برخی خواننده ها بخاطر خارج از ارزش ها نمی گویند/شبکه‌های مخوف لاله‌زاری یک نفر را شش ماهه معروف می‌کنند


برخی خواننده ها بخاطر خارج از ارزش ها نمی گویند/شبکه‌های مخوف لاله‌زاری یک نفر را شش ماهه معروف می‌کنند

خبرگزاری تسنیم: امروز خیلی از این خواننده‌ها از ارزش‌ها حرف نمی‌زنند؛ چون می‌ترسند نکند یک وقت برای برگزار کردن کنسرت در خارج از کشور دچار مشکل شوند. آن طرف مرزها اگر بدانند به نفع جمهوری اسلامی ایران خواندی بلیتت را نمی‌خرند.

به گزارش خبرنگار گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، محمد گلریز فعالیت هنری خود را از سال 55 در رادیو آغاز کرد و تا پیروزی انقلاب 20 آهنگ با گروه عارف و شیدا اجرا کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 به سمت تولید آثار انقلابی رفت. صدای او در شکست‌ها و پیروزی‌ها، غم‌ها و شادی‌ها همراه مردم بود. خواندن از انقلاب و برای انقلاب باعث شد برخی مخالفان انقلاب برای او مشکلاتی به وجود بیاورند. در همان سالهای ابتدایی انقلاب محمد گلریز برای آهنگ شهید مطهر خدمت امام رسید و دستان پر مهر امام(ره) سبب شد تا او با انرژی بیشتری به خلق دیگر سرود های انقلابی بپردازد. دریغا، بسیج، خجسته باد، حدیث گل، وطنم، شهید مطهر، امداد، یاد یاران،  راه رجا،این بانگ آزادی و ... از جمله این آثار هستند. البته حاصل کار گلریز تولید حدود 1500 سرود و آهنگ و مرثیه با موضوعات انقلاب اسلامی است.

در سال های جنگ تحمیلی تصمیم گرفت به جبهه برود و به صورت حضوری به اجرای برنامه بپردازد برای این کار از طریق جهاد سازندگی به جبهه اعزام شد و به فرموده امام راحل که گفتند: هر کس به هر شکل که می تواند در دفاع مقدس حضور داشته باشد، وی نیز برای قوت و روحیه رزمندگان بصورت زنده به اجرای برنامه می پرداخت و این را یکی از بهترین خاطرات خود می داند.

آنچه در پی می آید، متن گفتگوی مفصل ما با این خواننده سرودهای انقلابی است که چندی قبل عهده دار برگزاری یک جشنواره بزرگ و سراسری در تمام رشته های موسیقی تحت عنوان موسیقی مقاومت شده بود.

* جناب آقای گلریز وضعیت موسیقی در کشور را چطور ارزیابی می کنید؟

ضعیف! ما در مسائل هنری بودجه کافی نداریم و همین یک نقص بزرگ است. متاسفانه اصلا به موسیقی بها نمی‌دهیم و نسبت به آن عقب نشینی داشتیم در حالی که ‌الان حرف اول را در کل دنیا موسیقی می‌زند و تنها صداست که باقی می‌ماند. الان در خودرو دیگر کسی سخنرانی گوش نمی‌دهد بلکه ترانه می گذارند. جوان‌ها همگی به دنبال موسیقی هستند و خطر کشیده شدن آنها به سمت موسیقی مخرب وجود دارد. حتی بزرگترها هم در خطر هستند. برخی چهره‌های سرشناس کشور را می شناسم که در خودرو موزیک های آنچنانی گوش می‌دهند. اینها همه تبلیغات غرب است. خود آمریکا بارها اذعان کرده که ما میلیون‌ها دلار داریم خرج می‌کنیم که ذهن جوان‌های شما را منحرف کنیم که تا حدودی هم موفق بوده‌اند و  مافیای موسیقی سازمان‌های مخرب لاله‌زاری هستند که هر روز یک خواننده معرفی می‌کنند. خوانند‌ه‌های بی استعدادی که اصلا معلوم نیست از کجا آمده‌اند. از اینها میلیون ها تومان پول می‌گیرند تا برایشان سی دی تکثیر کنند و کنسرت بگذارند تا معروف شوند. من نمی‌خواهم  بگویم اینها نباشد؛ اما بالاخره باید یک تلاشی برای موسیقی فاخر و ارزشی خودمان بکنیم.

***برخی کارهای من در عربستان، لبنان، پاکستان و افغانستان بازخوانی شده است

موسیقی ارزشی یک حسن دارد. اینکه تمام اقشار جامعه به آن علاقه‌مند هستند. چه افراد معمولی و چه آدمهای متدین. افراد متدین اگر قبل از انقلاب موسیقی گوش نمی‌دادند، امروز به سی دی شهید مطهری گوش می‌دهند. چون امام(ره) آن را تائید کرده بودند. خوب بیاییم از این امتیازها استفاده کنیم. وقتی افراد متدین، علمای ما، مراجع ما این موسیقی‌ها را گوش می‌دهند چرا ما از این پتانسیل استفاده نکنیم؟

موسیقی فاخر چند ویژگی مهم دارد. اول شعر. دوم ملودی و سوم تنظیم. تنظیم مثل نقش و نگار یک فرش است. چیزی که طرح های مختلف فرش را مثلا در تبریز یا مشهد یا جاهای دیگر از هم متمایز می کند نقش و نگار متفاوتی است که هر شهری در کارهای خود رعایت می کند. تنظیم حتی از ملودی هم مهم‌تر است. سرود های قدیمی همیشه فراتر از مرزها رفته است. چون موسیقی و شعر خوبی داشته و با فکر درستی که پشتش بوده در مقاطع خاص و تاثیر گذار استفاده شده است. الان خیلی از کشورهای دوروبرمان مثل لبنان و پاکستان روی ملودی ما شعرهای خودشان را نوشتند. مثلا همین سرود  خجسته باد را با همان ملودی و با زبان خودشان ضبط کرده‌اند. حالا امروز شما بگویید می‌خواهیم یک کنسرت با سرود های انقلابی در تالار وحدت بگذاریم. اگر یک نفر رفت!

