هفت سناریوی هولناک از آینده روابط عربستان سعودی با آمریکا
خبرگزاری تسنیم: کارشناس مؤسسه واشنگتن در یادداشتی مفصل ضمن بررسی تنشهای اخیر میان عربستان و آمریکا، چشماندازی را برای آینده این روابط ترسیم میکند که به زعم وی بسیار به ضرر آمریکا خواهد بود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از مؤسسه واشنگتن، کارشناس این اندیشکده معتقد است که تنشهای اخیر در روابط میان عربستان و آمریکا میتواند منجر به بروز یک یا چند سناریو از هفت سناریوی محتملی شود که هر کدام از آنها میتواند فجایع بزرگی را برای آمریکا به بار آورد.
روابط آمریکا با عربستان سعودی به چه سمتی پیش میرود؟ حتی پس از اعتراض آشکار مقامات ارشد عربستان سعودی مبنی بر اینکه اتحاد بلند مدت میان این کشور و آمریکا در معرض خطر قرار گرفته است، مقامات واشنگتنی تقریباً هیچ واکنشی نشان ندادند.
دولت رئیس جمهور اوباما نباید به راحتی از کنار مشکلی که سعودیها میتوانند برای آمریکا در خاورمیانه ایجاد کنند، عبور کنند ـ یا قطعیتی که شاهزادگان سعودی در ایجاد تغییر در خط مشی آمریکا به خرج میدهند. در ماه جاری دو تن از «دیپلماتهای اروپایی» ناشناس که با بندر بن سلطان، رئیس سازمان اطلاعات سعودی دیدار داشتند، در یادداشتهای جداگانه اعلان کردند که این مقام سعودی تأکید کرده است که ریاض به شدت از رفتار واشنگتن دلسرد شده و «تغییری عمده» در روابط را در دستور کار خود قرار داده است.
عربستان سعودی به شدت از سیاستهای آمریکا در قبال خاورمیانه ناراضی است. ایشان واشنگتن را در مورد رویکرد نزدیک شدن به ایران سرزنش میکنند، از اینکه به اسرائیل برای پیشبرد مذاکرات صلح با فلسطینیها فشار بیشتری وارد نمیکند ناراضی هستند و آن را به دلیل عدم حمایت هر چه بیشتر از اقداماتی که برای سرنگون کردن بشار اسد در سوریه انجام میشود، مقصر میدانند. شاهزادگان سعودی همچنین از اینکه آمریکا از اقدامات سعودی در بحرین حمایت نمیکند بسیار خشمگین هستند؛ اقداماتی که از زمان آغاز قیام ضد حکومتی مردم این کشور در سال 2011 آغاز شد. این شاهزادهها همچنین واشنگتن را که حکومت جدید مصر، یکی دیگر از متحدین سعودی را به دلیل سرکوب معترضین حامی اخوان المسلمین به باد انتقاد گرفته، سرزنش میکنند.
به نظر میرسد که شاهزادگان سعودی به این نتیجه رسیدهاند که اظهارات علنی و تغییر در خط مشی سیاسی تنها راه متقاعد کردن واشنگتن به تغییر مسیری است که از نگاه ایشان، مسیری پرمخاطره ارزابی میشود. این اظهارات بندر بن سلطان چند روز پس از آن آشکار شد که عربستان به ناگهان تصمیم گرفت که از کرسی شورای امنیت سازمان ملل صرف نظر کند و اعلان کرد که نمیتواند «معیارهای متناقض» آشکار در این ارگان را تحمل کند. همانطور که بندر بن سلطان هم تأکید کرده است این رویداد در واقع «پیامی بود برای آمریکا نه برای سازمان ملل.»
بر اساس اظهارات یکی از مقامات واشنگتنی، «جلسه توجیهی» بندر در واقع مکالمه چند ساعته وی با برتراند بسانسنوت، سفیر فرانسه در عربستان سعودی بوده است، که او نیز پس از این، ماجرا را با دیگر همقطاران اروپایی خود در میان گذاشته است. اینکه بندر تصمیم داشته اظهاراتش را در اختیار رسانهها بگذار یا خیر، مشخص نیست، اما سعودیها هیچ اقدامی برای منعکس کردن پیام او ترتیب ندادهاند. هفته گذشته، ترکی الفیصل، رئیس پیشین سازمان اطلاعات سعودی، اظهارات مشابه بسیاری را در سخنرانی سالانه خود در کنفرانس سیاست گذاران عربستان ـ آمریکا در واشنگتن، آشکار ساخت.
