پروپاگاندای سیاه؛ بازی‌های عاشقانه رسانه‌های جریان اصلی با کاخ سفید


خبرگزاری تسنیم: سایت Washington's Blog پنج دلیل برای وجود این همه گزارش طرفدار جنگ در رسانه‌های جریان اصلی آمریکا برشمرده است. طبل‌زنی برای جنگ سومین عامل انحراف رسانه‌های جریان اصلی است.

ر مورد چرایی این که رسانه‌های جریان اصلی و بزرگترین رسانه‌های جایگزین هر دو حامی جنگ هستند، به پنج دلیل می‌توان اشاره نمود.اولین دلیل خودسانسوری بود که به آن اشاره شد.دومین دلیل هم سانسور توسط مقامات بالاسری بود.

باید اضافه نمود که مالکین شرکت‌های رسانه‌ای آمریکا مدت‌ها به عنوان بخشی از تهییج‌کنندگان [مردم] در حمایت از جنگ ایفای نقش نموده‌اند.

به شکل تأسف‌باری روشن است که تولیدات خبری رسانه‌های بزرگ، زیرکانه از انتقاد واقعی نسبت به ادعاهای دولت از اجرای جنگ عراق جلوگیری کردند. به شکل تأسف‌باری روشن است که شرکت‌های رسانه‌ای بزرگ آمریکا به عنوان برده فرمانبردار و دیکته‌بنویس دولت در دستور کار جنگ فعالیت نمودند. 

خبرنگار کهنه سرباز بیل مویرز از رسانه‌های شرکتی برای تکرار طوطی‌وار ارتباط آشکارا نادرست میان یازده سپتامبر و عراق (و ادعاهای دروغین در مورد وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق) که دولت از برقراری این رابطه، جنگ به عراق را اجرایی نمود، انتقاد کرد و این گونه نتیجه گرفت که اطلاعات اشتباه به چالش کشیده نشد زیرا:

رسانه‌ها(ی) [جریان اصلی] از آغاز جزء تشویق کنندگان کاخ سفید  بوده‌اند و به سادگی مشغول تجمیع مردم پشت سر رییس‌جمهور - بدون پرسیدن سوال - بودند.

در همین رابطه دیوید گرگوری از NBC نیوز (پس از اتقاء به میزبانی «ملاقات با رسانه») می‌گوید:

گمان می‌کنم منتقدان زیادی باشند که معتقدند …ما نمی‌بایست می‌ایستادیم [در راستای اجرایی نمودن جنگ] و باید می‌گفتیم: «این‌ها جعلی است و شما دروغگو هستید و چرا شما مشغول چنین کاری هستید؟» که البته به این وظیفه خود عمل ننمودیم. من محترمانه با این نظر مخالفم. این وظیفه ما نیست.

اما این چیز جدیدی نیست. در واقع شرکت‌های رسانه‌ای بزرگ در تهییج برای حمایت از تمام جنگ‌های پیشین فعالیت نموده‌اند.

برای مثال، هرست به کوبیدن طبل حمایت از جنگ آمریکایی – اسپانیایی کمک کرد.

به علاوه یک چکیده رسمی از سرنگونی نخست‌وزیر منتخب دموکراتیک ایران در سال‌های دهه‌ی پنجاه میلادی توسط آمریکا تصریح می‌کند که « CIA با همکاری وزارت امور خارجه  چندین مقاله را به طور مخفیانه در روزنامه‌ها و مجلات مهم آمریکایی کرد که انتشار و تکثیر آن در ایران سبب اثرات روانی مطلوب آمریکا در این کشور شد و در جنگ روانی علیه مصدق نقش ایفا نمود» (صفحه 10).

رسانه‌های جریان اصلی همچنین ممکن است با دولت ایالات متحده آمریکا درست پیش از ماجرای پرل هاربر بازی‌های عاشقانه پنهان انجام داده باشند. به طور خاص، یک مورخ بسیار تقدیر شده (باب استینیت) استدلال می‌نماید که رییس ستاد ارتش حمله قریب‌الوقوع به پرل هاربر را قبل از وقوع آن به دفتر واشنگتن روزنامه‌ها و مجلات مهم آمریکایی اطلاع داد و برای مخفی نگاه داشتن آن از آن‌ها خواست سوگند یاد کنند (صفحه 361).

و اتحاد ارتش - رسانه بدون هیچ گونه وقفه‌ای ادامه داشته است (به طوری که یک روزنامه‌نگار بسیار حائز احترام می‌گوید: «ناظران می‌توانند عقب‌تر بروند و میزان گروتسک این را به تماشا بنشینند که رییس‌جمهور آمریکا و رسانه‌های خبری آمریکایی طی پنچ دهه اخیر شانه به شانه هم امور کلیدی پروپاگاندای مربوط به راه‌اندازی جنگ را انجام داده‌اند»).