* اطلاع دقیقی از متن‌هایی که کشورهای دیگر روی ملودی‌های شما گذاشته‌اند دارید؟

بله مثلا در عربستان، لبنان، پاکستان و افغانستان برخی کارهای من بازخوانی شده و خودم این سرودها را شنیده ام.

* سرود خجسته باد را چه کسی ساخت؟

آقای راغب ساخت و مرحوم مجتبی میرزایی تنظیم کرد. شعر هم برای آقای سبزواری بود. البته آنچه اهمیت دارد این است که امام خمینی (ره) آن را تایید کرد که خودش نقطه عطفی بود.

* ظاهرا شما با رهبر معظم انقلاب دیدار داشتید. در آن دیدار چه گذشت؟

بله آخرین بار سال گذشته به واسطه جشنواره عمار و به عنوان داور بخش نماهنگ به حضور ایشان رفتم. مدتی قبل هم دوباره از طرف بیت رهبری با من تماس گرفتند و به مناسبت بزرگداشت آقای مشفق کاشانی من را دعوت کردند که بروم خدمت ایشان. به هر حال همه می‌دانند که آقا به شاعران خیلی علاقه مند است. یکی از نزدیکان ایشان به من تلفن زدند و پرسیدند شما قبلا شعری از آقای مشفق خوانده‌اید؟ من گفتم بله 10 الی 15 اثر از اشعار ایشان را در کارنامه خودم دارم.

به آن جلسه که رفتیم متوجه شدم یک جمع خصوصی سی چهل نفره از شعرا و هنرمندان است. آقا در آن جلسه در مورد مشفق فرمودند: ما با آقای مشفق از سال‌های قبل از انقلاب آشنا بودیم و کتاب‌های ایشان را می‌خواندیم شعرهای بسیار خوبی داشتند. ایشان خیلی برای آقای مشفق احترام قائل بودند. بعد از آن هم آقای مشفق یکی از غزل هایش را خواند که بعد از هر بیت آقا می گفتند: به‌به! احسنت.
جلسه که تمام شد همه برای خداحافظی و دست بوسی خدمت آقا رسیدند. من جزو آخرین نفرات بودم. وقتی در مقابل ایشان قرار گرفتم ایشان به من گفتند: شما شعر زیبای آقای مشفق را بخوانید. من هم اطاعت امر کردم. در طی 20 روز آن را ساختیم و در مراسم بزرگداشت جناب مشفق هم اجرا شد.

***حضور امام جمعه موقت تهران در کنسرت

* شما هنوز هم پر کار هستید؟

بله. اتفاقا تعجب می‌کنم چرا بعضی دوستان فکر می کنند من کم کار شده ام. در همین لحظه کلی کار برای انجام دادن دارم.

* آقای گلریز آخرین کاری که انجام دادید چه بود؟ اخیرا کنسرتی برگزار نکردید؟

اخیرا دو تا کار خوانده ام. یک به نام بسیارتر از ستارگانیم در وصف ایران که در همایش صداوسیما خواندم  و آقای ضرغامی از من تقدیر کردند. کار دیگرم یاران خورشید بود که یک کار تلفیقی از انقلاب و نهضت عاشورا است. شعر آن را هم آقای آزرم ساخته اند.

یک ماه پیش در تالار وحدت برنامه ای داشتیم که آقای صدیقی امام جمعه موقت تهران هم از مهمانان ما بودند و از اجرای من ابراز رضایت کردند. این که همه فکر می کنند من کم کار شده ام به خاطر عدم تبلیغات است. چون تبلیغات برای کارهای ما محدود است، همه حتی رسانه ها فکر می کنند که ما کم کار شده ایم. الان استقبال به موسیقی پاپ بیشتر است. من چون قبلا برای امام و شهدا خوانده ام، امروز نمی توانم در حوزه پاپ یا موسیقی های مبتذل فعالیت کنم.

* مقید هستید به اینکه چون قبلا کارهای انقلابی کردید دیگر نمی‌توانید آثار متفاوت بخوانید؟

خواننده نباید هر چیز مزخرفی بخواند. خیلی اوقات خواننده‌های فقط پاپ می‌خوانند و نمی‌توانند در سبک های دیگر فعالیت کند؛ اما من هم پاپ می‌خوانم، هم نوحه می‌خوانیم، هم روضه و هم آواز.

* انگار استقبال صدا و سیما از کارهایتان خوب نیست...