به دشواری میتوان در مورد اهمیت اظهارات شاهزاده الفیصل قضاوت کرد، چرا که وی در سال 2007 پس از تنش با پادشاه عبدالله، به اجبار از سفارت سعودی در واشنگتن کنار گذاشته شد. وی با کنایه تصریح کرد که نقشی در حکومت عربستان ندارد. با این حال با در نظر گرفتن جایگاه آشکار او در میان کرسیهای محدود مقامات پادشاهی سعودی که میتواند جایگاه آن را در جهان توضیح دهد، اظهارات شاهزاده فیصل را میتوان نادیده گرفت. همانطور که خود او مدعی است، عربستان سعودی «یک شبهه جزیره است نه یک جزیره.»
این ماجرا بسیار دورتر از بحرانی است که ائتلاف آمریکا ـ سعودی پیش از این تجربه کرده است. در اوایل سال 1939، یک هیئت سعودی به آلمان نازی رفت تا در مورد یک توافقنامه تسلیحاتی مذاکره کند، که بخشی از آن مربوط به جنگ فلسطینیها با مهاجران یهودی مستقر در فلسطین بود. حداقل برخی از اعضای گروه سعودی با آدولف هیتلر در کاخ او دیدار کردند.
تسلیحات آلمانی هرگز به این پادشاهی ـ یا فلسطین ـ نرسید چرا که سعودیها نتوانستند هزینههای این توافقنامه را تأمین کنند (چرا که توافقنامه مذکور پیش از سرازیر شدن عواید نفتی به جیب این کشور، منعقد شده بود.) با این حال پادشاه عبدالله همچنان خنجری را که پیشوا به عنوان هدیه به او داد نگاه داشته است و گاهی اوقات آن را به میهمانان خود نشان میدهد. مقامات آمریکایی که به دیدار از پادشاهی میآیند پیشاپیش توجیه میشوند که اگر عبدالله این یادگاری را به ایشان نیز نشان داد، خونسردی دیپلماتیک متناسبی را از خود نشان دهند.
اما به رغم انبوهی این بحرانها ـ از هواپیما رباییهای یازده سپتامبر گرفته تا کمکهای مالی سعودی به اسامه بن لادن ـ مشکلات و تنشهای گذشته به طور کامل اصلاح شده است. لفظ تأکیدی در اینجا «به طور کامل» است ـ معمولاً عموم مردم حتی از این بحران خبر ندارند. اختلاف کنونی این است که پادشاهی عربستان از طریق انصراف از کرسی شورای امنیت سازمان مل و جلسه توجیهی بندر بن سلطان، فقط میکوشد نارضایتی خود را اعلان کند.
با فرض اینکه روابط سعودی ـ آمریکا این بار واقعاً در حال خروج از مسیر خود است، این بار چه چیز خراب خواهد شد؟ در اینجا هفت سناریویی هولناک که مقامات وزارت خارجه و پنتاگون باید در خاطر داشته باشند، ذکر خواهد شد.
1. عربستان سعودی از سلاح نفت خود استفاده کند. عربستان میتواند تولید خود را کاهش دهد که به درخواست واشنگتن تا 10 میلیون بشکه در روز افزایش یافته بود تا کاهش ناشی از تحریم نفت ایران جبران شود. ریاض از عواید حاصل از تولید بیشتر بهرمند میشود اما افزایش قیمت ناشی از کاهش تولید میتواند این کاهش عواید را نیز جبران کند. همچنین کاهش تولید منجر به افزایش قیمت سوخت در جایگاههای سوخت آمریکا خواهد شد ـ احیای اقتصادی را در معرض خطر قرار داده و تأثیری جدی بر افکار عمومی داخلی میگذارد.
