آفتی دیگر از سیاست نزدیک شدن به آمریکا


خبرگزاری تسنیم: آنچه مسلم است اینکه ما باید در سیاست خارجی به سمت توازن پیش برویم و بتوانیم بین شرق و غرب توازنی بر اساس واقعیت‌های موجود و وزن حقیقی هر کدام از کشورها در فرآیندهای استراتژیک سیاست خارجی خود برقرار نمائیم.

به گزارش خبرنگار گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم به نقل از سایت دیدبان، جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای تاسیس سیاست نه شرقی و نه غربی را دنبال می نمود؛ در این میان به دلیل خباثت های بیشتر بلوک شرق و دشمنی های بیشتر این بلوک با مردم ایران رفته رفته ضمن سنگین شدن کفه تقابل با غرب همکاری ها با بلوک غرب کاهش یافت، جمهوری اسلامی با حفظ سیاست نه شرقی و نه غربی خود سعی نمود بعد از فروپاشی شوروی همکاری خود را با شرق ادامه دهد و از این همکاری علیه آمریکا استفاده  نماید در واقع کشورهای شرقی از جمله روسیه و چین را به عنوان پنچره های سیاست خارجی خود در مقابل دست اندازی های غربی ها حفظ نماید. با این حال از اولین روزهای پس  از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم عده‌ای از متفکران و اندیشمندان حوزه سیاست خارجی زمزمه‌هایی را برای تغییر در سیاست نگاه به شرق جمهوری اسلامی در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد مطرح نمودند.

به تدریج بر دامنه این زمزمه‌ها افزوده شد تا اینکه بالاخره محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت روحانی در متن برنامه های خود، از ضرورت ارتقا و «مدیریت» روابط با روسیه، چین و هند، «در جهت منافع ملی» سخن به میان آورد. با توجه به سابقه تیم حاکم بر سیاست خارجی در دولت یازدهم و رویکردهایی که در مدت کوتاه فعالیت آنها مشاهده شده است می‌توان گفت که روند فاصله گرفتن از شرق و غربگرایی در سیاست خارجی در حال اوج گرفتن است. این مسئله بعد از نخستین اجلاس ایران و 1+5 در ژنو و موضع‌گیری متفاوت سرگئی ربایکف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، در قبال این مذاکرات نسبت به غرب باعث واکنش شدید رسانه‌های نزدیک به دولت شد. و بار دیگر این رسانه‌های شروع به انتقادات تند نسبت به روابط با روسیه و در کل سیاست نگاه به شرق نمودند. از آنجا که از هم‌اکنون زمینه‌های واگرایی با شرق در سیاست خارجی دولت یازدهم در حال آشکار شدن است، این مهم خصوصا بعد از مذاکرات با 5+1 در ژنو واضح تر شد، در این دور از مذاکرات تمامی طرف های غربی شرکت کننده از روند مذاکرات ابراز خشنودی کردند اما ریابکوف نماینده روسیه از این مذاکرات به شدت رنجور بود. لازم می‌آید تا نکاتی چند را در این رابطه متذکر شویم و به بررسی الزامات و شرایط سیاست خارجی جمهوری اسلامی در روابط با شرق و غرب بپردازیم.