باز می‌رسیم به همان مسئله تبلیغ! خود آقای ضرغامی چندین بار از بنده تجلیل کردند. آن روز من کنار مسئول موسیقی صدا و سیما نشسته بودم  اما ایشان چه قبل از آن و چه بعد از آن، یک بار هم نیامده بگوید آقای گلریز ما می‌خواهیم از تجربیات شما استفاده کنیم. خود ما هم وقتی از او برای موسیقی مقاومت دعوت کردیم پیش ما نیامد. به جای خودش یک نفر دیگر را آنجا گذاشته که اصلا تجربه ای ندارد. خودش هم اصلا به چیزی نظارت نمی‌کند. الان به واحد موسیقی وزارت ارشاد زنگ بزنید. اگر توانستید یک دقیقه با مسئول آنجا تماس بگیرید.

با این شرایط معلوم است که وضع موسیقی ما خراب می‌شود. من نمی‌گویم موسیقی‌های دیگر نباشد. فقط می‌گویم به موسیقی اصیل و سرودهای انقلابی هم بها داده شود.

***شبکه‌های مخوف لاله‌زاری یک نفر را در عرض شش ماه معروف می‌کنند

ببینید من قبل از انقلاب هم کار می‌کردم. در سال 55 یک شرکتی به نام CBS کار می کرد که برای آمریکا بود. تمام خواننده‌های سن و سال داری که الان خارج از کشور هستند از این شرکت سردرآوردند. این شرکت چه‌کار می‌کرد؟ شکار هنرمند!  آن موقع‌ در این مهمانی‌های شبانه و کاباره ها می‌آمدند جوانانی که صدای خوبی داشتند را نشان می‌کردند.

مثلا به آقایی که یک تیپ و صدای خوبی داشت می‌گفتند: ما می‌خواهیم با شما قرارداد ببندیم و تو را معرفی می‌کنیم به جامعه.  95 یا 98 درصد درآمدت برای ما 2 درصد هم برای خودت. طرف هم قبول می‌کرد. وقتی طرف قبول می‌کرد، آهنگساز شرکت CBS می‌آمد برایش چند آهنگ می‌ساخت، شاعر برایش شعر می‌گفت و مجلات مشهور هم آماده بودند تا او را در ابعاد وسیع معرفی کنند. بعد آقای فلانی می‌آمد در تلویزیون می‌گفت در آینده نزدیک می‌خواهیم یک هنرمند جدید را به شما معرفی کنیم.

بعد از 3 ماه یک دفعه طرف را در تلویزیون، رادیو و مجله چنان مطرحش می‌کردند که در کمترین زمان ممکن تبدیل می‌شد به یک فوق ستاره! که برای خودش مدیر برنامه دارد و شبی 100 هزار تومان در می‌آورد. آن موقع با 100 هزار تومان می شد خانه خرید.

* به نظر می‌رسد که این روال هنوز هم تا حدودی ادامه دارد.

بله. در لاله زار  هنوز چنین حالتی حاکم است. این جریان متاسفانه الان منفی است و ما باید آن را مثبت کنیم. شبکه‌های مخوف لاله‌زاری یک نفر را در عرض شش ماه معروفش می‌کنند. اینها مستقیما پول از خارج می‌گیرند و رابط هم دارند که فرهنگ ما را به انحطاط بکشند. حالا چرا ما نباید چنین کاری را با سبک و سیاق انقلابی انجام بدهیم؟ یعنی جریانی راه بیاندازیم که استعداد های موسیقی با چارچوب های مورد نظر نظام رشد پیدا کنند.

* شما عضوی از یک خانواده اهل موسیقی هستید. ارتباطتان با موسیقی به چه شکل بود؟ در مورد پدرتان هم کمی صحبت کنید.

بنده در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم. پدرم از خواننده‌های قدیم تهران بود که در حدود 80  سال پیش ایشان را سنبل مداحی، مرثیه‌خوانی و تعزیه‌خوانی در تهران و ایران می‌دانستند. بنده به غیر از سبک ابوعطا خیلی از گوشه‌های موسیقی‌ را از تعزیه گرفتم. صدای پدرم  جذابیت خاصی داشت. برادرانم نیز همه خواننده بودند. یکی از برادرانم به نظرم سلطان آواز ایران است و 50 سال هم دیگر چنین صدایی نخواهد آمد. دلیلش هم این است که هم قدیمی ها صدایش را دوست دارند و هم امروزی ها. خوشبختانه خدا یک موهبتی به خانواده  ما عطا کرد که صدای خوش در خانواده ما موروثی است.
در روضه های پدرم همیشه شعر مذهبی می‌خواندم. روضه‌ های ایشان تماماً با شعر بود چرا که به نثر روضه علاقه نداشت و معتقد بود که این خواندن مقامش آنقدر والاست که باید با شعر عرض ارادت کنیم.

* از آثار پدرتان کدامش پخش شده است؟

یک روضه برای حضرت زهرا (س) و مقام مادر خوانده که من ضبط شده آن را دارم. البته آن موقع‌ها بلندگو خوب نبود و کیفیت‌ صداهای ضبط شده خیلی پایین است. من از ابتدای راه با پدرم همراه بودم و با ایشان به محافل و مجالس می‌رفتم. پدرم آن موقع (40 سال قبل) یک دوچرخه داشت که به آن موتور بسته بودیم تا هم دوچرخه باشد هم موتور. من ترکش می‌نشستم و با هم روضه می‌رفتیم و گاهی هم اجازه می داد چند بیتی در آنجا بخوانم.  مثلا به مردم می گفت می‌گفت ایشان راننده من است که به من بها بدهد. خلاصه از همان جاها به خواندن علاقه‌مند شدیم. یعنی سبک و سیاق خواندن را یاد گرفتیم.
بعد از آموزش‌هایی که پیش پدر و برادرانم فرا گرفتم همواره تمرین را ادامه دادم و در مدرسه، دبستان و دبیرستان کنسرت می‌دادیم. در سال 1353 وارد رادیو شدم و اولین آهنگم را به نام وزن دریا آنجا خواندم. آن موقع آقای اتحاد رئیس واحد موسیقی‌ بودند. در رادیو با آقای لطفی مسئول گروه شیدا آشنا شدیم. اولین خواننده گروه شیدا من بودم که در برنامه ای به نام گلچین هفته که خواننده‌های ایرانی آنجا معرفی می‌شدند کارم را شروع کردم.

