معیار شیعه بودن در بیان امام باقر(ع)

خبرگزاری تسنیم: از نظر امام باقر(ع) صرف اعتقاد به امامت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) دیگر امامان(ع) برای شیعه بودن کافی نیست و شیعه کسی است که در عمل مطیع خداوند و اهل عمل صالح و متعهد به تمام فروع فقهی و اصول اخلاقی اسلام است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سعید طاوسی مسرور، دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه تهران مطلبی با عنوان «معیار شیعه بودن در بیان امام باقر(ع)» در پایگاه عبرت‌پژوهی تاریخی پیشینه منتشر کرده است که به مناسبت سالروز شهادت این امام همام منتشر می‌شود:

از نظر امام باقر علیه السلام صرف اعتقاد به امامت و ولایت امیر المؤمنین علیه السلام و دیگر امامان علیهم السلام برای شیعه بودن کافی نیست و شیعه کسی است که در عمل مطیع خداوند و اهل عمل صالح و متعهد به تمام فروع فقهی و اصول اخلاقی اسلام است (نک. حیات فکری – سیاسی امامان شیعه علیه السلام، ص 370 – 373). جابر جُعفی از بزرگوارترین صحابه آن حضرت (برای آشنایی با وی نک. پژوهشی پیرامون جابر بن یزید جعفی، سراسر کتاب) این دو حدیث را از ایشان شنیده و برای ما به یادگار گذاشته است: «ان شیعتنا من اطاع الله»؛ همانا شیعه ما کسی است که مطیع خداوند است و «لا تنال بولایتنا الا بالورع و لیس من شیعتنا من ظلم الناس»؛ به ولایت ما اقرار ندارید مگر با پرهیزکاری و کسی که به مردم ظلم کند شیعه ما نیست (مناقب الامام امیر المؤمنین علیه السلام، ج 2، ص 286).

البته واضح است که به حکم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم‏…» (نساء/59) اطاعت از خدا در گرو اطاعت از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام است. امام باقر علیه السلام در نصیحتی تکان دهنده به جابر جعفی می فرمایند: «یا جابر أیکتفى من اتخذ التشیع یقول بحبنا أهل البیت ، فوالله ما شیعتنا إلا من اتقى الله وأطاعه ، وما کانوا یعرفون إلا بالتواضع والتخشع وأداء الأمانة وکثره ذکر الله والصوم والصلاة والبر بالوالدین والتعهد للجیران من الفقراء وأهل المسکنة والغارمین والأیتام وصدق الحدیث وتلاوة القرآن وکف الألسن الناس إلا من خیر وکانوا امناء عشائرهم فی الأشیاء»؛ (ای جابر! کافی نیست که کسی خود را در میان شیعیان بنمایاند آن هم با این بهانه که دوستدار ما اهل بیت است، به خدا سوگند شیعه ما کسی نیست جز آن که تقوا ورزد و اطاعت از خداوند کند. شیعیان ما جز به تواضع و خشوع و امانت و کثرت یاد خدا و روزه و نماز و نیکی به والدین و رعایت همسایگان و فقیران و ضعیفان و ایتام، به راستگویی و تلاوت قرآن و نگه داشتن زبان از مردم جز به نیکی شناخته نمی شوند. شیعیان امین خاندان خود در همه چیز هستند). 

