انقلابیترین اثر محمدرضا حکیمی در ظاهری کاملاً متفاوت
خبرگزاری تسنیم: روی جلد کتابهای محمدرضا حکیمی همیشه سفید و درخشنده بوده، اما در «منهای فقر» رنگ و بوی سیاهی فقر به خود گرفته است؛ گویا طرح جلد چرک انقلابیترین کتاب علامه حکیمی میخواهد تیرگی فقر را نشان دهد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمدرضا حکیمی که قبل از شروع نهضت اسلامی در سال 1342، با تشکیل جلساتی هفتگی در مشهد با عنوان «الغدیر»، به تبیین ویژگیهای «حکومت عادل» می پرداخت؛ بعد از قیام 15 خرداد 1342 به رهبری امام خمینی نیز، از معرفی و تبلیغ ایشان از جمله در بین نخبگان حوزوی مشهد دریغ نورزید؛ تا جایی که حکیمی اولین فردی بود که در کتابش به نام «سرود جهش ها» (1343ش) تعبیر «امام» را برای تثبیت جایگاه بی نظیر امام خمینی در رهبری نهضت بکار برد؛ و این اقدام سال ها قبل تر از آن زمانی است که روی منابر و در اعلامیه های انقلابیون استفاده از تعبیر «امام خمینی» مرسوم شد.
این کتاب و بعضی دیگر آثار او بعد ها در میان انقلابیون دست بدست می گردید تا جایی که بعضی از زندانیان سیاسی، دهه محرم خود را در زندان با بازخوانی آن سپری میکردند. علاوه بر نگاشتن انقلابیترین کتابهای شیعی، او در فاصله بین خرداد 1342 تا بهمن 1357 چندین نوبت و در جاهای مختلف در کشور مورد بازپرسی و بازداشت و حبس قرار گرفت. «سپس…در سال 1357، در شرف پیروزی انقلاب، که برخی گروهها میخواستند انقلاب را به خود نسبت دهند، و به نام خود کنند»، وی کتاب «تفسیر آفتاب» را نوشت (و تاکنون چنین کتابی درباره انقلاب و مبادی و مقاصد آن نوشته نشده است) و بایدهای انقلاب را شرح داده… .
«انقلابیترین بودهایم و هستیم»
حکیمی اکنون نیز در سن 76 سالگی دوباره از انقلاب و مبارزه و قیام دم زده است، انقلاب علیه فقر: «انقلابی ترین فریادگران تاریخ انسان، و قاطع ترین مدافعان حقوق خلق های محروم و مظلوم، پیامبران بوده اند… قرآن کریم می فرماید ما پیامبران را فرستادیم، به همراه شواهدی روشن، و با کتاب و معیار، تا مردم همه در «منهای فقر» زندگی کنند: «لیقوم الناس بالقسط»؛ یعنی: زندگی کردن مردم –همه مردم- به شکلی عادلانه باشد، و محروم نیازمندی باقی نماند… اگر چنین نشود، یعنی هدف قرآن کریم تحقق نیابد، از حقوق خلق دفاع نشده است، و انقلابی دینی و قرآنی و اسلامی اتفاق نیفتاده است. هیچ کس و هیچ مقام نمی تواند با گفتن جملاتی انشایی ایجاد واقعیت کند…».
«فیلسوف عدالت» در تعریف عدالت به طور قاطع می گوید: «عدالت –در تعریف ائمه طاهرین (ع)- یعنی: رفع فقر و هرگونه نیاز، از همه جامعه… جز این هرچه باشد عدالت نیست.». در بخشی از کتاب، حکیمی در انذاری به عالمان می گوید: «عالم راستین باید به حاکمان و حاکمیت های مدعی، به سختی هشدار دهد، و با فاصله های مالی و معیشتی و اختلاس های نجومی (که با خبران از احوال جامعه و مردم می دانند که سر از فوق جهنم در آورده است)، بجنگد، و «جنگ فقر و غنا» را که امام خمینی مطرح کردند زنده کند…»
پشت جلد «منهای فقر» چنین آمده است: «اگر انقلاب ها برای بر انداختن ریشه ظلم است، باید گام نخستین، و نخستین گام، در جهت بر طرف کردن ظلم، از مظلوم ترین ها باشد، یعنی: محرومان… و گرنه قیام هایی خواهد بود در جهت جابجایی قدرت و ثروت، نه بیشتر…». حکیمی در این کتاب بیشتر از همه از آرمان جامعه منهای فقر نوشته است و به احادیث معتبر در این زمینه رجوع کرده است. و سپس از کلام بزرگان تشیع نیز درباره مبارزه با فقر و تکاثر سخنانی آورده است.