خدمتی که آقای اتحاد به موسیقی ایرانی کرد واقعا بی نظیر بود. برنامه  صبح جمعه  ایشان که از 9 تا 12 پخش می‌شد آنقدر قدرتمند بود که هیچ کس نمی‌توانست با آن رقابت کند. چیزی شبیه برنامه نود!  واقعا  پر شنونده‌ترین برنامه رادیویی ببود که حتی از تلویزیون که آن موقع بیشتر مخاطب داشت. یک ساعت از این برنامه مختص موسیقی ایرانی بود و الان گنجینه‌های موسیقی آنجاست.  واقعا ایشان خدمت شایانی را به موسیقی ایران کرد.

***پزشکی می‌گفت من این آهنگ را که گوش دادم هفته‌ای 2 دفعه مجانی مریض‌ها را ویزیت می‌کردم

* از همکاری خودتان با عارف بگویید.

بله، من با گروه عارف چند سال کار می‌کردم. تا انقلاب شود حدود 10 یا 15 کار با گروه های عارف و شیدا کار کردیم. من آن اولش هم که شروع کردم اصلا دوست نداشتم کارهای پیش پا افتاده بخوانم و اتفاقا همان موقع هم گرایشم به سمت انقلاب بود.

معتقدم ما باید یک تعریفی برای موسیقی داشته باشیم. موسیقی نباید فقط یک وجه ظاهری داشته باشد بلکه باید انسان را به فکر فرو ببرد و در دلش پیام داشته باشد. یعنی وقتی موسیقی گوش می‌دهی به فکر فرو بروی. حالا آن پیام ممکن است توحیدی باشد، عرفانی باشد، انقلابی باشد، اجتماعی باشد. مثال برایتان می‌زنم من آن سالها سرودی خواندم با این مضمون: (بگیر دست فتادگان را.... به حکم وجدان تو مهربان، شریک غم‌های دیگران شو، طبیب آلام خستگان شو، تبسمی بر لبی نشان) این برای امداد بود. خیلی این آهنگ آنها را متاثر کرد. پزشکی می‌گفت من این آهنگ را که گوش دادم هفته‌ای 2 دفعه مجانی مریض‌ها را ویزیت می کردم.

***می‌گفتند گلریز منتظر است نعوذبالله یکی بمیرد(شهدا)تا برود برایش بخواند


* در روز های نخست انقلاب اسلامی برای شهید مطهری و شهدای انقلاب اشعار تاثیر گذاری خواندید. با توجه به این که اغلب دوستداران موسیقی گرایشات اینچنینی نداشتند، آیا علیه شما فضا سازی نکردند؟

چرا! هم مرا  تهدید کردند و هم کلی بدو بیراه گفتند. نمی‌خواهم از کسی اسم ببرم ولی حرف و حدیث ها زیاد بود و می‌گفتند چه کار می کنی؟ برای چه کسی می‌خوانی؟ همیشه ما را تحقیر می‌کردند و فعالیت هنری مرا نوعی چاپلوسی می‌دانستند. بعضی از آنها امروز دارند فعالیت می‌کنند در همین شرایط. همان‌هایی که می‌گفتند فلانی منتظر است نعوذبالله یکی بمیرد(شهدا)، برود برایش بخواند امروز دارند کار می کنند و یادشان رفته چه حرف‌هایی به من می‌زدند.

*چرا شما این آهنگ ها را خواندید؟

چون اعتقاد داشتم! باور کنید من دوست دارم موسیقی خوب را به خورد مردم بدهیم. به رغم تصور اشتباه عامه مردم من فقط از شهدا نخوانده‌ام.  1500 آرشیو آوازی از من موجود است. من اصلا تحصیلاتم در مورد آواز است و الان هم این سبک را درس می‌دهم ولی هیچ کس من را در مورد آواز مطرح نمی‌کنند و همه فکر می‌کنند فقط سرود کار کرده ام.

* سرود که خیلی خوب است!

بله! ولی این حرف من و شماست.  چهار نفر دیگر که اهل موسیقی هستند نمی‌آیند من را با سرود مطرح کنند. در حالی که اولین آوازهای بعد از انقلاب را به صورت جدی ما مطرح کردیم. آمادیم فکر کردیم که چه‌طوری موسیقی را به چارچوب ها پیوند بزنیم. با مرحوم شاهرخی برنامه ای به نام محرمان خلوت انس را تاسیس کردیم و موسیقی بی کلام پخش می کردیم. بعد برنامه شعرخوانی بود و موسیقی با آواز تلفیق شد.  من می‌خواندم و مرحوم شاهرخی دکلمه می‌کردند. بعد از مدتی نوای نی را درست کردیم که از نی زن های مشهور می خواستیم با ما کار کنند. آن کار خیلی مورد توجه قرار گرفت. یوا‌ش‌یواش آمدیم جلوتر گفتیم آواز را با ارکستر انجام بدهیم این هم ابتکاری بود.