جابر می گوید به امام عرض کردم: من کسی را با این اوصاف نمی شناسم. امام علیه السلام به من فرمود: «یا جابر لا تذهبن بک المذاهب حسب أن یقول أحب علیا صلوات الله علیه وأتولاه فلو قال إنی أحب رسول الله صلی الله علیه و آله ورسول الله خیر من على ثم لا یتبع سیرته ولا یعمل بسنته ما نفعه حبه إیاه شیئا. فاتقوا الله واعملوا لما عند الله، لیس بین الله وبین أحد قرابة أحب العباد إلى الله واکرمهم علیه اتقاهم له وأعملهم بطاعته. یا جابر ما یتقرب العبد إلى الله تبارک وتعالى إلا بالطاعة ، ما معنا براءة النار ولا على الله لأحد منکم حجة، من کان لله مطیعا فهو لنا ولى ومن کان لله عاصیا فهو لنا عدو ولا تنال ولایتنا بالعمل والورع»؛ ای جابر! مذهب را به این ندان که کسی صرفا بگوید من علی را دوست دارم و بر ولایت او هستم، اما اهل عمل نیست. اگر گفت: من رسول الله صلی الله علیه و آله را دوست دارم، پس رسول الله بهتر از علی است، اما به سیره آن حضرت عمل نکرد  و از سنت او پیروی نکرد، این دوستی به کار او نمی آید. تقوای الهی را پیشه کنید و عمل به دستورات خداوند کنید و بدانید که خداوند با هیچ یک از بندگانش قرابت و رفاقتی ندارد بلکه دوست داشتنی ترین و با کرامت ترین بندگان نزد خداوند با تقواترین و مطیع ترین آنان است. ای جابر! به خدا سوگند کسی جز با اطاعت از خداوند به او نزدیک نخواهد شد. برائت از آتش دست خداست و شما بر خداوند حجتی ندارید. هر کس مطیع خداوند باشد دوست ماست و هر کس عصیان پروردگار ورزد دشمن ماست و کسی جز با عمل و پرهیزکاری به ولایت ما نرسد (کافی، ج 2، ص 74 – 75؛ صفات الشیعة، ص 11 – 13). 

جابر جعفی هنگامی که پس از هجده سال شاگردی خدمت امام باقر علیه السلام در مدینه، قصد داشت به وطنش کوفه بازگردد، برای وداع خدمت آن بزرگوار رسید و از ایشان درخواست ارشاد و نصیحت کرد. امام علیه السلام به وی چنین سفارش کرد: «یا جابر، بلغ شیعتی عنی السلام ، وأعلمهم أنه لا قرابة بیننا وبین الله ( عز وجل ) ، ولا یتقرب إلیه إلا بالطاعة له . یا جابر ، من أطاع الله وأحبنا فهو ولینا ، ومن عصى الله لم ینفعه حبنا…»؛ ای جابر به شیعیانم سلام برسان و به آنان اطلاع بده که بین ما و خداوند عز و جل قرابتی نیست و کسی به درگاه خدا نزدیک نمی شود مگر با اطاعت از خدا. ای جابر! هر کس خدا را اطاعت کند و ما را دوست داشته باشد دوست ما است و هر کس نسبت به خداوند عصیان ورزد، دوست داشتن ما فایده ای برایش ندارد … (امالی طوسی، ص 296).

بنا بر این روایات شریف، کمترین انتظار امام علیه السلام از شیعیانش گناه نکردن است و تقوا و پرهیزکاری (ورع). از دعای امام باقر علیه السلام این بوده است: «اللهم اعنی علی الدنیا بالغنی و علی الآخرة بالتقوی»؛ خدایا در امور دنیا مرا با بی نیازی و در امور آخرت با تقوا یاری کن (البیان والتبیین، ص 515). ما نیز باید به امام خود اقتدا کرده و از خدا بخواهیم که به ما تقوا دهد و خودش به ما کمک کند. البته امام علیه السلام از شیعیانش می خواهد که از هر نظر نمونه باشند و بیش از انجام واجبات و ترک محرمات از آن ها انتظار دارد چنان که فرزندشان  امام صادق علیه السلام نیز شیعیان حقیقی را این گونه معرفی می کنند: «شیعتنا أهل الورع والاجتهاد وأهل الوفاء والأمانة وأهل الزهد والعبادة أصحاب إحدى وخمسین رکعه فی الیوم واللیلة القائمون باللیل الصائمون بالنهار یزکون أموالهم ویحجون البیت ویجتنبون کل محرم»؛ شیعیان ما اهل ورع و در زمره کوشندگان و وفاکنندگان به عهد و امانت بوده و اهل زهد و عبادت هستند، از افرادی هستند که در هر شبانه روز پنجاه و یک رکعت نماز به جای می آورند. آنان شب ها در حال عبادت و روزها در حال روزه هستند. زکات اموال خود را پرداخته و به زیارت خانه خدا می روند و از تمام محرّمات  اجتناب می کنند» (صفات الشیعة، ص 2).