2. عربستان سعودی برای تحصیل موشکهای مجهز به کلاهک هستهای با پاکستان وارد معامله میشود. ریاض مدتهاست که علاقمند به برنامه هستهای اسلامآباد شده است: این باور وجود دارد که پادشاهی عربستان روی تلاشهای پاکستان برای تحصیل تسلیحات هستهای سرمایه گذاری کرده است. در سال 1999، شاهزاده سلطان، وزیر وقت دفاع عربستان با استقبال نواز شریف وارد نیروگاه هستهای کوتا شد، جایی که پاکستان اورانیوم غنی شده در سطح بالا را تولید میکند. شریف که در همان سال از پی یک کودتای نظامی سرنگون شد، اکنون به عنوان نخست وزیر به سر کار بازگشته و تمام این سالها را در عربستان سعودی در تبعید به سر میبرد.
در حالی که اسلامآباد نمیخواهد به هیچ وجه وارد بازی میان ریاض و تهران شود، اما چنین زد و بندهایی به لحاظ مالی بسیار پرمنفعت است. این امر همچنین به پاکستان کمک میکند که هند را دور بزند: اگر بخشی از زرادخانه هستهای اسلامآباد در پادشاهی عربستان مستقر شود، به طور مؤثری در برابر حمله احتمالی هند، ایمن خواهد بود.
در مقابل پادشاهی میتواند اعلان کند که قصد دارد تأسیسات غنی سازی اورانیوم ایجاد کرده و از این طریق با تلاشهای هستهای ایران رقابت کند ـ کشوری که از نگاه ریاض واشنگتن در برابر آن تسلیم شده است. همانطور که پادشاه عبدالله در آوریل سال 2009 به دنیس راس، دیپلمات آمریکایی گفت «اگر ایرانیها به تسلیحات هستهای دست پیدا کنند، ماه هم تسلیحات هستهای تحصیل خواهیم کرد.»
3. ریاض به پادشاهی بحرین کمک میکند که نیروهای آمریکایی را از این کشور بیرون کند. هنگامی که بحرین در سال 2011 درگیر تظاهراتهای مردمی شد، عربستان سعودی رهبری نیروهای نظامی کشورهای حاشیه خلیج فارس را برای باقی نگاه داشتن خاندان سلطنتی بر قدرت در این کشور، هدایت کرد. بنابراین سعودیها از این اهرم فشار برخوردارند تا بحرین را تشویق کنند که مقر فرماندهی ناوگان پنجم دریایی آمریکا را از منامه خارج کند؛ جایگاهی که از طریق آن آمریکا قدرت خود را در سراسر خاورمیانه به نمایش میگذارد.
این اتفاق دور از ذهنی نیست: شاهزادگان افراطی بحرینی به خاطر سرکوب اعتراظات شیعی برای دست یافتن به حقوق بیشتر، به شدت مورد انتقاد آمریکاییها هستند. چنین اتفاقی برای ابراز قدرت آمریکا در خاورمیانه بسیار سنگین خواهد بود. وضعیت کنونی ناوگان پنجم در بحرین به نحوی است که به دشواری در دیگر شیخنشینهای خلیج فارس میسر میشود. علاوه بر این چنین اتفاقی بیسابقه نیست. ریاض ده سال پیشتر از این، آمریکاییها را از پایگاه هوایی شاهزاده سلطان خود بیرون کرد.
4. پادشاهی عربستان تسلیحات جدید و خطرناک را به دست شورشیان سوری برساند. سعودیها مدت مدیدی است که مداخله خود علیه حکومت بشار اسد در سوریه را گسترش دادهاند و گروههای سلفی افراطی را در سراسر سوریه تأمین مالی و تجهیز نظامی میکنند. با این حال تا به این تاریخ هشدارهای آمریکا را جدی گرفته و از واگذاری تسلیحاتی مشخص به شورشیان خودداری کردهاند ـ از جمله سیستمهای موشکی زمین به هوای نفری، که نه تنها میتواند جنگندههای اسد را ساقط کند بلکه قدرت انهدام هواپیماهای غیرنظامی را نیز به ایشان میبخشد.
عربستان سعودی میتواند ممانعت ارسال این سیستمهای تسلیحاتی را پایان بخشد ـ و منشأ ارسال این موشکها را نیز معدم کنند تا کسی نتواند دخالت مستقیم ایشان در بروز خرابیهای متعاقب را آشکار سازد.