***قبل از اجرا روی صحنه آمدند و می‌خواستند ما را بکشند

اولین ارکستر را بعد از انقلاب بنده حقیر به روی صحنه بردم. اگر یادتان باشد بعد از انقلاب نوار کاست جرم داشت. حالا فکر کنید ما در این شرایط می‌خواستیم ارکستر روی صحنه ببریم. آمدیم از سازهای بادی استفاده مثل طبل و سنج و سانترال و ترومپت کردیم که  هم در تعزیه است و هم در صبحگاه‌های ارتش خودمان. منتهی از ارکستر سمفونیک بچه‌های تحصیل‌کرده یک ارکستری را انتخاب کردیم و اسمش را هم «ارکستر گلریز» گذاشتیم. باور کنید قبل از اجرا روی صحنه آمدند و می‌خواستند ما را بکشند. ولی سریع توضیح دادیم برایشان تا آرام شوند ببینند جریان چیست. شروع کردیم و من دو تا آواز خواندم بعد سرود «الله‌اکبر»  و بانک آزادی  و به ترتیب چند سرود زیبای دیگر را اجرا کردیم. خدا شاهد است همان آقای روحانی که بلند شد می خواست به ما حمله کند با حالت تشویق گفت: آفرین! این درست است.

سال 58 در دانشکده علامه طباطبایی به دعوت رئیس این دانشگاه آقای شیخ‌الاسلام برای اجرای برنامه دعوت شدیم. می‌خواستیم ساز ها را به داخل مجموعه ببریم ولی می‌‎ترسیدیم. من ساز عود را انتخاب کرده بودم و قرار بر این شد سازها روی صحنه استتار کنیم. حالا شما تصور کنید عده زیادی روحانی و آدمهای حزب اللهی روبروی ما نشسته بودند و ما می‌خواستیم برنامه اجرا کنیم. به بچه‌ها گفتم شما یک گل پایه بلند بگیرید جلوی سازتان که معلوم نباشد پشت آن چه خبر است. دل تو دلمان نبود که نکند این روحانی‌ها که همه در دو ردیف جلو نشسته‌اند ناگهان واکنش نشان بدهند. با ترس و لرز 20 دقیقه برنامه اجرا کردیم. خدا شاهد است همان روحانی ها بلند شدند و برای ما دست زدند. به هر حال انقلاب شده بود و تحولاتی در همه زمینه ها شکل گرفت. در موسیقی هم ما این مراحل را ما گذرانده‌ایم تا به اینجا رسیدیم. 

***اگر سرم هم رفت نباید رویه ام را تغییر بدهم

* بدین ترتیب شما کم کم به شهرت رسیدید و سرودهای انقلابی معروفی خواندید. آیا بعد از آن مواضع همکارانتان به شما تغییر نکرد؟ 

نه. آنها هنوز هم موضعشان عوض نشده. چون من موضع ام عوض نشده است. اوایل انقلاب برای شهید مطهری می‌خواندم و امروز هم باز می خوانم. تغییر رویه نداده ام. اگر من برای انقلاب می خوانم باید همیشه همین طور باشد. اگر سرم هم رفت نباید رویه ام را تغییر بدهم. غیر از این باشد می شود دورویی.

حالا جالب اینجاست که مدتی قبل در یک برنامه تلویزیونی همین آدمها را به عنوان افراد انقلابی معرفی کردند و مجری نام آنها را به عنوان بنیان گذاران سرودهای انقلابی معرفی کرد. ناراحت شدم که با سازمان صداوسیما تماس گرفتم تا به آن خانم گلایه کنم.

زنگ زدم به پخش گفتم می‌خواهم از مجری فلان برنامه شکایت کنم. خلاصه این خانم را پیدا کردم و با عصبانیت تلفن کردم گفتم خانم فلانی شما این اخبار را از کجا  به دست آورده‌اید؟ شما چرا تحریف تاریخ می‌کنید این اخبار شما منشأش کجاست؟ گفت: من وارد اینترنت شدم و این اخبار را به دست آوردم. گفتم: مگر آرشیو را از دست شما گرفتند؟ سرود در این مملکت برای خودش تاریخ دارد. آن هم ثبت شده است. خلاصه کلی دعوا کردیم اما نتیجه ای نداشت.

امروز خیلی از این خواننده ها این اصول را رعایت نمی‌کنند. از ارزش هایشان حرف نمی‌زنند چون می‌ترسند نکند یک وقت برای برگزار کردن کنسرت در خارج از کشور دچار مشکل بشوند. آن طرف مرزها اگر بدانند به نفع جمهوری اسلامی ایران خواندی هرگز بلیتت را نمی خرند.

* به شما  هم پیشنهاد اجرا در خارج از کشور داده بودند؟

بله بارها به من گفتند. چند باری خارج از کشور برنامه اجرا کردم ولی با یکی از مسئولان وزارت ارشاد بحثم شد و گفتم: شما چرا یک عده ضد انقلاب را به عنوان نماینده موسیقی ما می‌ فرستید بروند آنجا اجرا کنند. جوابی داد که خیلی تعجب کردم! گفت: مخصوصا ما این‌کار را انجام می‌دهیم. می‌خواهیم این افراد که مورد قبول ضدانقلاب ها قرار بگیرند. ما مخصوصا اینهایی که به انقلاب اعتقادی ندارند می‌فرستیم آن طرف که ضد انقلاب قبولش کند و بلیتش را بخرد.