**علل شکل‌گیری سیاست همکاری با شرق در جمهوری اسلامی ایران

پس از پایان جنگ تحمیلی، عادی‌سازی‌ روابط و تنش‌زدایی با غرب به تدریج به یکی از رویه‌های اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی درآمد. و روابط با غرب علی‌رغم فراز و فرودهای فراوان در مسیر عادی شدن قرار گرفت؛ در این راستا روابط ایران و اروپا گسترش نسبی یافت و حتی در دوره اصلاحات گفتگوی غیر مستقیم با آمریکا به منظور کاهش تشنجات و رویاروی در دستور کار سیاست خارجی آن دولت قرار گرفت. همکاری غیر مستقیم ایران و آمریکا در بحران افغانستان نمود عینی این سیاست بود. ولی اوج گیری بحران هسته‌ای، روابط ایران و غرب را در هر دو محور اروپا و آمریکا با رکود مواجه ساخت. همچنین ارزیابی اولیه دولت احمدی‌نژاد از روابط 16 ساله ایران با غرب این بود که با وجود پذیرش برخی مطالبات و خواسته‌های آنان به وسیله ایران، تبلیغات منفی و اتهامات بی‌پایه علیه ایران ادامه یافته است و رفتارهای خصومت آمیز نیز همچنان استمرار داردو اینکه کشورهای غربی بیش از اینکه در پی تنش‌زدایی و همزیستی مسالمت‌آمیز با ایران باشند، در پی تسلیم و ضربه زدن به ایران هستند. به عنوان مثال درست در زمانیکه ایران با آمریکایی‌ها علیه تروریسم و دیگر مسائل جهانی همکاری می‌کند و در بسیاری از مسائل دیگر حسن نیت خود را به نمایش گذاشته است دولت آمریکا در اواخر ژانویه سال2002 ایران را محور شرارت می‌خواند. به علاوه جمهوری اسلامی بر این باور بود که سیاست نگاه به غرب در سالهای پس از جنگ نیازها و ضرورتهای سیاسی، اقتصادی و راهبردی آن را برآورده نساخته است. در نتیجه این مسائل، ضرورت بازنگری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و متنوع سازی آن باعث شد تا دولت جدید در آن موقع سیاست نگاه به شرق را تدوین و اجرا نماید.

علل و انگیزه‌های سیاسی، اقتصادی و استراتژیک متعددی ایران را به اتخاذ سیاست نگاه به شرق واداشته است. از جمله این ملاحظات می‌توان به ضرورت متوازن سازی روابط خارجی در رابطه با شرق و غرب اشاره نمود که هدف از آن واداشتن غرب به تجدید نظر در سیاست‌های اعمالی در قبال ایران بود. در حوزه استراتژیک نیز ایران دو هدف اساسی را دنبال می‌نمود: نخست، جمهوری اسلامی درصدد توازن سازی ضد هژمونیک در برابر ایالات متحده از طریق مخالفت با نظام بین‌الملل تک قطبی و تلاش برای استقرار نظم چند قطبی بوده است. دومین هدف راهبردی ایران از سیاست نگاه به شرق پر کردن خلا متحد استراتژیک در سیاست خارجی بود. که این هدف به خصوص پس از طرح مسئله هسته‌ای ایران در شورای امنیت اهمیت ویژه‌ای یافت. اما بدون شک مهمترین انگیزه ایران از اتخاذ سیاست نگاه به شرق در سیاست خارجی دولت احمدی‌نژاد تامین اهداف اقتصادی و تکنولوژیک بوده است؛ مسئله‌ای که در دوران سازندگی و اصلاحات از طریق سیاست نگاه به غرب به نتیجه مطلوبی نرسیده بود. از جمله این ناکامی‌ها می‌توان به انتظار 17 ساله ایران برای پیوستن بهWTO اشاره کرد که هنوز هم محقق نشده است.

**انتقادات مطرح شده نسبت به سیاست  همکاری با شرق

اما از جمله انتقاداتی که به سیاست نگاه به شرق در دوره احمدی‌نژاد بیان می‌شود می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

1-قرار گرفتن کارت بازی ایران در دست روسیه و چین برای معامله با آمریکا؛ بسیاری از منتقدین سیاست نگاه به شرق معتقدند که این سیاست ایران را به بازیچه‌ای در دست روس‌ها و چینی‌ها برای معامله با آمریکا بر سر مسائل مختلف قرار داده است و هر گاه این کشورها احساس نیاز نمایند در قبال دریافت امتیازاتی از طرف‌های غربی به ویژه آمریکا، ایران را در مقابل نقشه‌های غرب تنها رها می‌نمایند. لذا نمی‌توان به این کشورها به عنوان یک متحد استراتژیک نگاه نمود.

2-  مقاومت اندک این کشورها در مقابل فشارهای آمریکا؛ از دیگر مسائل موجود در ارتباط با روابط با شرق که مورد تاکید منتقدان نیز قرار گرفته است، مقاومت اندک هند، چین و روسیه در برابر فشارهای آمریکا نسبت به ایران بوده است. این مسئله به خصوص در سال‌های اول همکاری بیشتر دیده می‌شد.