5. سعودیها از انتفاضهای جدید در سرزمینهای فلسطینی حمایت میکنند. ریاض مدتهاست که از فقدان پیشرفت در مذاکرات صلح اسرائیل ـ فلسطین ابراز نارضایتی و ناخشنودی میکند. فلسطین به عنوان یکی از اصلیترین دلایل صرف نظر کردن عربستان سعودی از کرسی شورای نگهبان سازمان ملل، ذکر شده است. این موضوع نیز به طور خاص مد نظر عبدالله است ـ در سال 2001 وی به دلیل فقدان فشارهای آمریکا به اسرائیل، دعوت سفر به واشنگتن را رد کرد. همچنین ریاض به خوبی میداند که بازی کردن ورق «اعراب» هم در داخل و هم در سراسر منطقه برای ایشان سودمند است.
اگر عربستان سعودی واقعاً احساس کند که چشماندازی برای مصالحه از طریق مذاکره وجود ندارد، به راحتی میتواند نیروهای افراطی خود در کرانه باختری را تقویت کند تا حملاتی را علیه نیروها و ساکنان اسرائیلی به راه اندازند ـ که این امر زخمی کاری بر تلاشهایی وارد خواهد ساخت که جان کری، وزیر امور خارجه هدایت آن را بر عهده گرفته است.
6. ریاض حمایتهای خود از حکومت نظامی در مصر را افزایش داده است. کاخ سعودی به یکی از حامیان اصلی مصر تبدیل شده است و بلافاصله پس از سرنگونی نظامی رئیس جمهور پیشین یعنی محمد مرسی از قدرت، کمکی 5 میلیارد دلاری به این کشور کرد. چنین حمایتی به حاکمان جدید مصر این امکان را داد تا تهدیدات واشنگتن مبنی بر قطع کمکهای نظامی را نادیده گرفته و به سرکوبی خشونت آمیز معترضین ادامه دهند.
عربستان سعودی میتواند با افزایش کمکهای خود تلاش واشنگتن برای بازگرداندن قاهره به روند حاکمیت دموکراتیک را تضعیف کند. با حرکت قاهره به سمت یک رفراندوم برای قانون اساسی جدید، و انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری، حمایتهای سعودی میتواند ژنرالهای مصری را متقاعد کند تا آرای ریخته شده به صندوق را علیه اخوان المسلمین بیرون بکشند و هرگونه مخالفت با حاکمیت خود را به طور خشونتآمیز سرکوب کنند.
7. عربستان سعودی فشارهای خود برای ابقای یک «کرسی اسلامی» در شورای امنیت سازمان ملل را بیشتر کنند. پادشاهی سعودی مدتهاست که از شیوه تسهیم قدرت در مهمترین ارگانهای امنیتی جهانی، اعلان نارضایتی میکنند. رهبران سازمان همکاری اسلامی، بلوک قدرتی متشکل از 57 کشور که برای مطرح کردن مسائل دنیای اسلام در جامعه جهانی تشکیل شده است، خواهان وجود یکچنین «کرسی اسلامی» در شورای امنیت شدهاند.
البته آمریکا و دیگر کشورهای صاحب حق وتو، میتوانند از هر گونه تلاشی که قدرت آنها در شورای امنیت را کاهش میدهد، جلوگیری کنند. اما حتی اگر طرح سعودیها شکست بخورد، پادشاهی عربستان میتواند مخالفت آمریکا را مخالفتی ضد اسلامی جلوه دهد. یک چنین تلاشی تصویر آمریکا را در خاورمیانه خدشهدار میسازد و بستری مناسب برای افراطیهای سنی که دشمن آمریکا هستند، فراهم میآورد.
مقامات واشنگتنی بدون هیچ شکی هیچ کدام از این سیاستهای احتمالی سعودی را متناقض و علیه خود نخواهد یافت. با این حال نادیده گرفتن نارضایتی ریاض اشتباهی بزرگ خواهد بود. در حالی که واشنگتن فکر میکند میتواند سعودیها را به بلوف زدن متهم کند، مقامات ارشد پادشاهی عربستان نیز ظاهراً به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا در مورد اتخاذ سیاستهایی مخالف منافع سعودی، بلوف میزنند. اختلاف بزرگی که در اینجا دیده میشود این است که تنش در روابط میان این دو، اولویت شماره یک در عربستان سعودی است ـ اما در آمریکا، این تنشها و بحرانها در انتهای فهرست نگرانیهای دولت اوباما قرار گرفته است.
انتهای پیام/