حالا فکر کنید من در سوئیس و آلمان یکی دو اجرا داشتم و در طول سفر مدام تهدید می‌شدم اما گوشم بدهکار این حرف‌ها نبود.  این ماجرا برای چند سال قبل است. ضد انقلاب ها آمدند برنامه های ما را به هم زدند. می‌گفتند اینها مزدور رژیم هستند.

* آقای گلریز شما چندین سرود انقلابی خوانده‌اید که ما خاطرات خوشی با آنها داریم. مخصوصا برای شهدا! تا کنون واکنشی از سمت خانواده های آنها داشتید؟

بله. مثلا بارها خانواده شهید مطهری خصوصا همسر ایشان ما را مورد لطف قرار دادند و واقعا به محبت کردند. ما را تشویق کردند. همین طور خانواده‌های شهید رجایی و شهید بهشتی هم خیلی من را تشویق کردند و لطف داشتند. کنسرت هایی که برای این عزیزان برگزار می‌شود، خانواده ها می آیند و من را تشویق می‌کنند. گاهی هم به روی صحنه می‌آیند و حرف های دلشان را می‌زنند و ابراز خرسندی می‌کنند.

* علما نظرشان در مورد کار و فعالیت شما چیست؟

من اولین و آخرین خواننده‌ای بودم که در رابطه با موسیقی  خدمت حضرت امام‌خمینی(ره) رفتم. این بزرگترین خاطره ذهن من است. علمای دیگر هم نظر مثبتی دارند.

* در مورد دیدار با امام خمینی (ره) هم اگر خاطره جذابی دارید، بفرمائید.

بله حتما! من به بهانه قطعه شهید مطهری با جمعی از همکاران و گروه نوازنده‌ام رفتم خدمت حضرت امام. البته امام کسالت داشتند و در ابتدا ندیدمشان. مرحوم حاج‌احمد آقا (خدا رحمتشان کند)، شهید مجید حداد عادل، آقای سبزواری و آقای شعبانی آنجا بودند. شما حساب کنید آن موقع یعنی سال 59  که اصلا اسم موسیقی را کسی می‌آورد همه عقب‌نشینی می‌کردند امام بر روی آهنگ ما مهر تایید زدند.

***امام(ره) ما را دعا کردند و فرمودند خدا در پناه اسلام حفظتان کند دو مرتبه تکرار کردند

حاج‌احمد آقا گفتند امام چون کسالت دارند نمی‌توانند بیایند صحبت کنند. ولی من صحبت‌های امام را در مورد موسیقی برای شما می‌گویم. نیم ساعت الی سه ربع  با ما صحبت کردند آخرین حرفش این بود که گفت: شما باید موسیقی‌ای بسازید که آن کسی که متعصب و خشک است هم خوشش بیاید آن کس دیگری هم که در یک راه دیگر است و خواننده‌های دیگر را می‌پسندد (که ایشان اسم بردند) خوشش بیاید. مثلا کسانی که اعتقادی به انقلاب ندارند، آنها هم خوششان بیاید.

بعد از آن رفتیم ملاقات امام. تا قبل از آن ایشان را فقط در رسانه ها دیده بودم. ایشان یک کلاه گذاشته بودند و پشت یک  میز کوچک نشسته بودند و یک رادیوی کوچک هم روی میز بود. همه گروه مات حضرت امام شده بودند. مرحوم حاج احمد آقا رو به امام گفت: آقا ایشان خواننده هستند، ایشان آهنگ ساز هستند، ایشان نوازنده هستند، ایشان شاعرند، تمام اجزای موسیقی را می دانند. علاوه بر سرود شهید مطهری هم فلان کارها را و سرودها را هم ساخته‌اند. امام تایید کردند و منتظر بودند که ما صحبت کنیم اما هیچ‌کدام از ما نمی‌توانستیم صحبت کنیم. نه اینکه بترسیم، تحت تاثیر این فضا و نورانیت و ابهت امام گرفته بودیم.

مرحوم حاج‌احمد آقا گفتند: حرفی، سخنی، چیزی دارید بفرمایید. خلاصه ما رفتیم یکی‌یکی دست امام را بوسیدم. من نفر آخر بودم آمدم و دست امام را گرفتیم بوسیدم و برخاستم که بروم این جمله را هیچ وقت یادم نمی‌رود امام ما را دعا کردند گفت: خدا در پناه اسلام حفظتان کند دو مرتبه تکرار کردند. باور کنید از آن به بعد تحولی در کار ما ایجاد شد. کارهای که در جنگ تولید شد به جرأت می‌توانم بگویم  بی‌نظیر بوده است چه تشویقی بزرگ تر از این؟ کلا نوازنده ها ترسشان ریخت و با قدرت حرکت کردیم.

* کمی هم درباره آن سرود زیبای دریغا توضیح بدهید؟

بله سرود «دریغا» را در عرض هفت، هشت ساعت آماده کردیم.  همه هاج و واج مانده بودند. می‌گفتند مگر می‌شود یکی در عرض هفت، هشت ساعت سرودی به این عظمت را بخواند؟ من و آقای شکوهی (سازنده سرود دریغا) سال 64 به ژاپن رفتیم و از آنجا یک دستگاه کامپیوتری تنظیم موسیقی خریدیم. آن موقع کسی در ایران از آنها نداشت.