در راه باتقوا و پرهیزکار بودن، خطراتی انسان را تهدید می کند که امام باقر علیه السلام به نقل از جدشان رسول الله صلی الله علیه و آله درباره آن ها چنین هشدار می دهند: «أیها الناس حلالی حلال إلى یوم القیامة وحرامی حرام إلى یوم القیامة إلا وقد بینها الله عز وجل فی الکتاب وبینتهما لکم فی سیرتی وسنتی وبینهما شبهات من الشیطان وبدع بعدی من ترکها صلح له أمر دینه وصلحت له مروءته وعرضه ومن تلبس بها ووقع فیها…»؛ ای مردم حلال من تا روز قیامت حلال است و حرام من تا روز قیامت حرام است و خداوند عز و جل در قرآن بیان کرده است و من نیز در سیره و سنتم بیان کرده ام. بین این دو شبهاتی از شیطان  وجود دارد و بدعت هایی که پس از من خواهد بود. هر کس شبهات و بدعت ها را ترک کند، دین، مروت و آبروی خود را حفظ کرده و هر کس به دنبال آن ها رود در آن ها گرفتار خواهد شد….  (کنز الفوائد، ص 164).

به علاوه امام باقر علیه السلام در نصیحتی به فرزندشان امام جعفر صادق علیه السلام این گونه هشدار می دهند: «یا بنی إنّ اللَّه تعالى خبأ ثلاثة أشیاء فی ثلاثة أشیاء : خبأ رضاه فی طاعته فلا تحقرن من الطاعة شیئا فلعلّ رضاه فیه، وخبأ سخطه فی معصیته فلا تحقرن من المعصیة شیئا فلعلّ سخطه فیه ، وخبأ أولیاءه فی خلقه فلا تحقرنّ أحدا فلعلّ ذلک الولیّ »؛ خداوند سه چیز را در سه چیز پنهان کرده است: رضا و خشنودى خود را در پرستش و عبادت پنهان کرده است، هیچ عبادتى را کوچک مشمار، شاید رضاى خدا در همان عبادت کوچک باشد. خشم خود را در گناهان پنهان کرده است، هیچ گناهى را کوچک مشمار، شاید به واسطه همان گناه مورد خشم او واقع شوى. بندگان محبوب خود را در میان مردم پنهان کرده است، هیچ فردى را حقیر مشمار، شاید همان فرد، بنده محبوب خدا بوده باشد (التذکرة الحمدونیة، ج 1، ص 110 – 111).

در رابطه با لزوم اطاعت از ائمه اطهار علیه السلام  و عمل به سیره آنان و برائت عملی از دشمنان آن بزرگواران، این روایت نیز خواندنی و شایان توجه است. همزمان با یکی از سفرهای حج هشام بن عبدالملک، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نیز به مکه آمده بودند. امام صادق علیه السلام در محضر پدرشان فرمودند: «الحمد لله الذی بعث محمدا بالحق نبیا، وأکرمنا به، فنحن صفوة الله على خلقه، وخیرته من عباده، فالسعید من اتبعنا، والشقی من عادانا وخالفنا، ومن الناس من یقول إنه یتولانا وهو یوالی أعداءنا ومن یلیهم من جلسائهم وأصحابهم، فهو لم یسمع کلام ربنا ولم یعمل به»؛ سپاس خداوندی را که محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برگزید وما را به وسیله او مورد احترام و تکریم قرار داد. پس ما برگزیدگان خدا در بین مخلوقات او و بهترین بندگان او هستیم.  خوشبخت کسی است که از ما پیروی کند و بدبخت کسی است که ما را دشمن داشته و با ما مخالفت کند. برخی از مردم ادعای ولایت ما را دارند ولی در واقع بر ولایت دشمنان ما و همنشینان و همسخنانشان  گردن نهاده اند. چنین افرادی کلام پروردگار ما را نشنیده اند و  به آن عمل نکرده اند.

