنگ وجود داشت. کشور باید بازسازی و نوسازی می‌شد و از طرف دیگر یکی از مسائل گروهکی و اختلافی وجود داشت. با این تفاسیر در آن ایام نقش وزارت اطلاعات و تنوع کاری آن خیلی زیاد بود.

وی ادامه داد: یک مقدار از صبحت‌هایی که در مورد فعالیت‌های اقتصادی وزارت اطلاعات می‌شد، تبلیغ دشمنان بود و بخش دیگری از آن کار دوستانی بود که به‌طور کامل نسبت به وظایف وزارت اطلاعات آگاهی نداشتند، مثلاً وقتی ما بخواهیم یک فساد اقتصادی را برملا کنیم، باید در پوشش فعالیت اقتصادی به موضوع نزدیک شویم. در آن زمان چون حجم کار بالا بود، دشمنان تبلیغات زیادی علیه ما انجام دادند. مخالفین داخل و خارج هم فعال بودند.

فلاحیان همچنین گفت: همه مأموریت‌های وزارت اطلاعات باید مصوبه دولت باشد. دولت هدف و موضوعات را می‌دهد و بعد ما از ابزار و راهکارهای مناسب استفاده می‌کنیم.

علی فلاحیان در بخش دیگری از «شناسنامه» در مورد دادگاه میکونوس گفت: تنها چیزی که این دادگاه به آن استناد می‌کرد شهادت یک ضدانقلابی به‌نام مصباحی بود که فرار کرده بود. بعد از او هم بنی‌صدر آمد و صحبت‌هایی انجام داد. از این دست اتفاقات زیاد افتاده است، مثلاً در مورد دادگاه آمیا که در اواخر دوره من اتفاق افتاد، اسرائیلی‌ها اصرار داشتند که ایران مسئول این حادثه است.

وی ادامه داد: اسرائیلی‌ها هیچ مدرکی در مورد ادعای خود نداشتند. آقای سلیمان‌پور (سفیر ایران) را که درگیر این پرونده بود، در انگلستان دستگیر کردند، اما پلیس اینترپل دید آرژانتین مدرکی برای ارائه ندارد و او را آزاد کرد.

"سلام" و "کیهان" همه‌چیز دولت سازندگی را آزادانه زیر سؤال می‌بردند

وزیر اطلاعات دولت هاشمی در پاسخ به این سؤال "آیا این صحبت را که برخی می‌گویند دوم خرداد 76 حاصل فضای بسته سیاسی بود، قبول دارید؟"، گفت: بعضی‌ها هم می‌گویند دوم خرداد حاصل باز بودن فضا بود. اگر روزنامه‌های آن زمان مثل سلام و کیهان را ببینید متوجه می‌شوید که آزادانه همه‌چیز دولت را زیر سؤال می‌بردند. بعضی‌ها می‌گویند آزادی زیادی که وجود داشت باعث اتفاق دوم خرداد بود. اما اصل ماجرا این نیست و واقعیت این است که هرزمانی یک‌چیزی را طلب می‌کند. در آن زمان که این اتفاق افتاد، بحث تین‌ایجرها مطرح بود. نسل سومی‌های انقلاب آمدند و پدر و مادرهای خود را پای صندوق بردند و دوم خرداد شکل گرفت و به‌نوعی انقلاب بچه‌ها اتفاق افتاد. البته از قبل یک کار درازمدت روی این بچه‌ها انجام شده بود.

وی ادامه داد: در آن زمان خیلی‌ها مخصوصاً مقام معظم رهبری فشار می‌آوردند که تا کی قرار است به نفت وابسته باشیم که در نهایت تصمیم گرفتیم پتروشیمی‌ها را بسازیم. آن‌موقع ما 16 میلیارد دلار از نفت داشتیم که با برنامه‌ریزی‌هایی که انجام دادیم به درآمدی نزدیک به 16 میلیارد دلار از صنایع پتروشیمی رسیدیم.

فلاحیان در مورد فضای دوم خرداد گفت: بالاخره هرزمانی یک اقتضایی دارد. در زمان جنگ مردم صبور و آرام هستند، اما بعد از جنگ انتظارات مردم ظهور پیدا می‌کند. در همان زمان ما در مورد مشارکت سیاسی و راه‌اندازی فرهنگ‌سراها بحثهای زیادی داشتیم.

وی ادامه داد: خارجی‌ها می‌گفتند: اگر ما روی جوان‌ها و طبقه متوسط کار کنیم، اینها ناخودآگاه با آموزه‌های اولیه انقلاب وارد مبارزه می‌شوند. آنها در این مسیر تلاش‌های زیادی کردند. ما در وزارت اطلاعات خیلی از این فعالیت‌ها را رصد می‌کردیم و از آنها جلوگیری می‌کردیم اما درهرصورت آن زمان، زمان انفجار اطلاعات بود.

