اهمیت شناسی راهبرد مرگ بر آمریکا
خبرگزاری تسنیم: راه ما و منافع ما و امنیت ما در گرو هر چه بلندتر فریاد کردن «مرگ بر آمریکاست» آری این شعار سلبی و انفعالی و تاکتیکی نیست یک راهبرد بینالمللی است و نتیجه آن افزایش اقتدار و نفوذ ما در سطح بینالمللی است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سعدالله زارعی در یادداشتی اختصاصی برای تسنیم به اهمیت شناسی راهبرد مرگ بر آمریکا پرداخته است که در زیر میخوانید:
«مرگ بر آمریکا» برخلاف ظاهرش یک شعار سلبی وانفعالی نیست. از جنس تاکتیک و موضع مقطعی هم نیست بلکه یک راهبرد بلند مدت و دارای ابعاد ایجابی فعال است.
چگونه؟ مرگ بر آمریکا در واقع از جنس «هجوم» وبا هدف برهم زدن یک«وضعیت بد» مطرح شده است. وضعیت بد، حاکمیت یک نظام بزرگ آمریکا محور است.نظامی که بر مبنای حاکمیت سلطهگرانه بر گشورها، قوانین، آداب و رسوم و ملتها و دولتها پایه گذاری شده و منافع جهانیان را قربانی مطامع آمریکا و چند کشور دیگر غرب میکند. مرگ بر آمریکا برای برهم زدن یک چنین نظام و سلطهای است بنابراین نه تنها انفعالی نیست بلکه کاملا فعال نیز میباشد.
«مرگ بر آمریکا»رساترین واژگان ادبیات جبهه گسترده بینالمللی ملتهایی است که سیطره غرب را نمیپذیرند و برای برانداختن آن به میدان آمدهاند. ازاین رو آمریکاییها و همگنان اروپایی و غیر اروپایی شان این شعار را یکی از بزرگترین مانع فرهنگی و سیاسی علیه سلطه و تداوم حاکمیت خود ارزیابی مینمایند، به این آمار توجه کنید: شعارهای چپ گرایانه و مارکسیستی دهههای 1920 تا 1970 علیه آمریکا که در واژگان«نفی امپریالیسم»یا «نفی کاپیتالیسم» بروز و ظهور مییافت، توانسته بود حدود 25 درصد نفرت علیه آمریکا تولید کند.
موسسه آمریکایی«نظرسنجی پیو» ضمن بیان این آمار میگوید ایران و متحدان و هواداران آن از آغاز دهه 1980 تا دهه 2010 توانستهاند به طور میانگین 80 درصد نفرت علیه آمریکا و همپیمانان بینالمللی و منطقهای آن تولید کنند و میزان نفرت تولید شده توسط آنان علیه آمریکا در کشورهای اسلامی،به طور میانگین 88 درصد است ، این در حالی است که شعارهای چپ گرایانه ضد امپریالیستی جنبه صرف اقتصادی و سیاسی داشت، در حالی که شعار مرگ بر آمریکا علاوه بر جنبههای اقتصادی و سیاسی دارای جنبههای فرهنگی و امنیتی نیز میباشد و این به آن معناست که چپ گراها موجودیت نظام سلطهگرانه غرب را با مشکل مواجه نمیکردند و حداکثر به نتایج و ابعادی از آن توجه داشتند.
«پیو» و زوج آمریکایی نظرسنجی دیگر آن «زاگبی» میگویند شعار مرگ بر آمریکا،«موجودیت» و بقا تمدن و نظام غرب را زیر ضربات خود گرفته است.
امروز شعار«مرگ بر آمریکا» یک جبهه بزرگ بینالمللی را به وجود آورده و ایران را در قلب آن قرار داده است.
امروز ملتهای دنیا با این شعار به ملت ایران پیوند استراتژیک پیدا میکنند و آثار منطقهای و بینالمللی آن به ایران و منافع و امنیت کشور ما «عمق استراتژیک » میبخشد.
اگر مسافرتی به کشورهای مسلمان داشته باشید با تمام وجود و در میان همه فرقهها و اقوام و مذاهب اسلامی در مییابید که ایران با همین شعار به محبوبترین کشور تبدیل شده است و همین شعار، آمریکا ، اسراییل ، عربستان و .... را که در دشمنیشان با ایران تردیدی نیست، به منفورترین کشورها تبدیل کرده است، با این وصف کاملا واضح است که این شعار برای ایران چه سرمایه بزرگ بینالمللی را به وجود آورده و برای آمریکا و سایر دشمنان ایران چه هزینه و خطر و خسارت سنگینی را تحمیل کرده است.
غرب در مقابل این شعار به «ایران هراسی» ، «شیعه هراسی» و « اسلام هراسی» روی آورده و از طریق رسانهها، شبکههای دیپلماتیک و سیاسی و شبکههای اطلاعاتی و امنیتی هر روز به بهانه و نامهایی به این تنور میدمند،امروز غرب با کینهای عمیق و با استفاده از همه امکانات، خون اسلامگراها ، شیعیان و هواداران ایران را بر زمین میریزد، حمله به بارگاه ائمه در عراق ،تخریب قبورصحابی شیعه در کشورهای سوریه ، اردن ، مصر و ..... حمله به صفوف عزاداران حسینی در پاکستان و افغانستان و عراق،تخریب مساجد و حسینیهها در بحرین و جمهوری آذربایجان،به شهادت رساندن روحانیون و ... در این راستا صورت میگیرد و البته راه به جایی هم نمیبرد.