سرود را با این دستگاه در استودیو صبا واقع در خیابان فلسطین ضبط کردیم و در واقع تمام سازهای ما رایانه ای بود. هیچ کس هم نمی دانست دلیل سرعت عمل ما به خاطر این دستگاه است. آهنگ‌های این را با این ضبط کردیم، بعد تنظیم کردیم و رفتیم استودیو، دیدیم استودیو بسته بود و حالت مبهوتی در بین همه بود.... اصلا همه یک حالت عجیبی داشتند. ما رفتیم خیابان فلسطین در استودیو صبا در آنجا این سرود را ضبط کردیم و  شب همان روز ساعت 11 در تلویزیون پخش شد.

* دقیقا همان روز کار را به مرحله پخش رساندید؟

بله. صبح که امام رحلت کردند. ما دست به کار شدیم. یادم هست آن روز صبح می‌خواستم بروم اداره آن موقع بانک صادرات کار می‌کردم. محل کارم در برج سپهر بود. در روابط عمومی آنجا بودم. ساعت 7 صبح دیدم یک عده دانشجو جمع شده‌اند و با همه چهره ناراحت رادیو گوش می‌دهند که آقای حیاتی‌گفتند: روح ملکوتی حضرت امام به ملکوت اعلا پیوست.

آمدم اداره دیدم اداره کلا تعطیل است. برگشتیم . ماشینی نبود. با خودم گفتم خدایا! یعنی  می‌شود ما کاری انجام بدهیم؟ همیشه در مقاطع حساس خدا به ما لطف کرده و ما هم آن روز یک کاری را خواندیم که مورد توجه قرار گرفت. وقتی رسیدم خانه از ارشاد زنگ زدند. آقا شکوهی بود که گفتند: هر چه زودتر خودت را برسان به تالار وحدت. رسیدم آنجا دیدم آقای شکوهی دارد با تلفن صحبت می‌کند. اشک می ریخت و یک شعری را از آقای سبزواری روی کاغذ می‌نوشت. من ملودی‌ را سریع آماده کردم و با همان کامپیوتر ژاپنی ضبط کردیم و بردیم استودیو صبا. ساعت 2 ظهر شروع کردیم و آخر شب هم تمام شد.
خلاصه اینکه شب کار را تحویل شبکه دو  دادیم و گفتیم این کار برای امام است. مسئولش تعجب کرد! چون خود آقای شکوهی آنجا بودند و مجوز هم صادر کرده بودند دیگر رفت برای پخش.

* شما 1500 سرود و آواز و ترانه خواندید. با کدام یک بیشتر ارتباط برقرار می‌کنید؟

من اصولا هر کاری که می‌کنم را دوست دارم.  ولی یک کارهایی مورد توجه عموم قرار می‌گیرد و هر کس با هر  سلیقه‌ای آنها را دوست دارد. مثل «خجسته باد پیروزی»، «شهید مطهری»، «دریغا»، «امداد»، «بیا بشین کنار گل»، «شهید رجایی»، «راه رجا» و.... خیلی سرودهای دیگر. بعضی از سرودها هستند چون مورد توجه همه اقشار قرار گرفته است خود من هم به آنها بیشتر علاقه‌مند شدم.

*  ارتباط شما با کدام یک از خوانندگان جوان یا قدیمی بیشتر است؟

من با همه رابطه خوبی دارم. پدرم من را نصیحتی کردند و گفتند: اگر می‌خواهی محبوب خدا و خلق خدا باشی (همیشه با شعر ما را نصیحت می‌کردند) این شعر را  آویزه گوشت بکن.  سه چیز اهل طلب را بود نشان سعادت، خلوص نیت قلب سلیم و صدق ارادت  وقتی این سه چیز را آدم داشته باشد چه کسی از آدم بدش می‌آید؟

من با همه خواننده‌ها رابطه خوبی دارم.  شما پیش هر خواننده‌ای دلتان خواست بروید و از ایشان بپرسید: آقای گلریز چه‌طور آدمی هستند؟ به خدا به همه احترام می‌گذارم و همه را هم دوست دارم و همه را تشویق می‌کنم. چند باری هم که بعضی  از این خواننده های جوان‌ ولی با استعداد جایی کنسرت داشتند به آنها تلفن زدم و تبریک گفتم که  فلانی احسنت به شما تبریک می گویم اجرای خوبی بود.

* با دوستان قدیمی‌تان مثل آقای علی معلم هنوز ارتباط دارید؟

بله ارتباط دارم. ایشان الان با بیماری سختی دست و پنجه نرم می‌کنند. خدا انشا الله ایشان را شفا بدهد.

* آقا گلریز چه شد که کار در جشنواره عمار را قبول کردید؟

از روی علاقه شخصی. فکر می‌کنم الان واقعا فیلم دفاع مقدس ما، فیلم مقاومت ما واقعا مظلوم واقع شده است و ما باید تمام توانمان را بگذاریم برای فعالیت مثبت در این زمینه. باید سرمایه‌گذاری کرد و هنرمندان را حمایت کرد تا در ژانر دفاع مقدس فعال شوند. مثال می زنم. شهید باکری آن همه در طول جنگ رشادت از خودش نشان داد. چه کسی رفت یک آهنگ در وصف او بخواند؟

بعد از این همه سال خانواده ایشان آمدند به من پیشنهاد دادند و من خواندم. آیا آنها باید بیایند به ما پیشنهاد بدهند؟ من جدیدا یک کاری برای شهید تهرانی مقدم خواندم به نام «پدر موشک ایران»!  از نظر خودم خیلی زیبا شده است.