سعید امامی در زمان ما مدیر موفق و خوبی بود

علی فلاحیان در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در واکنش به این سؤال رنجبران که پرسید: نظر صریحتان در مورد سعید امامی چیست؟، اظهار داشت: سعید امامی در زمان ما مدیر موفق و خوبی بود اما در بعدها و در شرایطی که دیگر در وزارت اطلاعات مسئولیتی نداشت، متهم شد که در پرونده قتلهای زنجیره‌ای دست دارد.

وی در مورد ریشه قتلهای زنجیره‌ای هم گفت: این موضوع حادثه‌ای بود که یک سال و نیم بعد از خروج من از وزارت اطلاعات اتفاق افتاد و موجب تغییر وزیر اطلاعات وقت شد. انگیزه‌های فراوانی در مورد این پرونده مطرح شده، اما چیزی که ما از طریق مطبوعات و صحبت‌های محفلی به دست آوردیم، این بود که زیاده‌روی‌های موجود در مطبوعات، گفته‌ها و... با عنوان آزادی علیه اسلام و دین طوری بود که عده‌ای نتوانستند آن را تحمل کنند و با انجام حرکاتی می‌خواستند جلوی این حرفها را بگیرند. در واقع اینها به‌حساب خودشان برخی از اشخاص را به‌دلیل صحبت‌هایی که مطرح کرده بودند، مرتد می‌دانستند و فکر می‌کردند اگر آنها را بزنند بقیه ساکت می‌شوند.

وی ادامه داد: تأثیر این اتفاق روی دستگاه اطلاعاتی کشور خیلی بد بود. چون این کار چیزی بود که سیستم اطلاعاتی ما چنین کاری را انجام نمی‌دهد. ما در وزارت اطلاعات عملیات نداریم، اما این اتفاق توسط کسانی که در اطلاعات کار می‌کردند، باعث شد ضربه مهیبی به دستگاه اطلاعاتی کشور وارد شود. آنها این تحلیل را داشتند که افرادی که علیه دین، خدا و پیامبر صحبت کردند، مرتد هستند و خودسرانه و بدون اینکه دستگاه قضایی در مورد آنها تصمیم بگیرد، وارد عمل شدند.

فلاحیان در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود در مورد فضای سیاسی فعلی کشور هم اظهار داشت: الآن دوره‌ای است که ما بر اثر تحریم‌ها تحت فشارهای اقتصادی هستیم. بهره‌وری و مصرف سرانه کشور موازی با تولید ناخالص ملی افزایش پیدا کرده است. از طرف دیگر انتظارات خیلی بالاست. با توجه به تحریم‌ها و تشدید فشارها، روند رشد ما طی یکی ــ دو سال اخیر متوقف شده است. اما از نظر نظامی، انقلابی و فرهنگی و... در منطقه حضور گسترده‌ای داریم. امروز شاهد این هستیم که آرمان پنجم امام در حال تحقق است و دولت‌های دیکتاتور منطقه یکی پس از دیگری ساقط می‌شوند و حکومت به دست مردم می‌رسد.

وی ادامه داد: قدرت ما نسبت به گذشته بیشتر شده، اما کنار آن مشکلاتمان هم بیشتر شده است. الآن دولت با چالش‌های اقتصادی، امنیتی، سیاست خارجی و فرهنگی روبه‌رو است. ما امیدواریم دولت جدید بتواند خیلی از مشکلات را حل کند.

نماینده مجلس خبرگان رهبری در مورد جریان اصول‌گرایی هم گفت: هر طیف و جریان وقتی به نتیجه می‌رسد که برنامه‌های مدون و همچنین کادرهای لازم برای اجرای این برنامه‌ها را داشته باشد و در مقابل اختلاف و شکاف هم در آن وجود نداشته باشد. اصول‌گرایان در انتخابات اخیر نتوانستند بر سر یک نامزد واحد متحد شوند و این یعنی اختلافات سیاسی و برداشتی در این طیف وجود دارد. مهمترین مسئله این است که اصول‌گرایان بتوانند ذهنیت واحد به وجود بیاورند و انسجام بیشتری بین کادرهای خود ایجاد کنند تا بتوانند ظهور و بروز بهتری داشته باشند.