اسلام گرایی ، تشیع و هواداران ایران اگرچه هزینههایی را میپردازند ولی مظلومیت آنان و تاثیری که شهادت در میان ملتها دارد، مانع به نتیجه رسیدن سیاست ایران هراسی (IRAN FOBEIA) و اسلام هراسی میشود و چه کسی است که نداند در پشت و پنهان این ترورها و هتکها دستهای سازمان اطلاعاتی و امنیتی غرب نهفته است.
جالب این است که در همین فضا که از یک سو راهبرد مرگ بر آمریکا کمر غرب را شکسته و توطئه ایران هراسی به خشنترین وجه آن در کشورهای عرب و غیر عرب منطقه جریان دارد، از ملت ایران میخواهند که از شعار مرگ بر آمریکا دست بردارند و برای این موضوع به افسانه سرایی پیرامون نظر امام درباره این شعار استراتژیک دست میزنند.
خاطرهنویسانی که گمان میکنند با کنار گذاشتن این شعار، آمریکا و عواملش دست از دشمنی با ملت ایران بر میدارند، تحلیلهای غلط و بی مبنای خود را به امام نسبت میدهند و حال آن که امام در دمیدن روحیه ضد آمریکایی تا آنجا پیش رفت که از فتح لانه جاسوسی آمریکا به « انقلابی بزرگتر از انقلاب اول » یاد کردند و فصل مبسوطی از وصیتنامه سیاسی الهی خود را به لزوم مقابله با آمریکا و عواملش اختصاص دادند و در آخرین سخنان و پیامهای خود فرمودند:« محکم بایستید که آمریکا و عوامل آن در کمین شما هستند تا عزت و استقلال شما را که برای آن خونهای هزاران انسان شریف نثار شده است لگدکوب نمایند»
امام در سال 67 میفرمودند:« مبادا 10 سال دیگر کسانی با ظاهر خیرخواهانه و مصلحـت اندیشانه زبان باز کنند و مدعی فرزندان زجر کشیده انقلاب شوند که چرا شعار مرگ بر آمریکا دادید، چرا 8 سال جنگیدید و چرا لانه فساد آمریکا را تصرف کردید!»
حضرت امام خمینی (ره) شعار مرگ بر آمریکا را کینه ورزانه سرندادند، اگرچه کینهای عمیق از آمریکا داشتند. امام هیچگاه انفعالی عمل نکردند و در دام دشمن گرفتار نشدند. امام در سختترین شرایط هم فرصت طلایی برای رسیدن به هدف میساختند و کید دشمنان را به خودشان برمیگرداندند.
امام با مرگ بر آمریکا راه ادامه سلطه غرب بر ممالک اسلامی پر از مانع و تیغ و آتش کردند و زمین را در همه جا زیر پای آمریکا به لرزه درآوردند. شعار مرگ بر آمریکا ، شعار ظالمانهای نیست بلکه توجیه دقیق عدالتگرایانه دارد.
مرگ بر آمریکا ، مرگ بر یک ملت و یا یک کشور نیست هر چند ملت آمریکا به دلیل تحمل حکام ستمگر در ظلم امثال بوش و اوباما و کمپانیها و مراکز اطلاعاتی و امنیتی شریکند، اما در عین حال ملت ایران ریختن خون مردم آمریکا و یا ذلت آنان را طلب نکرده و برای آن برنامهریزی نکردهاند و می بینید که هیچ آمریکایی به دست ملت یا دولت ایران کشته نشدهاند.در حالیکه ملت مظلوم ایران هزاران قربانی دادهاند که در همه انها آمریکا مستقیما یا نیابتا دخالت دارد که یک قلم آن 17000 قربانی ترور و ریخته شدن خون مسافران هواپیمای مسافربری ایرباس و شهادت دانشمندان دانشگاهی و مجتهدان عالیقدر حوزههای علمی ایران می باشد.
اگر شعار مرگ بر آمریکا از زبان ملت ایران بیافتد، نفوذ منطقهای و بینالمللی خود را قربانی کرده و رمز اقتدار خود را از دست داده است آن روز باید در اطراف مرزها و درون جغرافیای خود هر لحظه در انتظار حادثه بنشیند.یک محک آن همین مذاکرات اخیر نیویورک و ژنو است.
دولت ایران به گمان آن که میتواند با پذیرش دعوت به مذاکره و گشودن فصل جدیدی در مسایل ایران و آمریکا ، مشکلات اقتصادی کنونی را کاهش دهد به مقامات آمریکایی نزدیک شد اما نتیجه آن دریافت یک فهرست بلند بالا از مطالبات! آمریکا و اسراییل شد که از آن روز تا امروز هر روز به این فهرست افزوده شده و غرب ستمکار که دستش به خون مردم ایران آغشته است ، ایران را غیرقابل اعتماد معرفی کرده و مدعی است که ایران باید گامهای بلندی برای اعتماد سازی بردارد بدون آن که در ازای آن توقعی داشته باشد.
پس نباید تردید کرد که راه ما و منافع ما و امنیت ما در گرو هر چه بلندتر فریاد کردن «مرگ بر آمریکاست» آری این شعار سلبی و انفعالی و تاکتیکی نیست یک راهبرد بینالمللی است و نتیجه آن افزایش اقتدار و نفوذ ما در سطح بینالمللی است.
انتهای پیام/