به هر حال عزیزان خوش فکری آنجا هستند. آقای وحید جلیلی بسیار مرد خوشفکر و خوش‌ذوقی است.  انشاءالله یک مقداری حمایت شود و در سال های آتی یک مقدار توجه بیشتری به این جشنواره بشود. قبلا به آقای جلیلی گفتم که ما باید این فعالیت را همه‌گیر کنیم. یعنی تلویزیون بیاید همکاری کند، ارشاد همکاری کند و حسابی تبلیغ شود. اگر تبلیغ نشود، با سالی چند روز تبلیغ به جایی نمی رسیم.
بچه‌های مومن ‌ما واقعا مظلوم واقع شده اند. ما هنرمندانی داریم در همین قشر بچه‌های انقلابی و متدین که اگر روی آنها سرمایه گذاری شود، شکوفا می‌شوند.

* کمی در مورد مجید حداد برای ما بگویید.

آقای مجید حداد عادل، پایه‌گذار موسیقی شهید مطهری و از اولین همکاران من در رادیو بود و تا سال 59 که شهید شود با هم کار می کردیم. آن موقع ایشان رییس تولید رادیو بود. پدر ایشان با پدر من رفیق بود و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. گاهی به منزل ایشان می‌رفتیم و روضه می‌خواندیم.

* شما حتما اتفاقات موسیقی داخل  ایران یا اتفاقات موسیقی مربوط به ایران در خارج از کشور را پیگیری می‌کنید. می خواستم نظرتان را درباره آکادمی گوگوش جویا شوم.

تنها چیزی که می توانم بگویم این است که بگویم برای خودمان  متاسفم. ذات موسیقی چیز بدی نیست و نمی توانیم منکر آن بشویم. اما مهم است که پیام داشته باشد. اما سوال اینجاست که ما چرا باید در مقابل کسانی که الان دارند به موسیقی ایرانی و موسیقی فاخر ما ضربه وارد می‌کنند و بعد هم از این راه مسائل مختلف سیاست را با آن  قاطی‌اش می‌کنند توجه کنیم؟

مقصر ما هستیم! آنها مقصر نیستند. آنها در جوی قرار گرفتند که می‌توانند این کار را انجام بدهند، آنها تغذیه مالی و فکری  می‌شوند از طریق خارجی ها. ولی ما چرا نمی‌آییم در اینجا کار کنیم؟ ما چرا نمی‌آییم موسیقی خوب و ارزشی تولید کنیم؟  مگر فیلم های مختارنامه، یوسف پیامبر، امام علی(ع)، با موسیقی های ماندگار در سراسر دنیا و کشورهای اسلامی پخش نشدند؟  چرا ما نباید خودمان در ابعاد جهانی مطرح کنیم؟

من کلا با آکادمی گوگوش مخالف هستم. حضرت امام حرف خوبی زدند این حرف امام خیلی زیباست و  اصلا باید تیترش کنید. حضرت امام فرمودند: سرود مطهری که از اینجا پخش می‌شود گوش می‌دهم؛ اما اگر همین سرود از رادیو آمریکا پخش شود من دیگر گوش نمی‌دهم. امام این حرف را با توجه به تفاوت ارزش ها زدند. آکادمی گوگوش اصلا اهدافش مطلوب نیست. آنها دنبال کارهای شیطانی هستند و هرکس با آنها همراه شود در این سیلاب غرق خواهد شد.

* آقای گلریز الان چه کاری انجام می‌دهید؟

در تماشاگه راز در یوسف‌آباد تدریس آواز می‌کنم. البته هفته‌ای یک بار می‌روم چون کار و گرفتاری زیاد است. گفتیم بالاخره یک کار فرهنگی انجام دهیم اتفاقا خیلی هم استقبال می‌شود. خیلی از مداح‌ها می‌آیند. چون من همیشه گفتم کسانی که مداحی می‌کنند باید بیایند این نکات را یاد بگیرند خیلی به دردشان می‌خورد.

***برای شهید باکری و شهید تهرانی مقدم سرود خواندم

کار جدیدی که شروع کردم این است به ارگان‌های مختلف مراجعه می‌کنیم و به آنها پیشنهاد ساخت یک سرود برای آنها را می دهیم. مثلا اخیرا برای وزارت دفاع یک کار آماده کردیم تا به واسطه آن بتوانند دستاوردهای جدید خود را به نمایش بگذارند.

برای هوانیروز هم یک کار متفاوت و زیبا درست کردیم با موسیقی و کلیپ تصویری. به اینها می گوییم واژه های تخصصی خودتان را به ما بدهید و بهترین سرود را تحویل بگیرید. ضمنا برای شهید مقدم هم یک ترانه کار کرده ام که ان شاءالله منتشر خواهد شد.

* شما سایت هم دارید اما کارهای اندکی از شما بر روی آن است.

بله. باید روی آن کار کنم. البته برای برخی کارها باید اجازه بگیرم. خوب مثلا من الان برای شهید تهرانی‌مقدم خوانده‌ام. خانواده ایشان هزینه‌های کار را خودشان پرداخت کردند. نباید اجازه بگیرم که می‌خواهم این را روی سایت بگذارم؟

* این اثر پخش شده است؟

نه هنوز. در چند محفل خاص پخش شده. اما به صورت عمومی هنوز اقدام نکردیم. برای شهید باکری هم خواندم که انشاالله به زودی روی سایت می رود.

منبع: مشرق

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
گوشتیران
triboon