روزنامه جریان اصلی ایندیپندنت می‌نویسد:

یک استراتژی هماهنگ وجود دارد برای دستکاری در درک مردم جهان وجود دارد و رسانه‌های جمعی به عنوان دستیاران سازگار این استراتژی در حال فعالیت هستند و در برابر مقاومت و یا افشای آن ناکام هستند. سهولت مححض به دست آمده از این دستگاه [رسانه‌ای] که پیش‌برد آن [استراتژی] را ممکن ساخته است، نمایان‌گر یک ضعف ساختاری خزنده است که امروزه دامنگیر تولیدات خبری ما می‌شود.

مقاله ایندیپندنت در مورد استفاده دولت ایالات متحده آمریکا از «پروپاگاندای سیاه» بحث می‌نماید که توسط رسانه‌ها به طور طوطی‌وار و بدون هیچ تحلیلی، تکرار می‌شود. برای مثال دولت نامه‌ای از الزرقاوی برای «حلقه داخلی» رهبری القاعده جعل نمود و از آن‌ها را وادار ساخت تا بپذیرند که بهترین روشی که برای شکست نیروهای ایالات متحده آمریکا در عراق موثر واقع شد، جنگ شهری بود که این نیز بدون انجام هیچ گونه سوالی از سوی رسانه‌ها، به طور عمومی منتشر شد.

پس چرا رسانه‌های آمریکایی به طور مستمر در خدمت طبقه الیت برای انتشار توجیهات دروغینشان برای جنگ بوده‌اند؟

یکی از دلایل این است که از آن جا که شرکت‌های رسانه‌ای بزرگ متعلق به کسانی است که از برنامه نظامی‌گری حمایت می‌کنند و یا حتی به طور مستقیم از جنگ و ترور نفع می‌برند (به عنوان مثال، NBC متعلق به جنرال الکتریک بود که یکی از بزرگترین پیمانکاران صنایع دفاعی در دنیا می‌باشد … که مستقیم از جنگ، ترور و هرج و مرج سود می‌برد. NBC بعدها به کام‌کست فروخته شد).

مورد دیگری که به نظر می‌رسد به عنوان یک قانون ناگفته جریان دارد این است که رسانه از برنامه جنگ امپریالیستی دولت انتقاد نخواهد کرد. 

و حمایت رسانه‌ای تنها برای جنگ نیست؛ و برای امور سری خاص مختلف نیز با قدرت دنبال می‌شود. برای مثال، یک مستند BBC نشان می‌دهد:

یک کودتای برنامه‌ریزی شده در ایالات متحده آمریکا در سال 1933 توسط گروهی از بازرگانان جناح راست آمریکایی وجود داشت … کودتا سرنگونی رییس‌جمهور فرانکلین دی روزولت را با یاری نیم میلیون نفر آسیب-دیده‌ی جنگ در نظر داشت. طراحان کودتا که گفته می‌شد در این کار نقش داشتند، شامل برخی افراد از سرشناس‌ترین خانواده‌های آمریکا (مالکین هاینز، بردز آی، گودتی، ماکسول هاوس و پدربزرگ جرج بوش، پرسکات) اعتقاد داشتند که کشورشان باید با سیاست‌های هیتلر و موسولینی تطابق یابد تا رکود بزرگ را پشت سر بگذارد.

به علاوه، «خواص قدرتمند به ژنرالی که قرار بود کودتا را اجرا نماید گفتند که مردم آمریکا دولت جدید را قبول می‌کنند زیرا آن‌ها تمام روزنامه‌ها را مدیریت می‌کنند».

این کتاب را هم ببینید.

آیا پیش از این در مورد این طرح شنیده‌اید؟ این به طور قطع یکی از بزرگترین‌های آن بود. و اگر آن روز توطئه‌گران روزنامه‌ها را کنترل نمودند، امروز با ادغام رسانه‌ها وضعیت چقدر بدتر خواهد بود؟

کوین داتن – پژوهشگر روانشناسی در دانشگاه کمبریج – که به پژوهشش در ساینتیفیک امریکن مایند، نیو ساینتیست، گاردین، سایکولوژی تودی و یو اس ای تودی به طور خاص توجه شد، در مقاله‌اش اشاره نمود که شخصیت‌های رسانه‌ای و ژورنالیست‌ها – به خصوص هنگامی که با افراد مشابه در تعامل هستند - [با درصد بالا] محتمل است که سایکوپات باشند. 

پنج دلیل برای وجود این همه گزارش‌ حامی جنگ - 1"ما آزادانه و با صراحت می‌نویسیم ولی پیش از چاپ آن را اصلاح می‌کنیم"

پنج دلیل برای وجود این همه گزارش‌ حامی جنگ -2 سوال: چه چیزی می‌تواند رسانه‌های جریان اصلی را نجات دهد؟/جواب: 90درصد سردبیران‌‌ را دار بزنید

انتهای پیام/