وی در مورد رابطه خود با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: من با همه سیاسیون رفیق هستم  و معتقدم رسالت من ایجاد الفت و همبستگی است. اگر کسی این رسالت را داشته باشد، آن شخص من هستم و به همین دلیل بنده با همه رابطه دوستی دارم و تلاش می‌کنم تنشها و اختلافات کم شود. البته من در انتخابات ریاست جمهوری نسبت به برخی مواضع آیت‌الله هاشمی انتقاداتی بیان داشتم. البته انتقادات من با نقدهای دیگران متفاوت است. دیگران یک مقدار تندتر انتقاد می‌کنند، اما من سعی می‌کنم یک مقدار کارشناسی‌تر انتقاد کنم.

فلاحیان در بخش دیگری از برنامه در مورد حوادث 88 اظهار داشت: شورای امنیت ملی ما بررسی‌هایی انجام داده و به نتایجی هم رسیده است و پیشنهاداتی را به افرادی که به‌نحوی در آن کارها دخالتی داشته‌اند، ارائه داده است.

علی فلاحیان در مورد انگیزه‌های خود برای ورود به انتخابات 92 هم گفت: هر فردی که حس می‌کند می‌تواند مشکلات را حل کند وظیفه دارد وارد عرصه شود. وقتی تورم، مشکلات اقتصادی، بیکاری، سیاست خارجی و مسائل فرهنگی را دیدم، حس کردم می‌توانم برنامه خوبی برای حل این مشکلات ارائه کنم. وقتی برنامه‌ای مطرح شد، دیدم مردم استقبال می‌کنند. به همین دلیل حس کردم باید حضور پیدا کنم. اما چون تعداد زیادی از دوستان اسم‌نویسی کردند، بعدها به ما گفتند: چون قبلاً با شما صحبت کرده بودیم، شما را در لیست انصرافی‌ها قرار دادیم، و یک نامه انصراف هم روی پرونده ما گذاشتند.

شایعه ردّصلاحیتم درست نبود/ من انصراف دادم

وی ادامه داد: رد شدن و انصراف دادن دو مقوله جداگانه است. به‌خلاف تصور خیلی‌ها که فکر می‌کنند من ردّ صلاحیت شدم، این‌طور نبود و شورای نگهبان من را ردّ صلاحیت نکرد. تحلیل خیلی‌ها این بود که من رأی ندارم و آمدن من باعث شکسته شدن رأی می‌شود و بهتر است دوستان دیگری در صحنه حضور داشته باشند. البته این نیت خوبی بود به‌شرطی که عمل می‌کردند. اگر اتحاد وجود داشت، بعضی از دوستانی که تأیید شدند هم باید کنار می‌کشیدند که این کار عملی نشد.

فلاحیان در پاسخ به این سؤال "مهمترین توصیه شما به دولت یازدهم چیست؟" هم خاطرنشان کرد: دولت یازدهم الآن باید از اوضاع یک برآورد واقعی داشته باشد. خودشان هم می‌دانند که مهمترین مسئله فعلی حل مشکلات اقتصادی است. رکود تورمی فشار زیادی روی مردم می‌آورد و یکی از کارهای دولت ایجاد شغل برای بیکاران است. یکی دیگر از کارهایی که دولت باید به‌سمت آن حرکت کند این است که به‌نحوی موفق به کاهش تحریم‌ها شود. اینها کارهای مهمی است که دولت پیشِ‌روی دارند و دولتی‌ها هم می‌دانند که برای انجام این امور باید از افرادی استفاده کنند که اهل تدبیر باشند. کار رئیس دولت بسیار سخت است که بتواند در چند محور ایجاد اشتغال، رفع مشکلات تورمی، سیاست خارجی و... به‌خوبی عمل کند. در این مسیر هم تدبیر نیاز است و هم امید. در فضای داخلی و خارجی امید ایجاد شده و ما امیدواریم دولت موفق باشد.

وی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در واکنش به این سؤال "آیا فعالیت اقتصادی هم می‌کنید یا خیر؟" گفت: خیر، من یک طلبه هستم و کارم، کار فرهنگی و تحقیقاتی است.

فلاحیان همچنین گفت: شأنیت من این نیست که وارد تجارت شوم، اما چون مشکل کشور ما مسائل اقتصادی است، باید اطلاعاتی در این زمینه داشته باشیم. یک فرصتی برای ما فراهم شد تا در مورد علت بحران اقتصادی دنیا تحقیق کنیم. من دو سال پیش در این تحقیقات متوجه شدم که اوضاع اقتصادی دنیا در حال به‌هم‌ریختگی است. وقتی این به‌هم‌ریختگی‌ها به وجود می‌آید سرمایه گذاران به‌سمت خرید طلا می‌روند. به همین دلیل من سخنرانی کردم و گفتم: هرچه پول دارید بروید و طلا بخرید.

انتهای پیام/*