این کلام را به گوش هشام رساندند و او وقتی به دمشق بازگشت به عامل خود در مدینه دستور داد که امام باقر و امام صادق علیهما السلام را از مدینه به شام بفرستد و این دو امام بزرگوار به ناچار عازم شام شدند و هشام در تلاشی بیهوده سعی کرد این دو بزرگوار را در چشم درباریان اموی و مردم شام تحقیر کند (نک. دلائل الامامة، ص 233 – 241).  بنا بر این روایت، امام صادق علیه السلام با همه چه موافقان و چه مخالفان اتمام حجت کرده اند و خود و پدر بزرگوارشان عواقب آن را به جان خریده اند.

  در روایتی از امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه 189 سوره بقره آمده است: «آل محمد ابواب الله و سبیله والدعاة الی الجنة والقادة الیها والادلاء علیها الی یوم القیامة»؛ آل محمد باب خدا هستند و راه وصول به او. آنان دعوت کنندگان به بهشتند و رهبر مردم به سمت آن و راهنما به آن تا روز قیامت (تفسیر عیاشی، ج 1، ص 86). پس به جز پیروی کامل از این خاندان به بهشت راهی نیست چنان که امام علیه السلام در روایتی دیگر می فرمایند: «ایها الناس! این تذهبون و این یراد بکم؟ بنا هدی الله اولکم و بنا ختم آخرکم، … لانا اهل العاقبة، یقول الله: والعاقبة للمتقین»؛ ای مردم! کجا می روید؟ و به کجا رانده می شوید؟ شما در آغاز به وسیله ما اهل بیت هدایت شدید و سرانجام کار شما نیز با ما پایان می پذیرد. … ما خانواده ای هستیم که عاقبت با آنان است چنان که خداوند فرموده است: عاقبت کار از آن پرهیزکاران است (کافی، ج 1، ص 471). 

خلاصه کلام به قول حافظ شیرازی این بیت است:

حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق           بدرقه رهت شود همت شحنه نجف (دیوان، ص 218)

منابع:

قرآن کریم.

امالی، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، قم، 1414٫

البیان والتبیین، ابو عثمان عمرو جاحظ، به کوشش فوزی عطوی، مصر، 1345٫

پژوهشی پیرامون جابر بن یزید جعفی، سعید طاوسی مسرور، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السلام، 1389ش.

التذکرة الحمدونیة، ابن حمدون، به کوشش احسان عباس و بکر عباس، بیروت، 1996٫

تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی، به کوشش سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیة، [1380]. 

حیات فکری – سیاسی امامان شیعه علیه السلام، رسول جعفریان، تهران، نشر علم، 1391ش.

دلائل الامامة، ابوجعفر محمد بن جریر بن رستم طبری آملی صغیر، قم، 1413٫ 

دیوان حافظ، شمس الدین محمد حافظ شیرازی، بر اساس نسخه قاسم غنی و محمد قزوینی، تهران، انتشارات سمیعی، 1390ش.

صفات الشیعة، ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه مشهور به صدوق، تهران، کانون انتشارات عابدی، [بی¬تا].

کافی، ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، 1363ش.

کنز الفوائد، ابو الفتح محمد بن علی کراجکی، قم، 1369ش.

مناقب الامام امیر المؤمنین علیه السلام، محمد بن سلیمان کوفی، به کوشش محمد باقر محمودی، قم، 1412٫

انتهای پیام/