عناوین بخش های دوازدهگانه «منهای فقر» بدین شرح است:
1- اسلام و جامعه منهای فقر
2- اسلام و جامعه منهای تکاثر و اسراف
3- اسلام و هشدار در آخر الزمان
4- اسلام و حدود مال مشروع
5- اسلام و تعالیم دین از زبان بزرگان (درباره مال بسیار، و حضور فقر در جامعه)
6- «جنگ فقر و غنا»
7- امکانات محرومین
8- زکات باطنی
9- ارتفاعات «نهج البلاغه»
10- کار بزرگ
11- انفاق و ادای حق مال و ثروت
12- پیامبر اکرم «ص» و ائمه طاهرین «ع» را خوشحال کنید
روی جلد کتاب های حکیمی که همیشه سفید و درخشنده بوده است، این بار رنگ و بوی سیاهی فقر به خود گرفته است. گویا طرح جلد چرک منهای فقر نیز می خواهد تیرگی فقر را نشان دهد.
29 مهر از ساعت 16 – 18 نشستی تخصصی به مناسبت رونمایی انقلابیترین کتاب علامه محمدرضا حکیمی، «منهای فقر»، با حضور حسن سبحانی، سارا شریعتی و محمدرضا زائری روز دوشنبه 29 مهرماه برگزار میشود. در این مراسم که به همت بنیاد الحیات و موسسه فرهنگی سرچشمه برگزار خواهد شد، حسن سبحانی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران، سارا شریعتی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و حجتالاسلام محمدرضا زائری به سخنرانی خواهند پرداخت.
برشی از کتاب منهای فقر/سرمایهدارها، نباید به هیچ مقامی منصوب شوند
در بخشی از اثر جدید علامه حکیمی آمده است: این آیات ضدّ تکاثر، و این احادیث ضد مالاندوزی، همه برای این است که «شرّ امّت»، همه کارۀ امّت نشوند. تکاثُر، به معنای زیاد داری و زیاده خواهی مال و ثروت و افتخار به آن است. اِتراف (بر وزن اسراف)، به معنای مصرفهای پر ریخت و پاش، و نامّتعهّدانه، و شاد خواری، و قارونیگری، و بیدردی و لا تعهّدی در مصرف است و این هر دو، از صفات انسان سلیمُ العقل و معتدلُ الفطره نیست و در تعالیم اسلام، با آن دو، بسختی مبارزه شده است.
در قرآن کریم، سورهای دربارۀ «تکاثــــــر»، و کوبیدن آن، و مبارزه با آن آمده است. چنانکه آیات فراوانی دربارۀ مبارزه با اِتراف و اسراف رسیده است. در حدیثی بسیار مهم، که در آن، «جنودُ العقلِ و الجهل» ذکر شده، داشتن و خواستن مال فراوان و تکاثری، از «جنودُ الجهل» شمرده شده است. جنودُ العقل، یعنی: نیروهای فعّال در وجود انسان، که منشأ عقلانی دارند، و فعّالیّت آنها از تأثیر نور عقل و قوّۀ عاقله است در وجود انسان.
جُنودُ الجهل، یعنی: نیروهایی فعّال در وجود انسان، که منشأ عقلانی ندارند، بلکه منشأ جهلانی و نفسانی دارند، و از جهالت و جاهلیّت انسانها سرچشمه میگیرند. این حدیث، در کتاب «اصول کافی» و در کتاب «تُحفُ العقول»، از هِشام بن حَکَم، از حضرت امام موسی بن جعفر«ع» نقل شده است، و از جملۀ تعالیم هشتاد گانۀ حکمت اوصیایی است، که به شاگرد و تربیت شدۀ خاصّ خود، و پدرشان حضرت امامِ صادق«ع»، یعنی: هِشام بن حَکَم بغدادی (م: 170 ق) تعلیم دادهاند.