3- توان تکنولوژیکی محدود این کشورها؛ یکی از مهمترین مشکلات در سیاست نگاه به شرق، ضعف کشورهای شرقی در سطح تکنولوژی و فناوری‌های مدرن است. لذا این کشورها در بسیاری از موارد نمی‌توانند نیازهای ما را در این زمینه‌ها تامین نمایند.

4-اختلافات متعدد با این کشورها در زمینه مسائل مختلف که مانع افزایش همکاری‌ها می‌شود؛ از جمله این اختلافات که هرز چندگاهی مسائلی را به وجود می‌آورد می‌توان به اختلاف در زمینه رژیم حقوقی دریای مازندران و اختلاف در زمینه تحویل موشک‌های اس300 با روسیه، کارشکنی پیمان‌کاران چینی در پروژه‌های مختلف به علت نیاز ایران و نبود شرکت‌های رقیب، سرکوب مسلمانان سین‌کیانگ در چین و... اشاره نمود.

**روی دیگر سکه

اما در هر صورت سیاست همکاری با شرق دستاورهای فراوانی نیز برای جمهوری اسلامی نیز داشته است. که از جمله مهمترین این دستاوردها بحران دو سال و نیمه اخیر در سوریه است که ایران توانسته است با به کارگیری توان دو قدرت چین و روسیه این بحران را به نفع خود مدیریت کند. همکاری استراتژیک ایران و روسیه در این بحران نمونه کم نظیری از پیروزی مقابل غرب و دیگر بازیگران منطقه‌ای را رقم زده است. از دیگر دستاوردهای قابل توجه این سیاست می‌توان به همکاری این کشورها با ایران برای دور زدن تحریم‌های ایالات متحده اشاره کرد؛ هر چند مواردی از اختلاف در این زمینه نیز وجود دارد، اما به هر حال همکاری‌های اثر گذار زیادی میان ایران و طرف‌های شرق وجود دارد که مانع از تحقق کامل طرح‌های خصمانه آمریکا علیه ایران شده است. به عنوان نمونه دیگری از این نوع همکاری‌ها می‌توان به حضور نخست وزیر هند در اجلاس سران کشورهای غیر متعهد در تهران به همراه یک هیئت چند صد نفره تجاری- بازرگانی اشاره نمود که در اوج تلاش‌های آمریکا برای انزوای ایران صورت گرفت.

بی‌تردید دست یافتن به مناسبات استراتژیک با دیگر کشورها پروسه‌ای زمانبر و تدریجی است که مسلما 8 سال    زمان بسیار اندکی برای تحقق چنین سطحی از مناسبات است. پیوندهای استراتژیک و تقارن منافع معمولا در طول دوران‌های همکاری بلند مدت و مستمر ایجاد می‌شود و لذا توقع از روابط بسیار عمیق با کشورهای دیگری که عمر همکاری با آنها به هنوز به یک دهه نرسیده است کمی غیر‌واقع‌بینانه به نظر می‌رسد کما اینکه در طول همین 8 سال نیز روابط ایران با این کشورها رشد بسیار زیادی پیدا کرده است. و در مقایسه با دوره 16 ساله‌ای که ایران سعی در نزدیکی به غرب داشت منافع بسیار بیشتر و مهمتری را بدست آورده است که بخشی از آنها در بالا ذکر شد.