قرآن کریم میفرماید: (الهاکُمُ التکاثُر، * حتی زُرتُم المَقابر)ثروت زیاد خواستن و داشتن و نازیدن به آن، شما را از هرگونه تعهُّد پذیری (و مسئولیّت شناسی و دینداری و انسانیّتباوری) باز داشت. پیوسته در پی خواستن مال بسیار بودید، تا سر از قبر درآوردید. تکاثر، در «سورۀ حدید»، آیۀ 20 نیز، بشدّت مورد طرد و نکوهش قرار گرفته است. و اشاره کردیم که در احادیث معتبر نیز چنین است.
اینکه اسلام، با این شدّت، با «تکاثر» مبارزه کرده است -از جمله- برای این است که تکاثر (یعنی خواستن و داشتن و جمع کردن مال بسیار)، یک گناه مرکّب، و یک جنایت مضاعف است، زیرا، که فقر فقیران، و کمبودداری کمبودداران، و نیازمندی نیازمندان، نتیجۀ زیادداری و زیادهخواهی سرمایهداران است، که در احادیث به آن تصریح شده است، و تجربه نیز مؤیّد آن است.
حضرت علی«ع» میفرماید: إنَّ الله -سبحانَه- فَرَضَ فی أموالِ الأغنیاء، أقواتَ الفُقراء، فما جاعَ فقیرٌ، إلّا بما مَنَعَ غنیٌ؛ و اللهُ تعالی جَدُّه- سائلُهم عن ذلک؛ خداوند سبحان، روزی فقیران را، در اموال توانگران و سرمایهداران قرار داده است، پس هیچ فقیری و نیازمندی گرسنه (و فاقد امکانات زندگی) نمیماند، مگر به این جهت که توانگری حق او را نداده (و خورده) است. و خداوند بزرگ، در روز قیامت، از توانگران بازخواست خواهد کرد! أئمّۀ طاهرین«ع» نیز، در احادیث و سخنان خود، دربارۀ این موضوع با تأکید سخن گفتهاند، و در کتاب «الحیاة»، شماری از این احادیث ذکر شده است.
بنابراین، اگر جامعهای اسلامی باشد، نباید در آن جامعه، از سرمایهداریهای کلان و تکاثری جانبداری شود، و نباید اینگونه متکاثران، مورد احترام جامعه -چه رسد به عالمان- باشند. در احادیث رسیده است که با اینگونه کسان، یعنی متکاثران اترافگر، و اسرافکن، و افزونداران شادخوار، و حیوان زیست (که مانند حیوانات همه چیز را برای خود میخواهند)، معاشرت نکنید، که معاشرت با آنان دل را میمیراند، و وجدان انسانی را تباه می کند!
امام علی«ع» میفرماید: أَنا یَعسوبُ المؤمنین، و المالُ یَعسوبُ الفُجّار (نهج البلاغه /1236٫)؛ من، جلودار مؤمنانم (که در دنبال من میآیند…)، و مال، جلودار فاجران و بدعملان است (که در دنبال آن میروند، و سر به فرمان آن دارند…). این آیات ضدّ تکاثر، و این احادیث ضد مالاندوزی، همه برای این است که «شرّ امّت»، همه کارۀ امّت نشوند. آری، در جامعۀ دینی (اگر چنین باشد)، و در حاکمیّت دینی (اگر چنین باشد)، نباید سرمایهداران و ثروتدوستان، به هیچ مقامی منصوب شوند، زیرا -چنانکه مکرّر نقل کردهایم- پیامبر اکرم«ص» فرمودهاند: شرُّ امّتی الأغنیاء ،اغنیاء و توانگران اشرار امّت منند»، و معلوم است که از شرّ امّت، امید خیری برای «ضعفای اُمّت» نیست.
و تجربه نشان داده است، که پارهای از اینگونه کسان، که در مشاغل دولتی وارد شدهاند، دست به اختلاسهای کلان زدهاند، یا زمینه را برای اختلاس اموال عمومی، به وسیله دوستانشان و همسودان فراهم کردهاند؛ و خون ایتام جامعه را مکیدهاند!! و به علت ارتباطات قوی با یکدیگر و رشوههای کلان و… دستگاههای قضایی مُرده نیز نتوانستند، با آنان مقابله کنند، و حقوق تودههای محروم و ایتام مظلوم را از حلقوم آنان بیرون کش.
انتهای پیام/