**نگاهی به هزینه‌های  بازگشت از سیاست همکاری با شرق در مرحله کنونی

اما مسئله دیگری که باید به آن توجه نمود اینست که در حال حاضر ما منافع در‌هم‌تنیده بسیاری با کشورهای شرقی به ویژه روسیه داریم. به عبارت دیگر اگر در مرحله کنونی بخواهیم از روسها فاصله بگیریم باید هزینه‌های زیادی را پرداخت کنیم که هیچ دستاوردی هم در نقطه مقابل برای ما وجود ندارد. از جمله مسائلی که فاصله گرفتن از روسها در شرایط کنونی می‌تواند ایجاد کند کارشکنی احتمالی روسها در مذاکرات هسته‌ای است و این خطر در حال حاضر جدی به نظر می‌رسد؛ در صورتیکه ما نتوانیم روسها را راضی کنیم و بیش از حد به فکر غربی‌ها باشیم احتمال این وجود دارد که روسها مذاکرات را بر هم بزنند و با ترتیب دادن معامله‌ای بهتر با غرب ما را منزوی و ناکام سازند. همچنین روسها در پروژه‌های مختلفی در کشور حضور دارند که پیشامد چنین مسائلی می‌تواند به روابط اقتصادی، تجاری، نظامی و امنیتی ما با آنها ضربه بزند.

از سوی دیگر روسها و دیگر قدرت‌های شرقی در حال حاضر از راههای باقی مانده ما برای مقابله با تحریم‌ها محسوب می‌شوند. لذا چندان معقول به نظر نمی‌رسد در حال حاضر که هیچ توافقی با غرب بدست نیامده ما بخواهیم روابط خود را با این کشورها دچار مشکل نمائیم.

حضور روس‌ها در مسئله سوریه و حمایت و ایستادگی آنها در این قضیه برای ما از اهمیت حیاتی برخوردار است لذا ما نباید کارت‌های خود را در یک بازی برده از دست بدهیم. مخصوصا اینکه ما در منطقه رقبایی داریم که به شدت به دنبال بدست آوردن نظر روسها هستند. از جمله عربستان و ترکیه که تا به حال بارها سعی کرده‌اند که به طرق مختلف روسها را با خود همراه نمایند.

اما از همه اینها که بگذریم روسیه همسایه ماست. هیچ کشوری حاضر نیست روابط خود را با همسایگانش خدشه‌دار نمایدو یا سطح آنرا کاهش دهد چرا که این کارها لزوما به ضرر خود آن کشور تمام خواهد شد. لذا ما باید نسبت به مواضع و حساسیت های این همسایه شمالی دقت بیشتری داشته باشیم. البته این نکات به معنی سر خم کردن در برابر یک قدرت خارجی و وابستگی به آن نیست بلکه بیشتر تذکری است برای کسانی که در تصور خود دارند با حداکثر سرعت و در کمال ذوق زدگی به سمت غرب می‌روند و ابایی از شکستن همه پل‌های پشت سر خود ندارند.

**فرجام سخن

آنچه مسلم است اینکه ما باید در سیاست خارجی به سمت توازن پیش برویم و بتوانیم بین شرق و غرب توازنی بر اساس واقعیت‌های موجود و وزن حقیقی هر کدام از کشورها در فرآیندهای استراتژیک سیاست خارجی خود برقرار نمائیم.  ذکر این نکته ضروری است که در تعامل با غرب و شرق باید مراقب رفتار های بی منطق و استعماری آنان بود روسیه نیز مانند غرب رفتار های غیر منطقی بسیار داشته است و اعتماد مردم ایران را به خود سلب نموده است اما توجه به شرق تنها به عنوان پنجره هایی برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی و ایجاد توازن در مقابل غرب مد نظر می باشد. و از آنجا که اصل در سیاست خارجی ما بر استقلال کامل است باید توجه داشته باشیم که رسیدن به این مطلوب تنها در سایه  افزودن بر توان داخلی در ابعاد مختلف علمی، تکنولوژیک، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و ... ممکن است. و توجه به خارج چه شرق باشد و چه غرب، چندان مطلوب ما نیست و واقعیتهای سیاسی جهان نیز بر این نکته تمرکز دارند که اساس قدرت هر کشوری از درون آن تامین می‌شود و پیوستگی‌های خارجی امری ثانویه در ارزیابی قدرت و توانایی کشورها محسوب می‌شوند. لذا بهتر است که دولتمردان علاوه بر توجه به مسئله توازن در سیاست خارجی، بخش بیشتری از وقت خود را صرف بهبود اوضاع داخلی نمایند. که امروزه در حقیقت حلقه مفقوده سیاست خارجی ما در این نقطه قرار دارد.

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.